✨﷽✨
✅آیا هر تفکری عبادت است؟
✍براساس روایات اسلامی یک ساعت تفکر و اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت کردن است. اما این پرسش مطرح می شود که تفکر در چه موضوعی؟ آیا هر تفکر با هر نتیجه ای را می توان برتر از یک سال عبادت خدا دانست؟ ظاهرا این گونه نیست، بلکه مراد تفکر و اندیشه ای است که بر معرفت الهی، خداشناسی، عبودیت انسان و خضوع و خشوع وی در برابر خداوند و اصلاح رفتار و کردار وی بیفزاید و او را به خداوند نزدیکتر کند.
آقای قدس نقل می گوید: « روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب، پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان.
پسر پاسخ داد: چشم. آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن امام صادق علیه السلام می فرماید: « تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
آیت الله بهجت فرمودند : آقا پرخاش کرد و فرمود: ... !! خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🔸 کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید
🔸 در روایت می خوانیم: «کل معروف صدقه؛ هر کار نیک و پسندیده ای صدقه است». از بعضی روایات به دست می آید که صدقه تنها کمک به فقیر نمی باشد بلکه انجام کار خیر و نیکی در مورد افراد ثروتمند نیز صدقه شمرده شده است
🔸 و در بعضی روایات آموختن علم و دانشی که موجب رشد و هدایت کسی گردد صدقه به حساب آمده است. در برخی روایات نیز ایجاد تفاهم و آشتی میان دو نفر و اصلاح بین آنها را از صدقه شمرده اند
🔸 پیغمبر گرامى اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند
🔸 هر کار نیکى به هر صورت باشد صدقه و انفاق در راه خدا محسوب مىشود (و منحصر به انفاقهاى مالى نیست)
🔸 و هر چه انسان براى حوائج زندگى خود و خانواده خود صرف مىکند صدقه نوشته مىشود و آنچه را که انسان آبروى خود را با آن حفظ مىکند صدقه محسوب مىگردد
🔺 پن: آیه سجده مستحب دارد (واجب نیست)
داستان دلنشین منبر
@membariha313
◆ #کلام_عالی :
✨🌹✨
『 آرزوی مرگ 』
پیامبر اکرم (صلےاللهعلیه وآله) بر مردی وارد شدند، که از زندگی شکایت میکرد و آرزوی مرگ داشت، رسول خدا به او فرمودند:
«آرزوی مرگ نکن چرا که اگر آدم خوبی باشی در صورت زنده بودن بر خوبیهایت افزوده میشود و اگر بدی کرده باشی فرصت جبران بدی ها و #طلب_رضایت از دیگران را پیدا می کنیم بنابراین آرزوی مرگ نکنید»
زمانی برسد که ما محتاج گفتن
یک #لا_اله_الا_الله و محتاج گفتن
یک #استغفرالله می شویم
و دیگر به ما فرصت نمی دهند
چرا خودمان آرزوی از دست رفتن
فرصت را بکنیم؟
[ #استاد_عالی]
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🔸🔸🔸🔸🔸🔸﷽🔸🔸🔸🔸🔸
⭕️✍ #داستانهای_آموزنده
💢 چهل_سال_معصیت
💠زمان حضرت موسى عليه السـلام در بنى اسـرائيل بـه جهت نيامـدن باران قحطى شد. مردم به حضرت مـوسى گفتند: بـراى ما نماز استسقاء بخوان. حضـرت مـوسى عليـه السلام با قـوم خود براى دعاى باران رفتند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هر چه #دعا كردند باران نيامد.
