فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداشمون میگه که:
من به کسی نیاز دارم از آسمان ها
کسی که بتونه روح منو درمان کنه نه فقط جسمم
رومن به کسی نیاز دارم از آسمون ها
کسی که بتونه منوآزاد کنه نه فقط شاد کنه...
ولی واقعا اون فرد کی میتونه باشه؟
(توی پرواز ها میفهمی...)
#parvaz
#vetr
#استوری
@media_secrets
Keep My Heart.mp3
9.61M
#vetr
قلبم را نگه دار :)
رفیق!
حواست باشه توی این زلزله ها یه وقت ریشه ات نلرزه ، یه وقت سست نشی! :)
🧠@media_secrets
🌱@vetrmusic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 ترانهٔ Fatimah in the Rain
🌸 ترانهٔ انگلیسی «فاطمه در باران»
#vetr
#Fatimah_in_the_Rain
@VetrMusic
@media_secrets
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 ترانهٔ My Angel
ترانهٔ انگلیسی «فرشته من»
از آلبوم جدید “Fatimah”
خواننده و آهنگساز: Vetr
نظرتون رو درمورد این اهنگ از طریق لینک ناشناس مطرح کنید🤝🌱
#vetr
@VetrMusic
@media_secrets
🔻«باران تو (Your Rain)»
👈🏼 داستان این آهنگ
بعضی داستانها هیچوقت کهنه نمیشوند و حتی در گذر زمان زیباتر و اثرگذارتر میشوند. بعضی داستانها را هر روز میتوان شنید و «باران تو» درباره شنیدنیترین داستان دنیاست، داستانی واقعی که میتوان گفت خدا خالق آن و حسین(ع) شخصیت اول آن است. در دعای معروفی که درباره این واقعه عظیم است خطاب به حسین(ع) گفته میشود: «همانا صبح و شام برای تو گریه میکنم» این جمله مدتها در گوش من زمزمه میشد و همینطور جملات دیگری از این دعا که ذرات وجودم را به لرزه در میآورد تا سرانجام تبدیل به ترانهای شد به نام «باران تو». در این ترانه، باران در واقع استعارهای است از یک اشک عاشقانه که قلب را از غبار خودبینی میشوید و راه را برای نزدیک شدن به محبوب میگشاید. این ترانه از یک عشق بیانتها سخن میگوید؛ عشقی که در هر صبح و هر شام میتوان در آن غرق شد.
#parvaz
#vetr
@VetrMusic
@media_secrets
🔻«رهاتر از باد (Freer Than the Wind)»
👈🏼 داستان این آهنگ
چه چیزی میتواند زندگی و حتی مرگ را از عسل شیرینتر کند؟ تنها یک عشق بزرگ.
آن شب آخرین شبی بود که حسین و یارانش در کنار هم جمع میشدند و سخنان حسین قلب و روحشان را نوازش میکرد. حسین از فردا برایشان میگفت و از آنچه بر آنها خواهد گذشت. در میان آنها نوجوانی ۱۳ ساله بود به نام قاسم ابن الحسن که در کودکی پدرش را از دست داده بود و سالها بود که در آغوش عمویش حسین بزرگ شده بود. بیصبرانه منتظر بود تا بداند فردا برای او چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی فهمید که حسین و یارانش فردا به شهادت میرسند بیتاب شد که مبادا از حسین جدا شود و پرسید:
عمو جان! آیا من هم فردا کشته میشوم؟
حسین جواب داد: بگو بدانم مرگ در نظر تو چگونه است؟
قاسم جواب داد: در کنار تو شیرینتر از عسل!
حسین گفت: بله عزیزم. تو هم با من خواهی آمد.
قلب سوزان قاسم آرام شد و فردا در میدان جنگ به همه نشان داد که چگونه زندگی و مرگ در کنار حسین برایش از عسل شیرین تر است.
#vetr
#parvaz
@VetrMusic
@media_secrets