به رفوگران بگویید ز رفو گذشت این دل
چه رفو کنم دلی را که هزار پاره دارد..
#یه_تیکه_کتاب
ما وقتی به نیمه ی عمر رسیدیم، به خود میآییم و تغییر مسیر میدهیم چون با این حقیقتِ واضح روبهرو میشویم که مرگمان در حال فرا رسیدنه و تا ابد زنده نیستیم.
📚 باشگاه پنج صبحی ها ؛
#رابین_شارما
درک اینکه تو خودت حقیقتا
زیباییهای خاص خودت را داری
پایانِ تمام رقابت های تو با دیگران است.
🌱
همهی جوانب شخصیتی آدمها رو نمیشه عوض کرد.
- پس چیکار کنیم ؟
+ دوستشون داشته باشید.
4_5976442967999645946.mp3
7.46M
♦️مگه میشه اینو بارها و بارها گوش نکنم...؟!
#شهرام_ناظری
آری ای آدمی ، عاشقی پیشه کن
بیستون شد جهان ناخن از تیشه کن
🌱
تا انسان از خود بیرون نرفته است ضعیف است و ترسو و بخیل و حسود و بدخواه و کم صبر و خودپسند و متکبر ، روحش برق و لمعان ندارد ، نشاط و هیجان ندارد ، همیشه سرد است و خاموش ؛ اما همینکه از خود پا بیرون نهاد و حصار خودی را شکست این خصایل و صفات زشت نیز نابود میگردد .
- استاد مطهری
#یه_تیکه_کتاب
قوی ترین عضو بدن تو ماهیچه های بدنت نیستند. قوی ترین عضو بدن تو قلب توست که هزار بار شکسته ولی هنوز با امید خاصی به زندگی ادامه میدهد.
پس فقط به قلبت تکیه کن.
📚آنچه از او میدانم
#میتی_فارادِی
تغافل میکنی، یعنی که دردت را نمیدانم
نمیدانی و میدانی که میدانم که میدانی
#فیض_کاشانی
صدای آوینی.mp3
231.4K
دلهایتان را از دنیا بیرون کنید
پیش از آنکه بدن هایتان را از آن بیرون بَرند...
🌱
اگر توانستی بپذیری که همه چیز توی این دنیا نسبی است و هیچ چیزی قطعیت ندارد و استثناها در واقع همان معجزات آفرینش هستند و بدینسان هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد ،
آنگاه دیگر هیچ چیزی نمیتواند آرامشات را بهم بریزد.
اَلسَّلاَمُعَلَيْكَيَا
عَلِيِّبْنِمُوسَيالرِّضَـا ... ♥️
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 🌱
بیاختیار میکِشدم دل بسوی تو
در عشقِ تو کجاست بکف اختیارِ من
طالب آملى.
«براي كسی كه كاملاً در برابر تجربه های جديد راحت است و آن ها را می پذيرد و در حالت دفاع قرار نمی گيرد،هر لحظه از زندگی سرشار از تازگی و يادگيريست.»
🌱⚡️
سالها پرسیدم از خود کیستم
آتشم، شوقم، شرارم، چیستم
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من، من به جز او نیستم
#مولانا
و به من توصیه کرد :
عشق در فراق
اگر زنده بماند عشق است،
در وصال همه ادعا دارند...🌱
زاهدی مهمان پادشاه بود ، وقتی که غذا آوردند، کمتر از معمول و عادت خود از آن خورد و هنگامی که مشغول نماز شد، بیش از معمول نمازش را به درازا کشید تا بر گمان نیکی شاه به او بیفزاید.
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است
هنگامی که به خانه اش بازگشت، سفره غذا خواست تا غذا بخورد. پسرش که جوانی هوشمند بود به او رو کرد و گفت : مگر در نزد شاه غذا نخوردی؟ زاهد پاسخ داد: در حضور شاه چیزی نخوردم که روزی به کار آید. پسر به او گفت: پس نمازت را نیز قضا کن که نمازی نخواندی تا به کار آید!
ای هنرها گرفته بر کف دست
عیب ها برگرفته زیر بغل
تا چه خواهی گرفتن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
﷼گلستان_سعدی