eitaa logo
اخبار مهم روز
324 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.1هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📃سوگندنامه ريان الكلدانی✝ او یک جوان مسیحی است. زمانی كه شهرهای عراق را يكی پس از ديگری اشغال و مردم بی‌گناه را قتل‌عام می‌كرد با دیگر جوانان مسيحی وارد شد. گروه مسيحيانی كه "بابليون" نام داشت همراه با ديگر نيروهای حشدالشعبی با داعش جنگيدند. شهيد سليمانی در دفاع از اهالی مسيحی عراق یکی از آن‌ها و همراه با آن‌ها بود. حتی به گفته ريان «بارها حاج قاسم تا مرز شهادت جلو رفت». فرمانده گروه بابليون پس از شهادت سوگندنامه‌ای نوشته كه حرف دل همه مسيحيان عراق و سوريه است. وقتی سايت روسی شبكه اينترآذ اين سوگندنامه را به زبان روسی منتشر كرد، مردم روسيه كه مسيحی هستند و زمان جنگ با داعش نگران مسيحيان عراق بودند اين يادداشت را دست به دست با اشك و اندوه بازنشر كردند. ترجمه فارسی سوگندنامه ريان الكلدانی:👇 📃 سحرگاه امروز پدرم را از دست دادم روح پدرم در شما دو تن بود، شما هر دو با هم پدرم بوديد. شناسنامه، نام و عنوان نمی‌تواند در آنچه مقاومت و مبارزه يكپارچه ساخته و شهادت تقدس بخشيده، جدايی بيافكند. پيام من به روح پدرم، فرمانده شهيد حاج قاسم و أبومهدی [المهندس] چنين است: «با دلسوختگی پسری كه پدرش را از دست داده با تو سخن نمی‌گویم با زبان شاگردی كه جهاد را به او ياد داده‌ای شهادتت را تبريك نمی‌گویم با دردمندی گروهی پايدار كه تو ستونش بوده‌ای به سوگواری ات نمی‌نشینم. بر فراز ننگ دشمن و عزت تو ايستاده‌ام بر خاكستر ماشين هايشان، دست بر پيشانی. باور نمی‌كنم، من دعای تو را در نمازها شنيده بودم كه ده‌ها بار در جبهه‌های جنگ بر زبان می‌آوردی: "خدايا با شهادت بر ما منت بگذار و حسن عاقبت روزیمان كن". من كه می‌دانم روح تو شادمان و سرخوش در آسمان‌ها با نيكان و شهدا و مجاهدان بال گشوده و نغمه سرايی می‌كند. تو در بهشت‌های جاودانگی چون فرمانده‌ای قهرمان و شجاع بر مركبی از عزت و عظمت و شكوه و شجاعت و مردانگی سرخوشانه می‌روی اما من اندوهگينم به اندوه كليساهايی كه سقف‌هايشان را از فروريختن بازداشتی و از آوارشدن حفظ كردی❗️ غُصه كشيشان و راهبان و راهبه‌ها و صومعه‌هایی كه حرمت و آبرويشان را حفظ كردی و توطئه تكفيری‌ها را از آن‌ها بازداشتی غم، زبان [مردم] كلدانی و سريانی كه به ياری‌شان برخاستی و اندوه ميراثی كه ما را برای پاسداری و نگاهبانی شان قدرت بخشيدی می‌گريم، با گريستن ِ همه ملتم و همه يارانم و همه سرزمينم مويه می‌كنم با همه چشم‌هایی كه سال‌هاست آرميده در همان لحظاتی كه تو در جبهه‌ها پاسدارشان بودی. اشك می‌ریزم چون كودكی تنها و سرگشته كه در آشوب و غوغايی فراوان سراسيمه است. من يتيم تو هستم❗️ همان پسری كه يك تروريست داعشی بر در خانه‌اش ايستاده بود؛ شمشير به دست. شمشيرها در دست، گردن می‌زدند و زنان را به اسارت می‌بردند و به دختران تجاوز می‌كردند آن وقت بود كه تو رسيدی، با بيرق همدلی بر كف و آن اهريمن را بر زمين زدی و به حمايت مسيحيت آمدی❗️ آن‌ها به روستاهايمان آمده بودند تا سرهايمان را ببرند ولی تو آمدی و گفتی شرافت شما، شرافت ماست! همسايگانمان ما را فروختند و برادرانمان به ما خيانت كردند و در بيابان غربت، كسی جز تو نيافتيم كه در آغوشمان بگيرد و دردهايمان را التيام بخشد و با قدرت و اراده، مسلح مان سازد. روزی كه آن‌ها دنبال آواره كردن ما بودند و می‌خواستند ما را از سرزمين‌مان برانند، تو قدم‌هايمان را در اين خاك محكم ساختی! تو كليسای من و خواهر و مادرم را نگاه داشتی، تو خانه‌ام را و ديارم را حفظ كردی، حال چگونه بر تو اشك نريزم و بر حال خويش در يتيمی بعد از تو نگريم؟ و من چه سان در سوگ تو بسرايم؟ و آيا ما جز تو هستيم؟ گمان كردند كه تو را کشته‌اند؟ گمان كردند كه تو را پايان داده‌اند؟ نمی‌دانند كه با كشتن تو همه ما را با هم بيدار كرده‌اند تا غرش كنيم! هان، بنگر، برادران‌مان را كه با خشمی خروشان در رگهايشان به ميدان آمده‌اند و می‌خروشند تا طغيانگران را از تخت‌هايشان به زير كشند. ما استوار و برپای، آمده‌ایم تا سرنوشت منطقه را تغيير دهيم، زيرا تو قربانی بسيار مقدسی در قربانگاه آزادی عراق بودی! خون تو آمريكا را چنان فراری خواهد داد كه هرگز نتواند بازگردد، آمريكايی كه همچون افعی در سرزمين‌مان لانه كرده و به غارت زندگی و خانمان و دار و درختمان مشغول بود، اكنون وقت كوبيدن سرش رسيده است. بغداد می‌غرّد، نينوا زنگها را به صدا در می‌آورد، بصره می‌خروشد و همه شهرها و مراكز مجاهدان به نام تو مهيای برخاستن می‌شود. به زودی انتقام، طعمی تازه خواهد داشت و به زودی عالم خواهد ديد كه فرزندان تو همه پسرهايی هستند كه در هر خانه‌ای در سراسر عراق پشت سر خود بيدار كرده‌ای و گوش به زنگ نگاه داشته‌ای تقدیم به روح پاک شهید و صلوات🌹