eitaa logo
میقات (محمدحسین رشیدی)
348 دنبال‌کننده
177 عکس
118 ویدیو
1 فایل
محفلی برای اهالی شعر و ادب و مداحان عزیز... ارتباط با ادمین: @taef69
مشاهده در ایتا
دانلود
یه خورشید از آغوش زهرا طلوع کرد عزیز خدا زندگیشو شروع کرد شور عشقه، تو سینه ی مولا گل خنده، رو صورت زهرا جای زینب، چه خالیه حالا (سایه ی سر دل و دلبر اومد از راه)۲ سایه ی سر ، دل و دلبر... ******* توگهواره خوابیده ارباب عالم میگه فاطمه که الهی فدات شم دل احمد، اسیر نگاته دل حیدر، فدای چشاته دل زهرا، میوت موهاته (همه ی عالم و آدم زیر پاته) سایه ی سر، دل و دلبر... ******* شعار اونی که به عشقت اسیره امیری حسین و نعم الامیره تو رو جون، رقیه نگاهی که نیفتیم، به دام تباهی توی چنگ گناه و سیاهی (یه نگاهی یه نگاهی یه نگاهی) سایه ی سر، دل و دلبر... http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
شدم شکسته و خُرد و خمیر، یا اللّه ز بار این همه جرم کبیر، یا اللّه گناهکارم و پرونده ی اَسَفبارم میان خَلق ندارد نظیر، یا اللّه منم همان که دل صاف و بی غبارش را سیاه کرده گناه کثیر، یا اللّه هزار مرتبه شیطان مرا زمین کوبید ترحّمی، مددی یا قدیر، یا اللّه نفس بده که بگویم فقط «غلط کردم» بخوانم از ته دل یا مجیر، یا اللّه عطوفت تو مرا جرأت و جسارت داد کرامت تو مرا کرده شیر، یا اللّه به دام نفس پلیدم اگرچه افتادم به کام یأس نگشتم اسیر یا اللّه مرا به حرمت مولا دوباره احیا کن به جان فاطمه دستم بگیر، یا اللّه به سوی قلب حسین ت برای من وا کن شبیه حُرّ و وهب یک مسیر، یا اللّه به آبروی ابالفضل سربلندم کن که آمدم خجل و سر به زیر، یا اللّه اگرچه بی سروپایم، دلم به گریه خوش ست مگر به اشک بشویم ضمیر، یا اللّه شبیه ابر ببارم به یاد تشنه لبی که گشته بود لبش چون حصیر، یا اللّه ببارم از دل خونبار سیدالشّهدا که پاره پاره شد از آن سه تیر، یا اللّه زنم به صورت و سر یاد دست و پا زدنش به زیر خنجر شمر شریر، یا اللّه چگونه زنده بمانم که رفت روی سنان سری مقابل طفلی صغیر، یا اللّه تورا به جان رقیه بیا و جان مرا میان ذکر مصیبت بگیر، یا اللّه «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیم از این عیدی تاریخی آقای روحانی به مردم ایران😆 عيد فطر مبارك🌹 http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
مرد خدا از کسی هراس ندارد خواهش او رنگ التماس ندارد جز درِ پروردگار خویش نکوبد رسم گدایان آس و پاس ندارد خم نشود در حضور هر کس و ناکس مسلک و آیین بی اساس ندارد پاسخ دشنام را دهد به کرامت غیر جوانمردی انعکاس ندارد فخر و تجمّل اگر عیار کلاس است غیر رفیقان بی کلاس ندارد در پس این صورت متین و موقّر سیرت صد رنگ و صد لباس ندارد بیشتر از احترام خانه به دوشان حرمت اصحاب سکه پاس ندارد طور میاگین میان هشت رفیقش هفت شکم سیر سرشناس ندارد چون کس و کاران آن «غریق تنعّم» له له دینار و اسکناس ندارد مثل «فلان شیخ شهر» غیرت بی جا روی سلاطین اختلاس ندارد اول و آخر، خداست، غیر خدا هم مرد خدا از کسی هراس ندارد «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
هم رأفت بی شمار دارد چشمت هم صولت و اقتدار دارد چشمت این عجز و فلاکت ابر قدرت ها گویاست که ذوالفقار دارد چشمت «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
اعتبارات جهانی که به آن دل بستیم همه در سیطره ی پنج گرم ویروس است «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
آیینه ی مهریم ، دل از کینه زدودیم آغوش وفا روی جفاپیشه گشودیم هر آینه سنگ آمد و هر آینه گشتیم صد مرتبه آیینه تر از آنچه که بودیم «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
دل نیست که «سنگ پا» ست در سینه ی تو از بس که «سیاه» و «زبر» و «نامنعطف» است «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
تقدیم به روح و جان امام حسین، حضرت سکینه سلام الله علیهما با مدد از نام دلربای سکینه      میزنم از اکنون قلم برای سکینه از پدر و مادر تمامی خوبان   تا پدر و مــــادرم فدای سکینه اهل بُکا را بگو که مرهم دیده نیست به غیر از غبار پای سکینه نزد پدر بهتر از نعیم بهشت است نغــمه ی زیبا و دلربای سکینه هرکــه کنـد احــترام، مادر او را پشت سر مادرش دعای سکینه محشرکبری بود دمی که به محشر اذن شفاعت دهد خدای سکینه دوش ابالفضل اگر برای رقیه است دوش عمو مجتباست جای سکینه هرکه گدای حسن، گدای ابالفضل سائل عباس هم گدای سکینه در دل هر شیعه عشق زینب کبری در دل زینب برو بیای سکینه سخت نظرکردم و دیدم که مُساویست غیرت عبّاس با حیای سکینه باید از آن مشک پاره پاره بپرسیم قصه ی عباس و ماجرای سکینه حک شده این جمله روی مشک علمدار در سر ما نیست جز هوای سکینه من بَد و آلوده ام ولی به ابالفضل سوختم از داغ روضه های سکینه نقش کنید این چنین به سنگ مزارم ریــزه خور سفره ی عطای سکینه «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
«خوشا به بخت بلندم که در کنار منی» خوشا غم از پی غم تا تو غمگسار منی خوشا به رونق دکان دل فروشی من اگر تو مشتری نقد کسب و کار منی سپرده ام به دو دستت زمام تقدیرم عنان گرفته ی اجبار و اختیار منی قسم به شیوه ی فرمانروایی چشمت تویی که علت «لا یمکن الفرار» منی «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
برای دخترم، حُسنای بازیگوش و باهوشم که با او بی وفایی های دنیا شد فراموشم برای او که از شوقش زمان در رفته از دستم شب و روز از تصورهای او سرگرم و مدهوشم گُریزان از محلّ کار، راه خانه می پویم که هرچه زودتر او را بچسبانم به آغوشم پس از تأخیر هر روزم، رئیسم میکند اخم و رئیسش می زند زخم و، من بیچاره خاموشم تماشایی ست حال من که هنگام غزل گفتن شود با پای حُسنایم دَمَر فنجان دمنوشم تمام ذوق دنیا از دهانش راه می گیرد همینکه مینشیند بر بلندای قلمدوشم در این حالت به دست چپ بگیرد مُشتی از مویم به دست راست هم چنگی کشد در لاله ی گوشم نوازش های او چنگ است این را خوب میدانم که جای ناز، ناخن میکشد بر روی مخدوشم خدا ماهی عطایم کرده دست مهر کوتاهش که دور از چشم بدخواهش هزاران ناز بفروشم اگر آیینه ی حُسنش مکدّر گردد از آهی به هم میریزد آرامم، نمیخندم نمیجوشم برای آنکه یک لبخند بنشانم به رخسارش گهی شیرم، گهی موشم، گهی خرگوش باهوشم به پایش نقد جان می ریزم از سرمایه ی عمرم برایش سخت میجنگم، برایش سخت میکوشم «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
غلام همّت آنم که بعد این همه سال هنوز منتظر میوه های است «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
