دوستان عزیز،سلام🤚
شبتون بخیر😌
اگه یادتون باشه دو هفته پیش در این خصوص باهم صحبت کردیم که چطور رضایت همسر رو برای فرزند اوری جلب کنیم و شما تجاربتون رو با هشتک #رضایت_همسران_برای_فرزندآوری ارسال کردید✍
اما به خاطر فرارسیدن دههی اول محرم و مراسمات و مطالب مخصوص به خودش امشب فرصت شد راه حل نهایی رو در رابطه با این موضوع بذاریم🙂
از همراهی شما کمال تشکر رو داریم❤️
#پیشنهادی_مخاطب
#راضی_کردن_همسر_برای_فرزند_آوری
#خان_همسر_در_هفت_خان_فرزندآوری
https://zil.ink/mehre_fereshteha
دودل بودم🤯
از طرفی سختی های بارداری و بزرگ کردن بچه ها، از طرفی نیاز به فرزندآوری که چند وقتی بود توجیه شده بودم به لزومش...👌
دل را که یکدله کردم و تصمیم به بارداری مجدد گرفتم، خانِ بزرگتری سر راهم بود....
همسرخان!🤦♀
هیچ جوره راضی به فرزند جدید نمیشد،
دلایل مختلفی برای خودش داشت، از سختی های بارداری های قبل، تا مشکلات بچه ها و خرج و تربیت و...📄
ناامید نشدم💪
قدرت ما زنان بیشتر از این حرفهاست...😁
چند سخنرانی و مطلب را کوتاه و خلاصه کردم، و جواب دغدغه هایش را شیرین و لقمه پیچ در اوج عطوفت گفتم، از آیات و روایات و استدلالات عقلی🤓
و رهایش کردم، امیدم به او نبود، به خدای همه کاره اش بود، او که *دل همسرخان* دستش بود...
مقلب القلوب را خواندم،
نیت کردم و دعا...
از خودشان طلب کردم اذن دهند *امت پیامبر* را زیاد کنم...
نسلی جدید از خودم باقی بگذارم و صدقه ای جاریه...
نذر و نیاز و دعا...
چندی بعدی این همسر بود که دلش هوایی شده بود ودلتنگ نی نی😍
دلش را نرم کرده بود همه کاره ی عالم....
#پیشنهادی_مخاطب
#راضی_کردن_همسر_برای_فرزند_آوری
#خان_همسر_در_هفت_خان_فرزندآوری
https://zil.ink/mehre_fereshteha
دودل بودم🤯
از طرفی سختی های بارداری و بزرگ کردن بچه ها، از طرفی نیاز به فرزندآوری که چند وقتی بود توجیه شده بودم به لزومش...👌
دل را که یکدله کردم و تصمیم به بارداری مجدد گرفتم، خانِ بزرگتری سر راهم بود....
همسرخان!🤦♀
هیچ جوره راضی به فرزند جدید نمیشد،
دلایل مختلفی برای خودش داشت، از سختی های بارداری های قبل، تا مشکلات بچه ها و خرج و تربیت و...📄
ناامید نشدم💪
قدرت ما زنان بیشتر از این حرفهاست...😁
چند سخنرانی و مطلب را کوتاه و خلاصه کردم، و جواب دغدغه هایش را شیرین و لقمه پیچ در اوج عطوفت گفتم، از آیات و روایات و استدلالات عقلی🤓
و رهایش کردم، امیدم به او نبود، به خدای همه کاره اش بود، او که *دل همسرخان* دستش بود...
مقلب القلوب را خواندم،
نیت کردم و دعا...
از خودشان طلب کردم اذن دهند *امت پیامبر* را زیاد کنم...
نسلی جدید از خودم باقی بگذارم و صدقه ای جاریه...
نذر و نیاز و دعا...
چندی بعدی این همسر بود که دلش هوایی شده بود ودلتنگ نی نی😍
دلش را نرم کرده بود همه کاره ی عالم....
#پیشنهادی_مخاطب
#راضی_کردن_همسر_برای_فرزند_آوری
#خان_همسر_در_هفت_خان_فرزندآوری
https://zil.ink/mehre_fereshteha