eitaa logo
تأملات (گاه نوشته های محمد دادسرشت)
511 دنبال‌کننده
188 عکس
62 ویدیو
10 فایل
تاملاتی در حوزه دین، فرهنگ و تمدن ... ارتباط با ادمین. dadseresht@
مشاهده در ایتا
دانلود
بازخوانی حرکت انسان در قرآن شناخت مفاهیم در مسیر فهم و ادراک و شناخت بسیار مهم است. هر مفهومی بار معنایی خویش را دارد و چارچوبی را ترسیم می‌کند که به فهم نظریه ها کمک می‌کند. در عالم علم نمی‌توان عوامانه به مفاهیم نگریست. مثلا همین مفهوم اخلاق! در چند مطلبی که این روزها به ترتیب مینویسم به دوگانه ای از قرآن خواهم پرداخت که مسیر حرکت انسان را تعیین و زندگی انسان را میتواند دگرگون نماید. این دوگانه سالهاست که به علت تشابه مفهومی یا برداشت ترادف گونه، راه های مشابهی را معرفی کرده اما میخواهم نشان دهم که آفات بسیاری هم داشته است. تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی حرکت انسان در قرآن در ادبیات شیعه، مفهوم ولایت جایگاه عمیقی دارد. نه تنها عمیق بلکه "و ما نودي بشئ کما نودي بالولایة" (به هیچ یک از ارکان دین همچون ولایت سفارش نشده است). زندگی با امام به عنوان نماینده خدای متعال بر زمین و خلیفه الله و پشت سر او حرکت کردن به مثابه کسی که قرار است هدایت انسان را به دست داشته باشد بخش مهم حرکت انسان است. اساسا انسان نمی‌تواند بدون امام حرکتی را به سمت خدای متعال داشته باشد زیرا "من اراد الله بدأ بكم" (هرکس خدای را بخواد از شما شروع می‌کند) و "باب الذي منه يوتى" (اینا به مثابه دری هستند که برای ورود به حریم‌الهی باید از آن وارد شد) پس حرکت به سوی خدای متعال بدون‌امام امکان ندارد اما این‌امام کجای زندگی ماست؟ و کجای مفاهیم اخلاقی یا دستورات اخلاقی ماست؟ تقریبا هیچ جا! با این ادبیات اخلاقی و نظریه پردازی های اخلاقی مسلمین شما میتوانید انسان با اخلاق ولی بی خدا باشید چه برسد به امام! چرا؟ ریشه این بحث تماما به مفهوم پردازی های اشتباه و رایج بر می‌گردد که در روزهای دیگر بدان خواهم پرداخت! تأملات را در ایتا دنیال کنید @mdadseresht
بازخوانی حرکت انسان در قرآن اخلاق در اصل، واژه‌ای عربی است كه مفرد آن خُلْق و خُلُق است. در لغت به‌معنای سرشت و سجیّه به‌کار رفته است؛ اعم از اینكه سجیّه و سرشتی نیكو و پسندیده باشد مانند جوان‌مردی و دلیری، یا زشت و ناپسند باشد مثل فرومایگی و بزدلی(مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ص ۱۹) لغت‌شناسان عموماً آن را با واژة خَلق هم‌ریشه دانسته‌اند. وقتی گفته می‌شود فلان كس خُلق زیبایی دارد، یعنی نیرو و سرشت یا صفت معنوی و باطنی زیبا دارد. در مقابل، هنگامی كه می‌گویند فلان كس خَلق زیبایی دارد، به معنای آن است كه دارای آفرینش و ظاهری زیبا و اندامی سازگار است.(زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶ ص ۳۳۷) در قرآن نیز واژه خُلُق دو مرتبه به کار رفته است: (اِن هذا الاّ خُلُقُ الاَوَلین) (شعراء: ١٣٧) که به معنای عادت و روش دانسته شده است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القران، ج ۷ ص ۳۱۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ج۱۵ ص۳۰۲) و (وَ اِنَکَ لَعلی خُلُقِ العَظیم) (قلم: ١٤) به معنای خصلت و خوی نیکو دانسته شده است (رازی، روض الجنان و روح البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۹ ص ۳۶۶؛ قطب، فی ظلال القرآن، ج۶ ص۳۶۵) ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن اخلاق در اصطلاح اخلاق در اصطلاح دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و كاربردهای متفاوتی دارد. در اینجا به پاره‌ای از مهم‌ترین آنها اشاره می‌كنیم: 1. صفات راسخ نفسانی رایج‌ترین و شایع‌ترین كاربرد اصطلاحی اخلاق در بین اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی، عبارت است از صفات و هیئت‌های پایدار در نفس كه موجب صدور افعالی متناسب با آنها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفكر و تأمل از انسان می‌شوند. صفات ناپایدار و غیرراسخ در نفس، مثل غضب شخص بردبار و یا صفاتی كه از‌روی تفكر و تأمل صادر می‌شوند، مانند بخششِ بخیل، از دایره اخلاق و ارزش‌های اخلاقی بیرون می‌روند، اما از طرفی، هم شامل فضایل اخلاقی می‌شود و هم رذایل اخلاقی. بنابراین می‌توان از دو گونه اخلاق سخن گفت: اخلاق فضیلت و اخلاق رذیلت. البته بحث‌های فراوانی در اطراف منشأ پیدایش این صفات پایدار نفسانی انجام گرفته است: عده‌ای معتقدند كه اینها صرفاً در‌اثر تكرار عمل پیدا می‌شوند؛ برخی دیگر منشأ آنها را در وراثت و محیط اجتماعی و عواملی از‌این‌قبیل جسته‌اند و دسته سومی نیز آنها را ذاتی و فطری پنداشته‌اند؛ حال‌آنكه در مفهوم خُلق و ریشه لغوی آن، هیچ‌یك از این امور لحاظ نشده است. سرشت و طبیعت نفسانی، نسبت به اینكه در‌ اثر تكرار و تمرین پیدا شود یا از راه وراثت و محیط به آدمی منتقل گردد و یا اینكه ذاتی و فطری انسان باشد، لا بشرط است. 2. صفات نفسانی گاهی منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان، هر‌گونه صفت نفسانی است كه موجب پیدایش كارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صفت نفسانی به‌صورت پایدار و راسخ باشد و چه به‌صورت ناپایدار و غیرراسخ، و چه از‌روی فكر و اندیشه حاصل شود و یا بدون تفكر و تأمل سرزند. بنابراین اگر شخص بخیلی كه سرشت او بخل‌ورزی و عدم بخشش است، احیاناً بذل و بخششی كند، این كار او خُلق بخشش به‌حساب آمده و از نظر اخلاقی دارای ارزش مثبت است، و یا اگر كسی از‌روی فكر و تأمل به كاری دست زند، آن كار نیز متصف به ارزش اخلاقی می‌شود. (مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۲۰ _ ۲۵) ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
باخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن اخلاق در اصطلاح2 3. فضایل اخلاقی گاهی نیز واژه اخلاق صرفاً در مورد اخلاق نیك و فضایل اخلاقی به کار می‌رود؛ مثلاً وقتی گفته می‌شود فلان كار اخلاقی است یا دروغ‌گویی كاری غیراخلاقی است، و یا زمانی كه گفته می‌شود عصاره اخلاق عشق و محبت است منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است. این معنا از اخلاق، در زبان انگلیسی هم رایج است و غالباً تعبیر اخلاقی ‌ (ethical) معادل با درست یا خوب و مقابل آن، یعنی غیر‌اخلاقی (unethical)، به معنای نادرست و بد است. البته در اینكه اصول فضایل اخلاقی كدام‌اند، و آیا