حیـات طیبه2.mp3
8.17M
🎙️ #پادکست
🔸 کلید واژه #حیات_طیّبه
🔹پیام دعای
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
📌 «دغدغه زندگی راحت»
🎵حجه الاسلام امينی خواه
رسانه الهی🕌 @mediumelahi
4_310226054725763828.mp3
2.55M
#نماز_سکوی_پرواز17
صراط؛ همین جاست؛ وسط همین دنیا✅
و نماز دستگیره امن ماست،
تا از صراط، با امنیت وصلابت بگذریم.👌
نماز رو جدی بگیریم؛☺️
تا آرام و سالم،از دنیای پر از آتش، عبور کنیم.👌👌
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
4.mp3
8.75M
🌸🌸🌸🌸🌸
#میلاد_حضرت_زهرا(س)
💐تو قلبم خود خدا میدونه چه خبره
💐قانون دلم اینه هر روز #روز_مادر
#حاج_محمود_کریمی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
رسانه الهی
#رمان_مسیحا #قسمت_سی_ونهم ﷽ حورا: وقتی برگشتم داخل ساختمان خانم قدیریان جلو پرید و گفت: «مادرت خیلی
#رمان_مسیحا
#قسمت_چهلم
﷽
حورا:
راننده ابروانش را با تعجب بالا برد و پرسید:
-میخوای بری مریوان؟ چرا؟ به ظاهرت نمیخوره کرد باشی غریبی؟
+از طرف بسیج اومدم میخوام برم پیش بقیه نیروها که دارن کار میکنن...
-آهان پس با جهادیایی! جاموندی یا اومدی دنبال کاری؟
+میخواین زنگ بزنم مسئولمون از طرف بسیج کل صحبت کنین باهاشون؟!
-نه بابا جان بیا منم میرم مریوان بار کتاب دارم برا بسیجیا
+ممنونم میشه این زنجیر عقبو باز کنید؟
-میخوای عقب بشینی؟!....خیلی خب بابا جان
+بازم ممنون
با تردید رفتم و کنار کارتن های کتاب نشستم. تمام مدت باخودم فکر میکردم که میروم و ایلیا را هم با خودش برمیگردانم. اما بال پرنده کوچکم خیالش هرگز به طوفان حوادث پیش رو نمی رسید.
ماشین که حرکت کرد موج باد خنک توی صورتم چنگ زد. چادرم را دور خودم پیچیدم و زانوانم را به هم نزدیک تر کردم. تمام مسیر به ایلیا فکر میکردم. کمتر از یک ساعت بعد بود که جاده ی مارپیچ به شهر مریوان رسید. ماشین کنار یک چایخانه توقف کرد. راننده پیاده شد و همانطور که کارتن ها را خالی میکرد، گفت: «اینجا میان کتابا رو تحویل میگیرن یعنی... »
آهسته و با احتیاط پیاده شدم و پرسیدم: «میشه بگید به کی تحویلشون میدین؟»
راننده آخرین کارتن کتاب را زمین گذاشت و گفت: «من به کاک مسلم تحویل میدم ایناهاش این جوونه که با لب خندون میاد... »
کیفم را روی شانه ام گذاشتم و چادرم را روی سرم کشیدم بعد رو به راننده پرسیدم: «کرایه چ... »
راننده کلامم را قطع کرد و گفت: «حرف پولو نزن باباجان من کُرد نیستم ولی خیلی ساله اینجا رانندهام شما بسیجیا به داد مردم زجرکشیده اینجا نرسین کی میرسه.... »
راننده وسط حرفهایش یکدفعه به سمت کاک مسلم چرخید و او را بغل گرفت. باهم رو بوسی و احوال پرسی کردند. بعد راننده چیزی به کاک مسلم گفت که من فقط کلمه”بسیج” را فهمیدم. کاک مسلم با شلوار کردی و پیرهن خاکی رنگش جلو آمد. نگاهش را پایین انداخت و سلام کرد.حورا نگاه گذرایی به ریش مشکی و صورت آفتاب سوخته اش انداختم و بعد
گفتم: «سلام...شما از محل دانشجوهای اعزامی تهران خبر دارین؟»
کاک مسلم تسبیحش را از چیبش بیرون آورد و با لهجه کردی پاسخ داد:
-همه بچه های جهادی باهم کار میکنن اینکه کی از کجا آمده نمی دانیم. شمامیتانی....
+من اومدم دنبال ...یکی از اعضای خانواده ام شاید به اسم بگم بشناسیدش، ایلیای...
-مگر کسی هم هست این پهلوانه نشناسه!؟ کمتر از یک هفته دیوارهای مدرسه را بردن بالا...خدا خیرشان بده، بفرمایید می رسانمتان.
+من...ممنون
کاک مسلم به طرف مینی بوس کهنه ای رفت و در را باز کرد. یک مشت بچه قدم و نیم قد ریختند بیرون کمک کردند کارتن های کتاب را بالا بردند. کاک مسلم به طرف چهره حیرانم چرخید و گفت: بفرمایید.
پس از تأمل کوتاهی سوار مینی بوس شدم و کنار بچه ها نشستم. ذوق و شادی بچه ها آنقدر زیاد بود که انگار بهترین روز عمرشان رسیده! مدتی بعد به فضای خاکی و پر از گل و بلوک رسیدیم.
ماشین نگهداشت. من هم دنبال بقیه پیاده شدم. محو تماشای بچه هاشدم که چطور با اشتیاق دنبال جوانهای بسیجی میدویدند و در ساختن مدرسه به آنها کمک میکردند.صدای خنده های سبکشان در سرم منعکس میشد. ناگهان کاک مسلم از کنارم رد شد و با جوانهایی که با لباسهای شبیه بههم با آرام جهادسازندگی مشغول کار بودند، صحبت کوتاهی کرد بعد آمد جلو و گفت: «کاکاتان بعد از نماز صبح رفته با سپاهی ها جاده را تعمیر کنن، دوستانش گفتن که شاید تا شب برنگرده شما میتانی ...
هنوز سرش را بالا نیاورده بود که رفتم...
به قلم سین کاف غفاری
رسانه الهی🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
#تدبر_در_قرآن
🌺 قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ
(بقرة/٢٦٣)👇
سخن پسندیده و گذشت، بهتر از
صدقه ای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بی نیاز (و) بردبار است.
✅ ممکنه شما با صدقه، گرسنهای را سیر کنید👇
❌ اما نباید همراه با منّت و اذیت باشه 👇
👈 چون بنا بر نص صریح قرآن احساسات انسان خیلی گرانبهاست و نباید به بهانهی نیکی کردن به کسی احساساتش رو جریحه دار کرده
و شخصیتش رو خُرد کنیم 👌
رسانه الهي 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
AUD-20210927-WA0041.mp3
4.91M
#نماز_سکوی_پرواز18
زندگی مثل يه دريا،باموج های بلنده!🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊
اماصخره هايي هم،
برای پناه گرفتن ما وجود داره؛☄☄☄
مراقب باش،این صخره ها روگم نکنی
این,آغاز غرق شدن توست.📛📛📛📛📛📛📛
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi