eitaa logo
🌹مهمانی خدا🌹
102 دنبال‌کننده
844 عکس
630 ویدیو
9 فایل
🌹🌹🌹با ما همراه باشید با👇👇 #تربیت_فرزند #خاطرات_شهدا #داستان #احکام #نیابت #تلنگر #زنگ_تفریح #زنگ_خطر #حجاب #زندگی_موفق ارتباط با مدیر @mava99
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی به خوابم آمد و جمله ای گفت: ما که شدیم حساب و کتاب داریم وای به حال شما!😔 🌙کانال مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda
🥀در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را میکند. 📜بخشی از وصیتنامه: 📝شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 📝نمازهای واجب خود را دقیق و بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌 📝سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. 📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🙏 🌙کانال مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda
🍃 اولین کسی بود که دست روی سر بچه‌هایم کشید ✍همسر : شنبه بعد از ظهر که مهدی به رسیده بود ما یکشنبه صبح ساعت ۸🕗 با هواپیما داشتیم برمی‌گشتیم ایران🇮🇷. حال و هوای خوبی نداشتم. 😞 تنها و غریبانه با بچه هایم داشتم بر‌می‌گشتم در حالی که خبر همسرم را کسی به من نداده بود بلکه خودم فهمیده بودم. در هواپیما ✈️غم عجیبی به دلم بود. دختر‌ها هم مدام می‌پرسیدند چرا بابا با ما نمی‌آید؟ سعی می‌کردم خودم را حفظ کنم و عادی جوابشان را بدهم. لحظاتی بعد مهرانه خوابید. نشسته بودیم روی صندلی دیدم آقایی آمد پرسید: حاج خانم می‌روید را ببینید؟نمی‌دانستم هم در هواپیما حضور دارد. گفتم: بله حتما با کمال میل. این بهترین چیزی بود که در آن شرایط می‌توانست برایم اتفاق بیافتد. رفتم جلو، صندلی کنار خالی بود. با ریحانه که در بغلم بود نشستم روی صندلی، حاجی بلافاصله بچه را از بغلم گرفت. ریحانه اولین بار بود او را می‌دید، اما در کمال تعجب محکم سردار را در آغوش گرفت و بوسید.😘 حاج قاسم هم دست می‌کشید روی سرش و خیلی بوسیدش.♥️ بعد از من پرسید شما کدام خانواده هستید؟ گفتم: من همسر هستم، مهدی. بعد بلافاصله یادم آمد نام او اینجا مسلم است. گفتم: همسر مسلم هستم و جالب اینجاست که اولین بار خودم آنجا بدون اینکه کسی خبر داده باشد به خودم گفتم همسر شهیدم. ایشان با حالتی بغض آلود نگاهی😔 به من کرد و گفت خدا به شما کمک کند. مسلم مرد بود. خدا به شما سلامتی بدهد من شرمنده شما هستم. 😓 گفتم سایه شما بالای سر ما باشد. چند لحظه بودیم و دوباره برگشتیم سر جای‌مان. یاد وقتی افتادم که پای تلویزیون 🖥نشسته بودیم و سخنرانی را گوش می‌کردیم. آقا مهدی از من پرسید: دیدی دست سردار مجروح است؟ اصلا تا حالا حاج قاسم را از نزدیک دیده‌ای؟گفتم: نه. گفت: انشاءالله به زودی خواهی دید. چهار روز بعد هم مهدی را در معراج شهدا دیدم. 🌙کانال مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda
✅✅تنها جایی که دست ها را بالا می برد.   ✍آن شب با هم به مسجد مقدس رفتیم، انتهای شب بود مسئولان بازرسی ایشان را نشناختند ایشان دست ها را بالا گرفت و کامل بازرسی شد و من به شوخی به گفتم: یک جا می توان دو دست شما را بالا دید آنهم در حرم ائمه(ع) و هنگام است. بعد به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم ایشان گفت: سختم است به زیارت بیایم چون مردم از ضریح فاصله گرفته و به سمت من می آیند. من گفتم محبت مردم به شما به عنوان در طول محبت اهل بیت(ع) است مردم شما را خدمتگزار این خاندان می دانند و از این جهت به شما هم محبت و ارادت دارند ... اما ایشان از این اتفاق قلباً ناراحت بود. سپس بر سر مزار از رفقای سردار و و علامه طباطبایی و رفتیم در این قبور توقف بیشتری داشت، البته در سفر آخر توقف خاصی بر سر قبر آیت الله شاهرودی داشت. 📚به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف  🌙کانال مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها بابا دارد می آید گرچه دیر و گرچه چهار پنج سالی گذشته و شما دیگر خیلی بزرگتر شده اید ولی گفته اند دارد می آید همبازیتان را دارند می آورند ...  و دیگر  و حافظان امنیت وطن چشممان به جمالتان روشن ... 🌹مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda