ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
دشمن از دوست ندانسته و نشناختهای
من ز فکر تو به خود نیز نمیپردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداختهای
#سعدی
گفتم مگر ز رفتن، غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری!
#سعدی
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فرو ماند چو عشقش به سر افتاد
#سعدی
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست
#سعدی
سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حالِ نهانم
#سعدی
🌱
خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد
#سعدی
🌱
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
#سعدی
«تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی.»
#سعدی
شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد
وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاةِ فِي الظُّلُماتِ
#سعدی
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
#سعدی
یارب این نامه سیه کردهی بیفایده عمر
همچنان از کرمت بر نگرفتهست امید
#سعدی
🌱🤍
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بوَد فایده بینایی را..
#سعدی
#یابقیةالله