eitaa logo
محراب | مبلّغ‌ یار
8.1هزار دنبال‌کننده
33 عکس
95 ویدیو
355 فایل
" محراب " محـ؛ محتوای ـرا؛ راهبری ـب؛ برنامه های تبلیغی 💡بستری گسترده از ایده و محتوا تا اجرا و برنامه ریزی فعالیت های تبلیغی مبلغان دینی 📚مبلغان می توانند مطالب تبلیغی خود را جهت ارسال در کانال با نام خودشان به ایدی زیر بفرستند. خادم: @balagh113
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️فیش روضه ویژه شهادت مسلم بن عقیل (مرحوم کافی) 🗞شعر روضه جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد بهتر از روح الامین در کوفه جا دارد، ندارد افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد 💔متن روضه طوعه صدا زد، آقا جان من که نمرده ام ، زن هم باشم، اما بیا داخل خانه؛ اگر هیچ کسی سراغت نیامد من پناهت می دهم. مسلم را به داخل خانه برد. شبانه مسلم در خانه طوعه بود تا صبح شد. پسر این زن رفت دارالإماره خبر داد؛ دنبال مسلم نگردید، مسلم میان خانه ماست. عبیدالله، مصعب را با دویست سرباز فرستاد گفت: برو مسلم را دستگیر کن. یه وقت طوعه آمد خانه گفت: آقا جان دور خانه را محاصره کردند، مثل اینکه فهمیدند شما در خانه ما هستید؛ مسلم فرمود: مانعی ندارد، اسبم را بیار، استرم را بیار،شمشیر و سپرم را بیاور من از خانه ات بیرون می روم… مسلم بن عقیل از میان خانه بیرون آمد، هی شمشیر می زند و می کشد و روی زمین می ریزد. مردمی که آمده بودند به او دست بیعت داده بودند، پشت سرش نماز خوانده بودند، این بی انصافا آمدند دسته های نی رو آتش می زدند و از پشت بام ها روی سر مسلم می ریختند. یه وقت مصعب فرستاد پیش عبیدالله که کمک بفرست، دویست سرباز دیگر آمدند، باز هم فرستاد که کمک بفرست، دویست سرباز هم دوباره آمدند؛ یک وقت پیغام داد، مصعب یک نفر را فرستادم دستگیر کنی، ششصد سرباز فرستادم؛ یه وقت جواب داد، عبیدالله تو مگر منو به جنگ یک کوفی فرستادی آخر این مسلم بن عقیله شیر بیشه ی شجاعته، برادر علی هست. آخرهم نتونستن از راه عادی دستگیرش کنند؛ روی چاله بزرگی یک مقدار حصیر و خاک ریختند، رویش را پوشاندند، مسلم در حال جنگ کردن یک دفعه داخل چاله افتاد، دور چاله را گرفتند دست مسلم را به پشت سر بستند… همین طور که می آوردنش طرف دارالعماره یک ظالمی یک شمشیر حواله مسلم کرد، لب بالای مسلم قطع شد مسلم را آوردند طرف دارالإماره … تا وارد دارالإماره شد مسلم بنا کرد به گریه کردن، عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کار می افتد باید پی کشته شدن را به تنش بمالد. صدا زد عبیدالله بخدا قسم اگر برای خودم و کشته شدم گریه کنم. گفت: پس برای کی گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که کاغذ نوشتم حسین علیه السلام بیاید، می ترسم امام حسین دست زن و بچه هایش را بگیرد و گیر شما مردم بی وفا بیافتد.... صدا زد مسلم دستور دادم تو را بکشند؛ صدا زد عبیدالله سه تا وصیت دارم گوش کن، اول وصیت من این است که وقتی من را کشتید بدنم را روی خاک ها نگذارید، منو دفنم کنید، وصیت دوم من این هست، هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، دادم به فقراء، می خواهم این زره من را بفروشید و قرضم را ادا کنید، عبیدالله یک وصیت دیگر هم دارم آن هم این هست که دلم می خواهد یک نامه بنویسید که امام حسین نیاید … 🔺گریز مسلم نبودی ببینی اون روزی که قافله به کوفه نزدیک شده بود، ابن زیاد امر کرد سرهاى شهدا را پیش روى اهل بیت (ع) سر نیزه ها نصب کنند و از جلو حمل دهند و به اتّفاق اهل بیت به شهر در آورند و در کوچه و بازار بگردانند. یاحسین 🔍 جستجوگر | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش روضه و مرثیه شب اول.pdf
