eitaa logo
رسانه الهی
352 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
690 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🛑هموطن من! 🔺 من! از تو متنفر نیستم. 👌 امروز که وسط پاساژ ما راه میرفتی و چشم مردان هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچکدامشان تو را «» نمیدانند، فقط دلم برایت سوخت. دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به رسیدی. به حقوق زنانگی ات رسیدی. از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه «حقوق مردها» است یعنی:(بی حجابی زنها..) را در ذهن کوچک تو به عنوان «» قالب کردند.😞 من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن جنسیتی، حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن، حق خانواده سالم و.. فقط «حق بی حجابی» را به عنوان «حقوق زن» به تو وانمود کردند😱 🔶 هموطن من! شاید خیلی از مردها به تو نگویند. اما من میگویم. در دل همه مردها زن بیحجاب، هرگز «» نیست، 👌 «» نیست. 🤧 «» نیست.🤭 «» نیست.❌ حتی اگر هزار سال بگذرد. این طبیعت مردهاست. در چشم مردان بیحجاب، «زن ارزان» است، «زن مفت» است، «زن بی ارزش» . که فقط ابزار جنسی است و بس.❌ آنقدر بی ارزش که بجای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند. در نظر همه مردها، زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش، بخاطر آن لبخند خجولش، جذابیت حقیقی دارد. نه بخاطر برهنه بودنش. ⛔️ امروز که روسری برداشتی، شاید ندانی آخرش چه میشود.❓ اما : بنشین و ببین، روزی که شوهرت به همین ارزانی و مفتی که تو را در اختیار دیگران میگذارد، زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد. ‼️ 🔶 هموطن بیحجاب من! اگر امروز طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری ۱۰ از ۱۰۰ است، بنشین و ببین، نتیجه «آزادی» تو یا درست تر بگویم آنچه از «آزادی در ذهنت فرو کرده اند» ۱۰ سال دیگر ۲۰ سال دیگر در ایرانِ نجیب من، در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد و روزی خواهد آمد که آمار هولناک طلاق و خیانت و اعتیاد و افسردگی و قتل های خانگی به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. (هر ۲۰ ثانیه تجاوز به یک کودک، هر ۲ ثانیه تجاوز به یک زن).😱😱 و آن وقت دیگر برگشت به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور محال است. ‼️ بنشین و ببین، عاقبت دروغ مسخره ای که «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد میشوند»👀 و دروغ مضحکِ «بیحجابی عادی میشود» چطور باعث عادی شدن تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد. آخر این راه همین است و بس. ✅ اما هموطن من! ممنونم از فداکاری ات برای حفظ ایرانی.🌹 ممنونم که با زحمت، خود را می پوشانی تا چشم من، تا قلب من و آرامش همسر من حفظ شود. 🌹 ممنونم که در این روزگار ، هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست.🌸 سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خواهر باحیای من. در دنیا از تقلید میکنی، در آخرت هم حضرت زهرا( س) پشت و پناهت باد.. 🤲🌸 یا علی✋ رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قانون پوشش.mp3
3.91M
🔰 اگه اکثریت مردم حجاب رو نخوان ...🤔 🌸حلول ماه پربرکت مبارک🌸🌸🌸🌸🌸 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خواننده 👀 که در فضای مجازی بیش از ۲.۵ میلیون بازدید داشت👀 💠 کیم جای، معروف به Jay یکی از ستاره‌های کی. پاپ k_pop کره‌ای با انتشار فیلمی رو خوند و اعلام کرد به دین گرویده‌ 😍 🔰در توئیتر به زبان عربی نوشت: و سرانجام مسلمان شدم و نام رو برای خودش انتخاب کرد رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه الهی
⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ #رمان #ستاره_سهیل #قسمت_دوم طول کوچه را به سرعت طی کرد. نفس‌نفس زنان، خود
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ به‌آرامی سرش را بالا آورد. از داخل آینه، خانم چادری را پشت سرش دید. به‌ پشت سر برگشت و سلام نصفه و نیمه‌ای کرد. خانم چادری لبخند ملیحی زد. روی گونه‌هایش دو چال زیبا افتاد که چهره‌اش را جذاب‌تر می‌کرد. -سلام به روی ماهت! گلم! و بعد چادرش را آویزان کرد و مشغول وضو گرفتن شد. ستاره گوشی‌اش را بیرون آورد و به دلسا پیام داد: «بمون همون‌جا تا بیام! کارم طول می‌کشه.» دلسا هم خیلی سریع، استیکر زبان درازی را برای ستاره فرستاد. -عضو جدید کتابخونه‌ای خوشکل خانم؟ ستاره سرش را از روی گوشی بالا آورد. -کتابخونه؟ کدوم کتابخونه؟ خانم شیر آب را بست و در حالی‌که داشت جورابهایش را می‌پوشید گفت: «کتابخونه مسجد دیگه عزیزم، مسجد ما یه کتابخونه داره، دیدنی!! باید بیای ببینی فقط..» وبعد، آرام‌آرام آستین‌های مانتوی صورتی‌اش را پایین آورد. تکه‌دوزی های سنتی زیبایی که روی مانتویش بود، حسابی توجه ستاره را جلب کرده بود. چادر لبنانی‌اش را به‌طور ماهرانه‌ای پوشید؛ به طوری‌که پایین چادرش روی زمین نیفتد. با خیره شدن به آینه، روسری کرم رنگش را روی چادرش تنظیم کرد. به‌طرف ستاره آمد، دستش را دوباره روی شانه ستاره گذاشت. - اگه خواستی بیای کتابخونه بیا پیش خودم، تخفیف هم بهت می‌دیم. جمله آخرش را همراه با یک چشمک همراه کرد. صدایش را کمی پایین‌تر آورد و دوباره گفت: «تازه رمان‌های عاشقانه‌ی جدید هم برامون رسیده» از دهان ستاره، فقط یک ممنون بیرون آمد. بعد هر ۲ با لبخندی از هم‌دیگر خداحافظی کردند. نفس راحتی کشید. مانند کسی که قصد کشیدن تابلوی زیبایی را داشته باشد، مداد چشم را روی چشمانش به طرز ماهرانه‌ای حرکت داد. وقتی که کارش تمام شد. رژ لبش را که داخل کیف آرایشش انداخت، لبخند شیطنت‌آمیزی زد و خطاب به دلسا زیر لب گفت: «به این میگن ستاره! ببینم حالا میتونی اون زبون درازت‌رو تکون بدی یا نه!» صدای قرآن از مسجد بلند شد. سریع وسایلش را جمع کرد و از پله‌ها بالا رفت. اما انگار کمی دیر شده بود؛ مردم یکی‌یکی در حال وارد شدن به مسجد بودند و ظاهر او هیچ شباهتی به مکانی که در آن قرار داشت، نداشت. از گوشه حیاط مسجد و پشت درختان انار حرکت کرد، تا از مسجد خارج شود، به امید این‌که کسی او را نبیند. ناگهان حس کرد پایش به چیزی گیر کرد. تعادلش را از دست داد و روی زمین پخش شد. با صدای افتادنش، مردم متوجه او در آن قسمت از مسجد شدند و به‌طرفش آمدند. انگار لحظه‌ای حواسش را از دست داده باشد با خودش فکر کرد:"من این‌جا چه‌کار می‌کنم؟ چرا افتادم؟" سریع خودش را جمع‌وجور کرد و از روی زمین بلند شد. پایش به‌شدت تیر کشید. نگاهی به پایش انداخت، خراش قرمزرنگی گوشه‌ی پای راستش دید. صدای کفش چند نفر را شنید که داشتند به طرفش می‌آمدند... ✍:ف.سادات{طوبی} ❌کپی رمان به هر نحو ممنوع! در صورت ضرورت، به این آیدی پیام دهید. 👇 @tooba_banoo رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا