#فریب_بزرگ
#اغتشاش
با شعار آزادی و دفاع از آزادی اجتماعی، چادر از زن باحجاب می کشیم. آزادی فقط برای ماست و مخالفان بر سر سفره آزادی جایی ندارند.
#بیراهه
#حساب_مردم_از_خرابکاران_جداست
#فریب_بزرگ
#اغتشاش
دغدغه اقتصادی داریم!
به وضع معیشت مردم معترضیم!
نگران سفره مردم ایرانیم!
اما دقیقا یک روز پس از پیوستن رسمی ایران به شانگهای، با راه اندازی اغتشاشات، تمام رشته های اقتصادی از مسیر شانگهای را پنبه می کنیم!
#بیراهه
#حساب_مردم_از_خرابکاران_جداست
#فریب_بزرگ
#اغتشاش
در انقلاب مردمی ایران، انقلابیون به سربازان و درجه داران ارتش شاهنشاهی، گل هدیه می دادند، اما ما در اغتشاشات ، پلیس را به آتش می کشیم.
#بیراهه
#حساب_مردم_از_خرابکاران_جداست
#فریب_بزرگ
#اغتشاش
به خونخواهی #مهسا_امینی به خیابان آمده ایم!
به عملکرد گشت ارشاد معترضیم!
برای تغییر و اصلاحات گام برمی داریم!
البته فعالیتها و اعتراضاتمان دقیقا طبق برنامه سین دشمنان ایران یکپارچه است!
#بیراهه
#حساب_مردم_از_خرابکاران_جداست
#فریب_بزرگ
#اغتشاش
#سلبریتی
پول صدا و سیمای جمهوری اسلامی آنهم در ارقاممیلیاردی هم خوشمزه است و هم هوسانگیز!
توبره ای که در هنر، سیما، موسیقی، فوتبال و ... برای خودمان پر کرده ایم آنقدر پر و پیمان هست که کفاف زندگی لاکچری و هزینه نگهداری سگ و اسب و ... مان را بدهد!
اما الان زمان آن است که هم از توبره بخوریم و هم از آخور!
لذا حرمت نمک مهم که نیست، نمکدان را هم می شکنیم و به خونخواهی #مهسا_امینی به خیابان می آییم!
لقمه های چرب و نرم تری در راه است!
#بیراهه
#حساب_مردم_از_خرابکاران_جداست
بخشی از پیام حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد رییس شورای حوزه علمیه تهران پیرامون وقایع اخیر
بسم الله الرّحمن الرّحیم.
إنّا لِلّه و إنّا إلیه راجعون
۱ـ «حادثهی تلخ» درگذشت یک بانوی جوان بر اثر ایست قلبی در پایگاه پلیس، «عواطف آحاد جامعهی ما» را عمیقا متاثر ساخت، و بیشک باید این ماجرا «با دقت و سرعت»، بررسی و حقيقت امر روشن گردد، و در «صورت احراز قصور یا تقصیر»، ضمن اعلام صریح و اعلان سریع، «طبق قانون و شرع» با عامل یا عاملان این حادثه «برخورد قاطع» صورت بپذیرد.
۲ـ در پي این واقعه، در خلال چند روز اخیر، از سوی برخی «اشخاص»، «گروههای اجتماعی»، «جناحهای سیاسی»، «جریانهای معاند» و «دولتهای متخاصم» رفتارهایی بروز کرد که «محل تامّل» جدي، و «درخور تذکّر» و «مایهی اعتبار» است.
۳ـ حساب « دشمنان برونمرزی » انقلاب، نظام، دین و مکتب، و « اذناب داخلي آنان » روشن بود؛ «د شمن دشمن است »، از او جز « خصومت و خیانت » توقع نباید برد؛ دشمن همواره در پي فرصت برای ضربهزدن به «کیان و توان» ماست؛ همیشه درکار « دسیسه و دستاندازی » است، و هماره در صدد « دغل و دروغزني » است؛ او گاه از «کاه» «کوه» میسازد و گاه نیز «همهچیز» را «هیچچیز» جلوه میهد، اما: «دوستان» چرا در این واقعه «دشمنسان» سخن گفتند و «دشمنپسند» عمل میکنند!
۴ـ این بسی جای شگفتي است که: برخی «سیاستمداران»، چرا با دشمنان و دژخیمانی همچون: « مشاور امنیت ملي آمریکای غدار »، « وزارت خارجهی رژیم جعلی اسرائیل » (که اولین جايي بود که با دستپاچگي در واقعه موضع گرفت)، « سلطنتطلبان متحجّر»، «سازمان منافقین» (که دستهای پلیدشان تا مِرفق به خون پاک هفدههزار تن از پاکترین فرزندان انقلاب و امام آغشته است)، و دیگر «گروهکهای تروریستي» و «شبکههای رسانهای معاند» همندا و همصدا شدند؟.
حضرات آقایان !
آیا توجه ندارید : در شرائطی که طبقاتی از جامعه از مضایق معیشتي «حاصل از تحریمها»، تحولات جهاني «ناشی از جنگ اوکراین»، و احیانا «سوء مدیریت برخي مسؤولان» رنج میبرند، و «نهاد جامعه ملتهب است»، نباید احساسات آحاد آن را تحریک کرد ؟، تا آنکه ان شاء الله کشور عزیزمان از این تنگهها و تنگناهای بسلامت گذر کند؟
حضرات!
آیا نمیدانستید: در روزهایی که تلاش مسؤولین ذیربط، برای «پیشبرد مذاکرات رفع تحریم»، در شرف نتیجهبخشی است، نباید دشمن و طرفهای بهانهجوی روند مذاکرات را به «آسیبپذیری درونی نظام» امیدوار ساخت؟
آقایان!
آیا شما درک نکردید که: در اوج حماسهای که با «حضور دهها میلیونی پیروان اهل بیت» (سلام الله علیهم) در طریق الحسین (ع)، عالم متوجه مکتب سیدالشهدا (ع) شده است، نباید با «اظهارات ناصواب و غیرمستند»، «دستآورد این حماسهی عظیم» را به باد داد؟ اگر به فضل الاهی و عنایت سالار شهیدان، «دشمنان و دستنشاندگان»، قبل از این حماسهی عظیم «با غوغا و غائله در عراق» نتوانستند مانع وقوع آن بشوند، شما در اوج «وقوع پیروزمندانهی آن»، نباید کام آفرینندگان این «حماسهی سترگ» را تلخ میکردید؟.
حضرات سیاستمدار!
آیا شما توجه ندارید که: درست در ایامی که با پیوستن کشورمان به «پیمان بزرگ شانکهای»، بخشی از تحریمهای جبارانهی غرب غدار و آمریکای جنایتکار «درشرف خنثی شدن» است، نباید این «موفقیت تاریخي» را با «حاشیهسازی» پیرامون یک اتفاق ـ هرچند تلخ ـ تحت الشعاع قرار دهید؟
حضرات آقایان!
آیا شما نمیدانید که: در آستانهی «سفر رییسجمهور» برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل، و بهرهگیری از این بلندگوی جهاني آماده میشود، و «باید مظلومیت و مطالبات ملت» را با قوت و قدرت در آنجا فریاد کند، نباید موضع کشور را در «میدان دیپلماسی» تضعیف کرد؟
۵ـ شگفتآورتر آنکه : چرا برخی روحانیون، در این حادثه «دچار واکنش عجولانه» و موضعگیریهای غیر اصولي گشتند و به صدور «رای بی مبنا و منطق» دست زدند ؟
آقایان روحاني!
چگونه در امری که هنوز «هیچ تحقیقی صورت ندادهاید»؟ «هیچ سندي دال بر قصور و تقصیر» عامل یا عاملان آن در اختیار نداشتید و از تحقق موضوع مطمئن نبودید، با دستپاچگي «بیانیه صادر کردید» و باصطلاح «قضاوت شرعی کردید»؟ و نیروی حافظ امنیت کشور، بلکه «اصل نظام را متهم و محکوم کردید»؟
شما استحضار دارید که: «تهمت زدن و افترا بستن» به هرکس و هرگروهي حرام و جرم است، تهمت و افترا به یک جماعت خادم و یک نظام مقدس، «حرمت مضاعف» دارد و «جرم شدیدتر» بشمار ميرود. و اگر احیانا در آینده اثبات شود کسی در این واقعه مقصر نبوده، امروز در «قبال قانون»، فردا در «مقابل تاریخ»، و در قیامت در «محضر الاهي» باید پاسخگو باشیم؟
🔻سعادت اجتماعی و دولت اسلامی
✍ مهدی جمشیدی
(روزنامه ایران)
۱. انقلاب و انقلابیها، از «گفتگو» هراسان و گریزان نیستند. انقلاب ایران، بهواقع در متن «جامعه» ریشه دارد و از «عقلانیّت» برمیخیزد و حاصل حلقۀ بستۀ سیاسی نیست. انقلاب، هویّت دارد و سیّال و شناور نیست، امّا «گفتگو» را نیز اصل میشمارد و آن را بهعنوان یک ارزش قطعی، به رسمیّت میشناسد. حرکت در مسیر گفتگو، «اضطرار» نیست که «موسمی» و «موقتی» باشد، همچنان هدف از آن، «تسکیندادن» و «تعدیلکردن» نیز نیست. گفتگو، معبر وصول به «حقیقت» است و اگر اینگونه نبود، روایات اسلامی از «تضارب آراء و عقول»، استقبال نمیکردند. پس گفتگو فقط «ضرورت» نیست، بلکه «فضیلت» نیز هست. نباید از «دیگریهای معرفتی» و «اغیار فرهنگی» هراسید و از شنیدن مخالفتها گریخت، بلکه باید در وسط معرکۀ «نبرد شناختی» ایستاد و شجاعانه و عالمانه، به همۀ پرسشها و ابهامها پاسخ داد و از متن تضاد جدّی و کشمکش واقعی، به ثبات و تعادل رسید. انقلاب، خواهان «انسداد» و «اختناق» نیست و در برابر هیچ انتقاد و اعتراضی، مسیر «سرکوب» را در پیش نمیگیرد. آری، چنانچه «اغتشاش» و «غوغاسالاری» و «توطئه» و «هرجومرج» در میان باشد، نه دولت اسلامی و نه هیچ دولت دیگری، سکوت اختیار نمیکند و «قانونشکنی» را برنمیتابد. اگر به نام «آزادی» و «نقادی» و «اعتراض»، سهم «اخلاق» و «انصاف» و «قانون» ادا نشود و همۀ ساختارها و قواعد، زیر پا نهاده شوند، باید از «حرمت حاکمیّت» و «حقّ جامعه» دفاع کرد.
