eitaa logo
مهروماه
1.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در نامه ای به ابن بابویه فرمودند : پیوسته شکیبایی را پیشه کن و منتظر باش که افضل اعمال امتی انتظار الفرج. پیوسته ما در غم و اندوهند تا موقعی که فرزندم کند، شکیبا باش! و بگو جمیع شیعیان را پیشه گیرند. 🖤 با ما بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست! و کشته‌شدن با ما بهتر از در کنار دشمنان ماست! و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد و نور برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد! 📚 بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۹۹ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای فرج دعا کنید 🙏🌹 💥از خدا سبقت نگیر!!! 🌟مولاناامام باقر(علیه السلام)فرمودند: 🍃فَلاَ تَعْجَلْ فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ اَلْعِبَادِ وَ لاَ تَسْبِقَنَّ اَللَّهَ فَتُعْجِزَكَ اَلْبَلِيَّةُ فَتَصْرَعَكَ 🍃شتاب مكن كه خدا بواسطه شتاب بندگانش شتاب نميكند (زمان رسيدن دولت حق را پيش نمياندازد) تو بر خدا سبقت مگير كه گرفتارى ناتوانت كند و بخاكت اندازد 📚الکافی ج ۱ ص ۳۵۶ 💫✨در زمان امام زمان روحی فداه و در های خودت را از دست نده و وظیفه آن که کردن برای امام زمان روحی فداه است را انجام بده و عجله نکن و مطیع امر الهی باش در این زمان تو در امتحانات الهی هستی مشکل بشر این است که فکر می‌کند یکی از راه های نجات است. 📌📌📌درحالی که ظهور تنها و تنها راه نجات است ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🔴 کاش صبرمان تمام می‌شُد و او می‌آمد... مادری رفت پیش🌟امام صادق علیه السلام.... گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم..... حضرت فرمود کن پسرت برمی‌گردد..... رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت..... حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟.....خب پسرت بر می‌گردد دیگر..... رفت اما از پسرش خبری نشد..... برگشت؛ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟...... دیگر طاقت نیاورد....گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟...... نمی‌توانم صبر کنم..... به خدا طاقتم تمام شده..... حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته........ رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته..... آمد پیش امام صادق گفت آقا جریان چیست؟ نکند مثل رسول خدا صلوات الله علیه و آله به شما هم وحی نازل می‌شود؟....... امام فرمود نه! به من وحی نازل نشده؛ اما پيامبر خودش فرمود: عِندَ فَناءِ الصَّبرِ يَأتِي الفَرَجُ...... که تمام بشود فرج می‌آید.....! از اين رو، وقتى گفتى صبرم تمام شده، دانستم كه خداوند با آمدن فرزندت، تو را رسانده است. 📚وسائل الشيعه،ج۱۱، ص۲۱٠ 📚إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۵٠ مشکل بشر این است که فکر می‌کند یکی از راه های نجات است. 📌📌📌درحالی که ظهور تنها و تنها راه نجات است ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
۱ سلام من یه آدم فقیری بودم توآهنگری کارمیکردم. کارم سخت بود و مزدشم کم، درامدم اونقدری نبود که بتونم ی زندگی راحت رو بسازم اما دلم میخواست که بهترینا رو داشته باشم عین بقیه ولی کمترین حقوق و درامد برای کارگره، ما کارگرا هم دل داریم و عاشق میشیم منم عاشق شدم وقتی رفتم‌خواستگاری به دختر مورد علاقه م گفتم که درامدم انقدره و شاید نتونم ی زندگی که دوس داری و برات بسازم اما تلاشم رو میکنم که بهترینا رو برات فراهم کنم سخت کار میکنم کا کمبود نداشته باشی و زندگی خوبی رو با هم بگذرونیم اگر میخوای جواب مثبت بدی بدون که ممکنه روزای سختی رو داشته باشیم ولی مردونه تلاشم رو میکنم که کسری نداشته باشی من هر کاری برای تو حاضرم بکنم تنها توقعمم صداقت و وفاداریه، اونم‌حرفهامو تایید کرد و بعد از چند روز پیغام فرستاد که جواب من مثبته انگار رو ابرا بودم از خوشحالی نمیدونستم‌ چیکار کنم
