May 11
May 11
دوش دیدم قلب را با زخم های
بی شمار
بانگ برداشتمش که ای حزینِ
بی قرار
من نگفتمت تو را کز راهِ دیگری برو ؟
من نگفتمت تو را با ماهِ دیگری بمان ؟
قلب را از بانگِ من دل به تنگ آمد و گفت
آری آن روز تو گفتی و ندانستی که من
زخم های تازه را مرهمی دانم بر
زخم های کهن
این همه نامهربانی می خرم بر جان و تن
تا بیابم عشق نابم در میانِ انجمن
زخمه ی هر عشق مرا باشد چو راه
راه می جویم به سوی پادشاه
✍️زمانگرد
من شاعر نیستم کاملاً دلیه پس هیچ ترتیب و آدابی مجو جانم 😉
💫با الهام از تصویر دوست هنرمندم
😍😍
@mehrkhan