eitaa logo
مفتاح
8.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
184 فایل
مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و -حوزه- مذاهب اسلامی (مفتاح) @Mirparsaei _ارتباط با ما کانال مفتاح تبلیغات ندارد 🚫 سامانه پیامکی 300074114
مشاهده در ایتا
دانلود
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ١۶» ⁉
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ١٧» 💢عبادت و شرک (٢) 🔻ماموستا : شاید فکر کنی عبادت خضوع و خشوع بی نهایت، اطاعت محض، تذلل و... است؟ ✔️ اما واقعیت این است که هیچ کدام از این امور بدون نیت عبادت، عبادت محسوب نمیشود زیرا اولاً طبق فرمایش رسول خدا(ص): إنما الأعمال بالنياتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى" 📚(صحیح بخاری حدیث شماره ١) «اعمال به نیت ها بستگی دارد و هر کس تنها پاداش آنچه را نیت کرده است می گیرد.» 👈ثانیا در قرآن کریم ،تذلل خشوع و اطاعت برای غیر خداوند هم بیان شده است و اسم عبادت به آنها اطلاق نشده است، بعنوان مثال: 👈واخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء ٢۴) و فرو آور برای آنان (پدر و مادر) بالهای فروتنی را از روی مهربانی 👈وإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الكَافِرِين» (بقره ٣۴) و[یاد کن] هنگامی که به فرشتگان گفتیم به آدم (علیه السلام) سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که نپذیرفت و تکبر ورزید و از کافران شد.» 👈وأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (نور ۵۶) و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و این پیامبر را اطاعت کنید تا مورد رحمت قرار گیرید. 👳🏻‍♂️ماموستا : در این آیات خداوند امر کرده است تذلل، اطاعت و حتی سمبل خشوع و خضوع یعنی سجده برای غیر خدا انجام شود. و این بدان معناست که هیچ کدام از این موارد به تنهایی عبادت نیست. 🔰 زیرا هرگز خداوند دستور به عبادت برای غیر خود نمی دهد، بلکه عبادت، عبارت است از: اطاعت محض تذلل خشوع خضوع و... که عملاً یا لفظاً با هدف و اعتقاد به الوهیت یک شخص و برای رضای او انجام شود. یعنی در عبادت، نیت اصل است و تمام کارها طبق فرموده پیامبر اسلام(ص) به نیت آن بستگی دارد. ✅ به عنوان مثال دست کشیدن و تبرک جستن از سنگهای بی جان عملی است که مشرکین برای بتها انجام می دادند و ما به عنوان مسلمان و موحد همان عمل را برای سنگ بیجانی به نام «حجر الاسود» انجام می دهیم در حالی که عمل آنها شرک در عبادت و عمل ما عبادت برای خدا است. ✅پس خود فعل به تنهایی عبادت محسوب نمی شود بلکه نیت آن است که کاری را عبادت یا شرک میکند 👈حتی اعمالی مانند نماز و روزه اگر نیت عبادت برای خداوند در آن نباشد، عبادت محسوب نمی شود، یعنی حتی نماز و روزه ای که ما برای خدا انجام میدهیم اگر به نیت رضای غیر خدا باشد ریا بوده و به نحوی عبادت برای غیر خداست و به همین دلیل است که به ریا، شرک اصغر هم میگویند پس نیت است که عملی را به عبادت ،شرک ،کفر ریا و... تبدیل میکند. ⁉️🤔گفتم اما سجده ملائکه برای حضرت آدم و تذلل برای پدر و مادر و اطاعت از پیامبر (ص) به دستور خداوند بوده برای همین شرک نیست. 👳🏻‍♂️ماموستا «اولاً در جایی دیگر خداوند می فرمایند: وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى العَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا» (یوسف ١٠٠) و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه برای او (یوسف علیه السلام) به سجده افتادند. ماموستا : در این آیه خبری از دستور خداوند به سجده نیست، (حال آنکه همه به یوسف سجده کردند) 🔻ثانیاً عبادت برای غیر خدا در هر صورت شرک است و خداوند هیچ گاه کسی را در عبادت خود شریک نمیکند و چون خداوند دستور به تذلل اطاعت و خشوع برای غیر خود داده است اثبات میشود که این اعمال به تنهایی عبادت محسوب نمیشوند زیرا خداوند دستور به عبادت غیر خود نمیدهد ✔️ و خداوند منزه است از این که از یک سو هزاران پیامبر را فرستاده تا به مردم بگویند عبادت برای خداست و برای خداوند شریک قرار ندهید، واز سوی دیگر نعوذ بالله خود دستور به شرک بدهد، و همان گونه که خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (اعراف ٢٨) یقیناً خداوند به کار زشت فرمان نمی دهد، آیا چیزی را که نمیدانید [از روی نادانی] به خدا نسبت میدهید؟!» 👈چون شرک عمل بد و زشتی است پس خداوند به آن امر نمی کند و اگر خداوند به فعلی امر نماید پس آن عمل شرک نیست. ✅از جمع بین این آیات معلوم میشود که صرف عمل عبادت نبوده بلکه باید با نیت الوهیت شخص صورت گیرد تا عبادت به آن اطلاق گردد. این مختصری از تعریف عبادت بود و اما تعریف شرک.... 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ١٧»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ١٨» 💢عبادت و شرک (٣) 👳🏻‍♂️ ماموستا: و اما تعریف شرک، شرک در لغت به معنی نصیب میباشد و در اصطلاح شرع به قرار دادن همانندی برای خداوند در آنچه مخصوص ذات حق تعالی است گفته میشود و شرک در عبادت یعنی اطاعت محض، تذلل و خضوع و خشوع بینهایت در رفتار و گفتار برای کسی، به این نیت که آن شخص شایسته پرستش است. 🔰 شرک گناه بزرگی است و اگر از آن تو به نشود مرتکب به آن مشمول غضب خدا گشته و جاودانه در آتش جهنم خواهد ماند و آیات بسیاری در قرآن در مورد شرک و تهدید مشرکین بیان شده است. 👳🏻‍♂️ ماموستا ادامه داد: شما گفتید که مردم امروز هم مانند سایر اقوام پیشین کارهای خدایی را از غیر خدا درخواست میکنند و به همین دلیل مشرک اند، پس ابتدا باید تفاوت کارهای خدایی و غیر خدایی را هم بیان کرد 👈 این گونه نیست که هر کارغیبی، خارق العاده، سخت و یا سریع کاری خدایی باشد و جدای از آن غیر خدایی بلکه هر کاری که فاعل آن کار مستقل از هر چیز دیگری باشد و قائم به ذات فاعل آن، کاری خدایی است، و هر کاری که فاعل آن مستقل نباشد یعنی نیرو و اجازه فعل صورت گرفته را از کسی یا چیزی دیگر گرفته باشد غیر خدایی است. ✅ فقط خداوند متعال در کارهایش مستقل بوده و نیازی به هیچ کس ندارد و غیر خدا هر کاری را که انجام دهد به نحوی از طرف خداوند است یعنی «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله» برای روشن تر شدن قضیه چند مقایسه لازم است. 👈خداوند در مورد شفا از قول حضرت ابراهیم می فرماید: {وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}(شعراء ٨٠)«و هنگامی که بیمار میشوم پس او (خداوند) شفایم میبخشد.» و در جایی دیگر در قرآن کریم عسل را عامل شفا معرفی نموده، می فرماید: فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ (نحل۶٩) «و در آن (عسل) درمانی برای مردم است». 👳🏻‍♂️ ماموستا: خداوند در مورد مرگ و زندگی می فرماید: {وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ}(مومنون ٨٠) اوست [خدا] کسی که حیات میدهد و می میراند. و در جایی دیگر، زنده کردن و میراندن را به عیسی (علیه السلام) و ملائکه (علیهم السلام) نسبت میدهد و می فرماید: {وَأُحْيِي المَوْتَى بِإِذْنِ الله} (آل عمران ۴٩) عیسی (علیه السلام) میفرماید: مردگان را به اذن خداوند زنده می کنم {إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ المَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}(انعام ۶١) «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد [در این وقت] فرستادگان ما جانش را می گیرند» 👳🏻‍♂️ماموستا :خداوند در مورد هدایت می فرماید: {وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}(بقره ٢١٣) «و خداوند هر که را که بخواهد به راه راست هدایت میکند» و در جایی دیگر در همین مورد می فرماید: {وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ} (شوری۵٢) «بی تردید تو [ای] محمد(ص) مردم را به راهی راست هدایت مینمایی» و... . 👳🏻‍♂️ ماموستا: «با جمع بین این آیات به این نتیجه میرسیم که مالکِ شفا، مرگ، زندگی و هدایت خداوند است و نسبت دادن آن اعمال، به اشخاصی دیگر از آنجایی که به اذن خداوند است و فاعل، استقلالی در انجام این امور ندارد و تنها وسیله ای از جانب خداوند است، نه تنها شرک نیست بلکه حتی انکار کردن آن انکار آیات قرآن و کفر میباشد. ✔️ پس این گونه قدرت ها قدرتی از جانب پروردگار است نه قائل بودن به قدرتی در برابر خداوند اما اعتقاد به استقلال مطلق برای هر شخص یا چیزی غیر از خداوند شرک محسوب میشود. 👈البته منظور از قائل بودن به استقلال این نیست که اگر کسی بگوید: آب تشنگی من را بر طرف کرد یا فلان دارو سر دردم را خوب کرد و یا امثال این جمله های متداول در بین مردم کهدر ظاهر استقلال آب و دارو را میرساند مشرک شده است، بلکه اینجا هم باز نیت اصل و اساس است زیرا اگر از مسلمانی در این زمینه سؤال شود، جواب خواهد داد که منظورم این است که خداوند آب را وسیله رفع تشنگی و دارو را وسیله شفا قرار داده است. 🔻 و همین گونه است طلب دعا یا شفاعت از انبیا (علیه السلام و اولیای الهی یعنی هیچ یک از مسلمین برای کسانی که به آنها توسل می کنند استقلالی قائل نیستند و کسی که هنگام مشکلی از شخصی دیگر خواه زنده باشد یا مرده طلب کمک می کند منظورش این است که این شخص دارای قدرتی از طرف خداوند است، نه این که او نیز مانند خداوند قادر مطلق است ✅ پس کسی که رسول خدا(ص) را صدا میزند منظورش این نیست که پیامبر(ص) نعوذ بالله خداست، بلکه به این منظور است که ایشان را شفیع بین خود و خدای خود قرار دهد تا به واسطه دعای پیامبر خداوند دعای او را اجابت کرده و او را کمک کند؛ و این معنی توسل است. 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ١٨» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ١٩» 💢توسل (١) ⁉️ پرسیدم: ماموستا دلیل شما برای این که توسل را جایز میدانید چیست؟ ماموستا ابراهیم اولین دلیل، اجماع مسلمین در عصرهای مختلف بر جواز توسل و عمل به آن است زیرا رسول خدا(ص) می فرمایند: إِنَّ أُمَّتِي لَا تَجْتَمِعُ عَلَى ضَلَالَةٍ. «امت من بر گمراهی جمع نمی شود.» 📚 سنن ابن ماجه حدیث شماره ۳۹۵۰، سنن ترمذی حدیث شماره ۲۱۶۷، مستدرک حاکم حدیث شماره ۳۹۴. 👳🏻‍♂️ ماموستا: دلیل بعد این که خداوند در قرآن کریم می فرماید {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ هُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}(نساء ۶۴) «و اگر آنان هنگامی که با ارتکاب گناه به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند.» 👳🏻‍♂️ ماموستا: این آیه یعنی امر خداوند به گناهکاران برای رفتن نزد پیامبر (ص) و طلب دعا از ایشان. 👈 در حدیث مشهوری از عثمان بن حنیف نقل شده که مرد نابینایی نزد پیامبر آمد و گفت از خداوند بخواه به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستی دعا کنم، و اگر مایل هستی صبر کن که این بهتر است مرد نابینا گفت دعا بفرمایید. 🔰 حضرت به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز گزارد و این چنین دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست میکنم و به تو توجه میکنم به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، یا محمد (ص) من درباره حاجتم به وسیله ی تو به خدایم متوجه میشوم تا خدا حاجتم را برآورده بفرماید. پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذیر. ▪️عثمان ابن حنیف میگوید به خدا قسم که ما متفرق نشده بودیم و سخنمان تمام نشده بود که آن مرد بر ما وارد شد گویی هرگز کور نبوده است. 📚 سنن ابن ماجه حدیث شماره ۱۳۸۵، سنن ترمذی حدیث شماره ۳۵۷۸، مسند احمد بن حنبل حدييث شماره ۱۷۲۴۰، سنن الكبرى للنسائي حديث شماره ۱۰۴۱۹. 👳🏻‍♂️ ماموستا ادامه داد: در این حدیث نیز به صراحت آمده است که اصحاب برای برآورده شدن حاجات به پیامبر (ص) توسل می کردند. ⚠️گفتم: ماموستا این آیات و احادیث همگی درست، اما اینها مربوط به زمان حیات پیامبر (ص) است. ایشان فوت کرده اند و خداوند در مورد مردگان می فرماید: {لَا تُسْمِعُ المَوْتَى} «نمی توانی به مردگان بشنوانی» (بخشی از آیه ۵۲ سوره روم) 👈ادامه دادم: پس طبق این آیه مردگان نمی شنوند. آیا مردگان میشنوند؟ 👳🏻‍♂️ ماموستا: باز هم تفسیر به رأی و تحریف معنی، این آیه نیز باید با آیات قبل و بعد و سایر آیات و احادیث جمع شده و مورد بررسی قرار گیرد اما لازمه ی بیان این مطلب گفتن مقدمه ای میباشد؛ طلب کمک یک انسان از انسانی دیگر به چند شیوه است: 1️⃣ اول: درخواست یک شخص زنده از شخص زنده ای دیگر در امور روزمره مانند درخواست کمک ذوالقرنین از قومی که میخواست برای آنها سدی درست کند {فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا} (کهف ٩۵) «شما مرا با نیرویی یاری دهید تا میان شما و آنان سدی استوار قرار دهم». 2️⃣ دوم: درخواست یک شخص زنده از شخص زنده ای دیگر برای طلب دعای خیر، مانند: درخواست دعای فرزندان یعقوب (علیه السلام) از ایشان: {قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ} (یوسف ٩٧) «گفتند: ای پدر آمرزش گناهانمان را بخواه بی تردید ما خطا کار بوده ایم. 3️⃣ سوم: یک شخص زنده از شخص زنده ای دیگر بخواهد که کاری خارق العاده برایش انجام دهد مانند درخواست معجزه از پیامبران (علیهم السلام) که مثال قرآنی در این مورد بسیار است و همچنین درخواست حضرت سلیمان برای آوردن تخت ملکه سبا {قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}(نمل ٣٨) «(سلیمان) گفت: ای سروران و اشراف کدامیک از شما تخت او را پیش از آن که همگی به حالت تسلیم نزد من آیند، برایم می آورد؟» 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ١٩»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢٠» 💢توسل (٢) 👳🏻‍♂️ماموستا: طلب کمک یک انسان از انسانی دیگر به چند شیوه است؛ اما شیوه چهارم : 4️⃣ چهارم شخصی که فوت کرده است از شخص دیگری که او نیز فوت کرده است درخواست دعا کند مانند حدیثی که مختصر آن به این شرح است: در روز قیامت مؤمنان برای طلب شفاعت و رهایی از بلاتکلیفی، یک به یک سراغ حضرت آدم حضرت نوح حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی میروند و همگی عذر میخواهند و مردم را نزد حضرت محمد (ص) میفرستند و ایشان هم به سجده افتاده برای مردم دعا میکنند. 📚(صحیح بخاری حدیث شماره ۷۴۴۰) 5️⃣پنجم: درخواست شخص زنده از کسی که فوت کرده است بلال بن حارث در برخی از روایات آمده است که شخصی کنار مزار پیامبر(ص) رفت و گفت یا رسول الله براستی مردم هلاک شدند، برای امت طلب باران کن در خواب به بلال گفته میشود: نزد عمر برو و به او سلام برسان و بگو که باران میبارد او نیز زیرکی پیشه کند...» 📚(فتح الباري جلد ۲ صحفه ۴۹۵ و ۴۹۶ ، شرح سنن ابن ماجه سیوطی جلد ۱۲ صحفه ۹۹ ، البداية والنهاية جلد ۷ صحفه ۱۰۵ ، الدلائل النبوة بيهقی جلد ۷ صحفه ۴۷، مصنف ابن ابی شیبه حدیث شماره ۳۲۰۰۲ و ....) 👳🏻‍♂️ماموستا: «مسئله قابل بحث در میان موارد گفته شده، درخواست شخص زنده برای دعای خیر از شخصی است که فوت کرده است و این مسئله اختلافی میان وهابیت و سایر مسلمین است و در سایر موارد اختلافی وجود ندارد. 🔻برای روشن شدن این موضوع ابتدا باید دانست که علت درخواست از کسانی که به آنها توسل میشود چیست؟ و بعد بررسی کرد که آیا مردگان میشنوند یا نه؟ ✅واضح است که علت درخواست و توسل به انبیا و اولیای الهی به دلیل جاه و مقامی است که آن عزیزان نزد پروردگار دارند نه جسم ایشان. 👌و جاه و مقام نزد پروردگار نیز چیزی نیست که با مردن و نبود جسم در این دنیا از بین برود جالب است بدانید در روایتی صحیح که بسیاری از علمای مفسر در تفیسر آیه ۳۷ سوره بقره و حاکم نیشابوری در مستدرک طبق شرط شيخين نقل نموده اند آمده است که: پدر بزرگوارمان حضرت آدم قبل از تولد رسول خدا(ص) به جاه و مقام ایشان توسل نموده است تا مورد عفو پروردگار قرار گیرد.» 📚(مستدرك علي الصحيحين حدیث شماره ۴۲۲۸، المعجم الصغير طبرانى حيث شماره ۹۹۲- و همچنین در تفاسیر در المنثور ،سیوطی ،ثعلبی، روح البیان سمرقندی و... در تفسیر آیه ۳۷ سوره مبارکه بقره) 👳🏻‍♂️ماموستا: و همچنین علما در تفسیر آیه ۸۹ سوره بقره فرموده اند: که یهود خیبر سالها قبل از تولد رسول خدا(ص) هر وقت که با اعراب اوس و خزرج جنگ مینمودند به مقام پیامبر توسل کرده و می گفتند خدایا به حق نبی امی، ما را پیروز بگردان پروردگارا به اسم نبیت ما را پیروز بگردان.» 📚(مستدرك على الصحيحين حدیث شماره ۳۰۴۲- دلائل النبوة بیهقی ص ۳۴۳ و ۳۴۵ و همچنین در تفاسیر سیوطی ،بیضاوی رازی ..... در تفسیر آیه ۸۹ سوره بقره.) 👳🏻‍♂️ماموستا : این وقایع قبل از تولد رسول خدا(ص) بوده و توسل به جاه و مقام صورت گرفته است نه جسم ایشان، که هنوز وجود نداشته است. ♻️مقامی که از روز خلقت حضرت آدم تا قیامت بوده و خواهد بود. حالا که معلوم شد علت توسل به انبیا و اولیا به دلیل جاه و مقام آن عزیزان نزد پروردگار است باید بررسی کرد که آیا مردگان می شنوند یا نه؟ 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢٠»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢١» توسل (٣) 👳🏻‍♂️ماموستا :حالا که معلوم شد علت توسل به انبیا و اولیا به دلیل جاه و مقام آن عزیزان نزد پروردگار است، باید بررسی کرد که آیا مردگان می شنوند یا نه؟ به گفته وهابیت درخواست دعا از پیامبران در زمان حیات آنها مشکلی نداشته وعین توحید است، اما بعد از فوتشان شرک است زیرا مردگان نمی شنوند. ✅ در اینجا نکته ای که بسیار مهم می باشد این است که اگر مردگان نمی شنوند توسل به آنها بی تأثیر است نه اینکه موجب شرک شود زیرا ممکن نیست یک عمل با یک نیت و یک روش در زمانی شرک و در زمانی توحید باشد و این در حالی است که طبق آیات و احادیث مردگان میشنوند ❌و ادعای عدم شنیدن مردگان توسط وهابیت نیز یکی دیگر از تناقضات آنان است زیرا یکی از بزرگان وهابیت به نام ابن قیم جوزی که شاگرد ابن تیمیه، سلف وهابیان است می گوید: 👈پیامبر خدا(ص) فرموده اند هر کس بر من سلام کند خداوند روح من را به جسدم باز میگرداند تا جواب او را بدهم.» 📚(سنن ابی داود حدیث شماره ۲٠٤١ - مسند احمد حدیث شماره ۱۰۸۱۵) 👈هر کس بر قبر برادر دینی اش برود و بر او سلام کند و او را بشناسد خداوند روحش را باز میگرداند تا جواب سلام او را بدهد. 📚(تفسير ابن کثیر در تفسیر آیه ۵۲ سوره مبارکه روم - كنز العمال متقی هندی حدیث شماره ۴٢۵۵۶) 👈سلف بر این مطلب که مرده زیارت کننده خود را می شناسد و از آمدنش شادمان میشود، اجماع دارند. 📚 (کتاب الروح ابن قیم جوزی مسئله اول) 👈میت با کسی که به زیارت او میرود انس می گیرد. مرده زیارت کننده خود را میشناسد چه در جمعه باشد یا روزی غیر از آن. 📚(كتاب الروح ابن قیم جوزی مسئله اول) مرده صدای کفشهای تشیع کنندگان خود را می شنود. 📚(صحیح بخاری شماره ۱۳۳۸ - مستدرک حاکم حدیث شماره ١٤٠٣) در جریان جنگ بدر نیز رسول خدا(ص) با کشته شدگان کفار صحبت کردند 📚(صحیح بخاری حدیث شماره ۳۷۵۷) 👳🏻‍♂️ماموستا : ابن قیم این احادیث را دلیل بر شنیدن مردگان میداند و در جای دیگر می گوید: از آنجایی که پیامبر به ما امر کرده است که هنگام ورود به قبرستان بگوییم «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» 📚(صحیح مسلم حدیث شماره ٩٧٤) و چون این شیوه سلام کردن خطاب قرار دادن شخصی است که میشنود و عقل دارد پس مردگان میشنوند زیرا در غیر این صورت این کاری بیهوده است. 📚(كتاب الروح ابن قیم جوزی مسئله اول) 👳🏻‍♂️✔️👌ماموستا ادامه داد: جدای از این مطالب از این آیات هم می توان برای روشن تر شدن قضیه استفاده کرد 👈قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي أَمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ انْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ المُرْسَلِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمٍ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ» (سوره اعراف آیات ۷۶ تا ۷۹) 👈مستکبران گفتند ما به آئینی که شما به آن ایمان آورده اید کافریم پس آن ماده شتر را کشتند و از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند و به صالح (علیه السلام) گفتند اگر از پیامبران هستی عذابی که همواره بهما وعده می دهی بیاور پس زلزله ای سخت آنها را فرا گرفت و در خانه هایشان جسمی بی جان شدند پس صالح(علیه السلام) از آنها روی گرداند و گفت: ای قوم من قطعاً من پیام پروردگارم را به شما رساندم و برایتان خیرخواهی کردم و شما خیر خواهان را دوست ندارید. ✅ماموستا : در این آیات حضرت صالح با قوم خود بعد از این که اجسادی بی جان شده بودند سخن میگوید و بر کسی پوشیده نیست که پیامبران کار عبث و بیهوده انجام نمی دهند و سخن گفتن حضرت صالح با قومش نشان دهنده شنیدن مردگان است و مانند همین جریان برای شعیب (علیه السلام) و قومش نیز در قرآن بیان شده است. 📚(سوره اعراف آیات ۹۱ تا ۹۲) 👌👈در جایی دیگر خداوند به پیامبر اسلام می فرماید: وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ أَلِةٌ يُعْبَدُونَ " (سوره زخرف آیه ۴۵) از پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم بپرس که آیا به جای خدای رحمان خدایانی هستند که پرستش شوند 👳🏻‍♂️ماموستا :چون خداوند به بیهوده امر نمیکند، پس پیامبران پیشینی که فوت کرده اند هم میشنوند و هم توانایی پاسخ دادن را دارند 👈دوباره تکرار میکنم شارع مقدس به بیهوده امر نمیکند پس مردگان هم می شنوند و هم توانایی پاسخ دادن دارند. 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
📖کتاب داستانی دام تکفیر 🕸 #دام_تکفیر_فصل_دوم «قسمت ٢٢» 💢 توسل(۴) 👳🏻‍♂️ماموستا: اما در توضیح آیه
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 قسمت «٢٣» 💢 توسل (۵) 👳🏻‍♂️ ماموستا: اما مطلب دیگری که جا دارد در اینجا عرض کنم این نکته است که وهابیتی که مردن شخص را مانع از توسل به وی میداند آیا غافل است از این که خداوند می فرماید: 👈ولَا تَقُولُوا لَمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيل الله أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ (بقره آیه ١۵۴) «به کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده نگویید بلکه آنان زنده اند ولی شما درک نمی کنید». 👈 ولَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ الله أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران آیه ١٦٩) «هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگان اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند». 👳🏻‍♂️ ماموستا: و با توجه به احادیثی که رسول خدا(ص) در آن، مرگ بر اثر طاعون، دفاع از مال، درد شکم، غرق شدن، دفاع از خانواده، مظلومیت، زایمان، غریبی، آتش سوزی، مقتول شدن و ... را شهادت معرفی کرده اند و یا حتی فرموده اند که اگر کسی در بستر و با مرگ طبیعی بمیرد اما نیت و آرزوی رسیدن به درجه شهادت را داشته باشد باز شهید محسوب می شود، ✔️ پس میتوان استدلال کرد که اکثر امت رسول الله (ص) به نوعی از انواع شهادت فوت میکنند و خاصان درگاه حق نیز از این قاعدهمستثنی نیستند یعنی اگر شهید هم نشده باشند آرزوی شهادت را داشته اند و آنان نیز به نوعی شهید محسوب می شوند. ✅ پس به اذن و اراده پروردگار زنده اند و بر فرض محال اگر هم دلیل وهابیان برای عدم شنیدن مردگان صحیح باشد که نیست، اولیای الهی شامل ادله وهابیان برای عدم توسل به مردگان نمیشوند با تمام این اوصاف نباید از یاد برد که شنیدن به اذن خداوند است و به این معنی نیست که صفت سمیع بودن خداوند را به غیر خدا داده باشیم و نه تنها کسانی که به آنها متوسل می شویم بلکه هیچ کس دیگری نیز جز به اراده خداوند نمیشنود. ⚠️ گذشته از تمام این دلایل اگر از یک وهابی سؤال شود که زندگان چگونه میشنود؟ احتمالاً جواب خواهد داد؛ به اذن خداوند و اگر از ما سؤال شود که مردگان چگونه می شنوند؟ به طور قطع و یقین جواب میدهیم به اذن خداوند. 👳🏻‍♂️ماموستا: این مطالب، مختصری از دلیل مسلمانان برای توسل به انبیا و اولیای الهی است که طبق آیه {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} (مائده ٣۵) «ای اهل ایمان تقوای خدا را پیشه کنید و به سوی او وسیله ای بجویید و در راه خدا جهاد [کوشش ] کنید تا شاید رستگار شوید». صورت می گیرد. 👈 که در آن خداوند امر به گرفتن وسیله آن هم با کوششی جهادگونه نموده است علمای اسلامی هر چیزی را که سبب نزدیکی به خدا باشد وسیله نامیده اند پس چه وسیله ای بهتر از توسل بهدعای خاصان و مقربان درگاه احدیت که نزد پروردگارشان هستند و پروردگار ما نیز هر کجا که باشیم با ماست و دعای این شفیعان را در حق ما اجابت میفرماید ان شاء الله. 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم قسمت «٢٣»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢۴» 💢 توسل (۵) 👳🏻‍♂️ ماموستا: من نمی دانم وهابیت با چه منطقی توسل را شرک میداند در حالی که فرقی بین مردن و زنده بودن مقربان درگاه خداوند نیست مگر دعا همان دعا نیست و وسیله همان وسیله و خدا همان خدا، چه اتفاقی افتاده که این عمل روزی عین توحید و امروز به گفته و هابیان عین شرک است؟ ⁉️ اگر این کار، درخواست فعل خدا از خداست چرا در زمان حیات این عزیزان مانع توسل به خود نشدند؟ 👈 چرا خداوند به گناهکاران میفرماید نزد رسول خدا(ص) بروند تا برای آنها طلب بخشش کند؟ {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ هُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِيمًا} (نساء ۶۴) «و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد یقیناً خدا را بسیار تو به پذیر و مهربان می یافتند.» 