eitaa logo
🔊 اشعار و مدایح مهدی حسین آبادی"صادق" دعا کنید دعایی که حاجت است مرا دعا کنید که میل ..... است مرا
138 دنبال‌کننده
97 عکس
82 ویدیو
30 فایل
ارتباط و اعلام نظرات و پیشنهادات @Mh_14_sadegh ۰۹۱۵۹۷۲۲۳۷۵ مهدی_حسین_آبادی
مشاهده در ایتا
دانلود
گرگ صهیون هار خونین کرد بال و پرهای مرغ ایمان را کشت نستوه جنگ ۳۰ ساله سید پایدار لبنان را او که از جنس آب و آینه بود بیشتر، وصف او شجاعت بود گرچه خود از تبار حیدر بود تابع و عاشق ولایت بود از خبرهای غزه دلخون بود از عرب‌های سست دلخونتر گرچه مرگش میان "ضاحیه" بود او حَسن بودو کوفه ی دیگر کرده اش حرف ناب قرآن بود در رخش نور حق هویدا بود در کلامش عنایت ازلی آیه های ظهور پیدا بود دل من شعله می‌کشد هر دم شعرمن شعله های باروت است من عزادار روز ضاحیه ام قلب من زیر خاک "بیروت"است با توام ای "نتان ای یابو" باش آگه که نار نزدیک است موسم خیبر است و خونریزی وعده ی ذوالفقار نزدیک است با توام ای یهود اسرائیل با توام که خود تو می‌دانی می‌رسد لشکر علی به سرت می رسد لشکر سلیمانی
گرگ هار یهود خونین کرد پر و بال سترگ ایمان را کشت نستوه جنگ ۳۰ ساله سید پایدار لبنان را او که قلبی شبیه آینه داشت بیشتر، وصف او شجاعت بود حیدری بود اگر سلاله ی او تابع و عاشق ولایت بود از خبرهای غزه دلخون بود از عرب‌های سست دلخونتر گرچه مرگش میان "ضاحیه" بود او حَسن بودو کوفه ی دیگر کرده اش حرف ناب قرآن بود در رخش نور حق هویدا بود در کلامش عنایت ازلی آیه های ظهور پیدا بود * دل من شعله می‌کشد هر دم شعر من شعله های باروت است من عزادار روز ضاحیه ام قلب من زیر خاک "بیروت"است * بعد از این آن شجاع دل بیدار رفته تا آسمان حسینی وار آخرین سنگ، چوب دستش را زد به اهریمن زمان((سنوار)) او که یحیی است زنده می ماند راه او ُپر َرونده می ماند طائر عاشقی نمی میرد آسمان پر پرنده می ماند * با توام ای "نتان ای یابو" باش آگه که نار نزدیک است موسم خیبر است و خونریزی وعده ی ذوالفقار نزدیک است با توام ای یهود اسرائیل با توام که خود تو می‌دانی می‌رسد لشکر علی به سرت می رسد لشکر سلیمانی https://eitaa.com/mehdihosseinabadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل من غم برای تو دارد قلمم سوز نای تو دارد نه ، غلط می کند دل و قلمم غصه ات را خدای تو دارد
من آنشب زیرآتش تا سحرگه با شما دیدم دل یک غزه پر خون وسرو پیکر جدا دیدم چه دیدم؟هرچه دیدم برگ ریزان بود و پاییزی نه تنها برگها بلکه درختان زیر پا دیدم جهنم بود روی غزه از بیداد صهیونها و چشم کودکی را چشم در چشم خدا دیدم بتن ها تکه تکه سهم گلهای شقایق شد بدنها پاره پاره روی آتش در هوا دیدم کمی آنسوی تر یک چادرخاکیِ افتاده کمی اینسوی تر برگ گلی در خون رها دیدم در این  خاکستر باغ ودر این آلام آلاله جهان را در توسل با لبِ "مهدی بیا" دیدم https://eitaa.com/mehdihosseinabadi
تمام خانه ها آوار بود آواره ها خیلی میان کوچه ها اطفالِ بی مادر رها دیدم جهنم بود روی غزه از بیداد صهیونها و چشم کودکی را چشم در چشم خدا دیدم https://eitaa.com/mehdihosseinabadi
من هنوزم از خیال تو پریشان می شوم یاد رویت می کنم تا خیس باران می شوم بعدِ عمری کافریهایم برای دیدنت نذرکردم تا قبول افتد مسلمان می شوم من که از لبخند چشمان تو شعرآلوده ام با کتاب شعر چشمانت غزل خوان می شوم بعد از این بدحالیم دیدی کمی اندیشه کن گاه اگر در رقص و گاهی غرق عرفان می شوم نام من از باغ لبهایت شکوفه می زند تو فقط جاني بگوجانا منم جان می شوم