#داستان
✨شوق دیدار_۶✨
#قسمت_ششم
او کسی است که زمین 🌍را از عدل و داد (عدالت و خوبی ها)🌷 پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم👺 پر شده است. احمد که نمی دانست چه بگوید😇 با خودش گفت: یعنی واقعا آن امامی که تمام پیامبران و امامان بشارت و خبر آمدن او را داده اند، همین پسر بچه سه ساله است که در آغوش امام عسکری علیه السلام✨ است؟ خدایا چشمان👀 من درست می بیند؟ یعنی من الان امام دوازدهم خود را می بینم؟ همان که خیلی ها چشم منتظر او هستند؟🤗
احمد دیگر آرام و قرار نداشت؛ دست خود را روی سینه اش گذاشت، قلبش💓 به شدت می زد، دوست داشت با صدای بلند🗣 فریاد بزند، طوری که تمام آدم👥👥 های دنیا 🌍 صدای او را بشنوند و به همه آنها بگوید: بیایید و آنچه من می بینم شما هم ببینید.
بعد از این ملاقات، احمد باید به قم برمی گشت و به همه می گفت که امام عسکری علیه السلام ✨حضرت مهدی علیه السلام✨ را به او نشان داده است؛ اما اگر کسی از او پرسید چگونه آن پسر بچه سه ساله، حضرت مهدی علیه السلام ✨است؟ او چه باید بگوید! به همین خاطر احمد دنبال نشانه ای 💫بود که قلبش💚 آرام بگیرد و اطمینان پیدا کند تا بتواند با دلیل محکم💯 با دیگران صحبت نماید. به همین علت از امام عسکری علیه السلام✨ پرسید: ای آقا و سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم❤️ به آن آرام گیرد؟
#ادامه_دارد...
🦋منبع:کودکیار مهدوی محکمات
@mehrabantar_az_baba
#قصه_شب
#داستان
✨#شوق دیدار_۷✨
#قسمت_هفتم
احمد به لب های امام عسکری علیه السلام ✨ چشم دوخته👁 بود تا نشانه ای که ثابت کند این پسر بچه امام دوازدهم است را از ایشان بشنود، اما از آن چه اتفاق افتاد تعجب کرد😳 آن پسربچه (امام مهدی ) لب به سخن گشود 😱 و در حالی که کاملا روان و زیبا سخن می گفت فرمود:
من تنها امامی هستم که در زمین 🌎 باقی خواهم ماند و از دشمنان خدا انتقام خواهم⚔ گرفت: ای احمد پسر اسحاق! حال که با چشم خود دیدی، پس دیگر در پی نشانه نباش.
احمد پس از شنیدن👂 این سخنان از حضرت مهدی علیه السلام✨ با امام عسکری علیه السلام ✨و فرزندشان خداحافظی کرد و با خوشحالی🤩 و سرور از خانه🏡 امام به قصد رفتن به قم بیرون آمد...
📚کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۸، ج ۱، ص ۸۰
#پایان_داستان_شوق_دیدار
🦋 منبع:کودکیار مهدوی محکمات
@mehrabantar_az_baba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️پسر شهید حججی❤️
#حاج_قاسم
🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم🖤
@mehrabantar_az_baba
✅شعر می رسد امام🌺
گفته مصطفی.ص.
گفته مرتضی.ع.
می رسد امید
می رسد ظهور 🍀
می رسد امام
مثل آینه
درمیان ما
دارداوحضور🍀
می رسد،بلی
آن ولی حق
ازنگاه ما
می کندعبور 🍀
باظهور او
باحضوراو
این جهان شود
غرق لطف ونور 🍀
می رسد امام
یارمهربان
یارماهمه
بچه شیعه ها 🍀
منبع: عمو انصاری
من اینـجام برای انتقاد و پیشنهادات:🙃
@fkhanoomi2001
دوستانتون رو به کانال ما دعوت کنید 😊
@mehrabantar_az_baba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃#داستان حدیث کسا
#کلیپ
#کلیپ_کودک
#کارتن
بشکل کارتن مناسب بچه ها ساخته شده است،لطفا برای کودکان خودتون و هر
کودکی که میشناسید ارسال کنید
منبع: عمو انصاری
@mehrabantar_az_baba
💠 #داستان
شیوه برخورد
حضرت #امام_خمینی با کودکان
🌸خیلی با بچه ها مهربان بودند🌸
امام خميني(ره) داشت كتاب مي خواند كه علي كوچولو به اتاقش آمد. امام كتابش را بست و با مهرباني علي كوچولو را در آغوش گرفت. علي روي زانوهاي پدربزرگش نشست. نگاهي به او كرد و پرسيد: «آقا جان! ساعتت را به من مي دهي؟» آقا جان پاسخ داد: «بابا جان! نمي شود، زنجيرش به چشمت مي خورد و چشمت اذيت مي شود، آخر چشم تو مثل گل ظريف است.» علي كوچولو فكري كرد و گفت: «پس عينك را به من بدهيد. »
پدربزرگ خيلي جدي پاسخ داد: «نه! دسته اش را مي شكني و آن وقت ديگر من عينك ندارم. بچه كه نبايد به اين چيزها دست بزند.» علي از روي پاهاي امام پايين آمد و از اتاق بيرون رفت.
