eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
442 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبای🦋[تنها میان داعش]🦋 پارت 45✨ با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. ? مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. ? ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» ? با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد…   ? حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» ? تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. ? ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» ? و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» 🌼@MazhabiiiTor🌼
خدایا🖐🏽 بگیرازمن آنچھ‌ڪھ ♥ راازمن‌میگیرد...💔 این‌روزهاعجیب‌دلم به‌سیم‌خاردارهاۍ‌دنیا گیرڪرده‌است:)! 🍃💔 🌼@MazhabiiiTor🌼
♡| |♡ ↜ مگر نه این است که می‌میریم..! پس بگذار مرگۍ را انتخاب‌کنیم ‌که زندگۍ‌ها را بارور کند... 🌹 🌻 🌼@MazhabiiiTor🌼
▪️ای بیا تا که بگرییم😢 🕯رو از و خانه، به بگرییم😭 ▪️پژمرده گل روی تو از تابش خورشید🌕 🕯در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم😭 🏴 نازدانه (ع) تسلیت باد✨ 🌻 🌼@MazhabiiiTor🌼
💢با نامحرم ص ۵۲ 🔹️جوان پشت ميز، وقتي عشق و علاقه من را به ديد جمله اي بيان ڪرد ڪه خيلي برايم عجيب بود. 🔹️او گفت: »اگر علاقمند باشيد و براي شما شهادت نوشته باشند، هر نگاه حرامي ڪه شما داشته باشيد، شهادت شما را به عقب مي اندازد. ♥️🤲 🍀✨ 🌼@MazhabiiiTor🌼
ومن‌دلم‌رابه‌جنگ‌"نفـس"فرستـاده‌ام وهـدفـش‌را‌"شـہادت"تعـیین‌کـرده‌ام 😌🌸 ♥️🌹 🌻🍀 🌼@MazhabiiiTor🌼
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
#کاش می شد❗️ حال خوب را 🍃 #لبـــــــخند 🙂زیبا را، بعضی #دوست داشتن ها را ❤️ خشک کرد... لای کتاب📚 گ
🦋🍃 طلوعیـ⛅️ دوباره است که تو را میخواند عقل و عشــ♥️ـق در رگهای جاریست عقل میگوید برو🚶‍♂ و عشق میخواند ... آنگاه ست که در آغوش معشوق💞 و معبودت جای میگیری سلام برشما شهیدان🌷 که عاشقتان شد و شما را آسمانی کرد. شهدا با نگاهتان ما را هم آسمانی کنید🙏🌸🌹 🌼@MazhabiiiTor🌼
...💔 چه زیبا گلچین مے‌کنے خوبان عالـم را ...❗️ 🌏 و مــــن مبهوت هر شهیـــ💚ـــدم که چه زیبا مے‌رود تا عرش اعـــلا... 🍂🌷 🌼@MazhabiiiTor🌼
زیباست... یک نگاه تو می‌تواند مرا به سمت بهشت هدایت کند😍 چه زیبا دل کنده ای از این دنیا😌 خوشا به حالت 🕊🍁 💐🥀 🌼@MazhabiiiTor🌼
🍃چند ساعتی از افطار گذشته و آرام آرام خود را به عمق جان می‌رساند. جگرش می‌سوزد ولی افسوس که در خانه خود غریب است😓 🍃غربت میراث مادریست. دیروز میان کوچه، امروز میان خانه ،فردا میان و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است... 🍃نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های است، نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد! 