حضرت مـوسى عليـه السـلام علت را از پروردگار پرسید. ندا آمـد: در ميان شما شخصی هست كه چهل سال مرا معصيت میكند. به او بگو از جمعيت خارج شـود تا #باران رحمتـم را نازل كنم. حضرت با صداى بلند فرمود: اى كسى كهچهل سال است معصيت مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت بدى تو باران رحمت خود را از ما قطع كرده
مرد عاصى با خود گفت چه كنم؟ اگر برخيزم واز ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و رسوا مى شـوم و اگر نروم كه خدا باران نمی دهد همان جا نشست و از روى حقيقت تـوبه كرد و از كـرده خود #پشيمان شـد. يكدفعه ابرها آمـد و چنان بارانى آمد كه تمام سيـراب شـدند. حضـرت عـرض كـرد: خـدایا كسى از ميـان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟
خطاب شد: "سقيتكم بالذى منعتكم به" به شما باران دادم ، به سبب آن كسى كـه شمـا را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون بـرود. موسى عليه السلام عرض كـرد: خدايا! اين بنـده را به من بنما. خطاب شـد: اى موسى آن وقتى كـه مـرا #معصيت می كرد رسـوايش نكردم ، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟!
📗 قصص الله یا داستـان هایی از خدا ، تالیف ، قاسم میرخلف زاده
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✅نظر اسلام درباره حضور زنان در جامعه و اختلاط زن و مرد چیست؟؟
✍اسلام با اختلاط مخالف است نه با شرکت زن در مجامع ولو با حفظ حریم. اسلام میگوید: نه حبس و نه اختلاط بلکه حریم. سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا(ص) همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است.
در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. شرکت مختلط زن و مرد در برخی مجامع، مانند برخی مشاهد مشرّفه که در زمان ما محل ازدحام فوقالعاده است، برخلاف مرضیّ شارع مقدس اسلام است.
📚 مسئله حجاب، ص220
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
#مردعابدوزن_بدکار
✍زنی فاسد و هرزه گرد، با چند نفر از جوانان بنی اسرائیل روبرو شد. با قیافه زیبا و آرایش کرده خود آنها را فریفت. یکی از آن جوانان به دیگری گفت: «اگر فلان عابد هم این زن را ببیند فریفته اش خواهد شد.» زن آلوده چون این سخن را شنید گفت: «به خدا سوگند تا او را نفریبم به خانه برنمی گردم.»پس شب به خانه عابد رفت و درب را کوبید و گفت: «من زنی بی پناهم! امشب مرا در خانه خود جای بده.» ولی عابد امتناع ورزید.
زن گفت: «چند نفر جوان مرا تعقیب می کنند، اگر راهم ندهی، از چنگشان خلاصی نخواهم داشت.»عابد چون این حرف را شنید به او اجازه ورود داد. همین که آن زن داخل خانه شد لباسش را از تن خود بیرون آورد و قامت دلارای خویش را در مقابل او جلوه داد. چون چشم عابد به پیکر زیبا و اندام دلفریب او افتاد چنان تحت تأثیر غریزه جنسی واقع شد که بی اختیار دست خود را بر اندامش نهاد. در این موقع ناگهان به خودش آمد و متوجه شد که چه کاری از او سرزده است. به طرف دیگی که برای تهیه غذا زیر آن آتشی افروخته بود رفت و دست خود را در آتش گذاشت.
زن پرسید: «این چه کاری است که می کنی؟» او جواب داد: «دست من، خودسرانه کاری انجام داد، حالا دارم او را کیفر می دهم.» زن از دیدن این وضع طاقت نیاورد و از خانه او خارج شد. در بین راه به عده ای از بنی اسرائیل برخورد کرد و گفت: «فلان عابد را در یابید که خود را آتش زد.» و وقتی آنها رسیدند مقداری از دست او را سوخته یافتند.
📚بحارالانوارج۱۴
داستان دلنشین منبر
@membariha313
مداحی آنلاین - برکات تلاوت قرآن 0 حجت الاسلام عالی.mp3
1.96M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰 برکات تلاوت قرآن ...⁉️🔰
#استاد_مسعود_عالی
🌷حداقل برای یک نفر ارسال کنید
┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄
داستان دلنشین منبر
@membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کنترل شهوت و رسیدن به پاکدامنی
🎤 #استاد_عالی✅
داستان دانشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
♨مهمانداری خدا
♻گویند کافری از حضرت ابراهیم (علیه السلام) طعام خواست. حضرت ابراهیم (علیه السلام) گفت اگر مسلمان شوی، تو را مهمان کنم و طعام دهم. کافر رفت.
