eitaa logo
رسانه الهی
351 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
692 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
داشته باش😍 ترسها را بیرون بریز😡 خدارا صدا بزن ☺️ امروز روز موفقیت توست👌 بشرط خندیدنت😊 پس بخند 😁 و مطمئن باش که 👌 در آغوشِ خدایی😍😍😍😍 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸 روانشناسان اثر شش « میم » را در رسیدن به موفقیت بسیار موثر می دانند : 🔹اول : تو محبوبی❤️ 🔹دوم : تو محترمی🙏 🔹سوم : تو میتوانی👌 🔹چهارم : تو مهمی🤔 🔹پنجم : تو مفیدی😍 🔹ششم : تو میفهمی😊 اگر ما در رفتار و گفتارمان این 6 «میم» را با خودمان تکرار و تلقین کنیم ... « میم هفتم» که است خود به خود خواهد آمد ... یعنی باتریِ انرژی دهنده ی ما شارژ خواهد شد ...!!✅ رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🌸🌸🌸🌸
رسانه الهی
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_دوازدهم بعد از ورودشون، خاله مریم من رو یه آغوش گرم مهمون کرد. خ
داشتم بال در می‌آوردم. — الهی من قربون داداش گلم بشم. بغلش کردم و آغوشش شد قرارگاه اشک های دلتنگی خواهرانه. . . ساعت ده و نیم بود. بعد از شام راه افتادیم به سمت تهران. مامان اینا میخواستن برن مسجد جمکران ولی من گفتم حوصله ندارم و تا داشتیم شام میخوردیم، امیرعلی رفت و برگشت. من هم چون از مسجد خوشم،نمی‌‌اومد، مامان اینارو راضی کردم که نریم. حوصله‌ام حسابی سر رفته بود. امیرعلی سرش تو گوشیش بود. مامان و بابا هم که داشتن باهم حرف میزدن و چون شیشه ها پایین بود صداشون نمی‌شنیدم. خودم به امیرعلی نزدیک کردم. صفحه گوشیش رو نگاه کردم. چشمام از تعجب گرد شده بود . وای خدای من این پسره چه خوشگله فکر کنم دچار عشق در نگاه اول شدم رفت . یه دفعه امیرعلی سرش آورد بالا. امیرعلی: یه تقی یه توقی یه اجازه ای. _ امیر این کیه؟ امیرعلی: اره خواهری اجازه میدم راحت باش. _ میگم این کیه؟ امیرعلی: ممنون واقعا! دوستمه. _ کدوم دوستت؟ امیرعلی: یه جوری میگی انگار دوستای منو میشناسی! _ خوب بگو بشناسم. امیر جونم. امیرعلی: جونم؟ _ این دوستت قصد از..... امیرعلی: خجالت بکش! _ شوخی کردم بابا. خوب حالا بگو. امیرعلی: این اقای خوشگل ،خوشتیپ و بهترین دوست منه. بیست ویک سالشه و.... یه دفعه بغض کرد و _ چی؟ خوب بگو دیگه. دهع. _ و چی؟ امیرعلی: اها راستی لبنانی هستش. _ ها! دوست لبنانی داری؟ امیرعلی: اره مگه چه اشکالی داره؟ _ نگفتی و چی؟ امیرعلی_ رفت مدافع حرم بانو بشه. محمد احمد مشلب دوست شهید منه. انگار که یه لحظه دنیا برام وایساد. نفهمیدم چم شد. با حس خیسی اشک رو گونه‌ام و نگاه‌های سرشار از تعجب امیرعلی به خودم اومدم... . رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸✨﷽✨ دلم میخواهد❣ براے خوب بودن☺️ براے خوبےکردن☺️ برای گوش دادن🤲 براے دل دادن❤️ براے دل گرفتنِ بی ریا بی منت، بی اجبار،باصداقت🌸 "براےداشته هایم و نداشته هایم"🌼 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20211116-WA0005.mp3
4.56M
قد افلح المؤمنــــــون الذین هم فی صلاتــــهم خاشـــــعون. 🌸🌸🌸🌸🌸 حتماً حتماً رستــــگارند؛ کسانی که در نماز، اهل «خشـــوع»ند 🌺🌺🌺🌺🌺 راستی در نماز یعنی چه؟!🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان برای رشد آفریده شده 🌱 تو این چیزا رشد کن 📈: ۱.عشق دادن 💞 ۲.صبوری 😊 ۳.کمک کردن به دیگران 🤝 ۴. شجاعت 💪 ۵‌.موفقیت 🏆 ۶.آرامش 🤗 ۷.بی توجهی به آدم های سمی 😪 ۸.کتاب خواندن 🤲📚 ۹.اعتماد به نفس 👑 ۱۰.مهربونی 😚🥰💓 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_سیزدهم داشتم بال در می‌آوردم. — الهی من قربون داداش گلم بشم. بغ
_ چرا اینجوری نگاه میکنی؟ یه دفعه امیرعلی بغلم کرد و گفت: _ از مشهد تا حالا خیلی تغییر کردی حانیه. امیدوارم تغییراتت پایدار باشه. بعد هم اروم منو از بغلش جدا کرد و سرشو به شیشه ماشین تکیه داد. مامان اینا هنوز هم مشغول صحبت بودن ولی چون شیشه ها پایین بود و صدای باد می‌اومد. نه اونا حرفای مارو میشنیدن و نه ما. بعد از چند دقیقه امیرعلی رو صدا کردم. _ داداشی با لبخند برگشت به سمتم و گفت:_ جونم؟ _ راستش از وقتی از مشهد برگشتیم درگیرم. با حس آرامشی که زیارت بهم داد و حرفای عمو. با برخوردایی که از مادر جون و خاله اینا و کلا همکلاسیای مذهبیم دیدم و برخوردای فاطمه و زهراسادات اینا و حتی تو. و حالا با دیدن این شهیدی که با وجود این همه آرزو رفته تا نمیدونم مدافع کی بشه. _ ابجی جونم شهید مشلب رفتن تا مدافع حرم بانویی بشن که صبر و شهامت و ایستادگی‌شون زبون زد همه عالمه. یه سری آدم از خدا بی خبر به اسم دین اسلام دارن به قصد تخریب حرم بی بی زینب میرن و حالا جوونای ایرانی، لبنانی ، افغانی و... میرن تا دفاع کنند. _ اره اینارو میدونم بعضی اوقات بی بی سی رو نگاه میکردیم. امیرعلی یه پوزخند زد و بعد زود جمعش کرد و ادامه داد: بعدشم وقتی خودت تجربه کردی اون آرامش رو، اون حس خوب رو، چرا به حرفای عمو فکر میکنی اصلا؟ _ نمیدونم. بلاخره من ده یازده سال، داشتم حرفاش می‌شنیدم. همون روزی شش،هفت ساعتی هم که پیشش بودم بالاخره حرفاش تاثیر میذاشتن...... . رسانه الهی 🕌 @mediumelahi