eitaa logo
مجموعه‌ فرهنگی رسانه ای طلوع
524 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
132 فایل
🔵 پیام سنجاق شده کانال رو بخون تا ما رو بیشتر بشناسی اصفهان. خ کاشانی. ک ۸.طبقه ۲ 👈ارتباط با پشتیبان @Toloueadmin216 #آموزش_پیشرفت_اشتغال 👈 روبینو:rubika.ir/media_toloue 👈آپارات:aparat.com/media.toloue 👈 اینستاگرام:Instagram.com/media.toloue
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی وقتا با دیدن یه عکس یا یه فیلم کوتاه توی یه ثانیه یه دنیا خاطره میاد جلو چشمت حنا دختری در مزرعه 😍🏞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
📗ضرب المثل اگر قاطر کسی را رم ندهی کسی با تو کاری ندارد یکی بود ، یکی نبود . در شبی از شبها ملا نصرالدین وزنش کنار هم نشسته بودند و از هر دری حرف میزدند همسر ملا پرسید : تو می دانی که در آن دنیا چه خبر است و بعد از مرگ چه بلایی سر ‌آدم می آورند ؟ ملا گفت : من که نمرده ام تا از آن دنیا خبر داشته باشم ولی این که کاری ندارد الان به آن دنیا می روم و صبح زود خبرش را برای تو می آورم . زن ملا خوشحال شد و تشکر کرد . ملا از جا بلند شد و یکراست به طرف گورستان رفت و توی قبری خالی دراز کشید آن قبر از آخرین قبرهای گورستان بود و کنار جاده قرار گرفته بود تا یک نفر از جاده ی کنار گورستان عبور می کرد . ملا فکر می کرد که فرشته ها دارند به سراغش می‌آیند و سوال و جواب می کنند و از حرفهای آنها می فهمم که در آن دنیا چه خبر است ؟ ساعت ها گذشت ولی خبری نشد کم کم ملا خوابش گرفت صبح که شد کاروانی از‌ آن جا عبور می کرد . شترها هر کدام زنگی به گردان داشتند با شنیدن صدای زنگ ملا از خواب بیدار شد و گمان کرد که وارد دنیای دیگری شده سراسیمه از جا پرید و از قبر بیرون آمد . ساربانی که افسار چند شتر در دستش بود افسارها را از ترسش رها کرد و پا به فرار گذاشت . کالاهایی که پشت شتران بود بر زمینی ریخت . اوضاع شیر تو شیر شد . کاروان به هم ریخت . بزرگ کاروان با خشم ساربان فراری را صدا زد و گفت : چرا بیخودی فریاد کشیدی و شترها را فراری دادی ؟ ساربان ماجرای قبر کنار جاده را تعریف کرد . کاروانیان ملا را به حضور کاروان سالار آوردند . کاروان سالار تا ملا را دید سیلی محکمی به گوشش زد و او را به باد فحش گرفت صاحبان کالا هم هر کدام با چوب و چماق به جان ملا افتادند و او را زخمی کردند . ملا فرار کرد و به خانه اش رسید . زن بدون توجه به سر و صورت ملا تا در را گشود گفت : ببینیم از آن دنیا برایم خبر آورده ای ؟ ملا گفت : خبری نبود . همین قدر فهمیدم که اگر قاطر کسی را رم ندهی به تو کاری ندارند. از آن به بعد ، وقتی بخواهند کسی را از عاقبت ظلم و ستم آگاه کنند ، می گویند اگر قاطر کسی را رم ندهی ، کسی با تو کاری ندارد. •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩‍🍳 گوشت چرخ کرده ۳۵۰ گرم نمک و فلفل سیاه پیاز رنده شده ‌خلال پسته ۲ قاشق غذا خوری سر پر خلال بادوم ۲ قاشق غذا خوری سر پر کشمش ۲ قاشق غذا خوری شکر ۱ قاشق غذا خوری هویج ۲ عدد زرشک ۲ قاشق غذا خوری برنج ۳ پیمانه روغن ۲ قاشق غذا خوری این خورش یا مواد رو به همراه انواع پلو میتونید سرو کنید ،عدس پلو یا رشته پلو ،امیدوارم درست کنید و لذت ببرین •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰🔰 ✔️اطلاعیه برای تولید یه درباره کتاب‌های موجود بازار . نیاز به دو نفر که اهل باشند هست لطفا اون عزیزانی که علاقمند به فعالیت در این زمینه هستند به pv پشتیبان مجموعه مراجعه کنند. 👇👇👇👇 @Tolouemedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️امروز براتون یه آموزش دارم ✔️جذاب و هیجانی 🎥آموزش ساخت افکت رعد و برق در موشن لیپ منتظرم باش😇 •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرا اگه میدونستی 😬🧽 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تکنیک جالب برای تمیز کردن لبه های پنجره •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°🌈✨° Be grateful for every second of every day that you get to spend with people you love. Life is so precious. برای هر ثانیه‌ای که هر روز برای گذروندن با آدمایی که دوستشون داری گیرت میاد خدا رو شکر کن. زندگی خیلی با ارزشه✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓🤔 کتاب خواندن تمرکز را افزایش می‌دهد😍✅
معرفی کتاب سیگار شکلاتی🍫 سیگار شکلاتی روایتگره داستان یه مرده ، یه مرد خسته و تنها ، بریده از همه و چنگ انداخته به دنیا برای نجات خودش از هر سقوطی ، نه تنها خودش ، که هر کس دیگه ای که شاید مبتلا بشن به دردی که اون کشیده و چشیده ، با سلول به سلول تنش ، با ذره ذره و قطره قطره خونش می خواد ریسمانی باشه برای بالا کشیدن هر کسی که تو قعر چاه تنهایی و ضلالت فرو میره ، حتی اگه باعث بشه خودش سقوط کنه... •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️امروز براتون یه آموزش دارم ✔️جذاب و هیجانی 🎥آموزش ساخت افکت رعد و برق در موشن لیپ •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهرم تعریف میکرد که همسایه طبقه پایینی شون یه خانم مسن تنهاس که هیچ کسی رو نداره یه خواهر داشته که انگار فوت کرده، بازنشستس وفقط کار کرده و ازدواج هم نکرده یه خونه خریده که توش نشسته مدتیه مریض شده و باید حتما کمر شو عمل کنه و دوماه استراحت مطلق داشته باشه به خواهرم گفته هر چی فکر کردم چیکار کنم به این نتیجه رسیدم برم عمل کنم چون اگر نکنم فلج میشم برای اون دوماه استراحت مطلق هم رفتم یه سرای سالمندان خصوصی با پرستار مخصوص رزو کردم که از بیمارستان یه سره برم اونجا. حقیقتا تنهایی میتونه همین قدر ترسناک باشه😔 •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می نوشتم که به دستت برسانند یک روزو سکوت تو جواب است ، که شاید نرسید.. 🌲
«سلام بر آنان که قلب‌های ما برایشان می‌تپد...»🧡🌱
روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت. در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد. در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنم. مرد گفت: من ایمیل ندارم. مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد. از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم. مرد گفت: ایمیل ندارم مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم... فقط خودتون رو باور داشته باشید! همین و بس ! •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue