eitaa logo
خاکریز خاطرات ؛
815 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
530 ویدیو
12 فایل
؛﷽؛ سفر خویش چو کردی همه جا معراج است.؛) متولد : ¹⁴`⁹`¹⁴⁰² پایان : گر لیاقتی باشد شهادت.. . . __جان فدای انقلاب..
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که جز مهر تو اندوخت هوس بود، هوس آن که جز عشق تو ورزید هوا بود، هوا...
هزار درد فرستادیم به جان لیکن چو آمدی همه آن دردها دوا کردی ...
شست باران همه‌ی کوچه‌خیابان‌ها را پس چرا مانده غم‌ات بر دل بارانی من...
به ثبات حسن خوبان دل خود مبند صائب که به روی خار دائم گل بی‌وفا نشسته :) شب بخیر 🌙✨️
؛﷽؛
هرچند از بلای خدا می‌رمند خلق دل را به آن بلای خدا داده‌ایم ما... -صائب تبریزی🌱
اگـه میخواهی محبوب‌خداشوی گمنام‌باش؛کارکن‌برای‌خدا، نه ‌برای‌معروفیت":)
چگونه از خود گذشته ای برا ما ...؟!
...أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ یاد خدا آرامبخش دلهاست....✨️🫀 خدا میگہ : جورے ساختہ ام تو را ڪہ جز با یاد من آرام نگیری…!
قبل‌از‌اینکه‌از‌خدا‌چیزی‌بخوایم! بابت‌چیز‌هایی‌ك‌داریم‌ازش‌تشکر‌کنیم :) ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ خدایا شکرت🌱
آنچه از دوری کشیدم حاصلش یک چیز بود برکه چشمم شده دلتنگ ماهش بیشتر تقدیم به شما
[یکی‌در‌آ‌رزوی‌دیدن‌توست یکی‌در‌حسرت‌بوسیدن‌توست ولی‌من‌ساده‌و‌بی‌ادعایم تمام‌هستی‌ام‌خندیدن‌توست]
گفت : راستی جبهه چطور بود؟! گفتم : تا منظورت چه باشد؟ گفت : مثل حالا رقابت بود؟! گفتم : آری گفت : در چی؟! گفتم : در خواندن نماز شب گفت : حسادت هم بود؟! گفتم : آری گفت : در چی؟! گفتم : در توفیق شهادت گفت : جِرزنی هم بود؟! گفتم : آری گفت : برا چی؟! گفتم : برای شرکت در عملیات گفت : بخور بخور بود؟! گفتم : آری گفت : چی میخوردید؟! گفتم : تیر و ترکش گفت : پنهان کاری بود؟! گفتم : آری گفت : در چی؟! گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری گفت : چه پستی؟! گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین گفت : آوازم می خوندید؟! گفتم : آری گفت : چه آوازی؟! گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! گفتم : آری گفت : صنعتی یا سنتی؟! گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب گفت : استخر هم می رفتید؟! گفتم : آری گفت : کجا؟! گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون . گفت : سونا خشک هم داشتید؟! گفتم : آری گفت : کجا؟! گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... در آخر گفت هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان جان میدهیم سکوت کرد وچیزی نگفت..
دعای روز ششم :
محتاج الهی به رقیه گفتناتونم :)
برگرد! ای که لحظه‌ی افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما 🤍✨️
خدایا من لیاقت دارم زیر این چادر شهید شوم یا نه؟!... 🌿❤️‍🩹 __خدایا لیاقت بده شهیده نامیده شوم..
با ما که نمک‌گیر غزل بود، چنین کرد! با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چه‌ها شد . . .
گاه رنج‌و‌زحمت‌زنده‌نگه‌داشتن‌خون‌شهدا ازخود" شهادت" کمترنیست...!
__زیبایی ببینم ؟!
نوای زیبای اذان را گوش جان می‌سپاریم ✨️🌞
عاشقان وقت نماز است اذان می گوید..🤍✨️
َ ...یا مُنْتهى رَغْبةَ الرّاغبین َ؛ اى انتهای آرزوی مشتاقان...✨️🤍