#واجعل_لسانی_بذکرک_لهجا
خاله عفت سواد نداشت.
محضر شیرینی داشت و حرف های جدی اش حتی رگه های پررنگ طنز داشت.
لهجه طالقانی هم به این شیرینی افزوده بود.
اهل مناجات و نماز شب بود و چون قرآن و مفاتیح نمی توانست بخواند مناجات نامه ی خاص خودش را داشت.
گاهی که مهمان ما بود و سحرها از صدای مناجاتش بیدار می شدیم حتی با شِکوه ها و گریه هایش دوست داشتیم بخندیم.
می گفت خدایا گفتی گناه نکن گفتیم چشم
گفتی دزدی نکن گفتیم چشم
گفتی دروغ نگو گفتیم چشم
گفتی غیبت نکن
نمی تانِم
نمی تانِم
نمی تانِم
بعد به شدت گریه می کرد و این شعر را چند بار می خواند:
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم...
خدا توی نماز با اینکه پر از خط کش و قانون و باید و نباید است یک جای مهم مثل قنوت را خالی گذاشته و اجازه داده که تو هر طور دوست داری با او حرف بزنی و حتی اجازه داده با زبان مادری و با لهجه ی خودت حاجت هایت را از او بخواهی
لابد برایش مهم بوده که اینجا حرفی که با او می زنی حرف خودِ خودت باشد
بد نیست آدم لااقل یک بار این امکان نماز را تجربه کند...
گاهی فکر می کنم وقتی صداها و ناله ها و مناجات بندگان به آسمان می رود کدام صداست که مثل همه ی صداها نیست
کدام لهجه است که فرشته ها آن را فراموش نمی کنند و اگر روزی خاموش شد دلشان برای او تنگ می شود؟...
#روی_ماه_خدا_را_ببوس
✍حسن بیاتانی
♡ @menaleshghvahalatehi