15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصویری | روایتی از گرهگشایی شهدای کهف الشهدا که امروز در برنامه زندگی پس از زندگی روایت شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️دیدن جایگاه برزخی شهید توسط تجربه گر
زندگی پس از زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ماجرای فرشی که شهید برونسی اجازه نداد در منزلش پهن شود
🔹عبدالحسین برونسی، در سال ١٣٢٢ در توابع تربت حیدریه بهدنیا آمد، او عبد صالح و عارف بالله بود و پس از چند بار تغییر شغل به علت شبههناک بودن کار و کمفروشی صاحبان مغازه، نهایتاً به شغل بنایی روی میآورد. با شروع جنگ او به سپاه پاسداران ملحق شده و فرماندهی تیپ جوادالائمه را برعهده میگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔هر کسی یک شهید پیدا کنه
(زمان صدام ) یک گونی آرد بهش میدیم
🍃🌸عجب رزق دهنده ای🌸🍃
🌸🍃
دیپلمش را گرفته و ازدواج کرده بود و دنبال کار می گشت که سری هم به شهرداری زد، از پله ها که بالا می رفت، از یکی از کارمندان شهرداری پرسید که آیا می تواند آنجا مشغول کار شود و سپس شرایط خود را برایش توضیح داد.
آن آقا کاغذی از جیبش در آورد و امضایی کرد و گفت برو بده اتاق فلان و آقای فلانی..
چند روز که گذشت متوجه شد آن آقا شهردار بوده است.
چند ماهی کارآموزی کرد تا اینکه یکی از کارمندان بازنشسته و او جایگزینش شد.
شش ماهی از این قضیه گذشت که شهردار برای رفتن به جبهه از شهرداری استعفا داد و راهی شد.
وقتی شهردار شهید شد، یکی از کارمندان به او گفت: همه مدتی که کارآموز بودی از حقوق شهردار کسر و به حساب تو واریز می شد تا فردی بازنشسته شود و تو به جایش جایگزین شوی. این موضوع به درخواست شهردار انجام شده بود.[
شهردار فوراً دستور داد پمپ مکش آب بیاورند و خود نیز تا رسیدن پمپ، به کمک همکارانش سیل بند کوچکی جلوی در زیر زمین درست کرد. چند دقیقه بعد، آب زیر زمین خالی شد و پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری و گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد؟!
مهدی از او خواست که برای هدایت شهردار دعا کند و راهی ادامه عملیات امداد شد.
مهدی باکری، نه تنها آن روز خبرنگار و عکاس و حتی کارمند روابط عمومی شهرداری را با خود نبرد، که حتی به آن پیر زن و هم محله ای هایش هم نگفت که شهردار، خود اوست. مهدی، عاشق بود و فقط برای خدا کار می کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مهدی باکری شهردار بود
#خاطرات_شهید
🌺 "وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نان رو از روی زمین بر میداره، تمیز میکنه و می خوره.
🌹اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کارها چیه؟ مگه غذا نیست؟ خودم دیدم دارن غذا پخش می کنند. کاظم گفت: اون غذا مال بسیجی هاست این نان ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم."
#شهید_حاج_کاظم_نجفی_رستگار
🌹در ماه رمضان...
در ماه مبارک رمضان متولد شد.
در ماه مبارک رمضان طلـبه شـد.
در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد.
در عملیات رمضان شهید مفقودالجسد شد.
در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش بازگشت.
🌷 میگفت: «خیلی باید نیت هایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پـس حـواسـمان باشـد؛ نیـت و عمـل و رفتــار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.»
#شهید_ایوب_توانایی
💠 خاطره شهید عبدالحسین برونسی
🔹همسر شهید برونسی می گوید:
▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🔺بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت:
▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند
شهید#عبدالحسین_برونسی🕊🌹
📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مهدی؛ احمد؛ بهشت...
🔹️روایت حضرت آیتالله خامنهای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بیسیم او با شهید کاظمی، به همراه صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی
🕊سالروز شهادت شهید مهدی باکری گرامی باد.
#صلوات
🌹 هیچ وقت از روی ظاهر کسی رو قضاوت نکنید...خدا به ظاهر نگاه نمیکند.دل را بو میکند...و بهترین ها را با شهادت برای خود گلچین میکند...
