وخب درک خانواده م زیر صفره نه منطق دارن تا نه درک دارن نه جنبه.. فقط کافیه ی حرف کوچیک از دهنت بیاد بیرون تا با حرفاشون پارت کنن😀🔪✨
جوری که خانواده منو میبینه : ی بیکار که همش گوشی دستشه ..کتاب؟چی هست مگه درسم میخونن؟ کار نه بابا کار چیه؟ و وقت آزاد ؟ تو مگه جز آزاد بودن کار دیگه داری؟ ... دلقک خانواده ای دیگه مگه نه؟ هوم نقش دیگه ای تو خونه نداری فقط نشستی روی اون صندلی ... خونه ؟ تو همش تو اتاقی ..عع خانم همسایه اومد بیرون از خونش... حتماً گشنشه ..
موجود آزار دهنده خانواده.. متفاوت..تو اصلا شبیه ما نیستی .. نکنه جدی تو بیمارستان جا به جات کردن... !
تو همیشه شادی .. اصلا گریه میکنی؟ خیلی بد غذایی .. چجوری زنده ای .. چقدر تغییر کردی ...
بچه های مدرسه ، همکلاسی هام : این بچهه .. خیلی انرژی داری ... چقدر بچه میزنی .. کیوته.. کوچولو .. احساساتی .. گریهو... موجود تنفر آمیز.. ازش بدم میاد ... خود شیرین ... دماغ کوچیکی داره .. هفتمه؟ نقاشی میکشه ... خنثی... اضافی... عجیبیه... مدرسه جای احساس ت نیست ... دل نازکه .. خیلی بچه س .....
خب شاید واقعا حساسم ... ولی من نمیخوام جلوی کسی گریه کنم ... حتما نمیتونستم تحملش کنم که گربه منو دیدی ارع ترسو ام ... ارع من بچه ام اخلاقم .. رفتارم همچین بچه س اما تو که بزرگی چرا؟؟ حداقل درکم کن ..
اینکه یکی رو دوست داشته باشی که هر روز ببینش ولی نتونی بری سمتش سخته ... باعث میشه قلبم توقف کنه ؛!