841.4K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب اول ماه محرم 🌙شب منتسب به مسلم بن عقیل 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب اول محرم (مسلم بن عقیل) بنویسید مرا یار حسین کشته و مرده ی دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه ،علمدار حسین او دلش خواست سفیرش باشم من دلم خواست اسیرش باشم تکه تکه بدنم گفت نیا پاره ی پیرهنم گفت نیا به سر میخ تنم گفت نیا خاک و خون دهنم گفت نیا کاروانت نشود سرگردان به مدینه همه را برگردان ترسم از گمشدن دخترهاست ترسم از سوختن معجرهاست ترسم از وا شدن زیور هاست ترسم از غارت انگشترهاست حرمله نقشه کشیده ست حسین دو سه تا تیر خریده ست حسین شرر ای کاش به جانت نزنند نیزه ها سر به دهانت نزنند کوفیان زخم زبانت نزنند وای سیلی به زنانت نزنند پیش زینب بدنت را نکشند گرگ ها پیرهنت را نکشند 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب دوم محرم (ورودی کربلا) باد به موي سرت افتاد دلم ريخت تا اشك ز چشم ترت افتاد دلم ريخت امروز ميان تو و حُرّ ابن رياحي تا صحبتي از مادرت افتاد دلم ريخت اي آينه ي خواهر خود تا كه غبار ِ اين دشت به دور و برت افتاد دلم ريخت امروز كه يك مرتبه در موقع بازي بر روي زمين دخترت افتاد دلم ريخت درباره ي تنهايي و بي ياوري تو تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ريخت خورشيد من امروز كه اين سايه ي شوم ِ سرنيزه به روي سرت افتاد دلم ريخت 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش روضه و مرثیه شب دوم.pdf
875.7K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب دوم ماه محرم 🌙شب منتسب ورودی به کربلا 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب سوم محرم (حضرت رقیه) در آن سحر ، خرابه هوایش گرفته بود حتی دل فرشته برایش گرفته بود با آستین پاره ی پیراهن خودش جبریل را به زیر کسایش گرفته بود زورش نمی رسید کسی را صدا کند از گریه زیاد ، صدایش گرفته بود از ابتدای شب که خودش را به خواب زد معلوم بود آنکه دعایش گرفته بود حتما نزول می کند آیات تازه ای با چله ای که بین حرایش گرفته بود مشغول ذکر نافله اش شد ، ولی کجاست؟ آن چادری که عمه برایش گرفته بود 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش روضه و مرثیه شب سوّم.pdf
839.1K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب سوم ماه محرم 🌙شب منتسب حضرت رقیه (س) 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب چهارم محرم (طفلان حضرت زینب س) 🌤گل پسران زینب آورده ام نذر علی اکبرش کنم نذر علی نشد سپر حنجرش کنم گل های باغ زندگی ام را یکی یکی نذر دهان خشک علی اصغرش کنم در راه او برای خدا دل خوشی خود نذر دل شکسته آب آورش کنم آورده ام گل پسران ام برای چه؟ آورده ام تا که فدای سرش کنم اصلا بزرگ کردم شان من به این امید سربازهای کوچک این لشگرش کنم او دست رد به سینه خواهر نمی زند می خواست یادی هم فقط از مادرش کنم 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش روضه روز چهارم محرم.pdf
860.9K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب چهارم ماه محرم 🌙شب منتسب به طفلان حضرت زینب (س) 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب پنجم محرم (عبدالله بن حسن) خواستم پر بکشم بال و پرم سوخت عمو از غریبی تو قلب پدرم سوخت عمو از عطش دم نزدم از غم تو داد کشم خواستم مثل تو باشم جگرم سوخت عمو دستی از دست ندادم که به دست آوردم لیک در دفع بلایت سپرم سوخت عمو مانده در مشت عدو گیسوی پیشانی من آنچنان کز غضبش موی سرم سوخت عمو مادرم فاطمه را چون که صدا می کردی از رخ نیلی او چشم ترم سوخت عمو چون که شمشیر و سنان بر تو هجوم آوردند زیر این بار ز پا تا به سرم سوخت عمو 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب پنجم محرم.pdf
