فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید ایام کهنسالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را...
#جمعه_های_دلتنگی💔
#اللّهم_عجّل_لولیّک_الفرج 🤲
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
Part27_طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.mp3
21.27M
قسمت 7⃣2⃣
جلسه بیست و هفتم : در پیرامون #ولایت ۲
🌿صفحات ۷۶۴ تا ۷۸۹
✅ "طرح کلی اندیشه اسلامی در #قرآن"
اثر حضرت آیت الله #خامنهای
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
#داستانک
#ضرب_المثل
نَه خانی آمد، نَه خانی رفت...
🔹 مرد خسیسی، خَربُزِه ای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبرد. در راه به وَسوسه افتاد که قَدری از آن بخورد، ولی شَرم داشت که دستِ خالی به خانه رَود...
عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت: قاچی از خربزه را به رَسمِ خانزادِه ها می خورم و باقی را در راه می گذارم، تا عابِران گَمان کنند که خانی از اینجا گذشته است، و چنین کرد.
البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت، گوشتِ خربزه را نیز می خورم تا گویند، خان را چاکِرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده اند... سپس آهنگِ خوردن پوستِ آن را کرد و گفت: این نیز می خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است... و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یِک جا بلعید و گفت: اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفته است.
امثال و حِکَم، دهخدا،ص1848
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
Part28_طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.mp3
20.68M
قسمت 8⃣2⃣
جلسه بیست و هشتم : در پیرامون #ولایت ۳ (هجرت)
🌿صفحات ۷۹۲ تا ۸۱۸
#پایان
✅ "طرح کلی اندیشه اسلامی در #قرآن"
اثر حضرت آیت الله #خامنهای
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
#داستانک
#ضربالمثل
کوه به کوه نمی رسه، اما آدم به آدم می رسه!!
در دامنه کوهی بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت. چشمه ای پر آب از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید.
این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود.🤔
پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم.» یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند.😔
اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا بی آب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!»👀
این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم.
بعد از مدتی قنات آماده شد و آب را به سمت کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قنات باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود.🥀
این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر قنات را به طرف ده ما برگردانید.»
کدخدا گفت:
«اولاً؛ آب از پایین به بالا نمیره، بعد هم گفتی کوه به کوه نمی رسه. تو درست گفتی کوه به کوه نمی رسه، اما آدم به آدم می رسه.»👌
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
Part01_شکوه نهج البلاغه.mp3
25.99M
📗کتاب صوتی
#شکوه_نهج_البلاغه
اثر جرج جرداق
قسمت 1⃣
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi