ه داشت و گفت: بیزحمت یک اذان دیگر بگذار. گفتم: حاجآقا! چه بگذارم؟ منو (Meno) باز است. گفت: اذان غلوش داری؟ گفتم: غلوش هم دارم. اذان غلوش را پیدا کردم و بلندگو پخش کرد. آستینهای حاجآقا بالا بود و رفت و وضو گرفت و اذان تمام شد و پایین آمدم و رفتیم و نماز جماعت خواندیم.
حاجی در صف اول نشسته بود، خودش را جلو کشید و کنار من نشست و شروع به صحبت کرد. احوالپرسی کرد و گفت: چطور هستید و کجا بودید و چه کردید؟ گفتم: حاجآقا! زینبیون بودیم و اینطوری شد و به فلان جا رفتیم و به اینجا آمدم که چند متر موکت و یک مقداری آذوقه بگیرم. گفت: برای شما مینویسم و هر چه که میخواهید ببرید. تشکر کردم و بعد گفت: نپرسیدی که به چه دلیل گفتم که اذان را عوض کن. گفتم: نه. حاجآقا! شما فرمانده بودید، ما یاد گرفتیم که در مقابل فرمانده فقط چشم بگوییم. گفت: برایت میگویم.
ما به اینجا نیامدیم که این مردم را شیعه کنیم. ما برای تغییر مذهب این مردم به اینجا نیامدیم. ما برای نجات این مردم از دست ظالمان آمدیم. فرهنگ انقلاب اسلامی این است. فرهنگ شیعه این است. فرهنگ اسلام این است که ما برای نجات مظلومان در هر نقطهای از دنیا لازم باشد میرویم. بعد خود حاجی گفت: باید با رفتارمان کاری کنیم که اینها علاقهمند به شیعه شوند.
آن روزی که حاجی این حرف را زد، من به یاد دارم که اواسط جنگ بود. یادم است که آن روز شاید هیچ مأذنهای در حلب نام مبارک امیرالمؤمنین(ع) را نمیگفت. یعنی تمام اذانها، اذانهای اهل سنت بود؛ اما امروز در حلب بعد از پایان جنگ حداقل آنچه که من میدانم از ۵ مأذنه مساجد بزرگ «أشهد أنّ علیاً ولیّ الله» پخش میشود در حالی که مذهب آنها هم تغییر نکرده است، ولی اذانی که پخش میکنند اذانی زیباست.
این چه مفهومی دارد؟ مفهوم این امر این است که انقلاب اسلامی در آگاهیسازی، روشنگری و هدایت مردم هم تأثیرگذار است. بسیاری از خدماتی که رزمندهها به این بچهها کردند، در ذهن مردم فراموش نمیشود.
فیلم | ماجرای اذانی که به درخواست حاج قاسم پخش شد
بخشی از زندگی این بچهها برخورد با همین مردم بود. البته سوریه، شیعه هم دارد و عراق هم که بیشمار شیعه دارد ولی در کنار خدماتی که به آن شیعیان میدادیم، با مردم مظلوم و مردمی که تحت ظلم قرار گرفته بودند هم کار میکردیم.
گفت وگو با بعضی از مردمی که الان از دست داعش نجات پیدا کرده بودند بخش دیگری از زندگی بچهها را میگذراند. یک پیرمردی بود که جلوی خانهاش مینشست و گریه میکرد، یکی از بچهها دائما به آنها خدماترسانی میکرد. دوست ما از نیروهای مقاومت با او گفت .گو کرده بود که چرا گریه میکنی؟ گفته بود: تو داغ فرزند ندیدی. گفته بود: میدانم، بالأخره داغ فرزند سخت است ولی جنگ همین است. ایشان گفته بود: من در این جنگ گناهی نداشتم. وقتی که داعش منطقهی المیادین ... .
منطقهی المیادین از استان دیرالزور است. المیادین یک شهری بین بوکمال و دیرالزور است. ایشان اهل روستایی در کنار المیادین بود. وقتی داعش اینجا را تصرف کرد، امیر آن زمان المیادین که در آنجا امیر شده بود و از طرف داعش خلیفه شده بود، یک روز آمد و گفت: من دختر تو را میخواهم. گفتم: دختر من کوچک است و به سن ازدواج نرسیده است. گفت: من اتفاقا شرط کردهام که چنین دختری را به کابین ببرم. دستهای دلار جلوی من پرتاب کرد و گفت: دخترت را به عنوان کنیز میبرم. من خیلی با دخترم صحبت کردم و سفارش به صبر کردم و گفتم بالأخره چارهای نیست و برای هر دختری پیش میآید که به خانهی همسر برود.
