Hossein_Poyanfar_-_Hamin_Arezome.mp3
5.5M
#مداحی🍃
همین آرزومه، همینه مسیرم🌹
حسینی بمونم، حسینی بمیرم🦋
#محمد_حسین_پویانفر🌸
#غریب_طوس ✨
🌼@MazhabiiiTor🌼
💔•💔
گفتم ای عشق مرا دستِ نياز است دراز
طلبِ خويش به نزدِ كه برم؟
گفت: حسين ..
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین✨
#لبیک_یا_حسین ✨
#ما_ملت_امام_حسینیم✨
#غریب_طوس 🍃
🌼@MazhabiiiTor🌼
خداوندا...
از تو می خواهم:
نه مثل مختار بعد از واقعه...!
نه مثل حر میان واقعه...!
و نه مثل توابین بعد از واقعه...!
بلکه مثل عباس علیه السلام؛
در تمام واقعه!
مثل مسلم پیشتاز واقعه!
در رکاب کسی باشم که به انتظارش ایستاده ام💚
#اللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلِیِّکَ_اَل٘فَرَّج💜
#غریب_طوس 🌹
🌼@MazhabiiiTor🌼
《مشڪبردوشهواۍدلدریادارد
پسرسومزهراچہتماشادارد..!ツ🔗》
#غریب_طوس 🦋
🌼@MazhabiiiTor🌼
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
#مراسم_عاشورای_حسینی🖤
الـــــتــ🙏ـــمـــــاس دعــــ🤲ـــای فـــراوان...🙂
یــــاعــــلـــــی🖐
مراسم خیمه سۅزان عاشوراے حسینے🍃🖤
#اللهمالࢪزقناڪࢪبلا ✨
#مراسم_عاشورای_حسینی 🌹
#التماس_دعا🙏
#شام_غریبان💔
#غریب_طوس 🖤
🌼@MazhabiiiTor🌼
#اربابم✨
ماازازلفقطدراینخانهرازدیم
جایینرفتیموبهاینسمتآمدیم
#ما_ملت_امام_حسینیم🍃
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین✨
#غریب_طوس 🌷
🌼@MazhabiiiTor🌼
#شهیدانه🦋
《انقدرسینہمیزدبھشگفتم
ڪمخودتواذیتڪن..!مےگفت:
اینسینہنمےسوزه..موقعشھادت
همہجاشترکشبودجزسینہاش••シ!'🍂》
#شهیدحمیدسیاهڪالۍ
#غریب_طوس 🍀
🌼@MazhabiiiTor🌼
#حمایتی ✌️🌷
دوستان عزیز، لطفا یه سری بهشون بزنید وحمایتشون کنید•••🙏🖤✨
👉✨[ @rowzaneh]✨👈
#غریب_طوس 🥀
🌼@MazhabiiiTor🌼
#حرف_ناشناس 🍃
وای اون سرود بچه ها چه قدر قشنگ بود💔🥀😭
______________________________
سلام العلیکم✨
بله خیلی زیاد🙂🖤
التماس دعا✨
#غریب_طوس 🖤
🌼@MazhabiiiTor🌼
توےِ قنوتِ نمازش مۍگفت:
يااللّٰہ، إذا كنت تأخذني إلۍ الجَحيم،
علي الأقل دعني أرۍ حسين مِن بعيد...💔
خدایا اگہ منو بہ جهنم بردے،
حداقل بزار حسین رو از دور ببینم..(:
#اربابم🙂♥️
#غریب_طوس 🍃
🌼@MazhabiiiTor🌼
•••
دوداینشهرمراازنفسانداختھاستـ🌫
بھهوایحࢪمڪربوبلامحتاجیم...💔
#کربلا🌷
#غریب_طوس 🌻
🌼@MazhabiiiTor🌼
باچراغےهمهجاگشتموگشتمدرشهر...
هیچکسهیچکساینجابهتومانندنشد...💔
#رفیق_شهیدم🖖🍃
#غریب_طوس 🥀
🌼@MazhabiiiTor🌼
رمان زیبای🦋[تنها میان داعش]🦋 پارت 33✨
دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
? تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
? دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
? سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
? دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
? با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
? دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
🌼@MazhabiiiTor🌼
#حمایتی ✌️🌺
دوستان عزیز، لطفا یه سری بهشون بزنید وحمایتشون کنید•••🙏🖤✨🍃
👉✨[@sangar_roqe]✨👈
#غریب_طوس 🌾
🌼@MazhabiiiTor🌼
دگرهیچندارم💔...
ڪهڪنمپیشڪشگوشه نگاهت!
چهڪنم؟!
اۍهمهۍجانودلم...
جانبهفدایت!
بهفداۍحرموصحنوسرایت...
#غریب_طوس 🌹
🌼@MazhabiiiTor🌼
همزیبابودوهموضعمالیش
خوببود✨
اماخیلیعاشقانهبرایدفاعازحرمعمه
جانشرفتوپرکشید🕊❤️
#شهید_مشلب♥️
#رفیق_شهیدم🍃
#غریب_طوس 🌷
🌼@MazhabiiiTor🌼
♥️
شهید...
آگاهانہانتخابمےٖڪُند
شجاعانہمےٖجنگد
غریبانہزندگۍمےٖڪند
ونهایتاًمظلومانہشھید
مےٖشود...'🕊🌿-!
#غریب_طوس 🌹
🌼@MazhabiiiTor🌼