👳🏻‍♂️ ماموستا: مگر خود ابن تیمیه نمی گوید شخصی نزد رسول خدا(ص) رفت و ایشان به آن شخص فرمودند که این گونه خدا را بخواند: اللهم انی أسألك و أتوجه إلیک بنبیک. «خدایا از تو میخواهم و به سوی تو توجه میکنم به حق نبیّ ات.» 📚 مجموعة الرسائل و المسائل جلد ۱ صحفه ۱۵۵ به نقل از سنن ترمذی. ⁉️ گفتم: آیا این گفته شما مصداق این آیه نیست که خداوند می فرماید: {وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ الله مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِشُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ قُلْ أَتنبّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}(یونس ١٨) «عبادت می کنند غیر خدا را که نه ضرری به آنها میرسانند و نه نفعی، و می گویند اینان شفیعان ما نزد خدایند بگو از چیزی به خدا خبر می دهید که در آسمانها و زمین خبری از آن نیست [ این نوع شفاعت] پاک و منزه است خداوند از آنچه شریک او قرار میدهید.» 🔻 ادامه دادم: آن طوری که من از مدرسین سلفی یاد گرفتم، با استنباط از این آیه به این نتیجه میرسیم که که طلب شفاعت از اموات شرک است. 👳🏻‍♂️ ماموستا: اولاً علت این که خداوند می فرماید {تعالـی عـما يشركون} ربطی به شفاعت ندارد بلکه به کلمه «یعبدون» یا «عبادت می کردند» بر می گردد بدان معنی که مشرکین اشخاصی را عبادت می کردند و این معبودین خود را شفیع خود نزد خداوند می دانستند، نه این که هر طلب شفاعتی شرک است مفسرین در این رابطه فرموده اند؛ «مشرکین صراحتاً بت هایی را عبادت میکردند و بهانه آنها این بود که این بتها شفیع اند.» 📚 تفسير طبری، قرطبی، بیضاوی، بغوی در تفسیر آیه ۱۸ سوره مباركه يونس. ✅ در این آیه خداوند به صراحت بیان می فرماید که مشرکان تمام اقسام عبادت را برای این بت های بی جان انجام می دادند تا این بت ها را شفیع خود در درگاه خداوند قرار دهند. 👌 به عبارت دیگر مقصود خداوند از این آیه این نیست که طلب شفاعت از کسی عبادت کردن اوست بلکه مقصود خداوند نکوهش عبادت کردن مشرکین برای بتهاست که به بهانه شفاعت صورت می گرفت. 🔻 برای همین است که خداوند می فرماید چنین شفاعتی وجود ندارد زیرا عمل آنان شریک قرار دادن برای خدا بوده نه شفاعت طلبیدن این در حالی است که شفاعت پیامبران، شهداء، صالحین و... حق است و در بین تمام مسلمانان و علمای اسلامی مسئله ای اثبات شده است‌. ✔️ و همچنین اتفاق نظر دارند که انتخاب شفیع از جانب خداوند است و به همین دلیل نمی توان از روی ظن و گمان هر کسی را شفیع قرار دهند، و این خداوند است که به هر کس بخواهد اجازه شفاعت میدهد و شفیع را خداوند انتخاب میکند همان گونه که در قرآن کریم می فرماید: {مَا مِنْ شَفِيعِ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ} (یونس ٣) «و نیست شفیعی مگر بعد از اذن خداوند.» 🤕 کمی افکارم را جمع و جور کردم و گفتم: 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢۴» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢۵» 💢توسل(۶) ⁉️کمی افکارم را جمع و جور کردم و گفتم شما با استناد به آیه ۳۵ سوره مائده گفتید که گرفتن وسیله مشکلی ندارد در صورتی که خداوند می فرماید: «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا» (اسراء ۵۶،۵٧) 👈بگو: آنهایی را که جز او خدا میپندارید، بخوانید. نمی توانند بلا را از شما دور سازند یا آن را نصیب دیگران کنند کسانی که آنان را می خوانید خودشان وسیله ای به پروردگارشان می جویند وسیله ای هر چه نزدیک تر و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او می ترسند زیرا که عذاب پروردگارت درخور وحشت و پرهیز است.» 👳🏻‍♂ماموستا : بر خلاف تصور شما در این آیه خداوند از گرفتن وسیله نهی نمی کند بلکه آن را تأیید کرده و می فرماید کسانی که شما آنها را خدا می دانید و به همین دلیل آنها را صدا میزنید خود نیز به دنبال وسیله برای نزدیکی بیشتر به خداوندند. ♻️ با جمع بین این آیه و آیه ۱۸ سوره یونس(علیه السلام) به این نتیجه میرسیم که همان گونه که اعتقاد به وجود شفیع و شفاعت شرک نیست اعتقاد به وسیله و گرفتن وسیله نیز شرک نیست زیرا همان گونه که در بحث در مورد آیه ۱۸ سوره یونس (علیه السلام) هم عرض کردم مقصود پروردگار این است که کسانی را که به عنوان وسیله یا شفیع قرار داده اید، به این بهانه که اینان وسیله تقرب به خداوند و یا شفیع شما نزد خداوند هستند عبادت نکنید زیرا آنان نیز مخلوق خداوند هستند پس در حق آنان غلو نکنید و به آنها مقام الوهیت ندهید. 🛡 به عبارت دیگر بحث در مورد نهی از شفاعت و وسیله نیست بلکه بحث در مورد نهی از عبادت برای غیر خدا به بهانه شفاعت وسیله و ... است زیرا در تفسیر این آیه آمده است که؛ مشرکین گروهی از جنیان، ملائکه حضرت عیسی و عزیر (علیه السلام) را عبادت می کردند، آنها را خدا می دانستند و به همین جهت آنها را می خواندند، لذا خداوند این آیه را نازل کرده و می فرماید بسیاری از این اشخاصی که شما آنها را خدا می دانید بندگانی مثل شما و در پی راهی برای نزدیکی به خداوند متعال هستند. 📚(تفسیر طبری، قرطبی،جلالین، بیضاوی، ابن کثیر، درّ المنثور در تفسیر آیات ۵۶ و ۵۷ سوره مبارکه اسراء) همچنین در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز به مطلب اشاره شده است 📚(صحیح بخاری حدیث شماره ۴۷۱۴ صحیح مسلم حدیث شماره ۳۰۳۰) و مفسرین در این امر اتفاق نظر دارند که جمله «آن کسانی که می خوانید» در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره اسراء به این معنی است که 👈«مشرکین اشخاصی را خدا می دانستند و برای آنها عبادت می کردند و از این رو آنها را نیز میخواندند 🔻 و یا به عبارت دیگر معنی آیه چنین می شود؛ «کسانی را که به بهانه وسیله بودن برای نزدیکی به خداوند (عبادت می کنید و با این نیت آنها را) میخوانید (مانند مسیحیانی که حضرت عیسی را خدا میدانند و ایشان را عبادت می کنند و با این نیت ایشان را میخوانند) خود برای تقرب به خداوند وسیله ای (مشروع نه هر وسیله ای و به هر بهانه ای) میجویند و همان گونه که به رحمت خداوند امید دارند از او نیز بیم دارند زیرا عذاب پروردگار بیمناک است. ✅ پس می فرماید عیسی(علیه السلام) خود مخلوق و عبد خداوند است و برای نزدیکی به خداوند وسیله ای میجوید پس به بهانه گرفتن وسیله او یا هر کس و هر چیز دیگری را عبادت نکنید و شما هم مانند . عیسی (علیه السلام) و صالحان به دنبال وسیله مشروع برای رسیدن و تقرب به خدا باشید. 👈ادامه دارد... 🙏کانال مفتاح را به دوستان خود معرفی کنید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢۵» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢۶» توسل (٧) 👳🏻‍♂ماموستا ادامه داد: علمای مفسّر، کلمه وسیله را در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» مائده ٣۵ (ای اهل ایمان تقوای خدا را پیشه کنید و به سوی او وسیله ای بجوید و در راه خدا جهاد [ و کوشش ] کنید تا شاید رستگار شوید.) 👈این گونه تفسیر می فرمایند؛ وسیله هر چیزی است که انسان را به مقصود برساند و بالاترین درجه در بهشت است که مخصوص رسول خدا است.» 📚(تفسیر قرطبی، بیضاوی، ابن کثیر، شوکانی در ذیل آیه ٣۵ سوره مائده) و رسول خدا فرموده اند که هر کس مقام وسیله را از خداوند برایم طلب کند پس شفاعت من گوارای او باد.» 📚(صحيح بخاری حدیث شماره ۶۱۴) 👳🏻‍♂ماموستا: «از آنجایی که وسیله در این آیه عام بوده و هر چیزی را که سبب نزدیکی به خداوند باشد در بر میگیرد و یکی از مصادیق وسیله در آیه ۳۵ مائده همان مقام شفاعتی است که خداوند به پیامبر داده اند، ✔️ما طلب شفاعت از رسول خدا(ص) را وسیله نزدیکی به خداوند میدانیم به همان دلیل که خداوند به ایشان مقام و اجازه شفاعت داده است و آن حضرت را وسیله ای برای رساندن پیام خود به مردم قرار داده اند و طبق این آیه توسل و طلب دعا و شفاعت از رسول خدا بلامانع میباشد. ⁉️گفتم خداوند در جایی دیگر گرفتن وسیله برای نزدیکی به خداوند را کفر میخواند و می فرماید: 👈وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهُ زُلْفَى إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر ٣) 👈و کسانی را که به غیر از خداوند ولی خود قرار داده اند [ می گویند] ما آنان را نمی پرستیم مگر به خاطر این که به خدا نزدیک شویم، یقیناً خداوندمیان آنان [ و مؤمنان] درباره آنچه اختلاف میکنند داوری خواهد کرد، و خداوند آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است هدایت نمی کند. 💠⁉️ ادامه دادم جواب شما برای این آیه چیست؟ چون توجیه مشرکین هم برای شریک قرار دادن برای خدا همین بود که میگفتند ما به خاطر نزدیک شدن به خدا این کارها را میکنیم این آیه با گفته های شما تناقض ندارد؟ 👳🏻‍♂ماموستا: نکته قابل توجه در این آیه کلمه «من دونه» به معنی «غیر از من»، می باشد که وهابیها بسیار بر روی آن پافشاری می کنند و می گویند که «من دونه» یعنی مطلقاً هر کس و هر چیزی غیر از خدا در حالی که با کمی تأمل در می یابیم با وجود این که خداوند در این آیه و آیات دیگری می فرماید: 👈 «اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ» (اعراف ٣) پیروی کنید از آنچه نازل شده بر شما از طرف پروردگارتان، و از اولیای به غیر از او تبعیت نکنید اما کمتر متذکر میشوید 👳🏻‍♂ماموستا: خداوند در این آیه فرموده اند که از ولی به غیر از من پیروی نکنید. اما کلمه من دونه در این آیه استثناهایی هم دارد، مانند: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ " (مائده ۵۵) ولی شما تنها خدا و رسول و کسانی هستند که ایمان آورده اند وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ " (توبه ٧١) مردان با ایمان و زنان با ایمان برخی ولی برخی دیگرند.» 👳🏻‍♂ماموستا: این آیات روشن میکند که معنی کلمه «غیر از من» میشود «خدایی غیر از من»، 👈درست است خداوند چندین بار در قرآن می فرماید غیر من را ولی خود قرار ندهید اما همان خدا در همان قرآن می فرماید که پیامبر ولی شماست و برخی از مؤمنان ولی برخی دیگرند و این مطلب روشن میکند که باز نیت است که توحید و یا کفر و شرک بودن عملی را مشخص میکند به عبارتی گرفتن ولی به غیر از خدا و به امر خدا، که خدا بدان راضی است عین توحید و گرفتن ولی غیر از خدا که خدا بدان راضی نیست عین کفر است این بحث را فراموش نکن.... ادامه دارد.... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢۶»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢٧» 💢توسل (٨) 👳🏻‍♂️ ماموستا : اما بحث در مورد آیه ای که بیان کردی در این آیه مشرکان میگویند: «ما آنان را نمی پرستیم مگر به خاطر این که به خدا نزدیک شویم»، 👈 در اینجا هم مانند آیه ۱۸ سوره یونس (علیه السلام) خداوند می فرماید که مشرکان به صراحت تمام اقسام عبادت را با نیت قلبی برای معبودانی غیر از خداوند انجام میدادند تا این اعمال وسیله ای برای نزدیک شدن به خداوند باشد 🔻 این نوع گرفتن وسیله غیر شرعی و شرک است نه این که گرفتن هر نوع وسیله ای شرک باشد. در تفسیر آیه ۳ سوره زمر آمده است «این یکی از توجیهات کفار قریش بود که علت عبادت برای بتهای خود را نزدیکی به خدا معرفی میکردند 📚(تفسير مجاهد، طبری، بغوی، قرطبی در ذیل آیه ٣ سوره زمر) با آگاهی از قول علما در مورد تفسیر این آیه روشن می شود که اینجا هم وهابیها قصد دارند هر گونه که هست حرف خود را به کرسی بنشانند و برای این کار هم دست به هر کاری میزنند و بی شرمانه آیاتی را که بر کفار نازل شده است به مسلمانان اطلاق میکنند، تا با این کار توسل را زیر سؤال ببرند 👈در حالی که پیامبر می فرماید: «اگر چیزی از شما گم شد یا به کمک احتیاج داشتید و کسی را نیافتید پس بگویید: ای بندگان خدا به فریادم برسید ای بندگان خدا به فریادم برسید، زیرا خداوند بندگانی دارد که شما نمیبینید.» 📚(الكبير طبراني جلد ۱۷ صحفه ۱۱۷) 👳🏻‍♂️ماموستا : توسل در طول تاریخ اسلام مورد قبول عالم و عامی مسلمان بوده است به عنوان مثال ابن ابی الدنيا متوفی ۲۸۱ هـ.ق که یکی از علمای سلف است بیان میکند؛ شخصی بعد از فوت پیامبر این گونه به ایشان متوسل میشود: 👈 الله الله پروردگار من بی شریک است پروردگارا من به سوی تو روی آورده به [وسیله] نبی تو محمد (ص) نبی رحمت یا محمد من به تو توجه میکنم به سوی پروردگارم، و سپس د دعای خود را بیان میکند. 📚(كتاب مجابو الدعا حدیث شماره ۱۲۷) ماموستا : «ابن تیمیه بزرگ وهابیان نیز این روایت را صحیح دانسته و بعد از اذعان به صحت آن میگوید توسل به پیامبر از بعضی از علما سلف رسیده است. 