خدای عزوجل وحی فرستاد که ای ابراهیم، ما هفتاد سال است که این کافر را روزی می دهیم و اگر تو یک شب، او را غذا می دادی و از دین او نمی پرسیدی چه می شد؟
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در پی آن کافر رفت و او را باز آورد و طعام داد. کافر گفت چه شد که از حرف خود برگشتی و پی من آمدی و برایم سفره گستردی؟ حضرت ابراهیم (علیه السلام) ماجرا را بازگفت. کافر گفت اگر خدای تو چنین کریم و مهربان است، پس دین خود را بر من عرضه کن تا ایمان بیاورم و مسلمان شوم.
📚کشف المحجوب، ص 409
داستان دلنشین منبر
@membariha313
هدایت شده از Ahmadreza
ظروف طرح چینی:
⭕ تولید و پخش ظروف پلاستیک طرح چینی 💫
ب صورت تک وعمده
🔶 طرح های بسیار زیبا 🌹
🔸 نازلترین قیمت ها❗️
🔸 برای هتل ها ، تالار ها ومنازل
🔸به کانال ظروف شیک بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/1820786743Ca8a7daed75
🔶جهت سفارش👇
https://eitaa.com/Zoroffshikk
.
🔶شماره تماس👇
📞09379834595
🔶پیچ اینستا:. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1jwuevr793x2&utm_content=hdscncu
Aali-34.mp3
3.91M
🎙حجتالاسلام والمسلمین #عالی
🔺سفر تاریخی امام رضا (ع) به ایران
#دهه_کرامت
#سخنرانی_کوتاه
#ولادت_امام_رضا_ع
🔸🔸🔸
✅ #حجت_الاسلام_عالی
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✅تقوا چیست؟
✍شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن. عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!!
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
#عابد_مغرور
✍روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج1
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
✍ آیت الله صدیقی:
بیداری در دل شب عزت دنیا و آخرت را نصیب انسان میکند.رسول خدا (صلى اللّٰه علیه و آله) پرچمدار هدایت همه نسلها بود و به همین دلیل خداوند نماز شب را بر ایشان واجب کرد. دستور الهی بر ایشان بود که شب را انتخاب کند، زیرا قرار بر این بود که ایشان به والاترین مقام برسند
باید توجه داشت که با حرف زدن تنها نمیتوان شکار دلها کرد، کلامی که همراه عمل نباشد هیچ سودی ندارد. نجات، استغفار و استجابت دعا در سحر است. اگر میخواهید نور حلقه صالحین باشید نماز شب را الگوی زندگی خویش قرار دهید و در شب انرژی بگیرید تا صبح انرژی دهنده باشید.بیداری و عبادت در دل شب ویژگی کسی است که میخواهد دلها را رهبری کند
در روایات از امام حسن عسگری (علیه السّلام) نقل شده است، کسی که نماز شب نمیخواند از ما نیست، بنابراین مسلمانی که بخواهد با ولایت علی (علیه السّلام) همراه باشد باید نماز شب را بر پا دارد.
📚 نخستین همایش حلقه صالحین، مشهد، اسفند ۱۳۹۲
داستان دلنشین منبر
@membariha313
⚜ عاقبت شخص #توبه_کننده
✍️در زمان یکى از اولیاى حق، مردى بود که عمرش را به بطالت و #هوسرانى و لهو و لعب گذرانده بود، نزدیک #مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد، گذشته عمر را به بازبینى نشست و از عمق دل آهى کشید و اشک ریخت و به عنوان #توبه و عذرخواهى از حریم حضرت دوست عرضه داشت:
📖 «یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ اِرْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ»
پس از مرگ، اهل شهر به مردنش شادى کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانى انداخته، خس و خاشاک به رویش ریختند! آن مرد الهى در خواب دید به او گفتند: او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار. عرضه داشت: او به بدکارى معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند؟
🔅به او پاسخ دادند: خود را مفلس و تهیدست دید، به درگاه ما نالید، به او رحمت آوردیم. کدام غمگین از ما خلاصى خواست او را خلاص نکردیم، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم.