بعد از چند هفته دخترم به خانه آمد و جلوی من و عیالم یک پیت بنزین روی سرش ریخت و خودش را آتش زد و وقتی داشت این کار را میکرد گفت: تو مرا به یک نفر شوهر دادی یا ۵۰ نفر؟ التیام دردهای مردم که ناشی از فاجعهها و جنایتهایی که در سوریه توسط داعش ایجاد شده بود، بخشی از کارهای رزمندههای جبههی مقاومت بود.
انتقال فرهنگ اسلام ناب محمدی به شام که سالها تحت سیطرهی امویان بوده است و تا همین جنگ اخیر هم اسلام آنها اسلام اموی بود، از کارهای بزرگ بوده و این کار به تنهایی از دست بچههای جبههی مقاومت بدون طلبههای وارد شده در آن جمعیت میسر نبود.
همچنین بعد از اینکه این مناطق فتح میشد، ما کلاسهایی را برای بچهها و یا برای رزمندهها و یا برای توابین داشتیم. مثلا عده ای از عشایر به خاطر ترس و اجبار، با داعش همپیمان شده بودند؛ اما الان توبه کرده بودند و در جبههی ما قرار گرفتند و ما برای اینها کلاس میگذاشتیم.
بسیاری از اینها میآمدند و تحت تعلیم قرار میگرفتند. به آنها قرآن آموزش میدادیم. نه اینکه به آنها تشیع را آموزش دهیم، با قرآن حقیقت اسلام را به اینها انتقال میدادیم، با آیات قرآن به اینها میآموختیم که اسلام آمریکایی داریم و اسلام محمدی (صلوات الله و سلامه علیه) داریم. این گوشه ای از کارهای
بچه های رزمنده بود و البته خیلی کارهای دیگر هم هست که فرصت بیان آن نیست.
* خیلی دوست دارم بدانم روحانیونی که در عراق و سوریه حضور پیدا میکردند چطور جذب شده و از چه کانالی وارد میشدند؟
میخواهید اینها را رسانهای کنید؟
* اگر صلاح میدانید.
آن چیزی که قابل رسانهای شدن هست را میگویم، نه آن بخشهای دیگر.
* بله، بفرمایید. می خواستم بدانم آیا با علاقه خود می آمدند؟ یا نکته دیگری وجود دارد؟
همین را میخواهم بگویم. ما افرادی مثل روحانی شهید مالامیری را داشتیم که وقتی جنگ ۳۳ روزهی لبنان اتفاق افتاده بود، او به مرز ایران و ترکیه رفت تا از آنجا به سوریه رفته و بعد هم به لبنان برود؛ اما نیروی انتظامی او را در مرز گرفته بود.
یا افرادی را داشتیم (نام نمیبرم) که اینها شناسنامهی افغانی یا کارت افغانی برای خودشان درست کرده بودند و به عنوان فاطمیون به جبهه رفتند.
اساس جذب نیروهای طلبهای که وارد عرصه میشدند، اشتیاق اینها به رفتن به جهاد بود. اساس جذب اینها بر اساس این بود که آنقدر خودشان را به در و دیوار میزدند که بالأخره یک راهی باز کنند و به آن مسیر بروند و هدف این طلبهها هم برای رفتن به آن عرصه، ابتدا جهاد و در ادامه روشنگری و غایت هدف آنها هم رسیدن به وصال الهی و شهادت بود؛ یعنی عموما عاشق شهادت بودن بچهها را به جبهه میکشاند.
اینکه شما میگویید فرآیند جذب این بچهها چطور اتفاق میافتد باید بگویم که نیروی قدس به دنبال نیرو نمیگشت. نیروهای شهادتطلب به دنبال نیروی قدس میگشتند و پیدا میکردند.
گفت و گو از: محمد رسول صفری عربی
https://eitaa.com/mdayyani/#
19.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گزارش تصویری پذیرایی از زائرین
چایخانه حضرت فاطمه معصومه (س)
🗓تاریخ : ۱۴۰۱/۱/۲۹
1_4887428944.mp3
2.25M
مکالمه بیسیم سردار شهید حاج احمد کاظمی با سردار رشید در عملیات الی بیت المقدس
خرمشهر#
https://eitaa.com/mdayyani/#
May 11
🗂نام عملیات: عاشورای ۴
🗓تاریخ عملیات: ۳۰ مهر ۱۳۶۴
📻توضیحات:
كار مجاهدين عراقی در جريان عمليات قدس۵ به آزادسازی بخشى از درياچه «امالنعاج» عراق در منطقه «هورالهويزه» منتهى شد و سپس عمليات «عاشورای۴» در وسعتی به ميزان ۱۱۰ كيلومترمربع برای آزادسازی كامل اين درياچه با همان تركيب نيروهاى عمل كننده در عمليات پيشين به اجرا در آمد.
