#قصه_مهر| پسری به سفر دوری رفته بود و مادرش از او بیخبری بود. مادر هر روز یک نان میپخت و پشت پنجره میگذاشت تا گرسنهای که از آنجا میگذشت نان را بر دارد. هر روز مردی گوژپشت نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند میگفت: "کار پلیدی که بکنید با شما میماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز میگردد". یک روز که زن کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود. نان او را زهر آلود کرد و آن را پشت پنجره گذاشت، اما پشیمان شد و نان دیگری برایش پخت.
مرد آمد و نان را برداشت و حرفهای خود را تکرار کرد. آن شب در خانه پیرزن به صدا در آمد. وقتی که در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره، گرسنه، تشنه و خسته پشت در ایستاده بود. در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت: مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم.
در چند فرسنگی اینجا از فرط گرسنگی و ضعف به حالت مرگ افتادم. ناگهان گوژپشتی را دیدم که به سراغم آمد. یک نان به من داد و گفت: این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو میدهم. وقتی که مادر این ماجرا را شنید معنای سخنان روزانه گوژپشت را فهمید.
#مهرنیک
@mehrneek
🌻#قصه_مهر | یه سمینار دعوت شدم، ۵۰۰ نفر بودیم به هر کدوممون یک بادکنک دادند که اسمون رو روش بنویسیم و توی اتاق بندازیم. بعد ازمون خواستن طی ۵دقیقه، بادکنکمون رو پیدا کنیم، هرج و مرجی شد و همدیگه رو له میکردیم، اما با تایم اضافه هم نتونستیم پیداش کنه.
اینبار سخنران خواست هر کس بادکنکی بردارد به صاحبش بدهد که کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خودشون رسیدند.
ننیجه اینبود کهما دیوانه وار در جستجوی سعادت خود به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است است و قانون زندگی قانون داد و ستد است.
🍃مهربوونی کردن و با چاشنی خلاقیت جذاب کن و حال خوب کن باش!
#مهرنیک #خوبی #مهربونی #مهربانی #همدلی #خلاقیت
@mehrneek
🌻آنان که به زندگی دیگران نور میبخشند روزی خورشید خواهند شد
حال خوب کن باش!
#مهرنیک #نشر_نیکی #نشرخوبیها #خوبی #کار_خوب #حال_خوب #نیکویی #نیکی #خوبی_کردن #نیکوکار #حال_خوب_کن_باش
@mehrneek
🌻#قصه_مهر
#روایت_شما: یکشنبه 6خرداد 1403- تهران خط تاکسی آزادی به...
دل آسمون گرفته بود، از مترو که اومدم بیرون به سرعت تاخت یک عده اسب خودم رو به یه تاکسی رسوندم و پریدم تو تاکسی، کنار دستم یک پسر جوونی نشسته بود، شلوار مشکی جین با پاره پاره هایی از ریش ریش نخ ها، طوری لم داده بود که انکار روی مبل راحتی توی خونشون بود. یهووی دل آسمون ترکید و با ترکیدن اون زنگ تلفن های مداوم پسر هم شروع شد.
سلام خواهر فدات بشم... نه قربونت برم... مواظب به خودت باش...
بابا جون قربونت برم سفارش چوبا ..اینجوری شد...دارم میام خونه فدات بشم...
بعد از درنگی چند ثانیه ای
تماس با نامزد: سلام عزیزم چطوری؟ فدات بشم... نه قربونت برم...دارم میرم خونه گفتم یه حالی ازت بپرسم...امروز چطور بود؟.... اگه شام خونتون رو دوس نداری برات همین الان یک غذا سفارش بدم...تعارف نکن... مطمئن باشم تعارف نمیکنی... بازم اگه دیدی باب میلت نیست بهم خبر بده... نه فدات بشم مواظب با خودت باش...
محو این همه مهربوونی توی رفتار و کلماتش شده بود، دلم میخواست صدای این همه مهربوونی رو ضبط کنم و برای همه بفرستم. جادوی مهربوونی توی کلماتش اینقدر جذاب بود که هیچ کس به صدای بلندش اعتراض نمی کرد. خیلی هامون مهربوونی رو بلدیم اما بعضی هامون هنرمندند و با جادوی کلمات به مهروبونیش چاشنی دیگه ای می دهند.
#مهرنیک #نشر_نیکی #نشرخوبیها #خوبی #کار_خوب #حال_خوب #نیکویی #نیکی #خوبی_کردن #نیکوکار #حال_خوب_کن_باش
@mehrneek
🌻#قصه_مهر| من یه موشن کارم. ما یک خانواده سه نفری هستیم. همسرم استاد دانشگاهه و دخترم کلاس ششم. هر سه تایی با یک لب تاپ کار میکنیم. خیلی وقتا لب تابمون نوبتی هست. از اسفند درخواست یه وام دادم تا بتوانم لب تاپ که ابزار نون در آوردنم بخرم، بالاخره امروز(13خرداد) بهم زنگ زدند و گفتن این ماه نوبت وام شماست، یه فرم دادن ضامن میخواست.
با خوندن این بند فرم، یکی شروع کرد تو دلم رخت شستن. این گره ضمانت شاید کوچک به نظر بیاد ولی خارهای بزرگی داره که ممکنه، حتی با سرنوشت یک آدم بازی کنه. یاد دفعه قبل افتادم که هیچ کدوم از همکارام قبول نکردن ضامن من بشن و من وام رو از دست دادم.
حیران بودم، توی ذهنم، هی همکارام رو مرور می کردم، کسی به ذهنم نمی اومد، یهوویی یکی تو گوشم گفت فلانی، تلفن رو برداشتم، دستم می لرزید و زبونم خشک شده بود، آب دهنم رو به زور قورت دادم، به همکاری که با هم رابطه کاری خاصی نداشتیم زنگ زدم، و با یک تلفن بدون هیچ اصطکاکی و باگشاده رویی، بهم گفت ضامنم می شه.
کاش همه کسانی که با هم همکارن بدونند، بعضی وقتها می تونند گرههای کوچک اما با خارهای بزرگ رو از زندگی همکارانشون باز کنند، کافیه که دریا دل باشند و سرانگشتان گرهگشایی داشته باشند.
🍃حال خوب کن باش!
#مهرنیک
@mehrneek