eitaa logo
🌹مهمانی خدا🌹
102 دنبال‌کننده
844 عکس
630 ویدیو
9 فایل
🌹🌹🌹با ما همراه باشید با👇👇 #تربیت_فرزند #خاطرات_شهدا #داستان #احکام #نیابت #تلنگر #زنگ_تفریح #زنگ_خطر #حجاب #زندگی_موفق ارتباط با مدیر @mava99
مشاهده در ایتا
دانلود
43 - نماز عشاء برفراز دار null مدّرس پس از نُه سال اسارت در خواف ، بدنبال اجرای نقشه رضاخان ، روانه کاشمر(از توابع استان خراسان در 219 کیلومتری مشهد) شد . حوالی ، غروب بیست و هفتم ماه رمضان سال 1351 ه . ق (دهم آذر 1316 ه . ش ) سه ماءمور به نامهای جهانسوزی ، مستوفیان ، و خلج (سر پاسبان کاشمر) به عنوان دیدار به نزد مدّرس که در خانه نجّاری اقامت داشت روانه شدند . مدّرس در این هنگام روزه بود و به خیال آنکه میهمان برایش رسیده است با دیدن آنها ، مشغول تعارفات معمولی شد و از آنها دعوت نمود که افطار را میهمان او باشند . آنگاه ماءمورین لبخند تلخی زدند و یکی گفت فعلاً افطار شده و شما بهتر است با ما چای بخورید . مدّرس از طرز رفتار و نجواهای که این سه با هم داشتند متوجه منظور شوم آنها شد . ولی بدون آنکه هراسی به دل راه دهد با روحی استوار و در نهایت آرامش ، بر سر سجاده اش قرار گرفت تا آنکه صدای روح نواز اذان مؤ ذن به گوشش رسید . هنگام افطار است و مدّرس می خواهد با مختصر قوّتی که دارد ، روزه اش را افطار کند . جهانسوزی به تندی قوری را که بر روی سماور بود برداشت و به استکانی چای ریخت و آن را به خلج داد . خلج سمّ مهلکی را که بصورت گردی بود در استکان چای خالی کرد و آن را در مقابل مدّرس گذاشته و گفت : بخور ، مدّرس با خونسردی کامل استکان چای را بر داشته و در چند جُرعه خورد و به نماز ایستاد ، نماز مغرب به پایان رسید ، ولی از اثرات سمّ خبری نبود . آقا بر سر سجاده نشسته و به تسبیحات اربعه حضرت زهراعلیهاالسّلام مشغول است ، بعد از اتمام تسبیحات برای اقامه نماز عشاء ایستاد . سه دژخیم با وحشت به مدّرس نگریسته و در برابرش احساس ناتوانی کردند . زمان همچنان سپری و رعب و وحشت قاتلان را مشوّش نمود . مستوفیان بیش از این تاب نیاورد و از طول ساعات بر خود لرزید . تصمیم گرفت کار را زودتر تمام کند . در این حین هر سه عمامه سیّد را در حال نماز از سرش برداشته و برگردنش انداختند و از دو سوی آن را چنان کشیدند تا راه لب بر کلام سرخ مدّرس بسته شد . و بدین ترتیب مدّرس بزرگ ، مجتهدی عالی مقام و مبارزی پارسا و پایدار را غریبانه در 69 سالگی به شهادت رساندند . پس از آن جیبهای سیّد را کاویده و تنها دارایی او را که سی ریال بود بیرون آوردند و بعد از اتمام ماءموریت به مرکز مخابره نمودند که : ((سیّد حسن مدّرس به دلیل بیماری فوت نموده است ! )) . (47) بعد از وفات ، تربت ما در زمین مجوی در سینه های مردم دانا مزار ماست 🌹مهمانی خدا🌹 @mehmani_khoda