گزارش بشری خانم دوست فاطیمــــــــا در مورد همراهی با سوزوکی در سفر به قم :
#قسمت_چهارم_الف
وقتی اقای سوزوکی رو در ایستگاه مترو🚝 ملاقات کردیم و سوار ماشین مان شد.(من و خواهرم و دامادمون بودیم)
او جلو نشست و ما دو خواهر عقب نشستیم. 🚘
بعد از حال و احوال بهش گفتم، من بشری، دوست فاطیما هستم
همدیگر را معرفی کردیم، یک گفت وگوی صمیمی در ماشین ایجاد شد که چند تا بچه هستن عکس پدر و مادرش رو نشون داد.(سه تا برادر داره).
گفته بود یک سال و نیم هست که پدرم رو ندیدم. در ژاپن اینجور نیست که حتما با پدر و مادر زندگی کنی، از هم خسته می شن. مثلا من دوست دارم با پدرم هم زندگی کنم ولی اون نمی خواد،
صحبت های زیادی در ماشین کردیم ، درمورد کشورهایی که رفته و فرهنگ هاشون و غذاهاشون و اخلاقاشون.
نزدیک قم که رسیدیم، دامادمون حضرت معصومه (س) را معرفی کرد که چه کسی هستن و ارامگاه ایشون مرکز فعالیت های مذهبی شیعه هست.
در مورد دین ازش پرسیدیم که دینش چی هست؟
گفت من خدا رو قبول دارم، اما دینی ندارم.
ادامه دارد....
@media_secret