🍃چشم بر هم می‌گذارد که پرده حجره کنار می‌رود: "برادرم حسن" و فرو می‌رود در آغوشی برادرانه... حسین علیه‌السلام سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر، هق هقش را درون سینه آرام می‌کند. دستان برادر را می‌گیرد. سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔 🍃کمی آنطرف تر مردانه بغضش را فرو می‌دهد. دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟ 🍃چشمان بی‌فروغش روی اشک‌های خیره می‌ماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن" 🍃حسین لب می‌گشاید تا شاید پاسخِ سوالش، کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمی‌گویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟"و پاسخش قطره اشکی می‌شود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است😔 🍃در آستانه حجره، مادر را می‌بیند. با همان ، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، پیامبر و پدرش علی با لبخند نگاهش می‌کنند. 🍃زینب را به حسین می‌سپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند می‌شود، بار دیگر رخت عزا بر تن می‌کند... 🍃پیکرِ غرق تیرش را به خاک می‌سپارند و ماتم را به آغوش می‌کشد. زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بی‌وفای مدینه می‌گذرند. اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!! سخت است برادری، برادرش را خاک کند. 🕊به مناسبت سالروز (ع) ✍نویسنده : 📅تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۰ 🌼@MazhabiiiTor🌼
کَـــمـی خـــلوص نیـــت + عمـــل پــیــش چــشـم خـــدا نــه فقــط جــلوی چشـــم خـــلق خـــدا ! همـــین ! اللــهم ارزقـــنا🥀 🌷 ✨ 🌼@MazhabiiiTor🌼
💔 😍 دو رفیق؛ دو شهیـــ🕊ـــد... همه جا شده بودن به باهم بودن☺ تو اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم 😍 خبر علی رو که آوردن، مادر محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت:"بچم!!!"😭 اول همه فکر میکرن علی روهم مثل بچش میدونه، به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه😔 بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید مادر علی رو دلداری بدی😢 همونجوری که های های اشک میریخت گفت: "زانوهای محکم کجا بود؟! اگه علی شده مطمئنم محمد منم شده اونا محاله از هم جدا بشن😞 عهد بستن آخه مادر... عهد بستن بدون هم پیش نرن😭💔 مامور سپاهی که خبر آورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی شده بود خیره مونده بود... 💌 ✨ 🌼@MazhabiiiTor🌼
🧕🏻🧔🏻 همونا‌که هرشبشون‌سره‌جاشهـ✨ ولی‌شوخے‌های‌‌بعد‌هیئتشونمـ‌به‌راهه😅🎈 همونا‌کهـ‌شما‌تو‌لباس محرمـ‌دیدی‌و گفتی‌اینا‌افسردن🚶🏻‍♀🍂 بیا‌تو‌لباسه نیمه‌شعبانمـ‌ببینشون☺️🌸 اونایے‌که‌میبینے‌همش‌مداحے‌گوش‌میدن ❌افسرده‌نیستن🙂 فقط‌وقتی‌مداحے‌گوش‌میکنن‌یه پیدا میکنن....💫 که‌باید‌نوکریه‌خاندان بکنن🌱 که‌باید‌منتظر آل‌محمد‌(عج)باشه😍 اون‌موقعست‌که‌حالشون‌خوب‌میشه♥️ اون‌پسرایے‌که‌دیدے‌وقتے‌دختر‌میبینن‌اخم‌میکنن.. بیا‌شوخے‌هاشون‌با‌خواهرشون‌ببین🙊😆 دختری‌که‌با‌چادرش‌با‌اخم‌رو‌گرفته بد‌اخلاق‌نیست❌ امانت‌داره😍 اون‌پسرایے‌‌که‌میگن ... ‌ شکست‌عشقی‌نخوردن‌که‌بخوان‌به‌خاطرش‌با از‌این‌دنیا‌خلاص‌بشن.. نه❌ اون‌دنیا‌با قرار‌دارن..🙌 قرار‌گذاشتن‌کسی‌با‌جسمی‌که‌سرداره‌پیشه‌ارباب 💔 ✨♥️ 🌼@MazhabiiiTor🌼