📚(قاعدة الجليله ابن تیمیه صحفه ۱۹۹ و ۴۴ و مجموعه فتاوی جلد ۱ صحفه ۲۶۴) ابن تیمه همچنین روایت بلال بن حارث را نیز صحیح می داند 📚(اقتضاء صراط المستقيم صحفه ۳۷۳) که در آن بلال بن حارث بعد از فوت پیامبر به ایشان توسل می کند.» 👳🏻‍♂️ماموستا : در روایت بلال بن حارث که بعد از فوت پیامبر به ایشان توسل میکند نه خلیفه مسلمانان و نه هیچ کدام از صحابی نگفتند که بلال بن حارث مشرک شده و یا حتی او را از این کار نهی نکردند. 👈دوباره عرض میکنم نکته مهم در بحث توسل که وهابیها به آن توجهی ندارند این است که توسل به جاه، مقام و اعمال صالح مقربان درگاه خداوند است نه به جسم این عزیزان و جاه و مقام و عمل صالح آنان هم چیزی نیست که با مرگ از بین برود.» ادامه دارد.... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢٧» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢٨» ⁉️آیا دعا همان عبادت است؟ 👈گفتم اما طبق آیه: وَ قالَ رَبُّكُمُ ادعونى أستَجِبْ لَكُم إِنَّ الَّذِينَ يَستكبرونَ عَنْ عِبَادَتِي سَیدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (غافر ۶٠) «پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.» 👈دعا همان عبادت است و عدم درخواست از خداوند تکبر است، در ضمن خداوند به کرات در جاهایی مانند سوره فاطر آیه ۱۳ و ۱۴، سوره زمر آیه ۳۸ سوره اعراف آیه ۱۹۴ و ۱۹۷ ، سوره اسراء آیه ۶۷ ، سوره حج آیه ۷۳، سوره احقاف آیه ۵ و سوره رعد آیه ۱۴ فرموده است که کسی را به غیر از خداوند نخوانید زیرا خواندن عبادت است و خواندن غیر خدا شرک است، ❓چه جوابی برای این آیات دارید؟ 👳🏻‍♂️ماموستا لبخندی زد و بعد از این که سری تکان داد گفت: «دعا از ریشه دعو گرفته شده که در لغت به معنی خواندن و در اصطلاح شرع به طلب چیزی از خداوند و یا راز و نیاز با خداوند گفته میشود دعا یعنی خواندن و عبادت یعنی پرستش کردن، 🔻هر چند خواندن خداوند طبق آیه ای که بیان کردی از اقسام عبادت است اما این بدان معنی نیست که هر خواندنی عبادت است آوردن مثالی برای درک بهتر این موضوع خالی از لطف نیست این جمله که 👌 «خواندن نوعی عبادت است اما هر خواندنی عبادت نیست» مانند این است که بگوییم کفر حرام است اما هر حرامی کفر نیست و یا این که زمین گرد است اما هر گردی زمین نیست. برای روشن تر شدن این مسئله به این آیه دقت کن، خداوند می فرماید: «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهَ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (غافر ۶۶) بگو مرا نهی کرده اند که چیزهایی را که سوای خدا می خوانید پرستش کنم ، در حالی که از جانب پروردگارم برای من دلایلی روشن آمده است. و به من فرمان داده اند که در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشم.» 👳🏻‍♂️ ماموستا: «از آنجایی که در این آیه عبادت و خواندن با هم و در معنی اصلی خود استفاده شده اند به خوبی روشن میکند که هر خواندنی عبادت نیست زیرا اگر چنین بود خداوند نمیفرمود: «بگو من نهی شده ام از عبادت آنچه غیر خدا می خوانید. 🔻مثالی دیگر نیز برای نزدیک شدن ذهن به مقصود عرض میکنم؛ آیا شما شک دارید که اگر من بگویم «ای الله آبی به من برسان این جمله خواندن خداوند و عین عبادت اوست؟ جواب دادم خیر شکی ندارم. 👳🏻‍♂️ ماموستا: «آیا شما در این شک دارید که اگر به شما یا شخص دیگری رو کنم و بگویم ای فلانی به من آبی برسان نه تنها شرک، کفر، حرام و حتى مكروهی انجام نداده ام بلکه عملی مباح صورت گرفته است؟» جواب دادم خیر شک ندارم. 👈همان طوری که شما گفتید این کار شرک نیست و عملی مباح است. و این سؤال و جواب به خوبی آشکار می کند که هر خواندنی عبادت نیست بلکه خواندنی که با نیت الوهیت طرف مخاطب صورت گیرد، عبادت است. زیرا در هر دو جمله من طرف مخاطبم را خوانده ام اما یکی عبادت برای خداوند بود و دیگری درخواستی مباح از یک عبد خدا. ادامه دارد.... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢٨» ⁉
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢٩» ❓آیا دعا همان عبادت است؟ (٢) 👳🏻‍♂️ماموستا : به کاربرد لغت دعو در این آیات دقت کن : 👈الَّا تَجْعَلمُ دُعَاءَ الرَّسُولِ بَينَكُم كَدُعَاءِ بَعضَكُم بَعْضًا (نور ۶٣) آن گونه که یکدیگر را صدا میزنید پیامبر را صدا نزنید. 👈ثمَّ إِذَا دَعَاكُم دَعوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنتُم تَخْرُجُونَ (روم ٢۵) سپس زمانی که شما را با یک دعوت از زمین صدا کنند ناگاه بیرون می آید 👈فسَوفَ يَدعُو ثُبُورًا (انشقاق ١١) به زودی فریاد میزند وای بر من هلاک شدم. 👈أولَائِكَ يَدعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ (بقره ٢٢١) اینان به سوی آتش میخوانند و خداوند به سوی بهشت. 👈 ولتَكُن مِّنكُم أُمَّةٌ يَدعُونَ إِلَى الخير (آل عمران ١٠۴) و باید گروهی از شما دعوت کننده به سوی خیر باشد 👈يدعُونَ فِيهَا بِكُل فَاكِهَةٍ امنين (دخان ۵۵) در خواست میکنند در آن هرگونه میوه ای و در آسایش به سر می برند 👈إلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي (ابراهیم ٢٢) فقط شما را دعوت کردم و شما هم پذیرفتید. 👈وإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى (فاطر ١٨) و اگر سنگین باری تقاضای کمک کند که از بارش بردارند چیزی از بار گناهانش برداشته نمیشود گرچه درخواست از نزدیکان و خویشان باشد. 👈قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا (نوح ۵) حضرت نوح گفت پروردگارا من همانا قوم خود را شب و روز دعوت کردم. 👳🏻‍♂️ماموستا: در این آیات کلمه دعو در جاهای مختلف و با معانی مختلف به کار برده شده است در حالی که هیچ کدام از آنها عبادت نیستند، با وجود این آیات دیگر نباید شک کرد که در کل خواندن و عبادت کردن مترادف و هم معنی نیستند در آیاتی که وهابیان به آنها استدلال می کنند خواندن به معنی خواندن معبود آمده است نه صرفاً هر خواندنی، یعنی نهی از این نیست که مطلقاً کسی را نخوانید ✅ بلکه نهی از این است که کسی را به نیت عبادت کردن و خدایی نخوانید کلمه من دون» یا بهتر است بگویم غیر خدا، نیز در آیاتی که وهابیان به آن استدلال میکنند مانند مثالی که قبلاً عرض کردم مطلق نیست و هر خواندنی را در بر نمی گیرد زیرا خداوند می فرمایند: 👈ولَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (زخرف ٨۶) کسانی را که به غیر از خدا میخوانند مالک شفاعت نیستند مگر آنها که شهادت به حق داده اند و به خوبی آگاه اند. 👳🏻‍♂️ماموستا : بر طبق این آیه خواندن کسانی که گواه و عالم به حق هستند و اجازه شفاعت دارند و به نیت طلب شفاعت از آنها مشکلی ندارد، و طبق آیه: 👈شهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «خداوند گواهی میدهد که معبودی جز او نیست و ملائکه و صاحبان علم که قیام به عدل کرده اند نیز گواهی میدهند که جز الله معبودی نیست و او عزیز و حکیم است.» ✔️انبیاء و اولیای خداوند مصداق بارز اولوالعلم میباشند که شهادت به حقانیت الله داده و اهل علم میباشند و خواندن ایشان به نیت طلب شفاعت و دعای خیر مشکلی ندارد. ادامه دارد.... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٢٩» ❓
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٣٠» ❓آیا دعا همان عبادت است؟ (٣) 👳🏻‍♂️ماموستا : اما در مورد این که گفتی توسل و طلب شفاعت به معنی عدم درخواست از خدا و تکبر است، در این مورد نیز باید بگویم که منظور از تکبر در آیه ۶۰ سوره غافر صرف عبادت است یعنی کسانی که از تمام اقسام عبادت برای خداوند تکبر می ورزند مانند شیطان لعین که اولین و بزرگترین متکبران است و همچنین منافقانی که در نقطه مقابل آنچه که وهابیها میگویند از توسل به دعای پیامبر (ص) سر باز میزنند همان گونه که خداوند می فرماید: وَإِذَا قِيلَ هُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهَ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (منافقون آیه ۵) و زمانی که به آنان منافقان گفته شود بیاید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را تکان میدهند و آنان را میبینی که از سخنان کنند تو اعراض می و تکبر می ورزند.» 👳🏻‍♂️ماموستا : این معنی تکبر ،است نه درخواست از خداوند به وسیله مقربان در گاه او اما در مورد آیاتی که بیان نمودی، مخصوصاً آیه ۱۳ و ۱۴ سوره فاطر که خداوند می فرماید: آنهایی را که به جز من میخوانید مالک قطمیر (پوست هسته خرما) هم نیستند 🔻در حالی که انبیا و اولیایی که مسلمانها به آنان توسل می کنند نزد خدا دارای جاه و مقام میباشند آیا جاه و مقام نبوت نعوذ بالله از قطمیر هم کمتر است؟ 🔰پناه میبرم به خدا از جهل و از این که آیاتی را که در حق کفار و مشرکین نازل شده است بر موحدین اطلاق گردد، مگر خداوند نمی فرماید: لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا (مریم ٨٧) آنها هرگز مالک شفاعت نیستند مگر آنهایی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارند. ✅طبق این آیه کسانی که نزد خداوند عهد و پیمانی دارند مالک شفاعت هستند و آیا عهدی مقدس تر از عهد رسول خدا(ص)، جميع انبیا، صالحين، شهدا و صديقين نزد خداوند وجود دارد؟ ⁉️ چگونه وهابیت نمی دانند که خداوند با پیامبرانش عهدی دارد در حالی که فرعونیان این را می دانستند و به حضرت موسی گفتند: وَما وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرَّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (اعراف ١٣۴) هنگامی که عذاب بر آنها [فرعونیان] مقرر شد گفتند ای موسی پروردگارت را بخوان به آن عهدی که نزد او داری که اگر عذاب از ما بر طرف شود به تو ایمان می آوریم و بنی اسرائیل را با تو می فرستیم. 👳🏻‍♂️ماموستا : باز یادآور میشوم که خداوند در قرآن کریم از طلب شفاعت یا وسیله نهی نکرده اند بلکه از عبادت غیر خدا به این بهانه که آن معبود شفیع یا وسیله است نهی فرموده اند. 🔻 تفسیر کلمه «من دون» و جملاتی مانند کسانی را که غیر از خدا میخوانید و یا کسی را به جز خدا نخوانید را باید با قرآن تفسیر کرد، خداوند می فرمایند: 👈فلَا تَدع مَعَ اللَّهُ إِلَهًا ءاخَرَ (شعراء ٢١٣) پس نخوان همراه خداوند خدایی دیگر را 👈ومَن يَدعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا ءاخَرَ لَا بُرْهَانَ لَه (مومنون ١١٧) و هر کس همراه خداوند، خدایی دیگر را بخواند هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت 👈قلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهُ (انعام ۵۶) بگو من نهی شده ام از این که عبادت کنم کسانی را که به غیر خدا می خوانید 👈فقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهَا (کهف ١۴) پس گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمان و زمین است غیر از او خدایی را نمی خوانیم 👈ما أَغْنَتْ عَنْهُمْ الهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه (هود ١٠١) و معبودانی که غیر خدا می خواندند هیچ سودی به آنها نرساندند. 👳🏻‍♂️ماموستا : این آیات به خوبی روشن می سازد، خواندنی که خداوند از آن نهی کرده است خواندن خدایی دیگر است نه صرف خواندن، چون صرف خواندن عبادت نیست تا اگر کسی را خواندیم او را عبادت کرده باشیم به عبارت دیگر خداوند نمیفرماید کسی را نخوانید چون عبادت است 👈بلکه میفرماید کسی را عبادت نکنید و او را به عنوان خدا نخوانید. پس دوباره تکرار میکنم منظور از تمام آیاتی که در آن از خواندن غیر خدا نهی شده است این است که کسانی را که خدا می پندارید نخوانید زیرا تنها معبود راستین خداوند متعال است و تنها اوست که باید به عنوان خدا خوانده شود. ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٣٠»
