eitaa logo
خاکریز خاطرات ؛
821 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
523 ویدیو
11 فایل
؛﷽؛ سفر خویش چو کردی همه جا معراج است.؛) متولد : ¹⁴`⁹`¹⁴⁰² پایان : گر لیاقتی باشد شهادت.. . . __جان فدای انقلاب..
مشاهده در ایتا
دانلود
از شهدا به شما .. الو..حاجی صدامونو میشنوید!؟؟؟.                 قرارمون این نبود.... قرارمون بی‌حجابی نبود... بی‌غیرتی نبود.... قرار شد بعد از ماها « راهمون » رو ادامه بدید... چفیه هامون خونی شد تا چادرتون خاکی نشه... عکس ماها رو میبینید... ولی‌ عکس ما عمل میکنید... ما شهید شدیم که بی‌حیایی ارزون نشه... حرف آخر : این رسمش نبود ! 💔
همه از خداییم به سوی خدا برویم.. دست های خالیمان، دست آویز دل پاکتان! مارا نه به بهانه‌ی لیاقت بلکه به رسم رفاقت ... اول حلال و بعد دعایمان کنید . "پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان برشما مبارک باد"✨️🌙
خاکریز خاطرات ؛
مدلش یجوری نیس ..!؟😂🚶‍♀️
در واقع نه خدا قبولمون داره، نه بنده خدا! 😂
دگر هیچ ندیدیم ....
حاج مهدی رسولی - @madahi.mp3
20.3M
باز هم پشت درت بار گناه آورده ام:)
چقدر دلم لک زده بود واسه هیئت بریم که رفتیم ‌.‌.❤️‍🩹🥺
میتونم بگم آروم شدم :)🙂🤍
ممبرای جدید خوش آمدید :)✨️🫀
384.4K
چه با جان خود کرد چه ها....
ممبرام بیدار شید ببینم من ذوقی که دارمو نمیتونم توصیفش کنم ....
التماس دعا:)
به نیت زیارت حضرتش در هر روز : صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته 🌱🤍
این سی شب مرا بده دستِ ابوتراب هر وقت کار سخت شده «حیدر» آمده...
این را به من نسبت دهید نه به دینم ..!
_کاش‌میان‌این‌هیاهوصِدایی‌بیاید:«اَلایا اَهلَ‌العالَم،أناالمَهدی....🥺🦋
می‌خواست برود سرکار از پله‌های آپارتمان،تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجله داشت که پله‌ها را دوتا یکی‌ رد می‌کرد! جلوی در خانه که رسید بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یک‌ دقیقه دیرتر می‌رسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یک‌ دقیقه یک‌ دقیقه‌ها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می‌اندازد!
. . دنیا می‌داند که من رعیت توام عباس و تو این را بهتر میدانی که جانم حلال توست .
....جهت زیبا سازی کانال .... ❤️✨️
«رَمَضَ» ریشه‌ی رمضان است .. معنای‌َش می‌شود سوختن! برای ما اما معنای‌َش می‌شود ؛ سوختن در داغ غم و سوز فراق .. آن‌قَدر که ۳۶۵ روز سال را چشم بزنیم به انتظار روز اول سوختن و درست میان همان چندخطی که دلخوشی زمزمه‌ش... اشك نشانده پای چشم‌هایمان اسم تو را دم بگیریم ... و های‌های بباریم! ما همین روز اوّلی گفتیم ... همین روز اوّلی و ... آن روز اوّلی که هیچ‌کس نیست تا هم‌صدای ما شود.. تو صدای‌مان بزن و بغل‌مان کن ..! تو مرا سوختی و من همه‌ی دنیا را آری! از گریه کنان هم هنری می‌آید...
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می‌‏گذرد ولی بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ (2) حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. زمان: فروردین 1312 مکان: لبنان، بیروت مخاطب: ثقفی، خدیجه فرستنده: امام خمینی (ره)