شهید‌حآج‌حسین‌همدانے: دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما براۍ مسابقه میدهیم... و وابستگے نداریم و اعتقاد ما این است کہ از سوے خدا آمده‌ایم و به سوے او میرویم... ♥️ 🌹🍃 🌻🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
°◌💙❄️◌° ‍ دختر‌که‌باشی.. 👩🏻دخترڪه‌باشے‌بهت‌میخندن‌اگه‌دلت بخواد...😂 ڪیاشهیدمیشن؟ -مدافعان‌حرم✌️🏻✨ -ڪسایی‌که‌تو‌عراق‌وسوریه‌باشن! . .والسلام!😄🦋 👩🏻دختر‌که‌باشی‌بهت‌میگن رفتن‌صلاح‌نیست،شلوغه... 👩🏻دخترکه‌باشے‌هیئت‌وروضه‌رفتنت‌یه‌جور دیگست...،اگه‌روضه‌سنگین‌بخونن‌توی‌جمعے، دست‌وبالت‌بستست‌برا‌سبک‌شدن...😭💔 👩🏻دختر‌که‌باشے‌حسرت‌یه‌جاهایے‌تنهایی‌رفتن میمونه‌رو‌دلت...😞🖤 اصلایه‌چیزایی‌برا‌دخترا‌همیشه میمونه..😓 اما...😍🌱⇩⇩ دختر‌که‌باشی{اونم‌از‌نوع‌زهراییش} وارث‌ارثیه‌مادری...😌♥️ و‌یه‌روزی‌مفتخر‌میشے‌به‌رسالت‌شریف ...☺️💞 مادرےکه‌در‌دامنش قاسم‌سلیمانی‌ها✊🏻 احمدی‌روشن‌ها✊🏻 و‌محمدرضا‌دهقان‌ها✊🏻 وبابک‌نوری‌ها✊🏻 روتربیت‌میکنه...😍🦋 اخه‌شنیدی‌که‌میگن⇩ "از‌دامن‌زن‌مرد‌به‌معراج‌میرسه #خ‍‌ادم‌الزهرا🦋 ꧁🌼@MazhabiiiTor🌼꧂
🖇♥️ همه ی ما روزی ! غروب خواهیم کرد،کاش آن غروب را بنویسند: 🦋♥️ 🌼@MazhabiiiTor🌼
رفیـق سن کم کم بہ دهه نود هم میرسد..؛ و تو هنوز درگیـر این هستے که فلان قسمت سریال را از دست ندی ..! میدونـي کہ خیلی خجالت داره..! حرف بی عمل..! مرد و مردونه بیایید به جاے پروفایل هامون توے شناسنامه با جوهر قرمز بنویسنـد به‌شہادت‌رسید..(: ! . . • پس تنها آرزو نیست که هروقت خواستید به آن، دست پیدا کنید باید تلاش کنید برای آن بجنگید آن هم با نفستان، به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید تا به سر منزل مقصود برسید..! .. 🌹🍃 💦🌷 🌼@MazhabiiiTor🌼
آن‌ھاکه‌از پل‌صراط‌‌می‌گذرند قبلاازخیلی‌چیز‌هاگذشته‌‌اند که‌بایـد‌بگذری‌:(🌸 🌹 💦🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
🌱وعده ی خداوند ناپذیر و !💔 تنها مسیر یکطرفه ی دنیای ماست! هرچه خدا بخواهد همان گونه می شود..✨ 🍀💦 🌼@MazhabiiiTor🌼
آرزو ازش پرسیدم: از رفیقا شنیدم آرزوی داری ... درسته؟ لبخندی زد وگفت: من برای شهادت التماس میکنم😭 آرزو دارم مانند اباعبدالله(ع)بدون کفن بشم 💔 من عاشقانه التماس میکنم که مفقودالاثر بشم😔 به اینجا که رسید صحبتش رو قطع کردم.... گفتم: خوب... شهادت آرزوی خوبیه🌷 ولی چرا دوست داری مفقودالاثر بشی؟... سرش رو انداخت پایین و با حالت بغض گفت: تا زمانیکه قبر حضرت زهرا(س) بی نشان هست من هم دوست دارم شهید مفقودالاثر بشم💔😭🌷.......... ♥️🌾 🌼@MazhabiiiTor🌼
آرزو ازش پرسیدم: از رفیقا شنیدم آرزوی داری ... درسته؟ لبخندی زد وگفت: من برای شهادت التماس میکنم😭 آرزو دارم مانند اباعبدالله(ع)بدون کفن بشم 💔 من عاشقانه التماس میکنم که مفقودالاثر بشم😔 به اینجا که رسید صحبتش رو قطع کردم.... گفتم: خوب... شهادت آرزوی خوبیه🌷 ولی چرا دوست داری مفقودالاثر بشی؟... سرش رو انداخت پایین و با حالت بغض گفت: تا زمانیکه قبر حضرت زهرا(س) بینشان هست من هم دوست دارم شهید مفقودالاثر بشم💔😭🌷.......... ♥️🌸 🌱🍄 🌼@MazhabiiiTor🌼
