۲۰ خرداد ۱۴۰۳
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
﷽
#حضرت_رقیه_س
بند اول
از سفر برگشتی
قربونت برم چرا توو طشت زر برگشتی
نامرتبم ببخش چه بی خبر برگشتی
بدنت رو جاگذاشتی با یه سر برگشتی
اگه دستامو گرفتم رو لب
اخه دندونی نمونده واسم
ندیده حتی عمو عباسم
بین ما دوتا بمونه لطفا
سرزده اومدی و از ذوقم
کاشکی گوشواره ای بود مینداختم
راستش اولش تورو نشناختم
بین ما دوتا بمونه لطفا
لباست پاره لباسم پاره الان گوشوارهم کدوم بازاره؟
لبات پرخونه لبام پرخونه روی مشت زجر جای دندونه
بابا بابا بابا آی بدنم
بابا بابا بابا آی زدنم
بند دوم
منو بیشتر میزد
زجرِ بیحیا منو با پشت خنجر میزد
تا میگفتم که یواش تر منو بدتر میزد
با سر بریده ی تو به ماها سر میزد
حال و روزم دیگه تعریفی نیست
کار من دیگه بهجز هق هق نیست
دخترت رقیهی سابق نیست
حق داری اگه منو نشناسی
بگو دستات چرا پس همرات نیست
بعد چند روزی منو ناز کنی
موهای سوختمو باز کنی
حق داری اگه منو نشناسی
تا که میگفتم بابامو میخوام با پشت دستش میزد رو لبهام
منو از بس زد خودش شد خسته رو گونهم جای هزار تا دسته
بابا بابا بابا آی بدنم
بابا بابا بابا آی زدنم
بند سوم
بغلِ باباش بود
من خودم دیدم عروسکم توی دستاش بود
هِی نگاه میکرد منو آخه باباش همراش بود
گل موی سرمو دیدم روی موهاش بود
پیش من دخترشو میبوسه
منو یاد بوسه هات میندازه
آخه نامردی داره اندازه
نمیگه آخه منم دل دارم
موهای دخترشو میبافه
موی سوخته ی منو میبینه
از خجالت سرم هِی پایینه
نمیگه آخه منم دل دارم
لباست پاره لباسم پاره الان گوشواره م کدوم بازاره؟
لبات پرخونه لبام پرخونه روی مُشت زجر جای دندونه
بابا بابا بابا آی بدنم
بابا بابا بابا آی زدنم
💻 @mazlum128
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
#پیش_زمینه
اولین باری که گریه کردم و یادته؟
توو بغل مادر
روضه علی اصغر(ع)
اولین باری که سینه زدم و یادته؟
رو شونهی بابا
غروب عاشورا
دیگه اقا ؛ همون بچه ؛ خودش مردی شده حالا
بذار تا که ؛ نفس داره ؛ بخونه یا حسین(ع) مولا
حسین مولا مولا مولا مولاحسین(ع)
💻 @mazlum128
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
۲۸ خرداد ۱۴۰۳