«فاش می گویم و از گفته خود دلشادم» از ازل دل به شهنشاه خراسان دادم پدرانم همه درباری سلطان بودند اعتبارم بود از نوکری اجدادم پیش از آنی که برم واژه بابا بر لب داد نام تو و آباء تو مادر یادم وعده دادی و مرا دلخوش لطفت کردی چه شود روز قیامت برسی بر دادم وعده دادی که شفاعت کنی از زائر خویش وای من گر نکنی روز جزا امدادم به خداوند تو بودی که گرفتی دستم هر گه از بار معاصی به زمین افتادم هرچه دارم همه از دولت سلطان دارم من گره واشده ی پنجره ی فولادم من کی ام؟ گرد و غباری که به فرش حرمت به امیدی بنشستم ندهی بر بادم همه جای حرمت جنّت الاعلاست ولی چند سالیست که دیوانه ی گوهر شادم عشق والله سحرهای گهرشاد رضاست «بنده ی عشقم و از هر دوجهان آزادم» «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
این گریه ی گهگاه، ندارد اثری چند این حس پریدن، ندهد بال و پری چند جز دغدغه ی سوخته جانی نتواند برخاک نهد پشت قضا و قدری چند کو غیرت آهی، که به یک شعله کشاند بر خرمن بی دردیِ عالم شرری چند کو تیشه به دوشی که خلیلانه بکوبد بر ریشه ی نامردی دنیا تبری چند از دوست نشانی نستانی مگر ای دوست در پوست نگنجی به دعای سحری چند آیینه ی خو کرده به زنگار، نگیرد از صحبت دلدار، صفای نظری چند بر کوچه ی قلبت دو سه فانوس بیاویز شاید که عزیزی کند اینجا گذری چند "باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود" جز عشق ندیدیم به عالم خبری چند عشق است همان سرو سرافراز که خاکش سیراب شد از خون دل خونجگری چند هر کس هنری داشت سر چوبه سری داشت افسوس از آن سر که ندارد هنری چند افسوس از آن عهد که بستند و شکستند آنان که خبردار شدند از خطری چند افسوس از آن دل شکنانی که نگفتند هر آه یتیمانه ز داغ پدری چند؟ «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
غلام همت آن شاعرم که مُرد و نیافت برای"عشق" به غیر از "دمشق" قافیه ای «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
"آخر آدم با تو باشد پیر میگردد مگر" ماهی از آغوش دریا سیر میگردد مگر نازنینا ما کجا و حرف قهر و آشتی آجـۥـر از شمش طلا دلگیر میگردد مگر عشق را باید که با آتش گرفتن شرح داد با رباعی و غزل تفسیر میگردد مگر زلف لیلا گر نگیرد شوق مجنون را به چنگ اشتیاق سرکشش زنجیر میگردد مگر ای عجب با عشق قانونها دگرگون می شود تشنه ی صیاد هم نخجیر میگردد مگر؟!! انتظارِ غیر از آن چیزی که می کاری مبر حاصل بادامِ تلخ انجیر میگردد مگر؟!! «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
با جان و دل اقتدا به اسلام کنید چون شیر خدا عمل به احکام کنید مردانه، به رغم گریه ی خنّاسان هرجا که عدالت است، اعدام کنید «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
نه از زخم زبان ها لطمه خوردم نه از این زهر کاری جان سپردم مرا در کودکی در شام کشتند میان بزم می صدبار مُردم "محمد حسین رشیدی" http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
به طفلی کربلا را دیده ام من شهید سر جدا را دیده ام من به تاراج حرم خیمه به خیمه هجوم گرگ ها را دیده ام من "محمد حسین رشیدی" http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
جگر، سوزان و چشمم خون و دل، ریش به یاد خاطرات سال ها پیش خدا داند که ذرّه ذرّه مُردم برای عمّه ی مظلومه ی خویش "محمد حسین رشیدی" http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
خوشا، آیینه ی حیرانِ در آهت خوشا، دیوانه ی مبهوت در رخساره ی ماهت خوشا نیش مغیلانی که دارد پاسِ درگاهت خوشا ابن السبیلی که سرانجام آمد و انداخت خود را بر سر راهت خوشا موری که روزی میخورد از خرمن کاهت نگارا، دلبرا، جانا، عزیزا، یوسفا، خضرا، سلیمانا مگیر از من، تفقدهای گهگاهت الا ای کاش گَردی بودم از خاک قدمگاهت چه می شد شیشه ای بودم برای عطر دلخواهت چه می شد مثل مُهری، شانه ای، انگشتری، چیزی شبیه دانه تسبیحی گهی بودم به همراهت http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
الا ای لیلۀ الاحیا، همان موی پریشانت الا یلدا یکی از صد هزار آشفته ی گیسوی افشانت الا ای سوسن و عنبر گریبانپاره ی عطر گریبانت الا شمس الّضحی تمثالی از سیمای تابانت چه کردی با دل سخت غزالان بیابانت چه منّت می کشند از تیرچشمانت ببار ای مهربان باران، کمی هم بر سر این لوت عطشانت تو را جان عزیزانت، به حق یاس و ریحانت قسم بر ذوق بلبل های خوش خوانت نمی گویم بیا دستی بکش روی سرم، ای سر به قربانت همین که روی چشمم پا نهی یک بار، می گردم الی یوم القیامه، حلقه در گوش غلامانت ولی نه، معذرت می خواهم ای جان مقدم نازت کجا خاشاک مژگانم؟! ببخشا،امّی ام ، آداب شیدایی نمی دانم ولی آنقدر میدانم به هم پیچیده مهرت با کلاف رشته ی جانم طبیبا،با تو درد است عین درمانم خلیلا با تو یکسان است آتش با گلستانم کلیما با تو باکی نیست از نیل خروشانم مسیحا،بی دمت ازمن چه می ماند به غیر از جسم بی جانم حبیبا، من مسلمان توام ای دین و ایمانم خطوط صفحه ی پیشانی ات آیات قرآنم http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
شدم شام غریبان با دعایی صبح عیدم کن سیاهم، چون بلالت رو سفیدم کن دلم قفل و زبانم بند و بالم در غل و زنجیر بیا و آشنا با شاکلیدم کن چه کم دارد غلامی که تو باشی میر و مولایش بیا مولای من هم باش، از سر تا قدم عبد عبیدم کن بیا از هر سرا جز سرسرایت نا امیدم کن مرادم باش و با اعجاز چشمت تا دم مردن مریدم کن اگر روزی هوایی جز هوایت آرزو کردم، به نفرینی، به آهی ناپدیدم کن شقی های زمان نیرنگها دارند با قلبم، نظر دارند بر روحم نمیدانند من از خادمان کشتی نوحم به کوری قساوتها، شقاوتها، شرارتها، سعیدم کن به خون خویش غرقم کن شهیدم کن، شهیدم کن «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
این غزل از آقای "حسین جنتی" است اگر کمی روی ابیات این غزل و همچنین سایر اشعار ایشان دقیق شوید حتما متوجه نظر ایشان در مورد ولایت فقیه خواهید شد. این غزل را بخوانید ان شاالله در ادامه جوابیه آن را خواهم نوشت: به سخره مینگرم گرد و خاک پای علی را اگر در آورد امروز خود ادای علی را! بگو به مدّعیِ خیره سر به حیله نشاید، توان گرفت دراین روزگار جای علی را! که گریه می کند امروز تا قیامِ قیامت اگر به تن کند از هرطرف عبای علی را! ردای عدل جز او در قد و قواره ی کس نیست  مگر که رو کند از پشتِ پرده تای علی را چه بود عاقبتِ ساحران و موسی عمران ، اگر نداشت درآن داستان عصای علی را؟! علی ست آینه ی ذاتِ حق نمای محمد  کجا دهد حلبی جلوه ی صفای علی را؟! مرا چو ذرّه ی بی اختیار و مست رهاکرد همانکه ساخت به تدبیر ، کهربای علی را! «حسین جنتی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
میقات (محمدحسین رشیدی)
این غزل از آقای "حسین جنتی" است اگر کمی روی ابیات این غزل و همچنین سایر اشعار ایشان دقیق شوید حتما
در پاسخ شعر حسین جنتی: «به سخره می نگرد گرد و خاک پای علی را» همانکه می کند انکار، جلوه های علی را کسی که می زند اَنگ ریا به پیر طریقی که پا برون ننهاده ست جای پای علی را خسی که داده به آیینه نسبت حلبی را و انتظار کشد طعم مرحبای علی را الا که وصله ی ننگین زدی به عدل مجسّم شکر خوری که دگر دم زنی ولای علی را به توبه ای بتراش این رسوب کینه و بنگر کمین گرفته ی خود ترکه ی خدای علی را نگار ما که مذاب است در حرارت مولا کجا درآورد ای بی صفت اَدای علی را چگونه حب علی داری و عناد ولی را؟! کنار حب علی بغض جانفدای علی را!! چه بود در سر طبع ت که سرکشانه رقم زد حدیث حُسن علی نه، که ناروای علی را «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
اگر مقدّر است با کِسالتی تَلف شوم چه بهتر آنکه کشتهٔ شهنشه نجف شوم "محمد حسین رشیدی" http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
به پیشگاه مقدس مولانا و مولی المشارق و المغارب اسدالله الغالب علی بن ابیطالب (علیه السلام) علیست آن حقیقت همیشه ناشناخته که درک ماسوا ازاو تصوری نساخته شقیست هر کسی که دل به مهر او نباخته شقی تر آنکه طبل دشمنی او نواخته بگو به هرکه از صف علی کنار می کشد برای کیفرش جهنّم انتظار می کشد علیست آنکه لطف او به ذره آفتاب شد غبار پای مالکش بدل به ماهتاب شد به یمن چشم قنبرش حَجَر طلای ناب شد نتیجۀ "علی علی" همیشه فتح باب شد به غیر مرتضی علی به هرکه دیده دوختی بهشت را به آب بینی بُزی فروختی فرو نشان شرار التهاب را به "یا علی" بدل به سلسبیل کن سراب را به "یا علی" عمارتی کن این دل خراب را به "یا علی" بنوش لذت شراب ناب را به "یا علی" که هرکه از خم ولایت علی پیاله زد شرر به خرمن معاصی هزار ساله زد شهی به تن نکرده چون لباس وصله دار او شبی قمر ندیده خوابِ چشم بی قرار او نگاهبان دین مصطفاست ذوالفقار او شجاعت و عدالت و کرم در انحصار او امیر کائنات را فقط خدا شناخته خدا مگر بیان کند که با علی چه ساخته علی تمایلی به اسب تیز پا نداشته چرا که در مرام او فرار جا نداشته و قصد صید دشمن رمیده را نداشته عطش به قتل قاسطین بی حیا نداشته وگرنه عمرو عاص را سزای نا به کاری اش دو تکه کرده بود با خروش ذوالفقاری اش چه عَمرو های عبدود شدند نقش خاک او چه لات ها، فراری از نبرد هولناک او بنازمش که قبله هم شده ست سینه چاک او بمیرمش که زاهدی، نخورده چون خوراک او امیر بود و لب نزد به نان گندمی، ولی نداد جز غذای چرب، دست رعیتش علی خوشا به حال چاکران جان نثار مرتضی خوشا مقام شاعران سربه دار مرتضی خوشا سلیم و کوثری و شهریار مرتضی سراج و کافی و حسان و سازگار مرتضی خوشا به هرکسی که بر غلامی انتخاب شد به هر بهانه خاک درگه ابوتراب شد هرآنچه گفته ایم و گفته اند از خصائلش نبوده قدر حرفی از صحیفه ی فضائلش علیست آنکه شد نتیجهٔ اضافهٔ گِلش مجاهدان و عالمان و عاشقان بی دلش سرم فدای "الغدیر" و غیرت "امینی" اش هزار آفرین به طرز منطق آفرینی اش «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
دل را به محیط غم زد از شّدت شوق شد غرق بلای بی حد از شدّت شوق بادوست، قرار او "دهم" بود ولی "دوّم" سر وعده آمد از شدّت شوق «محمدحسین رشیدی» http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7