۲. دولت اسلامی، «تمامیّتخواه» نیست و نمیخواهد در همۀ عرصههای زندگیِ مردم دخالت کند و قدرت «انتخاب آزادانه و شخصی» را از آنها بستاند. جامعۀ اسلامی، مبتنی بر «انتخابهای آگاهانه و واقعی» است، نه جامعۀ برخاسته از «تحکّم» و «تحمیل». تأکید بر «مهندسی فرهنگ» و «بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگ» و «حجاب» و «هویّت اسلامی و ایرانی» و «سبک زندگی» و ... هرگز به معنی آن نیست که انقلاب میخواهد برای «تمامِ جزئیّاتِ زندگیِ فرهنگیِ مردم»، قاعده بسازد و همهچیز را در اختیار خود بگیرد. انقلاب، دغدغۀ حفظ «سعادت معنوی» و «سلامت اخلاقیِ» جامعه را دارد و نمیخواهد جامعه در اثر دستکاریهای بیرونی و نفوذهای هدفمند و پُررنگ، خویشتنِ خویش را ببازد و در روند نئولیبرالیسمِ جهانی، هضم و مستحیل شود. انقلاب نمیخواهد خودش در قدرت بماند، امّا جامعه در مسیر «سقوط دینی» و «زوال ارزشی» قرار بگیرد. «کمالِ باطنیِ جامعه»، مهمترین مسأله و دغدغۀ انقلاب است و فلسفۀ دولت اسلامی عبارت است از بسترسازی برای دستیابی فرد و جامعه به خیر و صلاح و سعادت. همۀ هدفهای مادّی و اینجهانی، در سایۀ این هدف غایی قرار دارند و باید هماهنگ با آن باشند.
۳. البتّه این امر به معنی آن نیست که انقلاب، از «روشهای ناصواب» برای رسیدن به این هدف متعالی استفاده میکند. دولت اسلامی از نظر دینی، حقّ ندارد جامعه را به حال خود «رها» کند و در آن را با «گرگهای فرهنگی» و «رهزنان ایمان»، تنها بگذارد، همچنان که حقّ ندارد بر «استبداد» و «اختناق» تکیه کند. منطق «مردمسالاریِ دینی»، نه این است و نه آن. مردمسالاریِ دینی یعنی محترمشمردن انتخابها و ارادههای مردم در «چهارچوب ارزشهای دینی». یعنی دولت اسلامی باید مردم را آنچنان «تعلیم» دهد و «تزکیه» کند که خواستههایش، مشروع و عالی باشند.
۴. در این میان، اگر عدّۀ اندکی بر آن شدند که ارزشهای دینستیزانۀ خویش را بر جامعه و حاکمیّت تحمیل کنند و به فساد و تباهی و بیاخلاقی و پردهدری و بیحیایی، «تجاهر» کنند، دولت اسلامی نباید «تساهلوتسامح» بورزد و مجال دهد که یک جماعت ناچیز، جامعه را دچار «تنش ارزشی» و «تلاطم معنوی» کند. اینجاست که «حقّ معنویِ جامعه»، معنا مییابد و دولت اسلامی به سبب اسلامیبودن، باید در عمل نشان دهد که نسبت به تداوم و رسمیّت «ارزشها»، وفادار و متعهد است و بیرونزدگیهای لجوجانه و کجرویهای هدفمند را برنمیتابد. از جمله، «فساد اخلاقی» و «کشف حجاب» و «بیعفتی» و «برهنگی» در عرصۀ عمومی، رفتارهایی هستند که برای دولت اسلامی، «تکلیف شرعی» میآفرینند. مسأله نیز منحصر به «عرصۀ عمومی» است و «عرصۀ خصوصی»، محترم و محفوظ از دخالت و حضور دولت اسلامی است. همۀ سخن درباره «جامعه» است و اینکه نباید در جامعۀ اسلامی، انحراف و فساد، «عیان» و «آشکار» باشد، وگرنه حریم خصوصی، در امان و خارج از بحث است. کار دشواری نیست که غیرمتعهدان به ارزشهای الهی و اخلاقی، دستکم در «جامعه» و در حضور دیگرانی که میخواهند فضای عمومی، سالم و قدسی باشد، از آشکارسازیِ محرّمات شرعی و رفتارهای ضدّاخلاقی بپرهیزند و اندکی در «موقعیّت عمومی»، خویشتنداری کنند.