5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدوارم همیشه شاد باشید و مهربان😍
#کانال_مشاوره_روانشناسی_منتظران_نور
https://eitaa.com/mech53442
☘ خطاهایی که در زندگی با آن روبرو هستیم و باعث افسردگی و اضطراب ما میشوند کدامند؟👇
1) ذهن خواني
شما فرض را بر اين مي گذاريد كه مي دانيد آدم ها چه فكر مي كنند بي آن كه شواهد كافي در مورد افكارشان داشته باشيد. مثلاً، "او فكر مي كند من يك بازنده ام".پیامد رفتاری اش میشود سوتفاهم..
2) پيش گويي منفی
آينده را پيش گویی مي كنيد. که با پیش بینی فرق میکند. كه اوضاع بدتر خواهد شد يا خطري در پيش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" يا "اين شغل را به دست نخواهم آورد". بدون شواهد پیامد رفتاری اش نا امیدی که میشود افسردگی و ترس میشود اضطراب..
3) فاجعه سازي
شما بر اين باوريد كه آنچه كه اتفاق افتاده است يا اتفاق خواهد افتاد آنچنان دردناك وغيرقابل تحمل خواهد بود كه شما نمي توانيد آن را تحمل كنيد مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناك است".از کاه کوه ساختن منجر به تشدید اضطراب میشود و تشدید اضطراب منجر به تشدید اجتناب میشود..
4) برچسب زدن
يك ويژگي منفي خيلي كلي را به خود و ديگران نسبت مي دهيد. مثلاً: "من دوست داشتني نيستم" يا "او بي لياقت است".مثل اینکه تو خنگی یا من خنگم .منجر به کاهش عزت نفس می شود اگر به خود برچسب بزنی عزت نفس خود را پایین می آورید و اگر به دیگران برچسب بزنید عزت نفس دیگران را پایین میآورید.
افسردها به خود برچسب میزنند. و خودشیفته ها به دیگران برچسب میزنند..
5) دست كم گرفتن جنبه هاي مثبت
مدعي هستي كه دستاوردهاي مثبت شما يا ديگران ناچيز و جزئي هستند. یعنی داشته های خود را بی ارزش و نداشته ها را با ارزش می شمرد. چیز جزئی را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک می شمرد. مثلاً: "اين وظيفه زن خانه است، بنابراين وقتي به من توجه مي كند كه شق القمر نكرده است. اين موفقيت ها كه مهم نيستند، خيلي آسان به دست آمدند".منجر به غم و ناامیدی و افسردگی میشود.
#کانال_مشاوره_و_روان_شناسی_منتظران_نور
https://eitaa.com/mech53442
#به_وقت_عاشقی
ماندن مرد میخواهد.
میشود زن بود و مرد بود، میشود مرد بود و مرد نبود.
مردانگی به عاقل بودن نیست.
پشتِ کسی که آمدهای و اهلیاش کردهای را دم به دقیقه خالی نکردن مرد میخواهد.
مردانگی به منطقی بودن نیست.
عشق و عاشقی کردن مرد میخواهد.
احساس امنیت مرد میخواهد.
شانه شدن برای بهانهها و دلشورهها و دلتنگیهای...، آخ دلتنگیهایش... دلتنگی...
شانه شدن برای دلتنگیهای زنی که دوستت دارد مرد میخواهد.
مردانگی به موهای سفید کنار شقیقهها نیست.
مردانگی اصلاً به به مرد بودن نیست!
ماندن مرد میخواهد.
ساختن مرد میخواهد.
بودن مرد میخواهد...
بدبختانه تمام خوشبختیهای کوچک و سادهی دنیا مرد میخواهد،
و از همین رو کار جهان رو به خوشبختی نیست!
🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
https://eitaa.com/mech53442
زندگی در دو حالت قشنگ میشه:
اول پیدا کردن شباهتها
دوم احترام گذاشتن به تفاوتها
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
https://eitaa.com/mech53442
💕معجزه زندگی دیگران باش …
بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان ها…
دست های خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری …
خنثی نباش !
بی تفاوت نباش !
اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی سکوت نکن !
اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن …
معجزه زندگی دیگران باش !
این قانون کائنات است !!!
معجزه زندگی دیگران که باشی ،
بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود ….!