چند دقيقه بعد، علي كوچولو دوباره به اتاق پدربزرگ آمد و گفت: «آقا جان! بيا بازي كنيم. تو بشو بچه و من هم بشوم آقا جان!» امام قبول كرد. علي لبخندي زد و گفت: «پس از اين جا بلند شويد. بچه كه جاي آقا نمي نشيند.» امام با مهرباني بلند شد. علي كوچولو با شيطنت گفت: «عينك و ساعت را هم به من بدهيد، آخر بچه كه به اين چيزها دست نمي زند.»
پدربزرگ خنديد. دستي بر سر علي كوچولو كشيد، او را بوسيد و گفت: «بيا اين ها را بگير كه تو بردي.» علي كوچولو ساعت و عينك را با شادماني گرفت.
💠منبع:گنجینه313
---------------------🌸
@mehrabantar_az_baba
🌸---------------------
دوستان خوب بهشتی برای آمدن امام زمان مهربان دعا کنید
👇👇👇👇
ای گل گل ها، سلام
مهدی زهرا، سلام
🌺
آقای مهربونم
درد و بلات به جونم
🌺
مکه ای، کربلایی
بگو الان کجایی؟
🌺
دوست دارم همیشه
دلم برات تنگ میشه
🔷🔸💠🔸🔷
@mehrabantar_az_baba
🌸سلام سلام آی بچه ها
🍃سلام سلام آی غنچه ها
🌸روی زمین زیبا
🍃یه گوشه ای همین جا
🌸امید آخر ما
🍃امام و سرور ما
🌸ما رو نگاه می کنه
🍃 همه رو دعا می کنه
🌸اون صاحب زمونه
🍃آقا چرا پنهونه
🌸چون بیشتر آدما
🍃غافل ز یاد خدا
🌸با کارهای زشتشون
🍃شدن اسیر شیطون
🌸آقا امام زمان
🍃یار همه شیعیان
🌸وقتی که زشتی رو دید
🍃از دست اونها رنجید
🌸گفت که دیگه یار ندارم
🍃عاشق و غمخوار ندارم
🌸دیگه غریب و تنهام
🍃غایب شد از نظرها
🌸بچه ها بیدار شوید
🍃با همدیگر یار شوید
🌸باید غوغا کنیم
🍃 آقا رو پیدا کنیم💕
@mehrabantar_az_baba
🌺☘🌷🍀🍃
🍀
سالی دگر گذشت و امامم، نیامدی
در شام تار، ماه تمامم نیامدی
یکسال کار دیده ی زارم، امید شد
مویم در انتظار ظهورت، سپید شد
یکسال از فراق رخت، دلشکسته ام
جمعه به جمعه بر سر راهت، نشسته ام
قلب تو را شکسته اگر نوکرت، ببخش😔
يا شیعه ات نبوده اگر زیورت، ببخش
آقا بیا به نوکر خود اعتبار ده
این سال را، تو سال ظهورت قرار ده
آقا بیا (به کون و مکان، یک اشاره کن)
این درد لاعلاج جهان را، تو چاره کن
تنها به یُمن گوشه نگاهی، ولی عصر(عج)
پایان بده به ظلم و سیاهی، ولی عصر(عج)
ای تو، بهار آخر گلزار فاطمه
مرهم گذار بر دل تبدار فاطمه
در پشت در هنوز، تو را می زند صدا
بر انتقام محسن شش ماهه اش بیا
شاعر:
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🌿
✨🌿🌺☘🌿
@mehrabantar_az_baba
#کارگاه_صلواتی_بین_الطلوعین
.........به ســـوی بــینهــایــــت.........
(همـــگـام با فطـــرت)
❁باحضور حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_سید_هادی_عظیمی
🗓پنج شنبه،15مهرماه
زمان بهشتی #بین_الطلوعین به افق قم
🕰ساعت4:50دقیقه
🌐مکان:
🔹اسکای روم(مسجد مجازی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی)
https://online.lmskaran.com/ch/android-club
🔹لایو آپارات
https://www.aparat.com/Beinotoloein/live
_____________
🔹پاتوق بین الطلوعین
https://eitaa.com/joinchat/1834549266C7106a1d010
🔹کانال آسمان مفرح امید
https://eitaa.com/joinchat/4014800930C77bea1fca3