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٣١» ❇️اقوال برخی از علما در مورد توسل 👳🏻‍♂️ماموستا: وهابیت که ادعای واهی پیروی از سلف این امت را دارد روایاتی را که از توسل سلف این امت به رسول خدا رسیده است و اقوال علما در این رابطه را چگونه توجیه میکند؟ 🔻زیرا گذشته از روایاتی که قبلاً عرض کردم روایات دیگری نیز در این رابطه بیان شده است ؛ طبری، ابن كثير، ابن اثیر، و... در جریان جهاد علیه مسیلمه کذاب آورده اند که شعار صحابه در آن روز «یا محمداه» بوده است. 📚 ( ابن كثير، البدايه والنهايه جلد ۶ صحفه ۳۵۷- : « وَكَانَ شِعَارُهُمْ يَوْمَئِذٍ : يَا مُحَمَّدَاهُ » ابن اثير، الكامل في تاريخ جلد ۲ صحفه ۲۱۷) 👈امام سیوطی در شرح سنن ابن ماجه می گوید: 🔰مردی برای انجام کاری نزد حضرت عثمان بن عفان رضي الله عنه رفت اما به او توجه نمی کرد و کار او را رسیدگی نمی کرد آن مرد به عثمان بن حنیف رسید و به او شکایت کرد عثمان بن حنیف به او گفت برو وضو بگیر دو رکعت نماز بخوان 👈و بگو خدایا نیازم را از تو میخواهم و با توسل به پیامبرمان محمد (ص) پیامبر رحمت به درگاه تو رو می آورم، یا محمد به واسطه تو رو به پروردگارم می آورم که حاجتم را برآورده کند... 📚(شرح سنن ابن ماجه جلد ۱ صحفه ٩٩) 📚(الترغيب والترهيب منذری جلد ۱ صحفه ٢٧٣) 👳🏻‍♂️ماموستا ادامه داد: اما مطلب دیگری که در بحث توسل بسیار مهم بوده و جای بحث دارد این است که خداوند رسول خدا (ص) را که مسلمین موحد به ایشان متوسل میشوند این گونه معرفی می فرمایند: 👈ولَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (زخرف ٨۶) کسانی را که به غیر از خدا میخوانند قادر به شفاعت نیستند مگر آنها که شهادت به حق داده اند و بخوبی آگاه اند. 👈 و سَيَرَى اللهُ عَمَلَكُم وَرَسولُه (توبه ۹۴ و ۱۰۵) و خدا و رسولش اعمال شما را میبینند 👈ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ (بقره ٢۵٨) [ای محمد (ص)] آیا ندیدی کسی نمرود) را که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد. 👳🏻‍♂️ماموستا : در تفسیر این آیات بیان شده است که اعمال زندگان به اموات عرضه می شود، در احادیث دیگری آمده است که رسول خدا(ص) می فرمایند: ✅حياتي خير لكم وموتي خير لكم تعرض عَلي أَعمالكُم فَمَا كَانَ من حسن حمدت الله عَلَيْهِ وَمَا كَانَ من سيء استغفرت الله لكم ✔️زندگی ام برای شما خیر است و مرگم نیز خیر، اعمال شما بر من عرضه می شود برای خوبیها سپاس گزاری می کنم و برای بدیها آمرزش می طلبم. 📚(جامع الصغير سيوطى ص ۵۸۲، الخصائص الكبرى سيوطى جلد ۲ صحفه ۴۹۱، مجمع الزوائد هیثمى ج ۹ ص ۲۴، كنز العمال متقی هندی ج ۱۱ ص ۴۰۷) ✅إن علمي بعد موتي كعلمي في الحياة علم من در زمان مماتم مانند علم من در زمان حیاتم است. 📚(جامع الاحاديث سيوطى حديث شماره ۲۲۷۸۴ - سبل الهدى و الرشاد جلد ۱۲ صحفه ۳۵۸- سيرة الحلبية جلد ۲ صحفه ۴۳۲ - كنز العمال حدیث شماره ۲۲۴۲ - الترغيب والترهيب حدیث شماره ۹۵۶) 👈 پیامبر (ص) روز عاشورا زمانی که امام حسین رضی الله عنه شهید شدند در کربلا حاضر بودند و زمانی که به خواب ام المؤمنين ام سلمه رضى الله عنها می آیند می فرمایند: «شَهِدْتُ قَتْلَ الحُسَيْنِ آنِفًا» اندکی پیش شاهد کشته شدن حسین بودم. 📚(سنن ترمذی حدیث شماره ۳۷۷۱- مسند احمد ابن حنل حدیث شماره ۲۱۶۵- مستدرک على صحیحین حاکم نیشابوری حدیث شماره ۶۷۶۴ - معجم الكبير طبرانی حدیث شماره ۸۸۲) 👳🏻‍♂️ماموستا ادامه داد: با این اوصاف آیا قیاس بین انبیا و اولیای الهی که موحدین به آنها متوسل میشوند با اجنه شیاطین و بتهایی که مشرکین عبادت میکنند ظلمی آشکار نیست؟ آیا جدای از این است که این وهابیان حتی پا را فراتر از اسلاف خوارج خود گذاشته اند؟ خوارج آیاتی را که بر کفار نازل شده بود بر مسلمانان اطلاق میکردند اما وهابیت آیاتی را که بر بت ها نازل شده بر انبیا و اولیای خدا اطلاق میکنند. 🔻این در حالی است که بر هر عامی مسلمان واضح است که این القاب از ساحت رسول خدا(ص) دور میباشد و همانگونه که عرض کردم رسول خدا به اذن خداوند هدایت یافته و هدایت گرند به اذن خداوند علم ایشان بعد از وفاتشان مانند زمان حیاتشان است به اذن خداوند میبینند به اذن خداوند میشنوند به اذن خداوند حق هستند و داعی به سوی حق، به اذن خداوند اعمال بر ایشان عرضه میشود تا برای امتشان دعا کنند و به اذن خدا شاهد بر امت هستند و به راستی که ظلم بزرگی است این مقایسه ناعادلانه... ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٣١» ❇
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٣٢» 💢زیارت قبور 👳🏻‍♂️ماموستا : «اما مطلب دیگر که وهابیت زیارت قبور را قبر پرستی معرفی می کنند؛ 👈 زیارت قبور یک امر مستحب است و در تعالیم اسلامی به این کار امر شده است که باعث یادآوری مرگ و تلنگری برای انسان است تا نپندارد که مرگ دور است. 🔻عمده دلیل وهابیان برای شرک دانستن زیارت قبور حدیثی است که راوی آن أم المؤمنین عایشه رضی الله عنها می باشد که نقل نموده اند، رسول خدا (ص) فرمودند: خدا لعنت کند یهود و نصارا را که قبور انبیای خود را به مسجد تبدیل کرده اند. 📚(صحیح بخاری کتاب جنائز، ج ۲ ص١١١) 👈اما از این حدیث به دلایلی نمیتوان آنچه را وهابیت ادعا می کند استناد کرد. اول این که طبق آیه قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَتَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا (کهف ٢١) ولی آنان که بر هدفشان پیروز شدند :گفتند: مسلماً مسجدی بر روی آنان بنا خواهیم کرد. ✅اگر ساخت مسجد بر روی قبور اولیای الهی شرک و کفر می بود مسلماً در این آیه مذموم واقع میشد و سکوت شرع مقدس در مورد چیزی نشان دهنده مباح بودن آن است. 👈 ثانیاً راوی حديث أم المؤمنين عايشه رضى الله عنها میباشد که باید نسبت به هر کس دیگری به این حدیث پایبندتر باشد در حالی که خودشان تا پایان زندگی در حجره خود که مرقد رسول خدا نیز بود، نماز می گذاردند 👈ثالثاً در حدیث آمده است که یهود و نصارا قبور انبیای خود را مسجد قرار میدادند در حالی که تنها پیامبر مسیحیان حضرت عیسی است که طبق عقیده ما مسلمانان و آیات قرآن فوت نکرده اند تا قبری داشته باشد و طبق نظر مسیحیان هم ایشان بعد از مصلوب شدن و به دوش کشیدن بار گناهان مردم به آسمان عروج کرده است و مرقدی ندارد، 👈رابعاً در هیچ کجای تاریخ نیامده است که یهود انبیاکش قبر پیامبران را مسجد کرده باشند. با تمام این اوصاف وجود آرامگاه حضرت اسماعیل و مادر گرامیشان در داخل مسجد الحرام در حجر اسماعیل و چسبیده بودن آن به خانه کعبه این را میرساند که نماز خواندن طواف زیارت، اعتکاف و دعا خواندن نزد قبور اولیای الهی مشکلی ندارد که اگر چنین بود شرع مقدس از انجام این اعمال نزد آرامگاه حضرت اسماعیل نهی می کرد. 👌پس زیارت و نماز گزاردن در کنار قبور نه تنها مشکلی ندارد بلکه طبق فرموده امام شافعی رحمه الله مستحب نیز هست 📚(سنن ترمذى باب ما جاء في صلاة على القبر در توضیح حدیث شماره ۱۰۳۷ - المعرفة السنن و الاثار بیهقی، کتاب الجنائز، باب الصلاة على القبر حدیث شماره ۷۶۴۶) 🔻یعنی همان گونه که در احادیث آمده سیره و روش پیامبر (ص) و اصحاب بوده است 📚(سنن ترمذی حدیث شماره ۱۰۳۷) 🔻و در احادیث آمده است که پیامبر بر قبر براء بن معرور و غير او نیز نماز گزارده است. 📚(المعرفة السنن والآثار بيهقى كتاب الجنائز، باب الصلاة على القبر حدیث شماره ۷۶۴۷) 🔻همسر پیامبر، عايشه نیز بر قبر برادرشان نماز خواندند. 📚 (المعرفة السنن والآثار بيهقى كتاب الجنائز، باب الصلاة على القبر حدیث شماره ۷۶۴۹) 🔻ابن عمر رضی الله عنه بر قبر برادرشان عاصم نماز خواندند. و.... 📚(المعرفة السنن والآثار بيهقى كتاب الجنائز، باب الصلاة على القبر حدیث شماره ۷۶۵۰) ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٣٢» 💢ز
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٣٣» 💢با این که برخی از جوابهای ماموستا در مقابل سؤالهایم به نسبت کوتاه بود ولی واقعاً جای تأمل داشت و در همان جواب های کوتاه می شد کاملاً به قباحت و هدف این عقیده وهابیت پی برد، اما کاری نمی شد کرد، و این پشیمانی بود که وجودم را گرفته بود. 😔😔فکر میکردیم ما طائفه منصوره و فرقه ناجیه هستیم اما افسوس که جاهلانی بیش نبودیم. ای کاش می تونستم چیزهایی که یاد گرفته بودم رو برای بچه های گروه یا حداقل برای امید تعریف کنم بارها قصد انجام این کار به سرم زد اما باز پشیمون میشدم چون میدونستم تا کسی خودش نخواد نمیشه چیزی رو به اون یاد داد و این کار فایده ایی نداشت. 🔻امید مدتی بود که دوباره هر روز برام پیغام می فرستاد و اصرار داشت که مستقیم با هم چت کنیم و من هم هر بار به بهانه ی این که توی عراق هستم و وقت آزاد چندانی ندارم طفره می رفتم اصرار امید به قسم دادن من رسید و آخر سر مجبور شدم یه روز ساعت پنج برم روی خط و با امید چت کنم. 🤝بعد از احوالپرسی امید نوشت به شدت بهت احتیاج داریم، باید ببینمت، نوشتم خودت که میدونی یه جای دور هستم نمی تونم بیام 🔷 امید‌: حتماً باید ببینمت به خدا کارم مربوط به خودمه تنها میام یه مشکلی برام پیش اومده ما الآن توی رشت هستم، ولی هر جایی رو که صلاح می دونی بگو تا بیام اونجا. 🔻قرار بود تو یکی دو روز آینده سری به یکی از آشناها به اسم کاوان که توی ساری زندگی میکرد بزنم تا در مورد ثبت یک شرکت ساختمانی و جزئیات شراکت با هم بحث کنیم با این که کمی نگران بودم و احتمال داشت که اعضای گروه از امید خواسته باشن که با من تماس بگیره ولی نمی تونستم نرم، امید با این که سن و سالش از من بزرگتر بود ولی من به خاطر دوستی و آشنایی خانوادگی نسبت به اون احساس مسئولیت می کردم و گذشته از اینها هم بهش مدیون بودم. 🔰نوشتم چهار روز دیگه بیا ساری ساعت دو بعد از ظهر بیا روی خط تا قرار بذاریم. به ساری که رسیدم حدود ساعت چهار بود که بعد از چند بار عوضکردن محل ملاقات و اطمینان از این که امید تنهاست و کسی از اعضای گروه با اون نیست هم دیگه رو دیدیم امید دوباره شروع کرد به گله کردن و صحبت از برگشتن به گروه، حرفهاش که تموم شد گفتم من حرف هام رو با زانیار و اسماعیل زدم و قصد بر گشتن هم ندارم. 💠امید: حالا که تا اینجا اومدیم چند دقیقه به حرف هام گوش کن، بچه ها الان تو رشت هستن چند تا ویلا گرفتیم دیگه از سختی و در به دری خبری نیست. بعد از رفتن تو بچه ها توی زنجان یه طلا فروشی رو زدن و نزدیک ۱۰ کیلو طلا آورد و مشکل مالی هم نداریم. 👈گفتم بد نیست جهاد فی سبیل الله اونم توی شمال لب دریا، باید خیلی ثواب داشته باشه خدا قبول کنه. امید: تو چرا بدت میاد به جای این که خوشحال باشی که برادرانت تو راحتی هستن. 👈گفتم یادت رفته داشتیم از گرسنگی می مردیم و مجبور شدیم به اسم دین و جهاد و آوردن غنیمت از کفار از مردم بیچاره دزدی کنیم تا به خیالمون دین خدا رو بلند کنیم، الان توی ویلا و خوابیدن زیر کولر گازی شده بلند کردن و ارتقای دین خدا؟! ✅ای کاش میتونستم چیزهایی رو که یاد گرفتم به امید هم بگم اما با این کار و ابراز عقیده ی چیزی جز تکفیر گیرم نمی اومد و برای همین به این چند جمله بسنده کردم و گفتم بعد از این که از گروه جدا شدم تحقیق زیادی کردم و از چند نفر از ماموستا ها سوال کردم به خدا همه میگن کارهای گروه شرعی نیست بد نیست تو هم به تحقیقی بکنی. امید: بچه ها راست میگفتن عوض شدی، من قبل از این که وارد گروه بشم تحقیقم رو انجام دادم. ♻️بعد کلی بگو مگو، از امید که جدا شدم به پارکی که همون نزدیکی بود رفتم. اداره ی اطلاعات شهر هم چند خیابون بالاتر بود و بارها توی فکر و خیال خودم تا حد بلند شدن پیش رفتم که خودم رو تسلیم کنم اما باز سر جای خودم بودم با خودم میگفتم تو که زمانی ادعای این رو داشتی که باید مطیع حکم خدا بود چرا جرأت رفتن نداری؟ حالا که مطمئن شدی اگه دستگیر بشی حکمی که برات در نظر میگیرن یکی از احکام اسلامیه از اجرای حکم خدا می ترسی یا به این حکم راضی نیستی؟ 🤲خدایا کمکم کن که قبل از رسیدن به حضورت گوشه ایی از جنایاتم رو جبران کنم. خدایا هر کاری که انجام داده ام به خیال خود در راه تو و برای رضای تو، بوده خدایا فقط روزی که به حضورت برمی گردم کاری کن رو سیاه درگاهت نباشم با این که به حرف های ماموستا اعتماد داشتم، ولی بزرگی جنایتی که کرده بودم شایعات بی اندازه ایی که در مورد حکومت ایران و وزارت اطلاعات وجود داشت و... مانع از این می شد که تصمیم نهایی برای تسلیم شدن رو بگیرم. ✳️پایان فصل دوم. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_دوم «قسمت ٣٣» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ١» 💢خلوتی برای تأمل 🔷چند روزی بود که احساس میکردم تعقیب می شوم و فکر کردن به این که آیا حدسم درست است یا نه و این که چرا مدام در حال تعقیبم و برای دستگیری ام اقدامی نمیشود به هزاران فکر آشفته ام اضافه شده بود، تا این که روز ۱۵ خرداد ۱۳۸۹ به روال یک سال اخیر از خانواده برای همیشه خداحافظی کردم.🚶‍♂️🚶‍♂️ قدم زنان به طرف یکی از پلهای شهر حرکت می کردم که احساس کردم روی پل خلوت شد چند ماشین کمی پس و پیش اطراف من را گرفتند و انگار وقتش رسیده بود تا به خاطر کارهایی که کردم سهم من از دنیای به این بزرگی و همه نعمتهایش تبدیل به یک اتاق چند متری بشود. 📞یکی از نیروها با بیسیم اطلاع داد الحمد لله سوژه دستگیر شد... چشمانم را بستم و یک لحظه از ته دل گفتم حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولى ونعم النصير ⏰چند دقیقه بعد، وارد اداره اطلاعات شدیم و شروع کردند به سؤال کردن کمی بعد من را به اتاق دیگری نزد یک نفر که روحانی بود بردند. شخص روحانی بعد از تفهیم اتهام پرسید چیزی برای گفتن داری؟» جواب دادم: میخواهم من را به سنندج ببرید، آنجا صحبت می کنم فعلاً چیزی برای گفتن ندارم. خودم هم نمیدانم که چرا این حرف را زدم به هر حال حدود یک ساعت بعد از تفهیم اتهام به طرف سنندج حرکت کردیم. 