لطفا کمی آهسته تر از کنار هم عبور کنیم
#کانال_مشاوره_و_روان_شناسی_منتظرا_نور
https://eitaa.com/mech53442
قسمت ۱۴ چوب خداصدانداره علی هم فوق العاده زرنگ بودوبرای اینکه بتونه اون فرداصلی روکه مخل امنیت اقتصادی وروانی کارخانه هست روپیداکنه یک روز درمیان کارگرامیگه مرادوعاطفه صیغه هستندوخانمش مریضه خواستم اینوبدونیدکه یک وقت اگرمتوجه ارتباطاتی بین این دونفرشدید بدونید هم خانم مراددرجریانه وهم من ،اینوکه گفت مرادوعاطفه هم خوشحال شدن وهم تعجب کردند اماعلی نگاه کردکه ببینه چه کسی حالش خراب شد بعدازچندروزسه نفرروپیدامی کنه که همه یک نفررومسوول این کارمی دونند علی دنبال سرنخ بود سیماانقدرزرنگ بودکه دم به تله نده ،کسی که مرتب توکارخانه علی، دنبال ایجادمشکل ودزدی بود شخصی بودبه نام ستارکه هم قوی هیکل وهم بزن بهادروهم به ظاهرخیلی علی رودوست داشت اماکینه علی روبدل داشت ستارمهندس توانایی هم بودعلی وستارباهم هم مدرسه ای بودنداینوستارمی دونست اما علی نمی دونست ستارپدرش توخیابانی که منزل علی بودمغازه داشت علی طی چندفقره سر پدرستارکلاه می ذاره وپدرش ورشکست میشه دق می کنه می میره .اماستاربه طرزماهرانه ای برخوردمی کردکه کسی متوجه نشه یه تصمیم جدید توسط علی با همکاری مرادودوستان علی درکارخانه گرفته میشه تافزدموردنظرراروبدام بیندازندسیماهم دست بکارمیشه تا به هدفش بدام انداختن ستاروگرفتن پول ورسواکردن مرادبودبرسه .مرادهم چون زرنگ بودبه خیال خودش علی گول می خوره ومراد می تونه پولاروبگیره وباخانمش وعاطفه برن ترکیه ،غافل ازاینکه سیماکاملا توسط عمالش اونورصد می کنه این کارمثلا بانظارت علی بود،چون ستارهم بزن بهادربودوهم تحصیلکرده، ازطریق نفوذیهاش می فهمه وخودشو کنارمی کشه مرادمی بینه تمام شرایط برای فرارش آماده هست ازقبل هردوروبه ترکیه می فرسته اما سیما حتی جایی که زنهای مرادهم بودندراشناسایی کرده ودریک خانه توی ترکیه حبسشون کردندعلی بخاطرکاری که براش پیش امده بود وپای میلیاردهاتومان پول وسط بوداین پروژه روول می کنه وبه سراغ معامله میلیاردی میره که موفق هم شد امامرادفکرمی کردبراحتی می تونه خارج بشه که توسط دارودسته سیمادستگیرمیشه اماوقتی دید هردوخانمش توسط یک گروهی تحت نظرهستندپولهاروتحویل میده وزنهاش به ایران،برمی گردن ومراد دوباره کل داستان روبه دلخواه خودش میگه ایندفعه دیگه مراداخراج میشه وپولهاهم بدست سیمامی افته اما شک علی لثبه ستارهمچنان باقی هست پول زیادی سیمالثبه جیب می زنه وقتی علی به خونه اومدبه سیماگفت حق باتوبودمراد آدم درستکاری نبودوبایدزودتراخراج می شد وچندین میلیاردبهرمن ضررزد شیواهم به هوش سیماآفرین گفت سیماشرایط رابه گونه ای رقم زد کسی مسوول حسابداری بشه که مورداعتماد سیماومخالف سرسخت علی وشیواوستاربود اما اون ادم فرصت،طلب بودکه دوست داشت بک شبه ره،صدساله روطی کنه زبان بلدبودودکترای برق روهم داشت ولیسانس حسابداری هم بوداوایل کمی نازکردتاحقوقشوبالاببرندکه موفق به این کارشد عماد که ۳۶سال سن داشت پدرش توامریکابود ومادرشو طلاق داده بود مادرش بادوتا بچه اش توانگلستان زندگی می کردنداماعمادتوایران بود.ازنظرمالی وضعش بدنبودعالی هم نبوددرمدت دوماه خیلی زودبچشم آمد.................ادامه دارد کانال مشاوره وروان شناسی نور https://eitaa.com/mech53442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینـــکه صـــــبح رو چـــــه جـــوری شـــــروع کــــنیم
خــــیلی مهـــــمه
پــس با لــــبخند به تمــام دنیا
بـخـــــ😄ــــــند ...
سلام روزتون پر انــــــــــرژی
کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور
https://eitaa.com/mech53442
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نکاتی پیرامون اختلافات اعتقادی همسران
🔴 #استاد_تراشیون
🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی 👈منتظران نور
🔴 #فرمول_زیبای_قرآنی
💠 با همسرم آیهی هفتم سوره ابراهیم علیهالسلام را میخواندیم:
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ»(و به یادآورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام کرد اگر شکرگزارى کنيد، نعمتم را بر شما میافزایم و اگر ناسپاسى کنيد، مجازاتم شديد است!)
💠 به همسرم گفتم پس اگر بخواهم کاری کنم که خوبیهای شما بیشتر شود باید از خدا بابت نعمتهایی که از طریق شما به من داده تشکّر کنم و اگر بخواهم با نق زدن و توقّعات زیاد، #ناسپاسی کنم طبق فرمایش قرآن وضعیت زندگیمان عذابآور خواهد شد.