887.1K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب پنجم ماه محرم 🌙شب منتسب به عبدالله بن الحسن 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب ششم محرم (قاسم بن الحسن) بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم یا تنی مانده به شن‌های روان را چه‌کنم می‌وزد آهِ من و خش خش تو می‌آید اینهمه دور و برم برگِ‌خزان را چه‌کنم نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است آه این را چه‌کنم وای که آن را چه‌کنم نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند پیش زهرا بدنی بی ضربان را چه‌کنم از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چه‌کنم تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم این زمین خورده ترین مرد جهان را چه‌کنم فکرم این بود عصا می‌شود اکبر که نشد بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چه‌کنم نامنظم زدنِ قلب مرا می‌بینی نامنظم شدنت برده توان را ، چه‌کنم پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا زخم چشمت چه‌کنم زخمِ زبان را چه‌کنم اینهمه نعل…در اینجای کم و…عمق زیاد گیرم این سینه شود خوب دهان را چه‌کنم 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب ششم محرم.pdf
856.5K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب ششم ماه محرم 🌙شب منتسب به قاسم بن الحسن 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر) بجز خون اصلاً به چشم تر نمی‌آید سرت خم بر سر دوش و غم من سر نمی‌آید زبان دور دهان گرداندنت دیدم زبانم سوخت زبان وا کردنت در دیده‌ی مادر نمی‌آید به که گویم مسلمانان تو را کشتند و خندیدند خدا داند چنین ظلمی ز یک کافر نمی‌آید روی دستم زدی تو دست و پا از پا من افتادم تو را می‌بینم و کاری ز دستم بر نمی‌آید کمک از عمه گیرم تا بیارم تیر را بیرون ولی این تیر ، آخر از گلویت در نمی‌آید فقط این قسمت من بود، که طفلم دو قسمت شد گلویت شد به مو بندو مرا باور نمی‌آید 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب هفتم محرم.pdf
872.8K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب هفتم ماه محرم 🌙شب منتسب به حضرت علی اصغر 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر) جوشن به خاک خورد، سپر تکه تکه شد بابا قدش خمید ، پسر تکه تکه شد هر ضربه که زدند به جان پدر زدند اولاد تیغ خورد پدر تکه تکه شد حکم پسر برای پدر دیده و دل است یعنی که چشم دید جگر تکه تکه شد از باغ ، میوه‌ را به درستی نچیده‌اند بلکه چنان زدند ثمر تکه تکه شد با احتساب این که علی در نماز بود طوری به سر زدند که سر تکه تکه شد آرام گفت یا ابتا را اَبَ اَبَ یعنی نفس برای پسر تکه تکه شد طوری ز روی اسب به روی زمین فتاد گفتند زانوان پدر تکه تکه شد گریان گذاشت صورت خود را به صورتش دیگر به پا نخواست ، کمر تکه تکه شد تشییع او کسای یمانی نیاز داشت یک تن به قدر پنج نفر تکه تکه شد عمه رسید تا به پدر کم نظر کنند عمه که سر رسید نظر تکه تکه شد 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب هشتم محرم.pdf
898.6K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب هشتم ماه محرم 🌙شب منتسب به حضرت علی اکبر 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
هدایت شده از محراب | مبلّغ‌ یار
▪️شعر روضه ویژه شب نهم (تاسوعا) محرم (حضرت ابوالفضل ع) دریای خروشان دل طوفانی توست دریا خجل از دیده بارانی توست مشکت شده پاره و دل تیغ هنوز در حسرت یک بوسه زپیشانی توست
هر لحظه و پیوسته تو را می خوانند
لب بسته و دل خسته تو را می خوانند
لب تشنه به را ه تو نشستند عباس
طفلان زبان بسته تو را می خوانند
مرهم به نگاه دردمند آمده بود بر سینه دشمنان گزند آمده بود از هیبت چشمان خمارت عباس آن روز نفس به سینه بند آمده بود
بر قله ی عشق پرچم افراخته بود
تا شط فرات یک تنه تاخته بود
دستش که بنوشید کمی آب فرات
آن را ز حیا از قلم انداخته بود
ای آب میان شعله آبم کردی خاکستر خجلت وخرابم کردی آخر ز چه روی پاگذارم به حرم شرمنده ی طفلک ربابم کردی 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب نهم محرم.pdf