نيروهاى تيپ ۹ بدر ساعت۲ بامداد اين حمله را آغاز كردند. پناهنده شدن دو تن از نيروهاى ارتش عراق و ارائه اطلاعات مناسب پيرامون اين منطقه در روند عمليات عاشورای۴ مؤثر واقع شد.
زمان حمله يك روز پيش از ميلاد حضرت امام موسى كاظم علیهالسلام بود و به همين مناسبت رمز عمليات «يا موسیالكاظم علیهالسلام» تعيين شد.
نيروها در غرب درياچه به لحاظ استفاده از اصل غافلگيری و پشتيبانی موثر توپخانه، به راحتى به اهداف خود رسيدند و بدين وسيله ۱۵ كمين دشمن كه از نيروهای «فرسان الهور» به معنى نيروهاى اطلاعاتى هور بودند، سقوط كرده و پيشروی تا سقوط كامل درياچه ادامه يافت.
دشمن پاتك خود را در صبح روز نخست عمليات، آغاز كرد، اما با اتخاذ تدابير خونسردى و صبر، نيروهاى مجاهد عراقى كه در ميان نيزارها كمين كرده بودند، پس از نزديك شدن دشمن، به آنها حملهور شده و پاتك آنان را خنثى كردند.
پاتك دوم نيز در ساعت ۱۴ همان روز با پشتيبانی توپخانه و حمايت هواپيماهای «پیسی۷» آغاز شد.
اين پاتك نيز به همان صورت نخست پاسخ داده شد و در نتيجه نيروهاى بعثی با شمارى كشته و زخمى و اسير و با به جاى گذاشتن ۸ فروند قايق خود عقب نشستند، اما در اين تعقيب و گريز يك فرمانده از مجاهدان عراقى به نام «ابوالخير» به شهادت رسيد.
در روز دوم عمليات، دشمن براى باز پس گرفتن درياچه امالنعاج ۳ بار متوالى اقدام به پاتك نمود، كه در هر سه بار با رعايت اصل استتار و غافلگيری از سوی مجاهدين عراقى و مقاومت آنها رو به رو شدند و با دادن تلفات و خسارات فراوان از معركه نبرد گريختند.
اين عمليات كه رسيدن به همه اهداف معين شده را در پی داشت، به آزادسازی ۱۱۰ كيلومتر مربع از منطقه هور الهويزه عراق، ۶۴ پايگاه،۷ آبراه در غرب درياچه و تصرف سه پاسگاه و ۳ كمين دشمن و همچنين ۲۷ فروند قايق و بلم، ۹۹ قبضه سلاح نيمهسنگين، ۱۰ قبضه ضد هوایی تك لول كاليب ۵/۱۴ ميليمتری و ۴ قبضه خمپارهانداز ۸۲ و ۶۰ ميليمتری و تعداد زيادی دوشكا و آرپیجی از دشمن به غنيمت گرفته شد.
در طول اين عمليات ۲۵ پاسگاه، يك فروند هواپيمای پیسی۷ و ۱۰۰ فروند قايق و بلم دشمن منهدم گرديد.
طى اين عمليات تعداد ۴۱۶ تن از نيروهای دشمن كشته و زخمى شده يا به اسارت در آمدند.
📋خلاصه گزارش عملیات:
نام عمليات: عاشورای۴
زمان اجرا: ۳۰ مهر ۱۳۶۴
تلفات دشمن: ۴۱۶ كشته، زخمی و اسير
رمز عمليات: يا موسی الكاظم علیهالسلام
نوع عملیات: آبی _ خاکی
مكان اجرا: هورالهويزه عراق - محور جنگى جنوب
ارگانهای عملكننده: مجاهدان عراقى - تيپ ۹ لشكر بدر
اهداف عمليات: آزادسازی بخشى از درياچه ام النعاج عراق
🌿التماس دعای شهادت
#عملیات #عاشورای_چهار #هور_الهویزه
https://eitaa.com/mdayyani/#