eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
652 عکس
619 ویدیو
363 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد کفیل روز سوم ماه رمضان.mp3
5.75M
🔊 صوت بیانات استاد کفیل در مورد ضرورت امیدواری و اعتقاد به آینده روشن و عدم ناامیدی از هدایت 🔸🔹 مشاهده کم توجهی یا بی توجهی و بی اعتنایی به ارزشها و باورها و رفتار دینی در جامعه نباید باعث ناامیدی انسان شود. 🔸🔹 خلوت بودن جاده هدایت موجب تردید ما نشود؛ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ . 🗓 پنجشنبه ۲۴ اسفندماه مصادف با سوم رمضان المبارک @tahzib_haghani
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری را که دشمنان با هزینه های سنگین نتوانستند انجام دهند برخی از خواص با طرح دنبال کردند.
20.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 این خانم معلم عکس شهدایی که توی سالن مدرسه بودن جمع کرده و جایی گذاشته سه شب شهید به خوابش میاد و میگه: ما به شما چه بدی کردیم که عکس های مارو جمع کردید؟!😳🤔 ✅از زبان خود خانم معلم بشنوید 👆👆👆 🌹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 🌹 شادی روح همه شهدا صلوات
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ماه خدا؛ سخن خدا 🕋 ⁉️ دو معنای «ربّ العالمین» چیست؟! 4⃣ قسمت چهارم 🎙 استاد محمدابراهیم کفیل 📲 به طلبه مدیا بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/657522961Cbd43c59a42
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ماه خدا؛ سخن خدا 🕋 خداوند متعال با چه چیزی شناخته میشه؟ 5⃣ قسمت پنجم 🎙 استاد محمدابراهیم کفیل 📲 به طلبه مدیا بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/657522961Cbd43c59a42
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸متن زیر به خامه فاضل ارجمند جناب حجت‌الاسلام آقای سجاد قربانی است که با اندکی تلخیص باز نشر شد: «نقدی بر قضاوتها پیرامون ماجرای یک بی حیایی و ناهی از منکری مظلوم» 🔹اخیرا فیلمی از برخورد یک روحانی ناهی از منکر با یک زن پرخاشگر در فضای مجازی پخش شد. حالا بنده که اصلا آن را ندیدم. برای آرامش خودم بیشتر از آن ارزش قائلم که اینگونه خرابش کنم. در قضاوت پیرامون این ماجرا ورای اینکه خوب بود توسط این طلبه عزیز چه رفتاری میشد چند منکر را دیدم که به ذهنم خطور کرد آنها را بیان کنم. 1⃣اوّلین منکر بزرگ در این فیلم خود این اشاعه و به هم زدن آرامش جامعه به عنوان یک حقّ مسلّم آحاد جامعه بود. انتشار چنین چیزهایی ظلم بزرگی به آرامش روانی جامعه است. باید با اشاعه دهندگان چنین اموری برخوردی سنگین شود. چندی پیش در ایالات متّحده شخصی با یک اسلحه وینچستر وارد یک دبستان شده و دهها کودک را به خاک و خون کشید. هنوز حتّی یک عکس از این فاجعه ی بزرگ وجود ندارد. تنها چیزی که هست عکس ماشینهای پلیس است که آنجا را احاطه کرده و تداعی در کنترل بودن شرایط میکنند. به نظرم کار درستی میکنند. 