872.8K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب نهم ماه محرم 🌙شب منتسب به حضرت ابوالفضل ع 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب دهم محرم (امام حسین ع) بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت می ترسم از نگاه به گودال آن طرف دارم دعا به زیر لب آنجا نبینمت غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد من نذر کرده ام که به نی ها نبینمت امشب برای من تو دعا کن که شام بعد بی سر به روی دامن زهرا نبینمت 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
روضه شب دهم محرم.pdf
923.8K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب دهم ماه محرم 🌙شب منتسب به امام حسین ع 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه شب یازدهم محرم (شام غریبان) خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهائیم تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده 🔍جستجوگر | | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
متن روضه شام غریبان محرم.pdf
862K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب یازدهم ماه محرم 🌙شام غریبان 📱نوع فایل: pdf 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
▪️شعر روضه ویژه ایام محرم ای یادگار حیدر کرار یا حسین ای سبط پاک احمد مختار یا حسین با پای جان به سایه ی پرچم رسیده‌ام بسپر مرا به دست علمدار ، یا حسین کابوس مشکلات شده زندگانی‌ام مشکل گشای هر چه گرفتار ، یا حسین من از چه جا بمانم و نامت نیاورم وقتی برآید از در و دیوار ، یا حسین چشمی بده که اشک بریرم به پای تو سوزی عطا نما که زنم جار ، یا حسین مردن کم است ، گو چه کنم من بر این عزا شأن عقیله و سر بازار ، یا حسین باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 🔍جستجوگر | | | | 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
🏴 فیش مرثیه امام حسن عسکری سلام الله علیه 🎤 استاد میرزامحمدی تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن کسی تو سامرا به آقامون تسلیت نگفتا تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن میدونی دل آدم کجا میره؟یه مرتبه یاد گودال افتادم ..."اونجام به یتیمان ابی عبدالله کسی تسلیت نگفت ..." زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن معمولا فامیلا جمع میشن ، عمو،دایی، عمه و دیگر بستگان؛ نمیزارن بچه یتیم کنار پیکر پدربی تابی کنه" اما برا امام زمان ما این اتفاق نیفتاد ..." حتی کربلا هم اینجوری نبود ... اونجا عمه ی امام زمان بچه های ابی عبدالله رو سرپرستی کرد ... قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد 2 تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن آخ دلم یه جایی رفت،نگی امشب چرا داره پریشون خوانی میکنه..." به خدا دست من نیست؛دلم با این یه بیت رفت کوچه بنی هاشم حسین جان ... طفل بودی پیش چشمت دست بابا بسته شد تو نگه کردی و قنفذ ...... کودک 6 ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن مادر؛کاش بودم تا علی را یار بودم من جای تو بین در و دیوار بودم مادر شنیدم بارها از پا فتادی دیدی علی تنها بود باز ایستادی یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن فرمود عقیل برو به اون کودکی که تو حجره هست ،بگو بیاد ..." اومدم دیدم یه ماه شب چهارده گوشه ی حجره مشغول عبادته" آقامون حجت ابن الحسن بود تا پیغام رو دادم سراسیمه اومد؛ سر بابا رو بغل گرفت ... تا امام عسکری اونو دید نفرمود پسرم،فرمود یا سید أَهْلَ الْبَیْتِ اسْقِنَا المَاءٍ ...." یعنی تشنمه به من آب بنوشان ..... اسْقِنَا المَاءٍ .... (آخ بمیرم ...) هر طوری بود نزاشت بابا لب تشنه از دنیا بره .... امام جوادم یه کودک 6،7 ساله بود نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ..."اما لایوم کیومک یااباعبدالله ..... حسین ...... بمیرم،هر چی صدا زد جماعت جگرم داره میسوزه ...."جی جوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ ..... حسین ........ 🔍جستجوگر | | | (ع) 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote 🔹 برای دوستان خود بازارسال کنید.