🔻در راه، قبل از تاریک شدن هوا برای آخرین بار نگاهی به طبیعت و زیبایی هایش انداختم احساس عجیبی داشتم یک چیزی غیر از ترس، بعد از مدتها بدون هیچ بهانه ای یک ساعتی در ماشین خوابم گرفت. به بازداشتگاه سنندج که رسیدیم من را به پرسنل بازداشتگاه تحویل دادند. بعد از پر کردن یک سری فرم و تحویل وسایل و لباسهایم یک دست لباس به من دادند و بعد از رفتن به اتاق بهداری و ویزیت دکتر من را به یکی از سلولها بردند. 👈نگاهی به در و دیوار سلول انداختم اما اصلاً شبیه چیزی نبود که در ذهنم تصور کرده بودم خودم هم از احساسی که داشتم تعجب میکردم. بعد از این که کمی دعا کردم یکی از نگهبانها آمد دنبالم و من رو به اتاق بازجویی برد. چند دقیقه ای تنها بودم که چند نفر وارد اتاق شدند. 🔰 یکی از بازجوها که خودش را محبی معرفی کرد گفت: «شما و هابیها فتنه ای را در کردستان راه انداختید که سالهاست دشمن های اسلام آرزویش را داشتند، شما با این که ادعای اسلام دارید به دشمنی با اسلام و همسویی با کفر پرداختید ... پسرم تنها راه نجات انسان در دنیا و قیامت صداقت و راستی است... حرف های آقای محبی که تمام شد گفتم: «همه این مطالب را میدانم، چیزی را که نمیدانم این است که چکار باید بکنم آقای محبی صداقت هر سؤالی را که از تو میپرسیم صادقانه جواب بده. ❓بعد از کمی سکوت یکی از بازجوها پرسید: «چرا راننده پژو ۲۰۶ را شهید کردید؟ گفتم کار من نبود و بعد جریان را مفصل برایشان توضیح دادم. آقای محبی: میدانی کجا دفنش کردند جایش را هنوز به یاد داری؟ گفتم بله هیچ وقت نه آنجا و نه آن روز را فراموش نمیکنم آقای محبی: خانه تیمی چه؟ جایی را بلدی؟ جواب دادم من مدتی است که از گروه جدا شده ام و از جا و مکانشان بی خبرم آقای محبی :جایی هست که احتمال بدهی بشود آنجا پیدایشان کرد. جواب دادم نه. آقای محبی: اگر چیز دیگری برای گفتن نداری، به نگهبانها بگویم تو را به سلولت برگردانند. 😔😔گفتم اتفاقاً حرفهای زیادی برای گفتن دارم. آقای محبی که احساس میکردم کمی جا خورده بود، گفت: «بفرمایید ما گوش میدهیم.» با صدای لرزان گفتم من ماموستا شیخ الاسلام را ترور کردم آقای محبی خشکش زده بود و ساکت نگاهم می کرد، ادامه دادم در سرقت از طلافروشی همدان هم کار ما بود. برای چند لحظه اتاق ساکت بود و کسی چیزی نمی گفت. آقای محبی سکوت را شکست و گفت: «بیشتر توضیح بده.» من هم مفصل همه چیز را برایشان توضیح دادم. ♻️ حرفهایم که تمام شد از آقای محبی پرسیدم ابوبکر اینجاست؟ میتوانم ببینمش؟ آقای محبی: «بله اینجاست ولی چرا میخواهی کاوه شریفی یا همان ابوبکر را ببینی؟» گفتم میخواهم خیالم راحت بشود که تمام گفته های ماموستا ابراهیم و تحقیقاتم درست بوده و گفته های وهابیها دروغ است. 🔸آقای محبی: «فعلاً برگرد به سلولت بعداً هم ابوبکر را می بینی و هم در مورد ماموستا ابراهیم صحبت میکنیم.» 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ١» 💢خ
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٢» 🔹فردای آن روز آمدند دنبالم و من را به طرف اتاق بازجویی بردند، داخل اتاق خیلی شلوغ بود وارد اتاق که شدم، کاوه ویسی با چشم های خواب آلود و یک زیرپوش رکابی، کاوه شریفی، طالب ملکی و پوریا محمدی داخل اتاق نشسته بودند. 💠بعد از این که با بچه ها احول پرسی کردم، آقای محبی گفت: «این هم ابوبکر سالم است یا نه؟... پوریا حرف آقای محبی را قطع کرد و گفت: یادت هست که چه دروغ هایی در مورد سازمان اطلاعات میگفتند یادت هست می گفتند ابوذر را در دیگ جوشاندند و انگشتهای ابوبکر را قطع کرده اند، من نزدیک شش ماه است که اینجا هستم و همه جور آدمی هم دیده ام. از ضد انقلابهای لائیک گرفته تا سلفیها اما به غیر از رفتار خوب چیزی ندیدم. 🔻 رو به کاوه شریفی کردم و پرسیدم کدامتان امیر بودید؟ کاوه: «خدا رحمتش کند، فرهاد. گفتم بله دیگر چون فرهاد مرده همه چیز را گردن او بیندازید، آقایان ابوسعيد. پوریا این حرفها را ول کن که بحث در موردش طولانی و بی نتیجه است، راستی قضیه پژو ۲۰۶ را من اعتراف کردم حلالم کن و.... آن شب هم بدون قرص خواب و آرام بخش همین که سرم را روی زمین گذاشتم خوابم برد. 🔰وقتی که هنوز دستگیر نشده بودم مدام این آیات را میخواندم، 👈منْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا (مائده ٣٢) هر کس انسانی را جز برای حق [ قصاص] یا بدون آنکه فسادی در زمین کرده باشد به قتل برساند مانند این است که همه انسانها را به قتل رسانده باشد، و هر کس انسانی را از مرگ برهاند گویی همه انسانها را زنده کرده است. 👈ومَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا (نساء ٩٣) و هر کس مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند کیفرش دوزخ اسـت و در آن جاودانه خواهد بود و خدا بر او خشم گیرد، و وی را لعنت کند و عذابی بزرگ برایش آماده سازد. تا یادم نرود که چه خطا و گناه بزرگی مرتکب شده ام. گاهی از همه چیز نا امید میشدم اما باز با خودم می گفتم هرگز از رحمت خدایی که ارحم الراحمین است نا امید نمی شوم و به خدا می گفتم خدايا من ماموستا شيخ الاسلام را به خاطر ایمانش به قتل نرساندم بلکه به خاطر این بود که به من گفته بودند اهل ایمان نیست خدایا خودت میدانی که هیچ وقت در زندگی ام راضی نبودم حتی خاری به پای مسلمانی برود. 🔆آن روز بعد از خوردن صبحانه یکی از نگهبانها آمد دنبالم و من را به یکی از اتاق های بازجویی برد بعد از کمی صحبت کردن با آقای محبی، همراه یکی دیگر از بازجوها به نام آقای شبابی به طرف بیجار رفتیم تا جای دفن راننده ۲۰۶ را به ایشان نشان بدهم و بعد از آن هم سری به همدان بزنیم و خانه ای را که برای سرقت از طلافروشی اجاره کرده بودند را به آقای شبابی نشان بدهم. 🚗🚗بعد از چند ساعت به محل دفن راننده ۲۰۶ رسیدیم خاطرات تلخ آن روز دوباره برایم زنده شده و از شدت ناراحتی سرم را به زانوهایم می چسباندم و به گذشته ها فکر کردم چند نفر از نیروهای عملیاتی مشغول کندن زمین شدند اما چیزی جز تکه های لباس، کمربند، مقداری مو، چند عدد پوکه و مرمی پیدا نشد بعد از این که مطمئن شدند محل دفن همان جاست با هلال احمر شهرستان بیجار تماس گرفتند تا با تجهیزات مخصوص به دنبال جنازه بگردند و بعد از آن من را به همدان بردند، بین راه آقای شبابی که از شدت ناراحتی نمیدانست چکار کند گفت: تو را به خدا این چه دینی است؟ کجای اسلام گفته شده با مسلمان این کار را بکنید؟ چیزی برای گفتن نداشتم و آقای شبابی ادامه داد: فقط خدا کند که خانه همدان خالی نشده باشد و اعضای گروه هنوز آنجا باشند. گفتم آمین 🤲ولی فکر نمیکنم کسی آنجا باشد. بعد از رسیدن به همدان خانه را به نیروهای امنیتی و انتظامی نشان دادم اما متأسفانه حدسم درست بود و خانه خالی شده بود. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ٢» 🔹ف
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٣» 🔷بعد از برگشتن از همدان در سلولم شب و روز به آیه «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» فکر می کردم و با خودم میگفتم؛ باید جلوی ریختن خونهای بیشتر را بگیرم، شاید اگر افراد گروه چیزهایی را که من میدانستم را می دانستند کاری جز تسلیم شدن انجام نمیدادند و از این کشتار و خونریزی دست بر میداشتند. 😔😔ای کاش میتوانستم به آنها بگویم اما آیا راهی برای این کار وجود داشت؟ 🤲دعا می کردم که خدا راهی به من نشان بدهد که به نوعی جلوی این فتنه را بگیرم ای کاش خودم را تسلیم می کردم تا الان به من اعتماد می کردند و میتوانستم بچه های گروه را پیدا کنم و با آنها صحبت کنم، در فکر و خیال خودم دنبال راهی برای رسیدن به بچه ها می گشتم که فکری به ذهنم رسید، هم این که صدایی از داخل سالن بازداشتگاه آمد در زدم و به نگهبان گفتم که باید آقای محبی را ببینم. 🔶پیش آقای محبی رفتم و گفتم حاج آقا اگر بتوانم محل اختفای بچه ها را پیدا کنم قول می دهید که تا حد امکان آنها را دستگیر کنید و از درگیری مسلحانه خبری نباشد؟ 🔻آقای محبی ببین پسرم خودت میدانی که ما با این گروه در جنگی هستیم که شما آن را شروع کردید و خصلت جنگ هم کشتن و کشته شدن است، با این حال ما هیچ وقت نخواستیم و نمی خواهیم که سلاح مان را به طرف جوانهای خودمان بگیریم شما ما را به این کار مجبور کردید. هر جا هم که کسی کشته شده مطمئناً شروع کننده شما بودید و ما مجبور به دفاع بودمیم، استفاده از زور همیشه گزینه آخر بوده مثلاً در خانه تیمی شریف آباد ما زمانی درگیر شدیم که اعضای گروه به طرف یکی از نیروها تیراندازی و او را شهید کردند پس مطمئن باش که تا مجبور نشویم و آنها دست به اسلحه نبرند با آنها در گیر نمیشویم چون هدف اصلاح و جلوگیری از برادر کشی است اما دفاع هم حق مشروع ماست و در صورت لزوم از آن استفاده میکنیم با تمام این احوال نهایت سعی مان را میکنیم که کسی کشته نشود. ♻️با استناد به آيه «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» به امید این که فتنه مسلمان کشی خاموش بشود و افرادی که مثل گذشته خودم از ماهیت این جریان بی خبر بودند دستشان به خون مسلمین آغشته نشود، با توکل به خد اولین قدم را در راه جبران گذشته ام برداشتم و نظرم را به حاج آقای محبى گفتم الحمد لله این پیشنهاد باعث شد تمام خانه های تیمی گروه منهدم بشود و جز دو سه نفر که متواری شدند همه اعضای گروه دستگیر و به جز یک نفر از نیروهای عملیاتی که در همدان شهید شد به کس دیگری آسیبی نرسد. 🔰مدتی از این جریان گذشت و یک روز که آقای محبی در مورد کج فهمی وهابی ها صحبت میکرد گفتم همه اش به بی اطلاعی و تعصب های کور بر میگردد باید خیلی چیزها را برایشان روشن کرد. آقای محبی: «اتفاقاً چنین برنامه ای هم دارم؛ ببینم میتوانم چند تا از فرمانده های گروه را راضی کنم که با سایر اعضای گروه صحبت کنند و واقعیت هایی را که پیش ما می گویند را به آنها هم بگویند، شاید خدا خواست و کسی متذکر شد. گفتم اگر بخواهید من هم میتوانم بیایم و برای بچه ها صحبت کنم. آقای محبی لطف کرد و اجازه داد تا با شرکت در آن جلسه قـدم دیگری بردارم. ♻️ چند شب بعد برای همین جریان به یکی از اتاقهای بند عمومی رفتیم، خیلی از اعضای گروه دور تا دور اتاق نشسته بودند، بعد از احوال پرسی با بچه ها و اجازه گرفتن از آقای محبی شروع کردم به توضیح دادن مطالبی که آماده کرده بودم..... 🔻جلسه که تمام شد با کتابهایی که آقای محبی برایم آورده بود به سلولم برگشتم. کتابها جلد اول و دوم مجموعه آثار شهید مطهری بود که مطالبش کمی سنگین بود با این که بعضی صفحات را باید چند بار می خواندم اما کتاب من را مجذوب خودش کرده بود. همیشه دنبال چنین کتاب مستدل و منطقی میگشتم که این طور شیوا و بدون تعصب با دلایل عقلی و نقلی شبهات عقیدتی که دشمنان اسلام برای مبارزه با اسلام، آنها را بین جوانها رواج داده بودند را پاسخ بدهد، با این که مطالب کتاب متعلق به حدود چهل سال پیش بود اما انگار برای امروز نوشته شده بود. 🔹مدتی بعد از سخنرانی برای اعضای گروه آقای محبی گفت: «قرار است به تمام بچه هایی که تازه دستگیر شده اند ملاقات بدهند و برای خانواده های افرادی که گفتنه اند بچه هایشان بیگناهند و کاری جز نماز خواندن انجام نداده اند جلسه روشنگری گذاشته بشود. من هم که حق را به خانواده ها میدادم گفتم آن بیچاره ها هم مثل خانواده من از هیچی خبر ندارند و باید همه چیز را برایشان گفت تا فکر نکنند که به گفته خودشان ما را به خاطر دو رکعت نماز دستگیر کرده اند. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ٣» 🔷