💠 با هم قرار گذاشتیم چند دقیقه به نوبت این فرمول را اجرا کنیم:
خدایا شکر که همسرم #مهربان است! خدایا ممنونتم که همسرم مودّب است! الحمدلله که همسرم بدن #سالمی دارد و درگیر بیماری نیست! خدایا شکرت که همسرم بچهها را خوب تربیت میکند! الحمدلله که همسرم آبروی مرا #حفظ میکند! خدایا سپاس که همسرم بیکار نیست! خدایا ممنونتم که توان جسمی به همسرم دادی تا برای همسر و فرزندانش #آشپزی کند! خدایا شکر که پاهای سالم به همسرم دادی تا برای خرید و امور خانه بتواند رفت و آمد کند! الحمدلله که به من #چشم دادی تا از دیدن همسرم لذّت ببرم! الهی شکر که راهنماییام کردی تا به نعمتهایی که از طریق همسرم به من عطا کردی توجّه کنم! خدایا...
💠 اقرار میکنم بعد چند دقیقه، دلم چنان #لطیف و رقیق شد که اشک شوق، اشک خجالت از خدا بر گونههایم سرازیر گشت و لذّت #مناجات با خدا را چشیدم.
💠 فقط پنج دقیقه در روز این فرمول زیبا را تمرین کنید!
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
قسمت ۱۵ چوب خداصدانداره سیماچون دلش بابچه هاش بودوازشوهرسابقش هراس داشت یک نفررومامورکردتاحواسش به شوهرسابقش باشه وانویه جابندکنه مرتب موادشومی داد وسرش توی مغازه ای که سپرده بودنش گرم بود وروزبروزوضع مزاجیش بدترمی شد تااینکه یک شب ،یکی ازدیوا رخونه اش می آدداخل حیاطش وتوخونه همسرسابق سیماپنهان میشه بعدازچنددقیقه ۴الی ۵نفرمیان درخونشومی زنندمیره دم در واونامیگن بااین مشخصات کسی روندیدی میگه نه ندیدم میان یه دوری می زنن ومیرن وقتی اونارفتن صادق برمی گرده توخونه خودش همینکه درازمی کشه صدایی می شنوه تابلندمیشه می بینه بکی بالاسرش ایستاده زخمی وخونین میگه تروخداکمکم کن تابداددوستام که احتمال داره لوبرن برسم اینوگفتو بیهوش شد برای اولین بارحس انساندوستی بعدازاعتیادپیداکردن به سراغ صادق امداسم این مرد رضابودخلاصه به هرجون کندنی بودیکی روپیدامی کنه که اونم اهل بخیه بود زخمهاشو مداوامی کنه بعداز۷روزحال رضابهترمیشه وقتی حال رضابهترشد به صادق گفت مطمین باش این خوبیتوجبران می کنم صادق دید که عجب!!! خلاصه یک نفرازش تشکرکردوگفت کاربزرگی کردی این بودکه خیلی توروحیه اش تاثیرگذاشت به صادق گفت دوتاخواهش دارم ازت ،اول اینکه اعتیادتوبذارکناردوم نمازتوبخوون وسریع به جایی زنگ زد وگفت خداروشکر دوستان من نجات پیداکردند خواست بره مقدارزیادی پول به صادق دادگفت اون دوتارورعایت کن صادق گفت نمازروقبلا سروقت می خوندم مدتیه اعتیادامان منوبرید با این پول برویه جای خوب خونه بخرومغازه هم بزن من بعداپیدات می کنم صادق دیددرعرض چندروزورق دنیاحسابی برگشت سریع رفت اعتیادشو ترک کرد ونمازاشوهم شروع کردبه خواندن و یک خانه شیک ویک مغازه بزرگ هم خرید وشروع کردبه مغازه داری دراسرع وقت چندتاکارگرگرفت اون کسی که ازطرف،سیمامامورمراقبت ازصادق بوددید صادق اصلا پیداش نیست فکرکردصادق مرده پیگیری کرددید صادق هم خوش قیافه تروسرحال ترشده وهم وضع مالیش خوب شده وچندتا کارگرداره ،موقع ظهربودرسیدمغازه صادق ،صادق اونوشناخت ،صادق گفت برم نمازبخونم میام ، بچه هاروسپردغذاشونو بعدازنماربیارن ، صادق ازنمازبرگشت وشروع به،صحبت کردندصادق گفت خدابه ماروکرده این برای من کافیه ،جاسوس سیماتمام قضایاروبرای سبمامیگه،سیمادیگه خیالش ازبابت بچه ها به نظرخودش راحت میشه ،اما حسابدارجدید ارتباط پنهانی باسیماداشت وریزکارهاروباسیمامشورت می کردتااینکه یک روزمریم بابت کاری که باپدرش داشت به کارخانه میاد حسابدارشرکت مریم رودید وبمحض دیدنش ،عماد عاشقش شد وعنان ازکف داد وبی حال شد خدمتکارابراش آب اوردندوبعد چنددقیقه بهوش امد مریم چون پزشک بود براش نسخه تجویزکردوسریع رفت ،عماد رنگ به رخسارش نبودوتقاضای مرخصی گردوبه خانه خودش رفت ادامه دارد..............قسمت ۱۵ چوب خداصدانداره کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به تاثیرمثبت کلمات درچهره انسان توجه کنید . ، ،،، کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442