❤️رمان های عاشقانه مذهبی❤️
💚💛❤️💜🖤💙💛❤️💚🖤💜💙
#شهدایی🌸❤️
#عاشقانه❤️
#جذابیت💚
#آموزنده👌💜
#عکس_های_چادری_شهدایی
کانالی پر از چیز های مذهبی
برای شما بچه های مذهبی😍
https://eitaa.com/joinchat/1060765745C20124b6f22
لینگ برای دوستان بفرستید عضو بشن😊
رویای عشق پارت بیست و هفتم
از اینکه شبنم اینقدر باهام خوب بود خوشحال بودم ولی استرس داشتم که اگه یه روز برگردم خونه چه بلایی سرم خواهد اومد😱
ولی به هر حال پیش شبنم دلم خوش بودو بهم خوش می گذشت کم کم به شبنم اعتمادم برگشت و همه چیز رو بهش گفتم و با حرف ها و دلداریاش آروم شدم و یه جورایی با قضیه بچه کنار اومدم و البته دروغم نگم دلم میخواست کیان رو ببینم حدود یک هفته اونجا موندم و از خونه بیرون نرفتم شبنم چند باری اومد و گفت که کیان اومده بود و سراغ تو رو می گرفت اما هر دفعه به یه بهونه ای قانع اش میکردم که تو اینجا نیستی
دلم به کیان می سوخت اما حقشه میخواست که همه چیو بهم بگه و مراقبم باشه
بعد از اینکه شام خوردیم رفتم بیرون یکم هوا بخورم راستش دلم برای کیان تنگ شده بود و از اینکه دستبندم رو پاره کردم خیلی پشیمون بودم تو این فکرا بودم که یهو صدایی از پیش درختهای باغچه شنیدم اول فکر کردم باده اما بعد مطمئن شدم که یکی اونجاست میخواستم شبنم رو صدا بزنم ولی ترسید فرار کنه و .......
این شد که یه چوب برداشتم و آروم آروم رفتم سمت باغچه البته خیلی ترسیده بودم و دعا دعا میکردم که از ادمای کیان نباشه وقتی رسیدم جلوی باغچه یهو یه مرد اومد بیرون جیغ خیلییییی بلندی کشیدم و افتادم روی زمین اونم نشست و بازو هامو گرفت و گفت
+ نترس یاس منم
_ یوسف!😳
بازوهامو از بین انگشتاش کشیدم بیرون و شبنم رو صدا زدم
+ داد نزن اون میدونه که من اینجام
_ میدونه؟؟
+ اره.....
داشت ادامه حرفشو میگفت که شبنم اومد و گفت یاس چیشده؟
خودمو از رو زمین جمع کردم و وایسادم و گفتم
+ شبنم خیلی نامردی تو میدونستی این اینجاست و به من نگفتی؟
_ نه یعنی اره ولی....
+ خیلی نامردی تو بهم خیانت کردی من بهت اعتماد کرده بودم ولی تو....
یوسف اومد جلو و خواست بازم بهم دست بزنه که جیغ کشیدم و گفتم به من دست نزن من شوهر دارم
_ یاس حرف اون پسره ی آشغال رو نزن
+ ساکت شو! تو هیچ حق نداری که بهش توهین کنی آشغال تویی که سر یه دختره ی بیچاره رو شیره مالیدی اومدی دوباره دنبال من
_ دختر؟ کدوم دختر؟
+ زنت دیگه شبنم میگفت کرمانشاهی هم هست
_ شبنم تو بهش چی گفتی
_ من چیزی نگفتم
من که کاملا گیج شده بودم و از طرفی ترسیده بودم و دلم میخواست کیان اینجا باشه و ازم مراقبت کنه ولی نبودش😔
تو ی خیال بودم که یوسف گفت
+ یاس من امشب میرم تا تو تا فردا آروم بشی ولی ازت خواهش میکنم فردا اینجا باش که همه چیو بهت توضیح بدم و کلی حرف دیگه ای ام باهات دارم
اول نمیخواستم قبول کنم اما بعد گفتم شاید به خاطر دل شکسته یوسف زندگیم اینطوری شده قبول کردم اما به شرط اینکه حرف های گذشته رو نزنه و به کیان هم هیچ توهینی نکنه و قرار شد فردا بیاد تا باهم حرف بزنیم
💜@MazhabiiiTor💜
#تلنگرانہ‼️
نمازشوثانیہهاۍآخرمیخونہ
انقدرتندمیخونہکہنصفکلماتهم
درستادانمیکنہ
بعدانتظاردارهرحمتواسعہالهے
مثلسیلسرازیربشہتوزندگیش:|
اینوبدون↯
تانمازتدرستنشہ
هیچےتوزندگیتدرستنمیشہ🖐🏻
-والسلام
✨✨✨✨✨✨✨
✨@MazhabiiiTor✨
✨✨✨✨✨✨✨
#پروفایل🙂
پناه می برم از غصه ها به رویایت💫
به فکر دیدن قرص دو چشم زیبایت🤩
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚😷
•°•°•°•°•°•🦋@MazhabiiiTor🦋•°•°•°•°•
#حرف_قشنگ🌸🍃
گمنامے!
تنهابراۍ"شهدا"نیست
میتونے
زندهباشےوسربازحضرتزهرا ۜ باشے
امایہشرطداره!
بایدفقطبراۍخداکارکنے
نہخلقخدا
وچہقشنگاستگمنامے...
🍂@MazhabiiiTor🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🍃
#شاعرانه☺️
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری🖐
راضی به همین چند قلم مال خودت باش🤟
💕@MazhabiiiTor💕
https://harfeto.timefriend.net/16058710399818
با سلام و عرض ادب خدمت شما✨😊
دوستان عزیز،میتونید وارد لینک بالا👆👆 بشید و پیاماتونو به صورت ناشناس به ما بگید،
نظری...
انتقادی...
پیشنهادی...
دارین،در خدمتیم...🧡🧡🧡
🎀@MazhabiiiTor🎀
﷽❣سلام صاحِبِ زمانم❣
سلام بر مهربانیِ بی نهایتت ✋🏻
سلام بر لبخند زیبایت
سلام بر صبر بزرگت
سلام بر قلب رئوفت
سلام بر دعای شبانگاهت
سلام بر انتظار دیر پایت
سلام بر تو و بر همه ی فضائلت
شب به سحر رساندهام، دیده به ره نشاندهام
چشم به راه ماندهام، جمعهی عهد بسته را🌱
🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊
╔═🍃🕊🍃═════╗
@MazhabiiiTor✨💚✨
╚═════🍃🕊🍃═╝
🌚✨🕊
•••
#دلتنگے
وگذشتپاییزے؛
ویلدایے؛
بدونلبخندِزیبایت(💔
#قاسمےرفتجھانخالےشد!シ
#سࢪداࢪدݪھا
#آسیدعلےعشقمونہ |♡🍂🌼
🦋@MazhabiiiTor🦋