eitaa logo
🚩 هی هات | جهاندار
1.7هزار دنبال‌کننده
459 عکس
257 ویدیو
15 فایل
موسی به فرعون گفت: خودت را به کدام کوچه می‌زنی! خوب می‌دانی کجا چه‌خبر است... (سوره إسراء، آیه ١٠٢) @hey_hat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 سرباز بی‌پلاک از خستگی هلاکم و تنها از طعنه چاک‌چاکم و تنها غمگین و بی‌قرارم وغمگین تنها و بیمناکم و تنها زخمی، اسیر دشمن خونی سرباز بی‌پلاکم و تنها در خمره‌‌های سرکه‌فروشان انگور مستِ تاکم و تنها نادوستان چه باهم و بسیار یاران با وفا، کم و تنها! یوسف تویی عزیز تویی، من نه مریمم نه پاکم و تنها بر دامنت بگیر سرم را حالا که روی خاکم و تن‌ها... @mehdi_jahandar
بچشان کاسه‌ی زهری به تلنگر ساقی که هم از توبره خوردیم و هم آخور ساقی! از چه در کوچه‌ی میخانه دکان واکرده است شیخ طرّار ریاکار رباخور ساقی! کر و کوری که مکرّر دم از انکار تو زد بده جامی که بیفتد به تکرّر ساقی آجر خانه‌اش از مرمر سرخ است و دریغ خادم میکده نانش شده آجر ساقی روی هم چیدن مستانه فروریختنی است واگذارش که نشیند به تکاثر ساقی @mehdi_jahandar
چرا هیچ کسی نیست چرا همنفسی نیست بریدند، ‌دریدند کسی هم به کسی نیست و فریاد بسی هست و فریادرسی نیست و از این نگرانیم که سیر و عدسی نیست! امید فرجی کو صدای فرسی نیست بپا خیز مسلمان بغیر از تو کسی نیست... @mehdi_jahandar
💢محتسب ای محتسب از عشق بُریدی نبریدی بی عشق به مقصود رسیدی نرسیدی هرکس که در این شهر، شتر دیده ندیده در میکده دشنام شنیدی نشنیدی در کوچه‌ی ما نازفروشان همه جمعند دکّان زدی و ناز خریدی نخریدی ای چشم‌چران! چشم مرا دور نبینی چشمک زدی و چشم دریدی ندریدی دیشب که سرم داد زدی مِی زده بودم امروز سرم داد کشیدی نکشیدی ساقی که گذر می کند از گوشه‌ی مجلس دست و لب و انگشت گزیدی نگزیدی با قاضی پر رشوه بگو پیر مغان گفت بر دُردکشان حُکم بریدی نبریدی با تاک بزن حدّم و چوب شجر طور این شاخه به آن شاخه پریدی نپریدی @mehdi_jahandar
تضمینی بر غزل "تب اشرافیت زادگی" سروده سیدعلیرضا شفیعی؛ به قلم آقای مهدی جهاندار رودی که شهره بود به بذل و گشادگی مرداب شد به علت بی استفادگی نفرین به بی تلاطمی و وانهادگی "یادش بخیر خاطرۀ ایستادگی زندان شدیم در قفس بی ارادگی" یادش بخیر دوست شدن بی هزینه بود عشق و بهار و پنجره تنها گزینه بود آیینه بود سینه و دل آبگینه بود "ما را که سال‌ها غم مردم به سینه بود مشغول کرد دغدغۀ خانوادگی" دست طمع نه عاشق و نه همدمی گذاشت دینار را گرفت و فقط دِرهمی گذاشت طوفان بهار درهمی و برهمی گذاشت "بر شانۀ صبور خیابان غمی گذاشت ویراژ دادن تب اشراف زادگی" غافل شدیم و مست تغافل شدیم آه سرگرم عشرت و گل و بلبل شدیم آه در بندگی دچار تزلزل شدیم آه "ما هم اسیر بند تجمّل شدیم آه چندی است نخ نما شده مفهوم سادگی" ای مردمان غیرت و مردان با خدا ای شیعیان تیغۀ شمشیر مرتضی ای مثل عاشقان و شهیدان بی ادّعا "ما تیره دل شدیم ولی سینۀ شما خالی مباد از طپش ایستادگی" @Shafiepoems
" دکّان دارها" نان به دزدان قرض می‌دادند دکان دارها ناخدا را خون به دل کردند سُکان دارها چاله‌ها را چاه کردند و ستون‌ها را تباه بسکه فرمان غلط دادند فرمان دارها تا شکست فتنه‌ها دَه ضربه‌ی شمشیر بود باز هم قرآن به نِی کردند قرآن دارها دزد مهمان نیست افطارش تعارف می‌کنی احترام سفره را بردند مهمان دارها شهرها میدان مین بودند و میدانگاه جنگ گر میانداری نمی‌کردند میدان دارها عصر، عصر إنّ الانسانَ لفی خُسر است و بس بی تکاپوی عمل داران و ایمان دارها @mehdi_jahandar
عشق سوزان است؟ نه سوزان تر از این حرف هاست نابسامان است و بی سامان تر از این حرف هاست  یوسف گمگشته باز آید به کنعان؟ ای دریغ یوسف گمگشته بی کنعان تر از این حرف هاست  سوختن دارد شکستن دارد آری ساده نیست عشق می پنداشتم آسان تر از این حرف هاست  چند اسماعیل قربان کرده باشد بهتر است کار ابراهیم کارستان تر از این حرف هاست  پبش پای گرگ جایی که زلیخا می کُشند قیمت یوسف بسی ارزان تر از این حرف هاست  بر بلندی ها اذانت را شنیدند ای بلال جهلشان اما ابوسفیان تر از این حرف هاست  عقل می پرسد چرا نازل نمی گردد عذاب عشق می گوید خدا رحمان تر از این حرف هاست  سیّد و سالار مظلومان حسین بن علی است نوح اگر نوح است کشتیبان تر از این حرف هاست ای کسانی که تصور کرده اید این حرف ها رو به پایان است، بی پایان تر از این حرف هاست @mehdi_jahandar
🔸 فریاد مبین سلمان هم اگر مرده مسلمان که نمرده است از پا منشین، خون شهیدان که نمرده است قرآن هم اگر بر سرِ نی می رود امروز فریاد مبین، ناطق قرآن که نمرده است برف آمده که آمده، یخ بسته که بسته وا می شود این ابر، بهاران که نمرده است بر دار اگر شد سر عاشق چه بجا شد با دزدِ سر گردنه یکسان که نمرده است بگذار به مردن بزند شهر، خودش را تا سر بگذارم به بیابان که نمرده است، همسنگر مجنون شوم و کشته‌ی لیلا تا بلکه تکانی بخورد آنکه نمرده است خرداد 98 @mehdi_jahandar
🔹 اعتراف جهان به منکر خود اعتراف خواهد کرد به جُرم آخر خود اعتراف خواهد کرد کسی که پشت سرت ایستاده با لبخند شبی به خنجر خود اعتراف خواهد کرد قلندران که بیایند، شیخ شرک و ریا به کفر منبر خود اعتراف خواهد کرد... چنان به لرزه درافتد جهان که هر گبری به روز محشر خود اعتراف خواهد کرد دل احتیاج ندارد به تازیانه‌ی عشق می آیی و سرِخود اعتراف خواهد کرد زمین به زمزم خود آب تازه خواهد داد زمان به هاجر خود اعتراف خواهد کرد خرداد 98 eitaa.com/mehdi_jahandar
🔸 وادادگی هلا جماعت واداده‌ی نمک‌نشناس درست می‌گویید چقدر جنگ و جدل؟ چقدر هول و هراس؟ سه سال بیش ز عمر یزید باقی نیست حسین را بسپارید دست شمر و خلاص! @mehdi_jahandar