2⃣منکر دوّم قضاوتهای عجیبی بود که انسان را به تعجّب وا میدارد. طرفی را نسبت به احکام الهی و منادیان آن جسورتر میکند و طرف دیگر که باید مدافعان دین باشند نیز از طرف بزرگانشان مورد شماتت و توبیخ و تقبیح قرار میگیرند! گویا تقصیر اصلی را این طلبه محترم مرتکب شده است. در هر دو سو دارد به حکم الهی جفا میشود. آیا قرار است اهل منکر در منکرشان جسورتر و اهل معروف در معروفشان ذلیلتر شوند؟! در چنین فضایی دیگر حرمتی برای احکام الهی و منادیان آن باقی خواهد ماند؟! باز به یاد ایالات متّحده و ابهت پلیس در آنجا افتادم. مرادم این نیست ظلمی که میکنند کار صحیحی است. ولی خوب یافته اند که ولو پلیس بد رفتاری هم بکند نباید به این سادگی دست به تقبیح و شماتتش بزنند! نه برای اینکه آن شخص پلیس را دوست داشته باشند. بلکه برای اینکه میدانند تضعیف نهاد پلیس در چنان جامعه ای چه اثرات مخرّبی برایشان به بار خواهد آورد. آن هم پلیسی که صرفا به مناط امور اجتماعی باید تعظیم شود. ولی در اینجا اینها حواسشان نیست توبیخ این طلبه مظلوم در واقع تضعیف چه نهاد مقدّس و مهم و باعظمتی است؟! 3⃣منکر سوّم عاطفه زدگی و عوام زدگی در مقام قضاوت بود. ..... اگر فرضا خطایی هم از این طلبه عزیز سر زده هرگز در مقام توزین تناسبی بین خطای او و شناعت و زشتی رفتار این بی حیایی ها وجود نداشت پس چرا اینگونه ... قضاوت میکنند؟! «لَيْسَ مَنْ‏ طَلَبَ‏ الْحَقَ‏ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَه‏» 4⃣منکر چهارم زمان شناس نبودن و خطاهای سهمگین در موضوع شناسی است. اینها نمیدانند زمان ما زمانی نیست که قضاوت به سادگی میسور باشد؟! اینها نمیدانند در عصر رسانه ما بیش از واقعیّات با برساختی از واقعیّات مواجهیم؟! اگر اینقدر نمیدانند و دست به چنین قضاوتهای بزرگی میزنند ....‌‌
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ماه خدا؛ سخن خدا 🕋 تدبیر عالم بر اساس کدام صفت خداوند شکل می‌گیرد؟ 6⃣ قسمت ششم 🎙 استاد محمدابراهیم کفیل 📲 به طلبه مدیا بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/657522961Cbd43c59a42
هدایت شده از بذل الخاطر
باسمه تبارک و تعالی «چند نکته در باب ماجرای حجة الاسلام صدّیقی» 🔹با قطع نظر از حقیقت ماجرا و زوایای آن چند نکته در این زمینه برایم جالب بود: 1️⃣یکی مظلومیّت این ملّت شریف که اینگونه مورد هجوم حملات بی امان روانی است. مهمتر از تحریمهای اقتصادی که سفره ی این ملّت مظلوم را نشانه گرفته تا آنها را از نظام اسلامی ناراضی کند، ابر تحریمهای روانی است که میخواهند با آن بهداشت روانی و آرامش خاطر و رضایت این ملّت را خدشه دار کنند. گویا میخواهند نگذارند خیال انسان ایرانی تنفّس کند. تا کنون کمتر از این «تحریم روانی» برایمان گفته اند. تحریم آسایش روان ملّت ایران. یک اراده ی بزرگ و شومی وجود دارد که نمیخواهد بگذارد خیال این ملّت مقداری آسوده باشد. میخواهند ایرانیان را آزار و شکنجه روانی بدهند. روان متدینین که حسن ظنّ زیادی به آقای صدّیقی عزیز دارند وقتی اینگونه آشفته شود دیگر وای به حال دیگران! 2️⃣نکته دوّم اینکه حقیقتا انسان از این هجم از تخریب و ابراز کینه و سخنان نیشدار به این نمادهای دینی تعجّب میکند! سبحان الله! خدایا اینها دیگر کیانند؟! آدم تازه میفهمد این عذابهای مار و عقربی که برای دوزخیان است ریشه در چه دارد. آدم به وضوح آن نیش مار را در صحبتهای برخی میبیند که با یک خوشحالی و لذّت و یک شماتت قهرمانانه ای در حال زخم زبان هستند: «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ‏ أَكْبَر» این سخنهای چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت 3️⃣نکته ی سوّم مسأله ی احتیاط و بزرگی محتمَل در زمینه ی آبروی دین است. بزرگان در تصمیماتشان باید محتمَل که آبروی دین است را هم در نظر بگیرند. نکند یک دفعه شبهه ای پیرامون کارهایشان ایجاد کنند که توان شفاف سازی مطلوب را نداشته و یکجا از ریشه همه ی خدماتشان زیر سؤال برود. از همین رو حتّی به احتمالات ضعیف به دلیل بزرگیِ محتمَل باید در مقام تصمیم‌گیری توجّه کنند. زمینه های سوء استفاده را بخشکانند و همواره در تصمیمات اینچنینی یک پیوستی ناظر به امکان سوء استفاده و اعاده‌ی حیثیت دینی در نظر داشته باشند. یک دفعه غافلگیر نشوند که تا بخواهند کاری کنند کار از کار بگذرد و دشمن ضربه ی شومش را وارد کند. 4️⃣نکته ی چهارم به یکی از ابتلائات زمان ما برمیگردد. اختاپوسی به نام نظام بروکراسی و کاغذ بازی که خود را گاهی با واژه ی قانون تدلیس میکند. گاهی برای اینکه انسان بتواند زمینه های انجام کار خیری را انجام دهد مجبور میشود به شکلی حیله قانونی بزند! بنده خودم انسانهای پاکی را میشناسم که گاهی میگویند میدانند اگر واقعا دلشان برای بیت المال بسوزد گاهی باید خلاف قانون کارهایی بکنند تا پولها هدر نرود و به درد کاری بخورد. باید یک فکری برای بروکراسی های غیر ضروری بشود. اموری که به شدّت میتواند از جهتی فسادزا و از جهت دیگر مانع خیرات و از جهت دیگر متّهم کننده ی خیّرین واقعی و اهل صلاح باشد. آنهایی که واقعا دست در کارهای اجرایی دارند خوب میدانند از چه حرف میزنم. چطور واژه ی قانون با همه ی زیبایی هایش خودش میتواند گاهی مانع تحقّق کارهای خوب شود. 5️⃣نکته ی پنجم معضلی به نام اعتماد است. این مطلب واضح است که هر بزرگی به دلیل بزرگی اش زمینه برای فساد پیرامون او و اطرافیانش مهیّا می‌شود. اوّلین کار این است که خود شخص اهل فساد نباشد. ولی مگر همه ی کارهای مربوط به او را خودش به تنهایی میتواند انجام دهد؟! معمولا نیاز به اطرافیان و دفتر و مشاور و... دارد. آنها را چه کار کنیم که فاسد نباشند؟! بعضا توانمندی هایی دارند که دیگرانی که جای آنها را پر کنند هم نمیشناسیم. اینجا برخی با سوء ظن کارها را به این افراد و حتی فرزندان خود نسپرده و خودشان سعی میکنند حتّی المقدور در تصمیمات مباشرت داشته باشند. ولی روشن است که بدون اعتماد، این حجم زیاد کارها پیش نمیرود و خودش مفاسد دیگری دارد. برخی دیگر هم که اعتماد میکنند، گاهی سر از فساد در می آورد. در اینجا چاره‌ی کار اعتماد هوشمند است. به نوعی باید مدیریت کرد. مطالعه ی سیره ی امام خمینی در این زمینه راهگشاست. در واقع تدبّر در ماجرای آقای صدّیقی عزیز نشان میدهد باز مسأله به همین معضل اعتماد بزرگان به اطرافیان یا عدم اعتماد برمیگردد. معضل زمانی سنگین‌تر میشود که شخصی سالها همه ی کارها را به خوبی انجام میدهد و واقعا انسان را به خودش و لیاقتش وابسته میکند ولی یک دفعه در یک نقطه ی خاصی ضربه را میزند. 