ستاره چشمک زن.pdf
1.83M
رمان: #ستاره_چشمک_زن
نویسنده: #شیوا_اسفندی
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه:
ننه می خوای ببرمت سردستت کنم؟
خندیدم و تو دلم گفتم ننه جان قربونت برم تو جات و خیس نکن نمی خواد من و سردست کنی...اما بعد از خودم خجالت کشیدم خوب اون رابطه ی مغز و نخاعش مشکل پیدا کرده دست خودش که نیست ...
من: نه ننه جان مرسی زحمتت میشه ...
ننه: نه ننه چه زحمتی... اینجا همه و من سردست می کنم دیگه عادت کردم... راستی تو مجید و ندیدی؟
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•