eitaa logo
مِهـٰاد | mehad
1.3هزار دنبال‌کننده
617 عکس
252 ویدیو
27 فایل
- روزگارم ، روزگارِ نوکری بود خرابش کردم .. #۱۱۸ payamenashenas.ir/Sedamir_118 - هر چی ازینجا برداشتی حلالت .
مشاهده در ایتا
دانلود
. بهترین ساعات . بهترین ساعات عمرش در این سال‌ها وقتی بود که به حرم می‌رفت؛ بعد از نماز ظهروعصر زائر کمتر بود. گوشه‌ای کنار ضریح می‌نشست، درس‌هایش را می‌خواند و به مسئله‌های علمی فکر می‌کرد؛ انگار مسئله‌ها آسان می‌شدند و گره‌ها باز. . این عادتِ خوش بین خودش بود و امام. تا اینکه دو روز نتوانست به حرم برود. بعد از دو روز، عبدالحسن او را صدا زد و گفت: «در عالم خواب امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من گفتند: به فرزندم سید محمدباقر بگو چرا دیگر به درس ما نمی‌آیی؟» محمدباقر لبخندی زد و پس از آن این کلاس درس را هرگز ترک نکرد، تا روزی که در نجف بود و منعی نداشت. . کتاب‌نا/ص۵۷ ‹ @mehad_ir
4_5787421272619092405.mp3
8.54M
اگه به من باشه از دنیا فقط تو رو میخوام 💔!
دلـبـرم کـاش بیـایـد ز سفــر مُردم از دوری رویـش دیگـر روز گویم که به شب می‌آید شب گویم که بیاید به سحر ... 💔
. فرق بین مبارزه امام‌حسین با مبارزه پیغمبـر چـه بود؟ در زمان پیغمبر کفر صَـریـح بـود و صریحـاً مـردم مـنـکـرِ «لـٰا‌الـه‌الّـا‌اللّٰـه» بـودنـد ولـی در زمـان امام حسیـن ع مـردمـی در زیـر پرده و لـوایِ اسـلام و با حفـظ ظاهـرها و اقامـه شعایر ظاهری، تیشه به ریشه می‌زدند. اینهـا را بفهمیم و بدانیم‌‌ . . . @mehad_ir
اسـاسـاً اِنسانیت انسان به این گونه کارهاست!
. از طرفـم بگو: «آی بندگان من که با بی‌دینی و آلودگی به گناهان به خودتان جفا کرده‌اید، از لطف خدا ناامید نشوید: خدا همۀ گناهان را با توبه می‌آمرزد. آخر، فقط اوست آمرزندۀ مهربان. . سوره‌زمر/۵۳ ‹ @mehad_ir
نریمانی-ولادت-امام-حسن-عسکری-سرود9805.mp3
16.64M
امام عسکری سایه‌ی‌ سرم خاطرات شیرینم از زیارتت عشقه❤️! . @mehad_ir
. زانو زدند پیش تو با احترام‌ها شاه و گدا و صاحب مال و مقام‌ها . از آسمان عشق امامت رسیدیُ شد مقدم حضور تو ختم کلام‌ها . امشب طواف، دور تو باید کنند خلق جای صفا و مروه و بیت الحرام‌ها . ای عشق دومین حسن بن علی ما دستی بکش تو بر سر ما، ما غلا‌م‌ها . در‌ وصف‌ جایگاه‌ رفیعت‌ همین‌ بس‌ است صف‌ بسته‌اند‌ پشت‌ سر‌ تو‌‌ امام‌ها . دلتنگ سامرای تو هستیم یا حسن دلتنگ عطر صحن و سرایت مدام‌ها . زائر شدیم از ره دور و نشسته‌ایم حالا در انتظار علیک السلام‌ها . ❤️! ‹ @mehad_ir
https://eitaa.com/attre_yaas/10685 حالا من چی!؟ یه ساله نرفتم مشهد💔 زیارتتون قبول
. الهی! اگر تو دست من بگیری و بلندم داری، آن کیست که تواند فرودم بیـاورد، و اگـر تـو از بلنـدی به گـردنـم بـیندازی، آن کیـسـت کـه تـوانـد دستـم بگیـرد و بلندم بـدارد؟ تو تکریم کن تا کس نتـواند توهینی کند و اگر تو توهینم کنی، دیگر روی تکریم را نخواهم دیـد . . . صحیفه‌سجادیه/فرازی‌از‌دعای‌چهل‌و‌هشتم ‹ @mehad_ir
. معترضانه‌گفت: کجایی‌ای‌خـدا؟ به‌آرامی‌نـداداد: تو‌کجایی‌بنده‌ی‌من؟! اِنَّنی‌مَعَکُمااَسمَعُ‌وَاَرى.. . ‹ @mehad_ir