📕عرفان اسلامی اثر استاد انصاریان
داستان دلنشین منبر
@membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند
✍موضوع: خدا چیکارس؟
داستان دلنشین منبر
@membariha313
حجتالاسلام مؤمنی:
🔹علامه امینی فرمودند اگر من توانستم الغدیر را بنویسم به برکت توجه و توسلی است که به قرآن داشتم.
🔹برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین علی (ع) نیازمند منابع و روایات بودیم تا دستمان در استدلال پر باشد که حقیقتا علامه امینی حقانیت حضرت را با استناد به استدلالهای اولا قرآنی و ثانیا روایی اثبات کرده است.
🔹در حقانیت امیرالمؤمنین علی (ع) ما ادله متعددی از قرآن، روایات، عقل، کتاب و سنت داریم، منتها اگر چرک جاهلی بر قلب انسان عارض شده باشد، بازهم نخواهد پذیرفت.
داستان دلنشین منبر
@membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کنم غم از دل برود؟
#استادپناهیان
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🌼استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
✍سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد. در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند.کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذر خواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر:
✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند: زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت میکرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند:
روح این زن جدل میکند وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درندهای شد. همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس ونعره زدن دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد. سگ رفت و او را دفن کردند.
📚منبع :کیمیای محبت ص۱۴۱
داستان دلنشین منبر
@membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد فاطمی نیا
🎬موضوع: از کجا بدونم از چشم خدا افتادم یا نه ...!
#آیت_الله_فاطمی_نیا
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🌻🍃🍁🌻🍃🍁🌻🍃🍁🌻
🍃🍁🌻🍃🍁🌻
🌻🍃🍁🌻
🌻
9⃣3⃣ مراعات شخصیت فقیر
یسع بن حمزه گوید: در مجلس امام رضا(علیه السلام) بودیم و با او صحبت می کردیم و جمع فراوانی از مردم در آن مجلس حضور داشتند و از حلال و حرام الهی از آن حضرت سوال می کردند که مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به امام(علیه السلام) عرض کرد: السلام علیک یا بن رسول اللّه. مردی از دوستداران شما و پدران و اجداد شما هستم، از سفر حج می آیم و پولم را گم کردم و چیزی ندارم تا به وطنم برسم. اگر امکان دارد کمک کنید و مرا به وطنم برسانید خداوند مرا از نعمتهایش بهره مند کرده است وقتی به مقصد رسیدم آنچه به من داده اید را از طرف شما صدقه می دهم زیرا خود مستحق صدقه نیستم.
امام رضا(علیه السلام) به او فرمود: بنشین خداوند تو را مورد رحمت خویش قرار دهد. آنگاه رو به مردم کرد و با آنان سخن می گفت تا همه آنها به تدریج از مجلس بیرون رفتند و تنها من و سلیمان جعفری و خیثمه و آن مرد مسافر در مجلس امام(علیه السلام) ماندیم.
حضرت فرمود: آیا اجازه می دهید من به اندرون خانه وارد شوم؟
سلیمان عرض کرد: خداوند امر شما را مقدم داشته است.
حضرت برخاست و وارد اتاقی شد و پس از مدتی بازگشت و دست خود را از بالای در بیرون کرد و گفت: آن مرد مسافر خراسانی کجاست؟
او در جواب گفت: من اینجا هستم.
امام(علیه السلام) فرمود: این دینارها را بگیر و هزینه سفر کن و لازم نیست از طرف من صدقه دهی و برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا مشاهده کنی. مرد مسافر پول را گرفت و رفت.
