#آیت_الله_شهید_دستغیب:
رحمت خدا به کسی داده میشود که از رحمت حق در وجودش ظهوری باشد.
اگر رحمتی در خودت بود سزاوار رحمت پروردگار میشوی؛ آن وقت بگو؛
یا رب ارحم ( خدایا رحمم کن )
اما اگر خدای نکرده رحم نداری، نه به زن و بچه، نه به مشتری، نه به یتیم و زیر دستت رحم کنی.
هر طور هستی خدا نیز همین طور با تو معامله میکند.
تا کَرم در تو نباشد، توقع کَرم از خدا غلط است.
کَرم خوب است یا بد؟
اگر بد است چرا میخواهی، اگر خوب است چرا نداری؟
#معارفی_از_قرآن . ص ۵۰
#شهیددستغیب
#شهیدمحراب_دستغیب
https://eitaa.com/mehrab713
#آیت_الله_شهید_دستغیب:
رحمت خدا به کسی داده میشود که از رحمت حق در وجودش ظهوری باشد،
اگر رحمتی در خودت بود سزاوار رحمت پروردگار میشوی؛ آن وقت بگو؛
یا رب ارحم ( خدایا رحمم کن )
اما اگر خدای نکرده رحم نداری، نه به زن و بچه، نه به مشتری، نه به یتیم و زیر دستت رحم کنی.
هر طور هستی خدا نیز همین طور با تو معامله میکند.
تا کَرم در تو نباشد، توقع کَرم از خدا غلط است.
کَرم خوب است یا بد؟
اگر بد است چرا میخواهی، اگر خوب است چرا نداری؟
#معارفی_از_قرآن . ص ۵۰
#شهیددستغیب
#شهیدمحراب_دستغیب
https://eitaa.com/mehrab713
به نام خدا
در بصره شخصی بود که مرد معطر لقب یافته بود
این جوان که بسیار زیبا روی بود، همیشه بدون اینکه عطر به خود بزند، معطر و خوشبو بود، و هر جا که میرفت بوی عطر او فضا را پر میکرد، بطوری که باعث شهرت او در شهر شده بود
علت خوشبو شدن وی را چنین نقل کرده اند که این جوان روزی، از پدرش سرمایه ای درخواست کرد که با آن به کسب و کار بپردازد
پدرش هم مقداری طلا و جواهر و کالاهای دیگر در اختیار وی گذارد، و او در بازار مشغول به کار شد
یک روز پیر زنی به حجره اش رفت و اجناس زیادی را خرید و سپس به او گفت:
ای جوان، تو نیرومند و قوی هستی و من پیرزنی ناتوان و فرسوده، اگر به من کمک کنی و این اجناس را به منزل من برسانی بسیار به من لطف کردی
مغازه دار قبول کرد و با پیرزن به راه افتاد
چون به منزل پیرزن رسید، داخل شد و پیر زن هم بدون اینکه جوان متوجه شود، در را از پشت قفل کرد و به او گفت:
لطفا این اجناس را به طبقه بالا ببر
جوان بالا رفت و داخل یک اطاق شد در آنجا زنی را دید و زن از او تقاضای زنا کرد
و به او گفت:
غرض ازآوردن تو به اینجا همین است
جوان با دیدن این وضع برای فراز از گناه از زن خواست که اجازه دهد به مستراح رفته و باز گردد
وقتی به آنجا رفت، سر تا پای خود را آغشته به کثافات کرد و بازگشت
وقتی وارد اطاق شد زن که از دیدن او بسیار متنفر شده بود، او را از خود دور کرد و به خدمتکارش دستور داد جوان را از خانه اش بیرون کند
جوان به خانه اش رفت و خود را شستشو داد
شب چون خوابید، در عالم رؤیا فرشته ای به دیدار او رفت وگفت:
خداوند از کار امروز تو راضی و خشنود گشت
بعد با دست تمام بدنش را مسح کرد و آن را معطر گردانید
در برابر یک ساعت که خود را متعفن کرد خداوند به او عزتی داد که همیشه معطر شد
#معارفی_از_قرآن - صفحه ۹۱
#شهیدمحرابدستغیب