.
▪️#سرداران #شجاع #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا
▫️سردار شهید حاج حسین بصیر🥀
▫️سردار شهید ذبیح اله عالی🥀
▫️سردار شهید حاج جعفر شیرسوار
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعار سال۱۴۰۳؛ « #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم»
🔹پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳
🌹شکر خدا که در دورانی زندگی میکنیم که سالمان را با نگاه به چهره رهبرالهی و شنیدن رهنمودهای حکیمانه این مرد الهی آغاز میکنیم
#شعار_سال
#ایران_قوی
#جهش_تولید
#مشارکت_مردم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#عید_نوروز
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
💐 عید نوروز بر ملت عزیز ایران مبارک
✏️رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳: تبریک عرض میکنم به همهی ملّت عزیز ایران عید نوروز و سال جدید را که امسال با ماه مبارک رمضان و بهار دلها و بهار معنویّت همراه شده است. ۱۴۰۳/۱/۱
🌷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
#شعار_سال
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم!
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت: "این چیه؟"
بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
#شهیدحسنباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ماجرای عجیبی از شهید خرازی
🌱در سختی ها و مشکلات زندگی به خدا وائمه اطهار متوسل شوید و به پدر و مادر این دونعمت الهی احترام بگذارید و قدرشان را بدانید و در دوران پیری عصای دست آن ها باشید.
شهید#حسن_جلیلیان_طبری🕊
#روزه_قضــا
✍ چند روز قبل از شهادتش ، از سر دشت مے رفتیم باختران بین حرفهایش گفت:
‹‹بچه ها! من دویست روز روزه بدهڪارم›› تعجب ڪردیم!!!
گفت:
‹‹شش سالہ هیچ جا ده روز نموندم ڪہ قصد روزه ڪنم.››
وقتی خبر رسید شهید شده، توی حسینیه انگار زلزله شد. ڪسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردنشان آخر مراسم عزاداری، آقای صادقی گفت:
‹‹شهید به من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه قضا داره ڪی حاضره براش این روزها رو بگیره؟››
همه بلند شدند نفری یڪ روز هم روزه می گرفتند، می شد ده هزار روز....
📚 یادگاران ،ج ده ، ص ۹۴
#شهید_مهدی_زین_الدین
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🔺احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا....
«شهید سیفالله شیعهزاده»
از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانوادهای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم بیسیمچی بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد.
هدیه رو ح مطهر شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
از: خلبـان علیاکبـر شیـرودی
به: پایگاه هوانیروز کرمانشاه
موضوع: گـزارش
اینجـانب که خلبـان پایگـاه هوانیـروز کرمانشـاه میباشم و تاکنـون بـرای احیـای اسـلام و حفـظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نمودهام منظوری جـز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبـر عـزیـزم به جنـگ رفته ام.
لـذا تقاضـا دارم درجـه تشویقی که به اینجـانب دادهاند، پس گرفتـه و مـرا به درجـه ستوان یار سـومی کـه قبـلاً بـودهام برگـردانید. در صـورت
امکان امر به رسیدگی این درخواست بفرمائید.
با تقـدیم احترامات نظامی
خلبـان علیاکـبر شیــرودی
نهـم مهـر ۵۹
🌹#شهید_خلبان_علی_اکبر_شیرودی
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد، من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه، حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه، خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم، واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست.
🌷 #شهید_حمید_سیاهکالیمرادی
جای شهید برونسی خالی که 😔
میگفت:
اگر میدانستم با مرگ من، يک دختر در دامان حجاب می رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند.
#شهیدعبدالحسین_برونسی
#یادشهدابه دلخواه صلوات
شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
🔸خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#فرازے_از_وصیت_نامہ
●برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید
برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید :
خداوندا نه برای بهشت و نه برای شهادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی
فـقط از مـا راضی باشی
برای مـا کافـی است .
#شهید_علی_چیت_سازیان🌷
#شهیدانه
ازش پرسیدم :
این همه به فقیران کمک میکنی چیزی برای خودت باقی می ماند؟!
خیلی آرام گفت :
من کاره ای نیستم .
من فقط وسیله هستم .
روزی دهنده خداست
#اخلاق_شهدایی
#یادبگیریم_ازشهدا