eitaa logo
رسانه الهی
353 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
690 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️💝💝💝💝💝💝💝💝☘️ ❤️ *انواع قلب از نظر قرآن کریم* *بیست* نوع قلبی که در *قرآن* ذکر شده است⬇️ *۱. قلب سليم:* و آن قلبی است مخلص برای خدا و خالی از کفر و نفاق و هرگونه پستی. *{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }* *۲. قلب منيب:* وآن قلبی است که هميشه درحال برگشت و توبه به سوی خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا . *{مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ}* *۳. قلب مخبت:* وآن قلبی است فروتن و آرام به ذکرخدا *{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }* *۴. قلب وجل:* و آن قلبی است که از ياد خدا میلرزد که مبادا عمل وی به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد. *{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }* *۵. قلب تقي:* و آن قلبی است که به احکام خدا احترام ميگذارد. *{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }* *۶. قلب مهدی:* و آن قلبی است که تسليم امر خدا و راضی به قضا و قدر پروردگار است . *{وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ}* *۷. قلب مطمئن:* وآن قلبی است که با ياد خدا و توحيدش آرام میگيرد. *{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه}* *۸. قلب حی:* و آن قلب زنده ای است که از شنيدن داستان های امت های گذشته که با گناه وطغيان هلاک شدند پند و اندرز میگيرد . *{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }* *۹. قلب مريض:* و آن قلبی است که دچار بيماری شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت های حرام . *{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }* *۱۰. قلب أعمى:* وآن دل کوری است که حق را نمیبيند و در نتيجه پند و اندرز نمیگيرد . *{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ }* *۱۱. قلب لاهی:* وآن دلی است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت های دنياست . *{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }* *۱۲. قلب آثم:* و آن دلی است که گواهی حق را کتمان میکند و میپوشاند . *{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }* *۱۳. قلب متکبر:* وآن دل مغرور و متکبری است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان. *{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }* *۱۴. قلب غليظ:* و آن دلی است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده . *{وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }* *۱۵. قلب مختوم:* و آن قلبی است که هدايت را نمی شنود و تعقل نمیکند. *{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِه}* *۱۶. قلب قاسی:* وآن دلی است که به عقيده و ايمان نرم نمیشود و وعظ و ارشاد در آن تأثيری ندارد و از ياد خداوند رويگردان است. *{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }* *۱۷. قلب غافل:* وآن قلبی است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالی ترجيح میدهد . *{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }* *۱۸. قلب أغلف:* و آن دلی است که پوشيده شده است به طوری که اقوال و فرمايشات رسول اکرم "ص"در آن نفوذ و رسوخ نمیکند. *{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }* *۱۹. قلب زائغ:* و آن قلبی است که از حق و حقيقت اعراض ميکند. *{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }* *۲۰. قلب مريب:* و آن قلبی است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است. *{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }* *اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء..* *وثبتنا على الهدى والايمان* 🙏🏻 🍃💐 *خدايا قلبهاي ما را قلب سليم و مطمئن و در نهایت حال توبه و برگشت به خود و بهترين قلبها قراربده و ما را بر هدايت و ايمان ثابت قدم فرما.* ┄┄┅┅┅┄┄ *اللهم عجل لولیک الفرج* ☘️🌹🌺🌸🌷💝🌷🌸🌺🌹☘️
هیچ وقت کار های کوچکی را که برای دیگران انجام می دید متوقف نکنید...🌱🌱 گاهی آن کار های کوچک بزرگترین بخش 💖اون ها را اشغال می کنه😍🌈 فقط یادتون باشه👇 همه ی کارهاتون برای باشه🙏 🕌 @mediumelahi
❣❣❣❣ از آیتـــــ الله بهجتـــــ (ره) پرسیدند: ڪجاستـــــ ؟ ایشان فرمودند: آقا در هاے شماستـــــ، مواظبـــــ باشید بیرونش نڪنید👌 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi ❣❣❣❣
رسانه الهی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_پنجم 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمان
✍️ 💠 گریه یوسف را از پشت سر می‌شنیدم و می‌دیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشک‌هایش می‌کند که مستقیم نگاهش کردم و بی‌پرده پرسیدم :«چی شده؟» از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچه‌ها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوش‌خیالی می‌تواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش شده!» 💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو .» از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زن‌عمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم. 💠 دیگر نمی‌شنیدم رزمنده از حال عباس چه می‌گوید و زن‌عمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه می‌دویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدم‌هایم رمقی مانده بود نه به قلبم. دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس می‌کردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم. 💠 تخت‌های حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. به‌قدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر به رگ‌هایش نمانده است. چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده می‌شد و بالای سرش از افتادم. 💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمی‌زد. رگ‌هایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، عباس من شده است. زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این به چشمم نمی‌آمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود. 💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به‌قدری روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد. شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه می‌دیدم نگاهم نمی‌شد. 💠 دلم می‌خواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع می‌کردم و زیر لب التماسش می‌کردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند. با همین چشم‌های به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود. 💠 با هر دو دستم به صورتش دست می‌کشیدم و نمی‌خواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس می‌زدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!» دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس می‌دونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، کردن، الان نمیدونم زنده‌اس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم می‌خواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت می‌کشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق می‌کنم!» 💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره برای کشتن دل من کافی بود. اجازه نمی‌داد نغمه ناله‌هایم را بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار می‌دادم و بی‌صدا ضجه می‌زدم. 💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث می‌شد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در جا شده‌ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی دست روی سینه گرفته و قدم‌هایش را دنبال خودش می‌کشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله‌ای برایش نمانده بود که با نفس‌هایی بریده نجوا می‌کرد. 💠 نمی‌شنیدم چه می‌گوید اما می‌دیدم با هر کلمه رنگ از صورتش می‌پَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد. پیکر پاره‌ پاره عباس، عمو که از درد به خودش می‌پیچید و درمانگاهی که جز پرستارانش وسیله‌ای برای مداوا نداشت. 💠 بیش از دو ماه درد و مراقبت از در برابر و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود. هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی می‌خواستند احیایش کنند، پَرپَر می‌زدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت کشیدن جان داد... ✍️نویسنده: رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸 🌹(علیه السلام): ✍در شگفتم از كسى كه درباره خوراكيهاى خود و تأمل مى‏ كند اما درباره نيازمندی‌هاى فكرى و عقلى ‏اش تأمل نمى ‏كند! 👈پرهيز مى‏ كند از آنچه معده ‏اش را اذيت مى ‏نمايد و خود را از پست‏ترين چيزها پُر مى ‏كند 🤭 📗بحارالأنوارج1 ص218 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸 🌹(علیه السلام): ✍در شگفتم از كسى كه درباره خوراكيهاى خود و تأمل مى‏ كند اما درباره نيازمندی‌هاى فكرى و عقلى ‏اش تأمل نمى ‏كند! 👈پرهيز مى‏ كند از آنچه معده ‏اش را اذيت مى ‏نمايد و خود را از پست‏ترين چيزها پُر مى ‏كند 🤭 📗بحارالأنوارج1 ص218 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🍃🌸🍃🌸
استغفار 18.mp3
6.88M
۱۸ 📿 استفغار ، انسان‌های تنبل، بی‌حوصله و عافیت طلب را نمی‌لرزاند !👇 همانهایی که به زبان استغفار میکنند ؛ اما حوصله‌ی جبران ندارند.❌ ویژه ماه مبارک رسانه الهی 🕌 @mediumelahi