. مرغ‌خیـال‌سمت‌حریمت‌پـریـده‌اسـت یعنی‌به‌اوج‌عشق‌همین‌جا‌رسید‌ه‌است . #شهادت‌حضرت‌معصومه🏴 ‹ @mehad_ir ›
روحی فداک .m4a
5.31M
معصومه هستی💔:)
آموزش صبوری از دانهٔ گندم
. جسـمِ من زودتـر از زود رهـا کرد تو را روحِ من بازنگشته‌ست هنوز از حرمت :)💔 . #حضرت‌ثارالله ‹ @mehad_ir ›
. دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد، نه برای رسیدن به خود ! . نهج‌البلاغه/حکمت۴۶۳ ‹ @mehad_ir
. ملتی که شهید در راه اسلام، هم از بانوان دارد و هـم از مـردها، و شهادت را، هم بانـوان طلب می‌کنند و هم مردها آسیب نخواهد دید . . . صحیفۀامام - ج۱۳،ص۱۲۸ ‹ @mehad_ir
. سلام‌علیکم رفقا🌱 یه تصمیمی گرفتم که از این به‌بعد هر هفته یا هر چند روز یک بار یه مبحث خوب و مفید و بدرد بخوری رو داخل کانال براتون شرح بدم بخاطر همین هم میخواستم ببینم دغدغه این روزای شما چیه و از چه مبحثی بیشتر خوشتون میاد و چه مبحثی و موضوعی رو دوست دارید .. لطفا تا امشب داخل ناشناس نظراتتون ارسال کنید که این برنامه رو با هم شروع کنیم🌿! ⇨ payamenashenas.ir/Towards_Shahriari همه پیام هاتون رو میخونم و اگه نیاز به جواب داشت داخل ناشناس کانال جواب میدم: @fateh489 اگر کانال های دیگه و رفقامون هم داخل کانال هاشون فوروارد کنن که همه مشتی ها با خبر بشن ...❤️ . @mehad_ir
. 『اشڪ‌های‌عاشقانه』 پیش از عملیات خیبر، با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم، آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام میهمانخانه برویم؟!» گفتیم: «مهمانخانه ای هست بغل سپاه شوش که بچه ها خیلی تعریفش را می کنند.» رفتیم. وضو که گرفتیم، آقا مهدی گفت: «هر کس هر غذایی دوست داشت سفارش بدهد.» بچه ها هم هر چی دوست داشتند سفارش دادند. بعد رفتیم بالا، نماز جماعتی خواندیم و آمدیم نشستیم روی میز. آقا مهدی همین طوری روی سجاد نشسته بود، مشغول تعقیبات. بعضی از مردم و راننده ها هم در حال غذا خوردن و گپ زدن بودند. موی بدنمان سیخ شد. این مردم هم با ناباوری چشمهاشان متوجه بالکن بود که چه اتفاقی افتاده است! شاید کسانی که درک نمی کردند، توی دلشان می گفتند مردم چه بچه بازیهایی در می آورند! خدا شاهد است که من از ذهنم نمی رود آن اشکها و گریه ها و «الهی العفو» گفتن های عاشقانه آقا مهدی که دل آدم را می لرزاند. شهید زین الدین توی حال خودش داشت می آمد پایین. شبنم اشکها بر نورانیت چهره اش افزوده بود با تبسمی شیرین آمد نشست کنارمان. در دلم گفتم: «خدایا! این چه ارتباطی است که وقتی برقرار شد، دیگر خانه و مسجد و مهمانخانه نمی شناسد!» غذا که رسید، منتظر بودم ببینم آقا مهدی چی سفارش داده است. خوب نگاه می کردم. یک بشقاب سوپ ساده جلویش گذاشتند. خیال کردم سوپ چاشنی پیش از غذای اصلی است! دیدم نه؛ نانها را خرد کرد، ریخت تویش، شروع کرد به خوردن ... از غذا خوری که زدیم بیرون، آقا مهدی گفت: «بچه ها طوری رانندگی کنید که بتوانم از آنجا تا اهواز را بخوابم.» بهترین فرصت استراحتش توی ماشین و در ماموریتهای طولانی بود! . @mehad_ir
AUD-20211118-WA0036.mp3
12.3M
همه‌میرن‌تو‌میمونی حسین‌ارباب💔!
. جبران‌نمیشوی‌حتی‌باگریه‌های‌عمیق💔! . @mehad_ir