#جلسه_چهارم
#روانشناسی_رنگها
1. مفهوم رنگ
رنگ در لغت، کیفیتی است که از ظاهر چیزی دیده میشود؛ مانند سفیدی، سرخی، سبزی. ابن منظور در این باره گوید: رنگ هیئتی است چون سیاهی و قرمزی. رنگ هر شیء چیزی است که باعث تمایز آن از شیءِ دیگر میشود
(ابن منظور، لسان العرب، 1414: 7/113). طریحی نیز رنگ را چون ابن منظور تعریف کرده است (طریحی، مجمع البحرین، 1375: 6/303)؛
بنابراین، باید گفت که رنگ از مفاهیم بسیار واضح و معروف در میان عرف و فرهنگهای عمومی است؛ به گونهای که برخی از اهل لغت نیازی به تعریف آن ندیدهاند.
رنگ در اصطلاح یک انعکاس مرئی است که در اثر عبور، انتشار یا بازتاب ترکیب رنگها توسط اشیاء به وجود میآید. از دیدگاه علمی ثابت شده که همه رنگها از تشعشعهای نور خورشید است و هر شیء به میزان شفافیت و خاصیت جذب پرتوها، بعضی پرتوها را جذب میکند و برخی را باز میتاباند؛ در نتیجه، آن شیء را به رنگ پرتوهای بازتاب شده میبینم. از سوی دیگر، این پرتوها با ترکیب شدن، نورهای دیگری را میسازند که بر یافتههای مخروطی شکل اعصاب چشمی اثر میگذارد و سبب دیدن آن نور میشود. وقتی جسمی همه نورها را بازتاباند، سفید و زمانی که همه نورها را جذب کند، سیاه دیده میشود
(رستمنژاد و نوید، اعجاز رنگها در قرآن، نشریه قرآن و علم، 7/131).
دنیایی که ما آن را نظاره میکنیم، از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است؛ فرم (شکل) و رنگ که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا برخورد نور به شیئ و انعکاس آن باعث دیدن رنگ میشود. هر موجودی که در این دنیا به چشم میخورد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس میگردد. سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است، مورد توجه قرار میگیرد. در عین حال، رنگ علامت مشخصه هر شیئ طبیعی است؛ همانطور که گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه میکند و نظر بیننده را به خود معطوف میدارد و یک میوه رنگی با رنگش اعلام میکند که رسیده است و یا نارس میباشد.
بیشتر افراد بینا در میان رنگها و به یاری رنگها زندگی و کار میکنند و میاندیشند؛ بدانند یا نه، بخواهند یا نه، نظامی از رنگها و کارکردهای رنگها و منطقی رنگین یعنی نمادگرایی رنگها فکر و ذکر آنها را به خود مشغول میکند. شناسایی بدون رنگ ممکن نیست. رنگها، درست یا غلط، سرچشمه یا انگیزه برخی احساسات و پاسخهای حسی، روانی و حتی شناختی محسوب میشوند
(ویتگنشتاین، دربارة رنگها، 1379: 165).
رنگ، زندگی است؛ زیرا جهان بدون رنگ بیایمان و مرده جلوه میکند. نور اصلی بدون رنگ است و مقابل آن، تاریکی بدون رنگ است؛ همانگونه که از شعله آتش نور بیرون میتابد، بدینسان هم نور رنگها را به وجود میآورد. نور که اولین پدیده در جهان است، از طریق رنگها روح و طبیعت زنده جهان را برایمان آشکار میسازد
(ایتن، عناصر رنگ، 1378: 10).