سلیمان به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم عطا کردی و مهربانی فرمودی اما چرا خود را به هنگام پول دان نشان ندادی و از پشت در دست خود را بیرون کردی؟
امام(علیه السلام) فرمود: ترسیدم ذلت و شرمندگی در خواست کردن را به هنگام برآوردن حاجتش در چهره او ببینم. آیا سخن رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) را شنیده ای که فرمود: پاداش کسی که کار نیکش را می پوشاند برابر هفتاد حج است و کسی که آشکارا گناه می کند ذلیل است و پوشاننده گناه مورد عفو قرار می گیرد.
📙 سفینة البحار، ج ١، ص ۴١٨و ۴١٩
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
♨امانتداری
✍فضیل بن عیاض، پیش از آن که با شنیدن آیه اى از آیات قرآن توبه کند راهزن بود. وى در بیابان مرو خیمه زده بود و پلاسى پوشیده و کلاه پشمین بر سر و تسبیح در گردن افکنده و یاران بسیار داشت، همه دزد و راهزن. هر مال و جنس دزدیده شده اى که نزد او مى بردند، میان دوستان راهزن تقسیم مى کرد و بخشى هم خود برمى داشت.
روزى کاروانى بزرگ مى آمد، در مسیر حرکتش آواز دزد شنید. ثروتمندى در میان کاروان، پولى قابل توجه داشت. برگرفت و گفت در جایى پنهان کنم تا اگر کاروان را بزنند، این پول برایم بماند. به بیابان رفت، خیمه اى دید در آن پلاس پوشى نشسته، پول به او سپرد. فضیل گفت در خیمه رو و در گوشه اى بگذار، خواجه پول در آنجا نهاد و بازگشت.
چون به کاروان رسید، دزدان راه را بر کاروان بسته و همه اموال کاروان را به دزدى تصرف کرده بودند.آن مرد قصد خیمه پلاس پوش کرد. چون آنجا رسید، دزدان را دید که مال تقسیم مى کردند. گفت آه، من مال خود را به دزدان سپرده بودم.
خواست باز گردد، فضیل او را بدید و آواز داد که بیا. چون نزد فضیل آمد، فضیل گفت چه کار دارى؟ گفت جهت امانت آمده ام. گفت همان جا که نهاده اى بردار. برفت و برداشت. یاران فضیل را گفتند ما در این کاروان هیچ زر نیافتیم و تو چندین زر باز مى دهى. فضیل گفت او به من گمان نیکو برد و من نیز به خداى تعالى گمان نیکو مى برم. من گمان او را به راستى تحقق دادم تا باشد که خداى تعالى گمان من نیز به راستى تحقق دهد.
📚 زیبایی های اخلاق، حسین انصاریان، صفحه 266
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🌼تربیت فرزند از منظر امام رضا(ع)
✍امام رضا(ع) به یاران خود در مورد فرزندآوری تاکید میکردند و کسی که فرزند نیاورد را شبیه کسی میدانستند که هیچگاه در دنیا زندگی نکرده است
در عین حال، پس از آن، رفتار مناسب با فرزند و تربیت او را از وظایف اصلی پدر و مادر میدانستند. از موارد جالب این بود که در توصیههای ایشان، أنس دادن فرزند با خدا از لحظه تولد، مورد تاکید قرار میگرفت اذان و اقامه گفتن در گوش او، عقیقه و نام نیکو نهادن بر او، از جمله این موارد بود.
برای مثال، بر نامیدن فرزندان به «محمد» تشویق میکردند و میفرمودند: «خانهای که در آن نام محمد باشد، صبح و شبش بهخوبی میگذرد»
💥از موارد جالب دیگر در تربیت، آموزش عملی به فرزندان بود؛ امام رضا(ع) به والدین میآموختند که به فرزندان امر کنید صدقه بدهند و از کودکی، نماز را با مهربانی به آنها بیاموزند...
📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع)
داستان دلنشین منبر
@membariha313