کفش هایم را میپوشم و جوانه های حضورت را با تمام وجود بو میکشم!
قدم به قدم زیر پایم شکوفه بیرون میزند!
احساس طراوت تنم را بغل کرده... درختان سرسبز شدند و چشم شهر روشن است!
امروز تولد دوبارهٔ توست؛ و شروع لبخند اُمتَت..
امروز دوباره قلب ها تپش میگیرد و جان به تن برمیگردد.
همه آمادهٔ وجود تواند!
هرکس گوشه ای از کار را میگیرد زیر لب آقای لطافت و نرمی را صدا میزند!
.
از گوشۀ آسمان به هیایوی زمین نگاه میکنی.
قلبت روشن میشود و لبخندت گرم!
از نگاهت مهر میپاشد و بی قرار میشوی برای ظهورت.
دستی روی سر عزیز کرده هایت میکشی و حیاتی سبز برایشان طلب میکنی!
حالا محبتت میان تمام کوچه ها پخش شده!
همه نم چشمشان را میگیرند و بغض گلویشان صدای دعای فرجشان را میلرزاند...
طفلی با شاخه ای گل نرگس و لبخندی شیرین به طرفم می اید.
با خنده ای متقابل و ملیح، دستم را ارام بالا می اورم و شاخه گل را میگیرم.
انگار تکه ای از نورت در دست من است!
هوای تازه ای که معطر به بوی توست را نفس میکشم و برای هزارمین بار تولدت را تبریک میگویم...:)💚
#آقای_لبخند_ها
@media_secrets