۲ تازه ازدواج کرده بودیم با اون درامد کم کلی قسط و اجاره خونه ریخته بود سرم اضافه کار وایمیسادم و زنمم پا به پام بود خیلی قناعت میکرد و تلاش میکرد هزینه اضافی نداشته باشیم پدرم وضع مالی انچنانی نداشت که بتونه خیلی کمکم کنه ولی بازم هوامو داشت اما ازش توقعی نداشتم کمکم کنه خیلی به زنم علاقه داشتم اونم دوسم داشت با اینکه فقیر بودیم ولی دلامون یکی بود و عاشق هم بودیم همین بود که منو دلگرم‌میکرد و به زندگی امیدوار میشدم‌ که بیشتر تلاش کنم و برای زندگیم بجنگم زنم پر از حس خوب بود برعکس مادر زنم ازم‌نفرت داشت این نفرت تو چشم هاش موج میزد میدونستم ازم بدش میاد اما زنم منکر میشد میگفت مامانم اخلاقشه ی بار بهش گفتم چرا اخلاقش فقط مختص منه و نه کس دیگه ای اونم بهم گفت ولش کن مهم منو توییم بخاطر من دیگه بهش فکر نکن
۳ بخاطر زنم قبول کردم اما از شانس من مادرزنم خیلی رفتار بدی با من داشت و هر روز بدتر از روز قبل میشد، وبه خاطراینکه فقیربودم وآهنگراذیتم میکرد همش‌میگفت فلانی شوهرش براش کم نمیذاره و فلانی وسایل و لباس گرون خریده زنم هر چی بی اهمیتی میکرد اون بدتر میکرد، فقر یه طرف اذیت مادرزنم یه طرف واقعاگاهی کلافه میشدم وفکرمیکردم اگه طلاق بگیرم شایدزنم هم راحت بشه وخیلی اذیت نشه این فکر تو سرم بود که زنم اگر طلاقش رو بگیره زندگی راحت تری داره و با من عذاب نمیکشه با یک استاداخلاقی چندوقت بود آشنا شدم بالاخره یه روزبه استادم تصمیمم رو گفتم ومشاوره خواستم وقتی براش گفتم چقدر تحت فشارم استادم گفت توواقعا زنت رادوست داری؟
۴ گفتم بله گفت پس آزار و نیش زبان مادر زنت راتحمل کن خداکمکت میکنه اگر کوتاه بیای به همه ثابت میکنی‌ که عرضه نگه داشتن زندگیت رو نداری فقط صبر کن خدا با صابرین است، ی سری هم کارها بهم گفت مو به مو اجرا میکردم میگفت از لحاظ معنوی تقویت میشی، من هم بعد از این حرفای استاد مجبور شدم کنار بیام هر چی میگفت فقط نگاه میکروم تااینکه یه روزکه خسته ازبیرون اومدم دیدم مادرزنم خونه ی ماست تامنو دیدشروع کردبه زخم زبان زدن من هم طاقت نیاوردم وبدون اینکه جوابشوبدم رفتم بیرون همینجورتوکوچه میرفتم که یه دفعه دیدم من دوتاشدم یکی روح خودمه واون یکی بدن منه که داره راه میره خیلی ازاین حالت خوشحال شدم ودیگه بعدازاون ازهیچکس ناراحت نمیشم چون دیدم که صبرمن چقدرمفیدبوده به استادم قضیه راگفتم گفت این حالت معنویه که به خاطرصبربرمشکلات اتفاق میافته، اون تمرینات هم بی تاثیر نبوده و ناامید نشو ادامه بده منم‌به حرفش گوش کردم چند ماهی گذشت
۵ که ی روز پدر بزرگم زنگ‌زد ثروت زیادی داشت و بهم‌گفت که میخوام بهت کمک کنم و دستت رو بگیرم ی مغازه دارم میدم بهت سرمایه م میدم ولی باید کار کنی اگر کار نکنی و از زیر کار در بری ازت میگیرم قبول کردم و اونم حرفهاشو اجرا کرد از وقتی مغازه زدم زندگیم زیر و رو شد و وضع مالبم خوب شد مادر زنم دیگه‌گیرای بیخود میداد بهم ولی زنم خیلی خوشحال بود این ارامش الانم رو مدیون صبرم هستم
😂 💢دیدی رمان‌های چقد رو اعصابه؟😐 ادم از برای قسمت بعد 😑 من اصلا ندارم عضو این کانال شدم که رمان پی‌دی‌اف میذاشت تازه هم داشت🤩 رمان‌های دلخواهمو پیدا کردم خوندم😍🤩😁🤓 https://eitaa.com/joinchat/869990537C4cfee22130 https://eitaa.com/joinchat/869990537C4cfee22130 گروه درخواستی هم داره😻😻 ❌❌