#طنزجبہہ😂
بعضی از بچها روحیه عجیبی داشتند👌
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاده و زمزمه می کرد
دوربین رو برداشته و رفتم بالای سرش 🎥
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری ❓
با لبخند گفت 😁:از مردم کشورم
می خوام وقتی برای خط کمپوت
می فرستند عکس روی کمپوت ها رو جدا نکنند. 😉
گفتم:داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتر بگو.😬
با همون شوخ طبعی گفت:آخه
نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده
😂😂