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ۴» 💢آقای محبی از من هم خواست تا در این جلسه شرکت کنم، من هم که از خدا میخواستم بتوانم کاری برای روشن شدن افکار مردم در مورد وهابیت انجام بدهم با خوشحالی قبول کردم. 😔😔سختی آن روز وقتی که به خانواده ام گفتم که چرا دستگیر شدم و چه کارهایی انجام دادم هنوز هم روی دوشم سنگینی می کند، نمی توانستم سرم را بالا بگیرم و نه در چشمهایشان نگاه کنم. ملاقات که که تمام شد حدود یک ساعتی در یکی از اتاقها منتظر ماندم تا این که خانواده های همه متهم ها را در یک سالن بزرگ جمع کردند و من هم برای سخنرانی پیش خانواده ها رفتم و شروع کردم به بازگو کردن کارهای گروه و دلایل پوچی که برای انجام آن کارها داشتیم. 🔻هر کجا که اسم یکی از اعضای گروه را می آوردم میفهمیدم که چه کسانی خانواده او هستند. حرف هایم که تمام شد نگاهی به پدرم انداختم که هنوز اشک میریخت. خدایا میخواستم سر بلند دنیا و قیامت بشوم و خانواده ام به من افتخار کنند اما به اسم دین به دینم کشورم خانواده ام و خودم ظلم کرده بودم. پدر یکی از بچه ها پرسید: «حالا ما باید چکار کنیم؟ 🤲🤲گفتم دعا کنید که خدا توبه هایمان را قبول کند، و به مردم بگویید که بچه های شما را برای نماز خواندن نگرفتند و چه کارهایی انجام داده اند تا باعث جلوگیری از گسترش این تفکر بشود میدانم که این کار سخت است و باعث شرمندگی است ولی مردم باید بدانند که ما مجاهد نیستیم بلکه ما جوانهای خام و جاهلی بودیم که یک سری با نقاب دین ما را به جان اسلام و مسلمین انداختند؛ شاید این کار باعث شد که خدا به بچه های شما هم رحم کند. 🔷روزها به سختی سپری میشد انگار زمان متوقف شده بود تا روز به روز چیزهای بیشتری برایم روشن بشود. حسابی سر خودم را در سلولم با خواندن کتاب گرم کرده بودم و هر روز چیزهای بیشتری یاد می گرفتم و افسوسم برای گذشته ای که داشتم بیشتر و برای این که با آن حال و روز نمردم و خدا فرصت توبه کردن را به من داده بود شکر گزاریم بیشتر می شد. خواندن کتابهایی مثل منشور عقائد امامیه، شبهای پیشاور المراجعات و... باعث شد که به خوبی اهل تشیع را بشناسم، تمام چیزهایی که در مورد اهل تشیع به ما القا کرده بودند یا دروغ بود و یا تحریف شده و یا به قول ماموستا عقائد غلاتی بود که شیعه امامیه از آنها ببزار بود. 🔰این عقائد را به خورد ما داده بودند تا چشم بسته دست به برادر کشی بزنیم باید زمانی که بیرون بودم زحمت خواندن این کتاب ها را به خودم می دادم اما امان از تعصب که بصیرت را از انسان میگیرد، برای همین به خودم قول دادم که تعصب را کنار بگذارم و این آیه را سرلوحه زندگی ام قرار بدهم فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ القَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» بشارت باد بر بندگانم کسانی که سخنان را می شنوند و از بهترین آن پیروی میک کنند آنان هدایت یافته گانند و ایشانند صاحبان خرد. 📚(بخشهایی از آیات ۱۷ و ۱۸ سوره زمر) 📚در کتاب مجموعه آثار شهید مطهری مطلب جالبی از علل گرایش به ماتریالیستی خوانده بودم یکی از علل گرایش به ماتریالیستی، تعریف غلط و دور از عقلی بود که کلیسای قرون وسطی از دین و علم ارائه داده بود. 🔶با نگاهی به گذشته خودم و برخی عقاید در وهابیت برایم روشن می شد که دشمنان اسلام قصد دارند با تزریق این فکر که دین، عقل و علم در تضاد و تعارض با همه هستند، شرایطی برای انتشار افکار ماتریالیستی را در بین مسلمانان مهیا کنند و این مأموریت به عهده وهابیت گذاشته شده بود که با نگاهی کوتاه به برخی از فتواهای بزرگان وهابی مثل اینکه ابن تیمیه عقل را، بُت معرفی میکند 📚(موافقة صحيح المنقول لصريح المعقول جلد ۱ صحفه ۲۱) و بن باز مفتی وهابی می گوید: ریختن خون هر کسی که بگوید زمین گرد است و به دور خورشید می چرخد، حلال است [ کافر است] 📚( كتاب الادله النقليه و الحسيه على جريان الشمس وسكون الأرض و امكان الصعود الى الكواكب صحفه ۱۷) و یا گفته ابن عثیمین» که قضیه کروی بودن و گردش زمین را مسأله گمراه کننده میداند 📚(مجموع فتاوی و رسائل محمد بن صالح العثيمين جلد ۳ صحفه ١٥٣ فتوای شماره ٤٢٨) و یا گفته «عبدالکریم بن صالح الحمید که اعتقاد به گرد بودن و چرخش زمین را با اعتقاد به نظریه داروین مبنی بر تکامل انسان از میمون مقایسه می کند و... می شد این قضیه را فهمید. 📚 (هداية الحيران في مسأله الدوران صحفه ۱۲ و ۳۲) 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ۴» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ۵» 💢بیرون که بودم گاهی در بحث ها برای اثبات حقانیت قرآن مثالهایی از معجزات علمی قرآن بیان میکردم که اشاره قرآن به گرد بودن زمین از جمله آنها بود. 📚(رجوع شود به کتاب اعجاز قرآن در عصر فضا و تکنولوژی صحفه ۱۱۸) ❗️❗️خدایا چطور میشود به عقل گفت بت در حالی که تو می فرمایی إِنَّ شَرَّ الدَّوَابُ عِنْدَ الله الصُّمُّ البُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (انفال ٢٢) بی تردید بدترین جنبندگان نزد خداوند، کران [ از شنیدن حق] و لالان [ از گفتن حق] هستند که نمی اندیشند. ⭕️کلیسای قرون وسطی مخالفان و اهل علم را با اتهاماتی مثل جادوگر کافر و... زنده زنده در آتش میسوزاند و وهابی ها نیز با عناوینی مشابه به جنگ با مخالفانشان اقدام میکنند تازه فهمیده بودم که چرا مستشرق یهودی «جولد تسهیر» در مورد محمد ابن عبدالوهاب می گوید: «او پیامبر حجاز است و مردم باید از او پیروی کنند.» 📚(المخططات الاستعمارية لمكافحة الاسلام، صحفه ۱۰۵) 👈 و یا چرا «لورد کوزون» (وزیر خارجه اسبق انگلیس) در مورد وهابیت می گوید: «این عالی ترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است.» 📚(المخططات الاستعمارية لمكافحة الاسلام، صحفه ۷۸) همیشه برایم جای سؤال بود که چرا دو نفر غربی که در ظاهر بایددشمن و هابیت باشند این طور از این فرقه تمجید می کنند اما با به یاد آوردن این جمله که 👈اگر مستشرقی :گفت ماست سفید است همیشه جای این احتمال را در ذهن خود نگاه دارید که یا ماست اصلاً سفید نیست، یا اثبات سفیدی ماست مقدمه ای برای نفی سیاهی از زغال است. ✅دیگر شکی در علت حمایتهای کفار از محمد ابن عبدالوهاب و پیروانش نداشتم هر وقت به گذشته خودم فکر میکردم تا سر حد دیوانگی پیش می رفتم که چرا این طور راحت گرفتار دام تکفیر شدم اما فکر کردن به جلسات روشنگری آرامش نسبی منطقه و صحبت آقای محبی که می گفت: «اگر تسلیم هم میشدی بهتر از این نمی توانستی جبران کنی، کمکم میکرد که کمی آرام بشوم. 🔷این آرامش دوام زیادی نداشت و یک روز آقای محبی خیلی نگران و ناراحت به دیدنم آمد و گفت: قرار است چند تا فیلم برایم بیاورند نگاهی به فیلم ها بی انداز ببین آنها را میشناسی.» گفتم اتفاقی افتاده؟ آقای محبی: «امروز بعد از ظهر دو نفر میدان آزادی را به رگبار بستند و بعد تکبیر گویان متواری شدند. فیلم ها را که نگاه کردم به آقای گفتم نفر قد کوتاه احتمالاً امجد برادر امید باشد ولی آن یکی دیگر را نمیشناسم.» 😔😔احساس می کردم که دنیا روی سرم خراب شده است. ناراحتی ام به حدی زیاد شده بود که آقای محبی از من خواست که بروم پیش چند نفر از متهمین دیگر تا کمی سرم گرم بشود و کمتر فکر کنم. با این که تنهایی را به دیدن وهابی ها ترجیح میدادم اما اصرار زیاد آقای محبی باعث شد که وارد دنیای دیگری بشوم. ♻️وارد اتاق که شدم دو نفر داخل بودند یکی از آنها انگار مریض بود و آن یکی جوان قد کوتاهی بود که حدوداً ۳۰ سال سن داشت. بعد از سلام و معرفی کردن خودم وسایلم را گوشه ای گذاشتم و برای باز کردن سر صحبت گفتم مثل این که شما نمیخواهید خودتان را معرفی کنید؟ 👈جوان قد کوتاه، معذرت خواهی کرد و گفت: «من کریم هستم این اهم اسمش سهراب است تشنج میکند همیشه هم تا چند ساعت بعد همین طور به جایی خیره میشود الان دیگر باید خوب بشود. گفتم چرا دستگیر شدی؟ کریم: «سلفی» هستم رفته بودم افغانستان و موقع برگشتن دستگیر شدم.» ❓سؤالم را در مورد سهراب هم تکرار کردم و کریم جواب داد: «سهراب هم عضو کومله بوده، دو هفته ای میشود که اینجاست خودت چه چرا دستگیر شدی چند وقت است که اینجا هستی؟» گفتم من هم وهابی بودم و عضو گروهی که شما با اسم گروه ابوبکر آن را می شناسید، حدود پنج ماه است که اینجا هستم. کریم: «عملیات هم انجام دادی؟» کمی ساکت شدم و برای طفره رفتن گفتم نزدیک نماز است من بروم وضویی تازه کنم؛ بعداً در این مورد صحبت میکنیم. 🔻بعد از نماز کریم :پرسید هنوز بر روی عقیده ات هستی؟ سؤال کریم رو با این سؤال جواب دادم و گفتم خود چه، هنوز بر روی عقیده ات هستی؟ کریم بعد از این که چند لحظه ساکت شد گفت: «راستش را بخواهی نمیدانم چه بگویم بین دوراهی گیر کردم.» 👈 با شنیدن این حرف از کریم یواش یواش شروع کردم به نقد القاعده و عقیده وهابیت و چون سهراب هم مشتاقانه گوش می داد سعی می کردم بین حرف هایم اسلام واقعی را هم به سهراب معرفی کنم. چندین روز به همین منوال گذشت و کم کم داشتیم به هم عادت می کردیم، سهراب هم به مسائل دینی علاقه بیشتری نشان میداد تا این که یک روز گفت.... 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ۵» 💢
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ۶» 🔸تجاوز 💢چندین روز به همین منوال گذشت و کم کم داشتیم به هم عادت می کردیم، سهراب هم به مسائل دینی علاقه بیشتری نشان میداد تا این که یک روز گفت که میخواهد نماز بخواند اما گذشته ای دارد که با وجود آن از خودش بیزار است و رویش نمیشود به حضور خدا برود. 🔰گفتم این چه حرفی است سهراب جان گناهی از شرک و کفر بزرگتر نیست که خدا آن را هم با توبه میبخشد؛ خداوند همه گناهان را می بخشد، مگر خداوند نمی فرماید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْل أَنْ يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (زمر ۵٣ و ۵۴) «بگو ای بندگانم که با ارتکاب گناه بر خود زیاده روی کرده اید! از رحمت خدا نا امید نشوید، یقیناً خداوند همه گناهان را می بخشد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است به سوی خدا بازگردید و تسلیم او شوید، پیش از آنکه شما را عذابی آید که در آن یاری نشوید. ادامه دادم پس ناامید نباش بلندشو وضویت را بگیر و از همین الان توبه کن. 🔻چیزی سهراب را آزار میداد و میخواست به من هم بگوید اما به حدی عصبی شده بود که دوباره تشنج کرد با هر سختی که بود او را به بهداری بردیم و بعد از این که دکتر ،آمد من و کریم را به سلول برگرداندند. ❓از کریم پرسیدم میدانی این بنده خدا مشکلش چیست؟ کریم که بغض کرده بود گفت نمیدانم چه بگویم، بیچاره با هزار تا امید و آرزو رفته عراق تا از طریق حزب کومله به اروپا برود، بعد از این که ماندنش طول میکشد در مقر حزب با یک نفر ازدواج میکند اما بعد از مدتی به او خیانت میکند و او هم قاطی میکند و شروع به تهدید حزب که اگر او را به اروپا نفرستند در مورد حزب افشاگری میکند و از این حرفها. 🔻مدتی بعد چند نفر شبانه میریزند سرش و به او تجاوز میکنند و فیلم می گیرند و مجبورش میکنند برای عملیات به ایران برگردد، سهراب امتناع می کند و یک شب برای کشتن فردی که به او تجاوز کرده بود می رود که موفق نمی شود و آن قدر میزنندش تا این بلا سرش می آید و الان روزی دو سه بار تشنج میکند بعد تهدیدش میکنند که اگر برای عملیات به ایران نیاید، فیلمی که از او گرفته اند را پخش میکنند، او هم مجبور میشود به ایران بیاید اما زرنگی میکند و به جای عملیات خودش را به اطلاعات تسلیم می کند. 😨😨نمی دانستم چه بگویم یعنی انسان میتواند تا این حد وحشی و پست باشد، خدایا خودت به سهراب رحم کن این وضعیت را برایش آسان کن. حدود دو ساعتی گذشت که سهراب را به سلول برگرداندند، حالش بهتر بود قصد داشت جریان را برای من هم تعریف کند که کریم نگاهش را از سهراب مخفی کرد و گفت من برایش تعریف کردم. 👈بعد از کمی حرف زدن، سهراب ادامه داد اگر اینجا کسی را دیدی که از حزب کومله بود جریان من را برایش تعریف کنید تا بدانند این نامردها چه جنایت کارهایی هستند. کریم که هم صدا با سهراب گریه می کرد، گفت: «به خدا اگر این چیزها را می دانستم به جای رفتن به افغانستان با این کافرهای بی دین می جنگیدم، خودت را ناراحت نکن ،سهراب، خدا جای حق نشسته و به خواست خدا از بین میروند. گفتم بلندشو برادر من آبی به سر و صورتت بزن و دعا کن که خدا این لکه های ننگ بشریت را نابود کند به خدا قسم که بین خداوند و دعای مظلوم حجابی نیست. 😭😭سهراب بعد از خواندن نماز به سجده رفت و شروع کرد به اشک ریختن و دعا کردن. مدتی بعد از آن جریان سهراب را به زندان بردند و قرار شد که من و کریم هم به بند عمومی برویم یک شب که برای رفتن به بند عمومی آماده می شدیم کریم گفت: ای کاش موقعی که سهراب هم بود میرفتیم عمومی برای او خیلی خوب بود به نظر تو الان سهراب کجاست و چکار می کند؟ خدا به او صبر بدهد. گفتم انشاء الله الان نزد خانواده اش باشد. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ۶» 🔸ت
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٧» 💢حکم لواط در بین تکفیری ها 👈کریم که مثل تمام اوقاتی که حرف سهراب پیش می آمد بغض کرده بود گفت: «اگر بگویم رفتاری را که با سهراب (تجاوز) کرده بودند در افغانستان بین آن به ظاهر مجاهدها هم دیدم، باور میکنی؟» گفتم حواست هست چه می گویی؟! 😞کریم : به خدا همیشه میخواستم این موضوع را مخفی کنم اما با دیدن سهراب از خودم خجالت میکشم. ⁉️گفتم چطور چنین چیزی ممکن است!؟ 👈کریم: حلالش (لواط) کردند مثل خیلی چیزهای دیگر! 😡گفتم واضح حرف بزن ببینم چطور عمل قوم حضرت لوط را حلال کنند؟ عملی که خداوند فاعل آن را زشت کار ، ظالم و تجاوزگر خطاب میکند چطور حلال کرده اند؟! 👈کریم: «حکم کنیز گرفتن را که شنیدی؟» گفتم بله، یک چیزهایی شنیده ام. 👈کریم: «آنها می گویند چون خداوند می فرمایند: وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أيمَاتُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (مؤمنون آیات ۵ و ۶) و کسانی که نگه دارند دامنشان از شهوت حرام] مگر [در کامجویی از ] همسران یا کنیزانشان که [در این زمینه] مورد سرزنش نیستند. 👈جمله «أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ» که معنى تحت الفظی آن می شود «آنچه دستهایتان مالک آن میشود» دلیل قرار میدهند و می گویند در این آیه مشخص نشده است که آنچه دستهایتان مالک آن می شود مرد باشد یا زن! برای همین با مردهایی که مسلمان نمیدانند لواط انجام میدهند!!😳 🔰کریم ادامه داد: از این سری مطالب زیاد است، حالا که سهراب جرأت گفتن یک سری مطالب را پیدا کرده چرا ما نگوییم، به خدا قسم یکی از بچه ها می گفت چند تا از سران وهابی فتوا داده اند که مجاهدهایی که از زنهایشان دور هستند میتوانند استمناء و یا با کسی که خودش راضی باشد لواط کنند چون ،ضرورت حرام را حلال میکند!! 😳😳 😭😭حرف های کریم که تمام شد بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد خدایا به اسم دین دارند چه بلایی بر سر دین می آورند... ادامه بحث مان را گذاشتیم برای بعد از خواندن نماز، همین که نماز عشاء را با کریم خواندیم آمدند دنبالمان و ما را به یکی از سلولهای بند عمومی بردند. پوریا و برزان هم آنجا بودند و بعد از احوال پرسی با آنها من و کریم مشغول ادامه بحث مان شدیم که پوریا گفت: «این بحث را تمام کنید من هم از چند نفری این جریان را شنیدم اما اگر این بحث ها به گوش دشمنانمان برسد، آبرویی برایمان نمی ماند! 🤫🤫 🔻حدود چند هفته با هم بودیم که کریم پوریا و برزان را به تهران انتقال دادند. نزدیک ده روزی تنها بودم تا این که یک روز آقای شبابی پیش من آمد و گفت: «یکی از دوستانت را گرفتیم که خیلی بی تابی می کند می خواهم کمی با او صحبت کنی شاید آرام تر شد.» ❓گفتم حاج آقا چه کسی است؟ آقای شبابی: «برویم او را میشناسی.» بعد از احوال پرسی با خالد پرسیدم چه شده چرا این قدر ناراحتی؟ نگران نباش به خدا هر چی که بیرون شنیدی دروغ است. زشت است مرد گنده، چرا گریه میکنی؟ خالد: «به خاطر دستگیر شدن گریه نمیکنم مشکلی برایم پیش آمده، ناراحت آن هستم.» گفتم خدا مشکلت را حل کند ناراحت نباش از حاج آقا بخواه که بیارنت پیش من، من هم تنها هستم. 💠خالد: «بله، حتماً به آنها میگویم خیلی حرف برای گفتن به هم داریم. کمی که حال خالد بهتر شد از او خداحافظی کردم و به سلولم برگشتم، شب نزدیک شام بود که خالد را به سلول من آوردند. خالد بعد از خوب شدن پایش دوباره وارد گروه توحید و جهاد شده بود اما بعد از مدتی از گروه جدا شده بود و چون علت جدا شدنش برایم جالب بود علت را از او جویا شدم. 👈خالد: «چه بگویم برادر به خدا از دست این وهابی های تکفیری ‌دارم دیوانه می شوم.» گفتم تو دیگر چرا تو که از مدرسین و دعوت کننده ها به این تفکر بودی؟ 🔷خالد: «برایت میگویم اما تو اول بگو که چرا از گروه جدا شدی؟ آن حرف ها چه بود که به خانواده بچه هایی که دستگیر شده بودند زدی؟ هم مثل تمام کسایی که تازه دستگیر میشوند ذهنش پر بود از سؤال، من هم شروع کردم به تعریف کارهای گروه و علت جدا شدنم از گروه و... حرفهایم که تمام شد 🔸گفتم خُب حالا تو بگو، اما با نگاه کردن به ساعت که به نصف شب نزدیک شده بود از حرفم پشیمان شدم و گفتم: الان دیر وقت است شاید احتیاج به استراحت داشته باشی فردا در مورد این مطالب حرف میزنیم. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ٧» 💢حک
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت ٨» 🔶خالد: چند ماه بعد از جدا شدنت از گروه من و امجد هم از طریق امید وارد گروه شدیم چند باری از امید سراغت را گرفتیم اما هر بار به بهانه ای از جواب دادن طفره میرفت تا این که با اصرار ما گفت که از گروه جدا شدی و مشمول لعنت خدا و ما نباید اصراری به خبر گرفتن از یک کافر داشته باشیم اما ما باور نکردیم و باز اصرار کردیم تا این که فهمیدیم زانیار و اسماعیل از فرمانده های گروه هستند از زانیار علت کارت را پرسیدیم. زانیار دلیل جدا شدنت را گفت و این که چه کسی بودی و چه کارهایی برای گروه کردی مهم نیست مهم این است که با جداشدنش از گروه کافر شدی و همه اعمالت هم باطل است.» 😞😞خالد: «خدا میداند الان پشت سر من چه می گویند؛ بعد از این که برای خانواده ها سخنرانی کردی خانواده ها را به جان بچه ها انداختی و رسماً حكم محارب بودنت با خدا را صادر کردند و به همه دستور داده بودند که هر جا و هر طوری که از خانواده ات خبری گیر آوردیم به فرمانده ها بدیم تا با انداختن نارنجک در خانه تان انتقام تو را از آنها بگیرند و تو را از افشاگری منصرف کنند. 🔻خالد ادامه داد: یک بار که برای اجاره خانه برای گروه به یکی از شهرها رفته بودم خانواده ات را آنجا دیدم؛ نمیدانستم چکار کنم اگر به گروه نمی گفتم مرتکب حرام میشدم و اگر هم می گفتم به خانواده ات رحم نمی کردند، با خودم گفتم؛ اگر تو کافر شدی به خانواده ات چه ربطی دارد و همین را هم به اسماعیل گفتم اما اسماعیل گفت: این چه حرفی است خالد از تو دیگر بعید است ناسلامتی تو درس خواندی و درس دادی مگر نمیدانی دوست داشتن کافر هم کفر محسوب می شود؟ چون خانواده اش او را دوست دارند پس آنها هم کافرند و باید کشته بشوند؛ حالا که این حرفها را میزنی از آنها خبری داری؟» خالد ادامه داد: نمیدانم چرا این تصمیم را گرفتم اما جواب دادم نه خبری ندارم.» 🛡گفتم برایم روشن شده بود که وهابیها دست کمی از ماکیاولیست ها ندارند اما حالا می فهمم که دست خود ماکیاولیست ها هم از پشت بستند. (تفکری که در آن برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را مجاز می کند.) 🔻من هم نمیدانستم چه بگویم به هر حال کمی خالد را دلداری دادم تا نگرانی اش کم بشود. خالد: «به خدا اگر این چیزها را از این عقیده می دانستم نه خودم را بدبخت می کردم نه باعث بدبختی امثال تو میشدم تو را به خدا حلالم کن.» 🏮چند روزی با خالد تنها بودیم تا این که چند نفر دیگر از وهابیها را به سلول ما آوردند. هر فرصتی که گیر می آوردم شروع می کردم به نقد عقیده وهابیت و جنایات گروه تا شاید یکی از اینها از جهالت برگردد. یک شب یکی از نگهبانها آمد و گفت: «حاج آقا محبی گفتند برای آن جریانی که قبلاً در موردش صحبت کرده بودید آماده باشید احتمالاً فردا بروید.» نگهبان که رفت بچه ها از من پرسیدند: «قرار است جایی بروی؟» گفتم قرار است بروم برای روحانی ها سخنرانی کنم. 🧠خالد: «مگر تو عقل نداری پسر؟ برای چند تا از خانواده ها صحبت کردی میخواستند نارنجک بیاندازند در خانهتان الان میخواهی برای هزار نفر از روحانی ها صحبت کنی میدانی داری چکار میکنی؟ ✅گفتم حق را باید گفت خانواده ام را به خدا سپردم اگر من به خاطر خدا میروم خدا هم آنها را حفظ می کند. صبح حدود ساعت یازده آمدند دنبالم و بردنم نزد آقای محبی و بعد از احوال پرسی گفت: «خودم هم با تو میآیم به خودت مسلط باش و به خدا توكل كن وضو داری؟ دعا کردی؟ گفتم بله حاج آقا، آماده ام. 🔻آقای محبی: «میدانم اولین باری است که در چنین شرایطی قرار می گیری ولی باید اعتماد مسؤلین را جلب کنی که این جلسات ادامه داشته باشد، ببینم چکار میکنی.» ✔️گفتم نگران نباشید حاج آقا هر کس به دین خدا کمک کند خدا هم به او کمک میکند. جلسه در سالن اجتماعات مرکز تربیت معلم سنندج بود، حدود پانصد نفری از روحانیان اهل تسنن مدرسین دانشگاه و معلمین دینی مدارس، در سالن بودند. آب دهانم را قورت دادم احساس می کردم اگر حرف بزنم صدایم میلرزد اما بالاخره با کلی دلهره رفتم روی سن و روی صندلی که برای من گذاشته بودند نشستم. 🔰با گفتن بسم الله سالن ساکت شد از حضار خواستم که به حرفهایم گوش بدهند و اگر در آخر سؤالی برایشان باقی ماند به آن پاسخ میدهم. از خودم شروع کردم چگونگی وهابی شدنم و ورود به گروه، کارهای گروه، کارهای خودم و در آخر هم علت و دلایل آمدنم به آنجا را به حضار گفتم. حرف هایم که تمام شد گفتم اگر سؤالی هست من در خدمت هستم. سالن ساکت بود و جز صدای چند نفر از حضار که گریه می کردند، صدایی به گوش نمی رسید. 👈ادامه دارد... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
مفتاح
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢#فصل_سوم «قسمت ٨» 🔶خا
🔥خاطرات واقعی یک تکفیری (لقمان امینی) به قلم خودش 📖کتاب داستانی دام تکفیر 💢 «قسمت پایانی» 🔷مدتی بعد، خالد و بعضی از بچه ها را هم به تهران انتقال دادن و سخنرانیهای من ادامه داشت و چندبار هم با کانالهای تلویزیونی مصاحبه کردم هر روز هم افراد جدیدی با عقاید عجیب و غریبی نزد من می آمدند و چیزهای بیشتری یاد می گرفتم. یکی از این شبها کاوه ویسی (یکی از فرماندهان گروه تکفیری توحید و جهاد) به سلول ما آمد. 🤝بعد از احوال پرسی گفتم شما امیر و امرا که جمع تان جمع بود چه عجب از این طرفها؟ 👈کاوه: «با ابوبکر دعوایم شده به خاطر همین به بازجویم گفتم که من را پیش تو بفرستد، دلمان برایت تنگ شده بود، خوبی؟... بعد از کلی تعارف تکه پاره کردن کاوه شروع کرد به حرف زدن و گله کردن از این که چرا من برای سخنرانی و مصاحبه میروم گفتم مگر خودت بارها نگفتی که کار ما اشتباه بوده است، از خودت شنیدم که میگفتی کارهای گروه اشتباه جهادی بوده است، مردم باید بدانند تا دیگر وارد این گروه نشوند و به خواست خدا نابود بشود. 🔻کاوه: مواظب حرفهایت باش ،برادر این حرفها خطرناک است چطور دعا میکنی که مجاهدین نابود بشوند درسته که من گفتم کارهای گروه اشتباه جهادی بوده اما این دلیل نمیشود که دعا کنیم نابود بشوند. گفتم تو که بهتر از همه آنها را میشناسی و میدانی که یک سری جاهلند که فقط خودشان را مسلمان میدانند و اگر پایش برسد به امثال من و تو هم رحم نمی کنند تو که میگویی همه کارهای گروه اشتباه جهادی بوده چرا جلوی این اشتباهات را نمیگیری؟ نباید به این حرف اکتفا کنی که کارشان اشتباه بوده و تمام باید یه جوری جلوی این اشتباه را بگیری ❓کاوه : میگویی چکار کنیم؟ ما که کاری از دستمان بر نمی آید. گفتم اگر یکی مثل تو که بچه ها حرفت را قبول دارند، سخنرانی کند و بگوید کارمان اشتباه است شاید کمی به خودشان بیایندکاری نکند، شاید با نیم ساعت حرف زدن تو بشود جلوی ریختن خون خیلی ها را گرفت، مگر جدای از این است که اشتباه جهادی یعنی هر خونی که گروه ما ریخته خون مسلمان بوده نه کفار، و هر مالی که آوردیم دزدی بود، نه غنیمت؟ ❓چرا واقعیت را نبینیم که ما در تکفیر دست خوارج زمان حضرت علی (کرم الله وجه) را هم از پشت بسته ایم، عقیده ما شده «هر کسی با آنچه که من فکر میکنم درست است و اگر مخالفت کند، پس او کافر است» بیا به خاطر خدا کاری کن که جلوی این کشت و کشتار گرفته شود به . خدا قسم اقرار به اشتباه کار آدمهای بزرگ است، میدانی چه خدمتی است که بتوانی جلوی برادر کشی را بگیری؟ مگر خداوند نمیفرماید نجات دادن یک نفر مثل نجات دادن همه انسانهاست؟ 🛡 کاوه بعد از کمی سکوت گفت : درست است که حکومت ایران و شیعه آن جوری نبود که بیرون فکر میکردیم و ما هم اشتباهاتی داشتیم اما هر چه این کارها را سبک سنگین میکنم به نتیجه ای جز این نمیرسم که بازگو کردن این مطالب باعث میشود که مردم از عقیده سلفیت متنفر بشوند این کارها به ضرر عقیده است.» 👈گفتم اینها همه بهانه است و درد تو چیز دیگری است، همان طوری که خودت گفتی تو میترسی وجه و جایگاهت را از دست بدهی برای همین به جای گفتن واقعیتها و جلوگیری از بدبخت شدن جوان مسلمان کارهای خودت را ماست مالی میکنی 🔷بعد از چند ساعت بحث کردن و به نتیجه نرسیدن گفتم، رفتن به سخنرانی روشن گری،افشاگری و این حرفهایی که به تو زدم برای من عقیده است و آن قدر برایشان دلیل دارم که به گفته خودت نزدیک بود که تو را هم راضی کنم که برای سخنرانی بیایی..... ♻️روزها به همین منوال میگذشت تا این که اوایل بهار سال ۹۰ اخبار شبکه استانی خبر کشته شدن یونس عبدی را پخش کرد، برای این خبر سجده شکر رفتم چون حدس میزدم با کشته شدن یونس، گروه خیلی زودتر از بین برود یونس و اسماعیل در حال غرق شدن بودند و به همه کس همه چیز چنگ میزدند که دو روز بیشتر زندگی کنند، اسماعیل که کشته شده بود و کشته شدن یونس هم به خواست خدا خاتمه کار بود. 👌حدسم درست بود و بعد از این جریان تعدادی از افراد دستگیر شدند و در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۱ آخرین خانه تیمی گروه در حسن آباد کشف شده و در درگیری اعضای آن با نیروهای امنیتی ،امجد سیروان کورش و عرفان که در این خانه بودند کشته شدند 👈و این پایانی بود برای گروه تروریستی- تکفیری توحید و جهاد 🌹والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته لقمان امینی، سنندج، بازداشتگاه سازمان اطلاعات ٢٣ /١٢ /١٣٩۴ •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan