🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀
🍀
#بسم_الرب_الشهدا_والصدیقین
#با_من_بمان_48
تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد/
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد/
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها/
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
***
منتظر پشت شیشه اتاق ایستاده بود
تسبیحش را در دستش فشرد و گفت:خدایا من ازاده رو از خودت میخوام....نذر میکنم اگه حالش خوب شه هرسال اربعین پیاده تا کربلا بریم
دیگر طاقت درد کشیدن های ازاده را نداشت
-یا امام حسین یه عمر به عشق خودت نوحه خوندم
روضه خوندم
حالاهم منت نمیزارم فقط بیا و روی منو زمین ننداز
فردا عاشوراس
تورو جون زینبت
دعا کن ازاده خوب شه
از خدا بخواه بهم برش گردونه
دستی روی شانه اش قرار گرفت ک برگشت
محمد:حالش چطوره؟
-دکترش گفت اگه تا فردا حالش بهتر نشه ممکنه دیگه هیچ وقت نتونه چشماشو باز کنه
شدیدا مسموم شده
خودش را در اغوش مردانه محمد انداخت:اشوبم محمد..اشوبم..برای حال دلم دعا کن..برای ازاده دعا کن
-خدابزرگه..تنها کاری ک از دستمون برمیاد دعا کردنه
از او جدا شد و گفت:
-امیر علی خوبه؟
-مامان پیشش موند
نرگس مضطرب گفت:بیچاره امیرعلی بدون ازاده دق میکنه
محمد اخمی کرد و به کمیل اشاره کرد که نرگس با گریه سرشو تکون داد و پایین انداخت
-راستی کمیل..امروز حاج رضا زنگ زد قرار بزاره امشب مسجدشون نوحه خونی کنی
امشب شب عاشوراس
بهش میگم حالت مساعد نیست و کنسلش میکنم...
دستش را روی شانه ی محمد زد و گفت:نه میرم
-ولی حالت خوب نیست
-حال من اونجا بهتر میشه
#ادامه_دارد....
🌼@MazhabiiiTor🌼
🍀
🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