🔹در انتها تذکّری هم خطاب به مؤمنین باید داد. زبان تیز و تند و القاء شبهه و بیان اینکه قانع نشدیم و... همه در این موارد و نسبت به این انسانهای امتحان پس داده مصداق بارز سوء ظنّ است. سوء ظنّ هم گاهی بیش از آنکه دلالت بر فسادی در متعلَّق ظن ما داشته باشد نشان دهنده ی درون خود ماست. گاهی انسان باید از خودش بترسد! نقش رخ توست هر آنچه در من بینی با شمع در آ که خانه روشن بینی
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸ماه مبارک رمضان ماه روزه گرفتن است 🔸حتی برای زیارت مستحبی هم روزه را ترک نکن 1⃣حدیث اول: عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: قلت له - جعلت فداک - یدخل علی شهر رمضان فاصوم بعضه فتحضرنی نیه زیاره قبر ابی عبدالله (علیه السلام): فازوره و افطر ذاهبا و جائیا او اقیم حتی افطر و ازوره بعد ما افطر بیوم او یومین؟ فقال له: اقم حتی تفطر. فقلت له: - جعلت فدالک - فهو افضل؟ قال: نعم، اما تقرا فی کتاب الله: فمن شهد منکم الشهر فلیصمه(بقره:۱۸۶) وسائل الشیعه، ج 10، ص 183، ح 13168 ابابصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم، ماه رمضان بر من وارد می شود، چند روزی از آن را روزه می گیرم، سپس تصمیم می گیرم به زیارت امام حسین (علیه السلام) بروم که موجب می‌شود بواسطه مسافرت و در مسیر رفت و برگشت نتوانم روزه بگیرم ، با این وجود آیا به زیارت بروم یا زیارت حضرت را به یکی دو روز بعد از عید فطر موکول کنم ؟ حضرت فرمودند : بمان و بگیر. گفتم یعنی این بهتر است؟ فرمودند: بلی، مگر در کتاب خدا نخوانده ای که: هر کس از شما ماه رمضان را درک کرد پس درآن روزه بدارد. 2⃣حدیث دوم: مرحوم شیخ طوسی ره با سند خود از محمد بن فضل بغدادی نقل می‌کند که گفت: به امام هادی علیه‌السلام نوشتم: فدایت شوم! ماه رمضان می‌آید، و در دل انسان، هوای زیارت امام حسین علیه‌السلام، و زیارت پدر بزرگوار تو در بغداد می‌افتد، آیا در وطن خود بماند و روزه بگیرد تا ماه رمضان به پایان رسد، سپس به برود، یا در ماه رمضان مسافرت کند و افطار نماید؟ امام علیه‌السلام در پاسخ نوشتند: از آنچنان فضیلت و اجری برخوردار است که هیچ ماهی ندارد، پس چون رمضان آمد، ماه رمضان مقدم است. و روی أیضا: عن محمد بن أحمد بن داود، عن محمد بن الحسین بن أحمد، عن عبدالله بن جعفر الحمیری، قال: حدثنی محمد بن الفضل البغدادی، قال: کتبت الی أبی‌الحسن العسکری علیه‌السلام: جعلت فداک، یدخل شهر رمضان علی الرجل فیقع بقلبه زیارة الحسین علیه‌السلام و زیارة أبیک ببغداد، فیقیم فی منزله حتی یخرج عنه شهر رمضان، ثم یزورهم، أو یخرج فی شهر رمضان و یفطر. فکتب علیه‌السلام: لشهر رمضان من الفضل و الأجر ما لیس لغیره من الشهور، فاذا دخل فهو المأثور . التهذیب ج ۶ ص ۱۱۰