ڪسآنے ڪه اهل دنیآ نیستــند، فقط بآ آرآم میگیرنـد ..🕊 🌹🍃 🌼@MazhabiiiTor🌼
: زندگی کن اما؛فقط برای خدا اگر شهادت میخواهید، زندگی کنید فقط برای خدا... ♥️🌹 🌻✨ 🌼@MazhabiiiTor🌼 ‌
نمیدانم شرط زیبا دیدن است یا دل به دریا‌ زدن؛ ولی هرچه هست، جز دریادلان دل به دریا نمیزنند ...☁️🤍 🍃🌸 🌿💐 🌼@MazhabiiiTor🌼
شهدا عاشق اند معشوقشان شاگردند؛ معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند... سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان است 🕊 مستحڪم اند، تڪیه گاهشان  ست...🍃 🦋🌹 🌼@MazhabiiiTor🌼
📨 🔴شهید 🔷قســـــم بـــــرای شهــــــادت 🕊نشسته بودیم دور هم و تلویزیون نگاه می‌کردیم. برنامه مستندی راجع به بود. ناگهان در دلم شور افتاد. 🌷رو کردم و به ایوب و گفتم: «ایوب، ، من همیشه ترس توی دلمه. تو رو خدا مواظب خودت باش. اگر لب مرز با قاچاقچی‌ها درگیر شُدید، کمتر اهمیت بده. خطرناکه! 🕊 که کنارمان نشسته بود، دنباله حرف من را گرفت. گفت: «من خودم بودم، اگه خیلی توجه کنی و اهمیت بدی، سرت میره!» 🌷ایوب به حرف‌هایمان گوش داد؛ زد. انگار مدت‌ها به جواب این حرف‌ها فکر کرده باشد، گفت: «مامان، بابا! من اون زمانی که خوردم یه نظامی باشم، به خودم گفتم شهیدم! هیچ وقت هم زیر قسم خودم نمی‌زنم. اگر من لب مرز به وطن و خاکم نکنم، دیگه فردا شما و مردم ایران ندارین. من وقتی از وطنم دفاع می‌کنم، انگار دارم از خانواده خودم دفاع می‌کنم!» 🕊یک ماه بعد اتفاق افتاد. در یکی از درگیری‌های مرز، شد و به آرزویش رسید! ✨شادی روح‌ مطهر‌ شهید صلوات✨   ✵اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمـدٍوآل‌محمد✵ 🌼@MazhabiiiTor🌼
انـقــلاب هیــــــــــچ وقـــت بـر انـقــلاب پیـروز نـخــواهـد شـد... مـــا مـــــلـــــت شـــهــــادتــــیــــــم🇮🇷 🌼@MazhabiiiTor🌼
🔰 به حمله می کنید ⁉️ 👈 فکر می کنید ملت از این چیزها می ترسد ⁉️ ✅ این ملت راه همان پدر شریف را ادامه می دهند که سالها زندانی بود اما دست از مقاومت نکشید ، ما را از سر بریده و بدن های آغشته به خون می ترسانید ⁉️ 🔰 ملتی که هشت سال با تمام دنیا جنگید ، جوانانش را به دفاع از فرستاد ، در هر اغتشاشی پای نظامش هست را از در راه خدا می ترسانید ⁉️ ⏪ ترور کردن زنان و کودکان بی پناه ، کار بزدلان است ، نه جنگجویان نظامی ! الحق که جزء نوادگان عمرو عاص هستید که مرد جنگ نبود و اگر آن کار زشت را نمی کرد و لباسش را.... با ذوالفقار علی (ع) زودتر به درک واصل می شد. 👈 آداب نظامی شما این است 👈 حیله و ترور افراد بی سلاح ، همین ‼️ 🌼@MazhabiiiTor🌼
. ‏دشمن زن مسلمان ایرانی را مورد هجمه قرار داده، چون می‌داند، وقتی زن هویت اسلامی خود را از دست بدهد. دیگر نمی‌تواند فرزندانی را در دامن خود پرورش دهد،که روحیه ی طلبی و جان فدایی برای دین و سرزمین خود را داشته باشند. 🌼@MazhabiiiTor🌼