همه فضایل را می‌توان به یك یا چند فضیلت برگرداند یا نه اختلافات فراوانی وجود دارد. نظری خودگروی ویژگی‌نگر، اصل و اساس فضایل اخلاقی را مصلحت‌اندیشی یا توجه دقیق به خیر شخصی می‌داند. سودگروی ویژگی‌نگر، نیك‌خواهی و فراهم‌شدن خیر عمومی را اصل و ریشه فضایل اخلاقی تلقی می‌كند. نظریه‌های وظیفه‌گرایانه ویژگی‌نگر، افزون بر مصلحت‌اندیشی و نیك‌خواهی، از فضایل دیگری مانند اطاعت از خدا، درست‌كاری یا عدالت نیز نام می‌برند. برخی دیگر ریشه همه فضایل را در دو فضیلت نیك‌خواهی و عدالت دانسته تصریح می‌كنند كه اگر ملكه‌ای نفسانی را نتوان از نیك‌خواهی و عدالت اخذ كرد، درواقع آن ملكه یا فضیلت اخلاقی نیست (مثلاً ایمان، امید و حكمت كه فضایل دینی یا عقلانی‌اند، نه اخلاقی) و یا اصلاً فضیلت نیست. در سنت مسیحی گفته می‌شود كه مسیحیان هفت فضیلت اصلی دارند: سه فضیلت الهیاتی (ایمان، امید و محبت) و چهار فضیلت انسانی (مصلحت‌اندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت). افلاطون و سایر فیلسوفان یونان و بسیاری از حكیمان مسلمان نیز از چهار فضیلت حكمت، شجاعت، اعتدال و عدالت به‌عنوان فضایل مادر و بنیادین نام می‌بردند. (مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، 25-27) تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن مفاهیم و حرکت علم و انسان پژوهش ها معمولا تابع چارچوب نظری یا چارچوب مفهومی اند. در جایی که تبیین پژوهشگر و پیشبرد علم در چارچوب و قالب نظریه جای میگیرد از چارچوب نظری بهره برده می‌شود. نظریه ای را پذیرفته و پدیده با توجه به عینک آن نظریه توصیف و تبیین می‌شود و علم به پیش حرکت می‌کند. گاهی نیز نظریه ها چارچوب بحث را تعیین نمی‌کنند بلکه مفاهیم اند که حرکت علم را مشخص می‌کنند. مثلا قرار است نظر اسلام را در شادی بدانیم. اول باید ببینیم به چه چیزی شادی گفته می‌شود تا آن چیز را در اسلام بکاویم و در واقع نظر اسلام را با فهم مفهوم و در چارچوب آن مفهوم جویا خواهیم شد. البته اینکه شادی را در چه فضایی ترجمه کنیم در جهت پژوهش و دانش به دست آمده خیلی مؤثر است مثلا نمی‌شود شادی را در روان شناسی مدرن مفهوم شناسی کنیم و بعد با همان چارچوب مفهومی برویم سراغ متن دینی و نهایتا بگوییم که نظر اسلام در مورد شادی همین است! خیر نظر اسلام در مورد مفهوم شادی از نظر روان‌شناسی مدرن آن است و شاید اساسا شادی در اسلام مفهومی غیر از شادی در روان شناسی مدرن داشته باشد! در مورد مباحث پیچیده اجتماعی اوضاع سخت تر است! با همین مثال ساده معلوم میشود که مفاهیم چقدر در فهم ما از جهان مهم اند و چقدر در علم موثر هستند و بالتبع انسان نیز از همه اینان متأثر است. حال با این مقدمه به بحث خویش بازگردیم و این سوال را بپرسیم که آیا در معرفی مسیر حرکت انسان با عنوان اخلاق به خطا نرفته ایم؟ اساسا سه گانه اخلاق اعتقادات و احکام که برای معرفی دین استفاده می‌شود دقیق است؟ برای رشد و تعالی آیا باید به دنبال اخلاق در قرآن باشیم؟ آیا مفهوم اخلاق انتخاب دقیقی برای پیدا نمودن حرکت انسان به سوی تعالی و کمال است؟ ادامه دارد... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن مفاهیم و حرکت انسان هر چند اغلب علمای اسلام اخلاق را مسیر تعالی انسان دانسته اند و به معرفی مسیر حرکت انسان در قالب علم اخلاق پرداخته‌اند اما این مفهوم کاستی های فراوانی دارد. ۱. اخلاق و سکولاریسم اخلاق اساسا اگر نگوییم سکولار است باید بگوییم زمینه سکولار شدن را دارد. نه به خاطر آنکه اخلاق اسلامی از متن الهی گرفته نمی‌شود و یا غایت وصول الی الله را دنبال نمی‌کند بلکه اخلاق اساسا امری وابسته به نفس است نه ولایت به عنوان خلیفه و نماینده خدای متعال! اخلاق به دنبال ملکه سازی فضائل و ترک رذائل است و اساسا به شما خواهد گفت که مراقب باش تا خوبی ها را کسب کنی و بدی ها را ترک. انسان ها در مسیر این‌اخلاق به دنبال آن هستند که خودشان، تلاش کنند تا خودشان را خوب کنند و اولین دام‌چنین ساختاری پرورش نفس است. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن مفاهیم و حرکت انسان در نوشته قبلی اشاره شد که اولین آسیب انتخاب مفهوم اخلاق، زمینه سازی برای سکولاریزه شدن اخلاق و انسانی بودن آن در قالب پرورش نفس است نه اصلاح و رشد نفس! دومین ایرادش حذف ولایت و امامت از ساختار رشد و تعالی و حرکت انسان به سوی کمال است. اگرم حذف نشود، رنگی هم ندارد! جای خاصی هم ندارد! تهش توصیه ای است برای رهپویان اخلاق که با امامشان انس بگیرند! کجای این کسب فضایل و حذف رذایل در ادبیات علم اخلاق به دست ولی خداست؟ امام کجای چنین زندگی ای است؟ مگر نه این است که من اراد الله بدأ بكم؟ (هر کس خدای را خواهد از شما مسیرش شروع میشود) و بکم فتح الله و بکم یختم! ( همه چیز با شما اهل بیت علیهم السلام شروع میشود و پایان می یابد)! این مسیری که در زیارات و ادعیه و روایات آمده است کجای اخلاق است؟ ادامه دارد... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن مفاهیم و حرکت انسان سومين آسیب مفهوم اخلاق، حداقلی بودن آن است. کسب فضائل و رد و دوری از رذائل، حداقل کاری است که انسان در مسیر رشد انجام می‌دهد. نه اینکه اینان کم باشد. نه! خیلی هم مهم و زیاد است اما نسبت به قله حرکت انسان، کوهپایه ای بیش نیست! انسان فقط آمده است که متکبر نباشد و راست بگوید؟ باز هم تاکید می‌کنم که دروغ نگفتن و راستگویی بسیار مهم است؛ اما آیا غایت خلقت آدمی فقط کسب فضائلی است که اساسا در انسانیت وی هم نهاده شده بود؟ و دوری از اموری است که خودش با کمی تأمل و بدون دین میفهمید؟ بعید می‌دانم! ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
بازخوانی مسیر حرکت انسان در قرآن مفاهیم و حرکت انسان چهارمین ایراد به مفهوم اخلاق، مسئله شبکه ای نبودن چنین مفهومی با سایر مفاهیم کلیدی دین است. رابطه اخلاق و ایمان!اخلاق و ولایت! اخلاق و تقوا! اخلاق و فروعات دین! اخلاق و زیارت! اخلاق و ...! نه اینکه رابطه های اولیه را از اخلاق و مفاهیم دیگر نتوان بیان کرد بلکه منظور شبکه ای از مضامین است که دقیق به سیر انسان به سوی کمال معنا دهد. پنجمین ایراد مفهوم‌اخلاق نشدنش است! چند سال طول میکشد که انسان رذیله ای را از خویش دور کند و یا فضیلتی را ملکه کند؟ حال اگر ۴۰ فضیلت و ۴۰ رذیلت در میان باشد چه میشود؟ ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht