eitaa logo
"معراج"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
10 فایل
"بسم رب الشهدا" معراج؟بالا رفتهِ شروع "۱۴۰۲/۵/۲۸" پایان؟! شهادت إنشاءللہ! /https://harfeto.timefriend.net/17333044564124 -بگوشیم:)! https://eitaa.com/joinchat/3340698584C4c047b0bb3 کانال ناشناس معراج(: 🌱 کپی؟! حلالته رفیق .
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! » اما محمدحسین برایم می خرید.. داخل اتاق صدایم میزد : « بیا باهات کار دارم!» لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت : « زن مارو! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم ! » 😂 نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم . وقتی میدید مراعات می کنم ، خوشحال می شد و برایم غذای تبرکی می آورد 🙃 برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد . پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم. بعضی را خودش تنهایی می خواند 😂 زیاد تربت به خوردم میداد. به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایش ها.. خودش از کربلا آورده بود و می گفت : « اصل اصله!» اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم : امیرحسین در اصل ، امیرحسین اسم بچه اولمان بود . به پیشنهاد یکی از علمای تهران ، گذاشتیم امیرمحمد . گفته بود : « اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم ، خدانظر كنه و شفا بگیره ! » می گفت : « اگه چهار تا پسر داشته باشم ، اسم هرچهارتاشون رو میذارم حسین ! »😁 با کمک مادرم ، داخل ماشین نشستم . راه افتاد . روضه گذاشت ، روضه حضرت علی اصغر.. سه تایی تادم در بیمارستان گریه کردیم برای شیرخواره امام حسین (ع)💔 زایمانم در بیمارستان خصوصی بود .. لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق . به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی زند.. برعکس ، روی پایش بند نبود ، هی قربان صدقه ام می رفت😂 ♥️🌱 ╭· · · • • • ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·