💢 (۱) جز خطا راهی نرفتم، جز ریا کاری نکردم می‌توانستم که بهتر باشم، اصراری نکردم تا توانستم به تیمار خودم مشغول گشتم یاد رنجوری نبودم، فکر بیماری نکردم لقمه‌ی نان حرامی بر سر سفره نبردم آفرین، اما جدالی با رباخواری نکردم دست مسکین را گرفتن، با یتیمی قصه گفتن ذرّه‌ای ایثار لازم داشت؛ ایثاری نکردم مسجدم را هرکجا پُرجمعیت‌تر بود رفتم! رفتم امّا پرسش حال گرفتاری نکردم کاسه‌ی افطار را لبریز آوردم به خانه کودک همسایه را دعوت به افطاری نکردم! دزد را دیدم که از دیوار مردم رفت بالا خانه را دزدید و فریاد سزاواری نکردم! وای اگر چشم شهیدی حال و روزم را ببیند حال و روز مردُمم را دیدم و کاری نکردم! @mehdi_jahandar
💢 (۲) به نام مسجد و خیریّه پولشویی کن! به اسم حوزه‌ی علمیّه گنده‌گویی کن! به اسم دین و به نام خدا و پیغمبر بدزد و هرچه توانی بی‌آبرویی کن به فکر سفره‌ی افطار اغنیا هم باش در این بریز و بپاش اندکی نکویی کن! به وقتِ دادنِ حق و حقوق خلق خدا اگر کسی به کسی نیست، صرفه‌جویی کن! نترس از أحد الناسی و دروغ بگو نترس از أحد الناسی و دورویی کن به عزّت و شرف لا إلهَ الّا اللّه بیا و چاره‌ی آن قبر روبرویی کن eitaa.com/mehdi_jahandar
🚩 وسط معرکه منِ شرمنده چهل سال برای تو چه کردم آه ای سرو چهل‌ساله، به پای تو چه کردم غیر نام شهدا بر در و دیوار نوشتن! با مرام تو و خون شهدای تو چه کردم منِ آسوده‌ی -از هر طرفی باد بیاید- با غم پرچمِ در شعله رهای تو چه کردم منِ آخوند، منِ شیخ، منِ حجت‌الإسلام با خدای تو و با دین خدای تو چه کردم! منِ مدّاح و سخنران، منِ مدیون شهیدان سخنی در خور ایثار و وفای تو چه کردم منِ مسئولِ شکم‌سیرِ نداری نچشیده با سر و صورت سرخ فقرای تو چه کردم منِ شاعر، منِ بیگانه‌ی با درد معاصر اعتراضی به غم و درد و بلای تو چه کردم همه‌ی هستی خود را وسط معرکه بردی جان ناقابل خود را به فدای تو چه کردم ای که مردان غیور تو عصایند و تو موسی با خود و با تو و اعجاز عصای تو چه کردم ای وطن ای وطن من، وطن ای جان و تن من من برای تو، برای تو، برای تو چه کردم @mehdi_jahandar
🏴 زخم کهنه ای غصه‌دار شیعه، چرا پس غمت نبرد؟ ای زخم، زخم کهنه! چرا مرهمت نبرد؟ ای اُشتر دوساله! چرا لال مانده‌ای؟ وجدان چرا به شکل بنی‌آدمت نبرد؟ آتش زدن به مسجد و قرآن و خانه‌ها نزدیک "ماجرای در و هیزم"‌ت نبرد؟! چادر کشیدن از سرِ ناموس شیعیان آیا به کوچه‌های بنی‌هاشمت نبرد؟! رسوایی دلاربگیران و قاتلان یک لحظه هم به یاد "رِی و گندم"‌ت نبرد؟! آن نوجوان، میان سگان و درندگان هرگز به دست و پا زدنِ قاسمت نبرد؟! مردم که پا به پای شهیدان گریستند این سیل غم چرا بسوی مردمت نبرد؟ ◽️ ای غربت همیشه‌ی تاریخ ای حسین گویا دوباره مدّعیان را غمت نبرد ما اهل کوفه‌ایم وگرنه چرا کسی آبی برای تشنگی مُسلمت نبرد @mehdi_jahandar