eitaa logo
منبرطلاب
20هزار دنبال‌کننده
214 عکس
67 ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم #منبر در فضای #مجازی #ویژه_طلاب_و_مبلغین اخبار استخدامی ادمین @talabe_admin کانال شخصی است کانون تبلیغاتی پربازده منبر http://eitaa.com/joinchat/1201668109Cc875229ef3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت و حکومت الهی با نگاهی به قصص قرآنی [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روشاین منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام سوال: اگر بعد از وضو و یا غسل، مانعی در اعضای وضو و یا غسل دیده شود، چه وظیفه ای داریم؟ جواب: اگر ندانید مانع موقع غسل یا وضو وجود داشته یا بعد از وضو یا غسل ایجاد شده است، غسل و وضو و نماز صحیح است. 🖊نویسنده آمریکایی یک نویسنده آمریکایی درباره حادثه ۱۱ سپتامپر کتابی نوشته درمورد سرگذشت ۶۰ نفر از افرادی که در اون لحظه ای که برج های دوقلو فرو ریختن و سوختن، در اون مکان و زمان قرار داشتند. هر کدوم به دلیلی موفق نشدند به قرار برسند و عصبانی هم بودند. یکی در صف مونده بود، یکی در آسانسور، یکی درگیری پیش اومده بود براش، اما بعد معلوم شد اینکه اونها نتونستن به قرار برسند باعث شده تا زنده بمونن و اگر در اون لحظه در برج بودن از بین میرفتند. فعلا این نکته را همین جا نگه داریم برویم محضر نورانی قرآن کریم؛ 🔷موسی و خضر یکی از داستان های جالب و بحث برانگیز قرآن کریم ماجرای ملاقات حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) است.که در سوره کهف بیان شده است. حضرت موسی از طرف خداوند مأموریت یافت تا با شخصی که به دانش های عجیب از اسرار الهی آگاهی داشت همراه شود. وقتی حضرت موسی از خضر اجازه همراهی خواست ، خضر با این شرط که موسی(ع) نسبت به کارهای او چون و چرا نکند همراهی او را قبول می‌کند؛قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّىٰ أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿٧٠ کهف﴾ سه واقعه در همراهی موسی(ع) و خضر(ع) اتفاق افتاد: در ابتدا این دو سوار بر کشتی شدند و خضر کشتی را سوراخ کرد. موسی (ع) به او اعتراض کرد و خضر شرط خود را گوشزد کرد. این دو نوجوانی را دیدند و خضر بدون هیچ مقدمه‌ای آن نوجوان را به قتل رساند. این عمل نیز با واکنش شدید موسی(ع) روبه‌رو شد: «آیا جان پاکی را بدون آنکه مرتکب قتلی شده باشد می‌کشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی».خضر مجدد شرط را بازگو کرد. موسی گفت :اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن. خضر و موسی وارد شهری شدند که اهل آن از پذیرایی آن‌ها خودداری کردند. خضر به دیوار نیمه خرابی رسید و آن را ترمیم و بازسازی کرد. موسی(ع) تصور کرد این عمل بخاطر این است که مزدی از اهالی بگیرد و این را به خضر(ع) گفت.خضر گفت: «اين جدايى ميان من و توست. به زودى تو را از تأويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت». پس از اعتراض سوم حضرت موسی(ع)، خضر ادامه همراهی را امکان‌پذیر ندانسته و علت کارهای قبل خود را ذکر کرد: سوراخ کردن کشتی به این‌جهت بود که حاکم ظالمی کشتی‌ها را مصادره می‌کرد و خضر با سوراخ کردن کشتی، آن‌را از مصادره نجات داد تا برای مالکان مستمند خود باقی بماند. علت کشتن آن نوجوان این بود که پدر و مادر او مومن بودند، این فرزند آن‌ها را به طغیان می‌کشاند. پروردگار فرزند پاک‌تر و پرمحبت‌تری به‌جای او به آنها خواهد داد. طبق حدیث به جای آن پسر دختری برای پدر مادر ش متولد شد که از نسل آن دختر هفتاد پیامبر به وجود آمد . «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا»آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت، پدرشان مرد صالحی بود، پروردگار می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را بگیرند. 🔷جمع بندی فعلا یک جمع بندی داشته باشیم؛ افراد اعتراض میکند و از اتفاقی ناراحت می شوند اما وقتی پرده های جهل کنار برود و حکمت الهی که پشت ماجراست روشن شود نظرات تغییر خواهد کرد؛ کشتی سوراخ بهتر از بدون کشتی شدن است. فوت پسر جوان جانکاه است و یک ضربه به خانواده ،دختر در ذهن برخی افراد فایده ش به اندازه پسر نیست اما طبق این ماجرا هر دو برعکس بود. و نکات بیشتری در این ماجرا قابل ذکر است که فعلا به همین مقدار بسنده کنیم و مطلبی دیگر را تقدیم کنیم 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔷قصه نمرود یکی دیگر از قصه هایی که در قرآن به آن اشاره شده قصه نمرود است نمرود همواره با مركب سلطنت، تاخت و تاز ميكرد و به شيوههاي طاغوتي خود ادامه ميداد تا اينكه خداوند فرشتهاي را به صورت انسان، براي نصيحت نزد نمرود فرستاد، اين فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنين گفت: «... اينك بعد از آن همه خيره سريها و آزارها و سپس سرافكندگيها و شكستها، سزاوار است كه از مركب سركش غرور فرود آيي، و به خداي ابراهيم (ع) كه خداي آسمانها و زمين است ايمان بياوري، و از ظلم و ستم و شرك و استعمار، دست برداري، در غير اين صورت فرصت و مهلت به آخر رسيده، اگر به روش خود ادامه دهي، خداوند داراي سپاههاي فراوان است و كافي است كه با ناتوانترين آنها تو و ارتش عظيم تو را از پاي در آورد.» نمرود اين نصايح را به باد مسخره گرفت و با كمال گستاخي و پررويي گفت: «در سراسر زمين، هيچ كسي همچو من داراي نيروي نظامي نيست، اگر خداي ابراهيم (ع) داراي سپاه هست، بگو فراهم كند، ما آماده جنگيدن با آنان هستيم.» فرشته گفت: اكنون كه چنين است سپاه خود را آماده كن. نمرود سه روز مهلت خواست و در اين سه روز آن چه توانست آماده كرد. آنگاه نمرود، ابراهيم (ع) را طلبيد و به او گفت: اين لشگر من است! ابراهيم (ع) جواب داد: شتاب مكن، هم اكنون سپاه من نيز فرا ميرسند. در حالي كه نمرود و نمروديان، سرمست غرور بودند و از روي مسخره قاه قاه ميخنديدند، ناگاه از طرف آسمان انبوهي از پشه ظاهر شد و به جان سپاهيان نمرود افتادند (آنها آن قدر زياد بودند كه مثلاً هزار پشه روي يك انسان ميافتاد، و آن قدر گرسنه بودند كه گويي ماهها غذا نخوردهاند) طولي نكشيد كه ارتش عظيم نمرود در هم شكست و به طور مفتضحانه به خاك هلاكت افتاد. شخص نمرود در برابر حمله برق آساي پشهها به سوي قصر خود گريخت، وارد قصر شد و در آن را محكم بست، و وحشت زده به اطراف نگاه كرد. در آنجا پشهاي نديد، احساس آرامش كرد، با خود ميگفت: نجات يافتم، آرام شدم، ديگر خبري نيست... در همين لحظه باز همان فرشته ناصح، به صورت انسان نزد نمرود آمد و او را نصيحت كرد و به او گفت: لشكر ابراهيم (ع) را ديدي! اكنون بيا و توبه كن و به خداي ابراهيم (ع) ايمان بياور تا نجات يابي! نمرود به نصايح مهرانگيز آن فرشته ناصح، اعتنا نكرد. تا اينكه روزي يكي از همان پشه ها از روزنهاي به سوي نمرود پريد، لب پايين و بالاي او را گزيد، لب هاي او ورم كرد، سرانجام همان پشه از راه بيني به مغز او راه يافت و همين موضوع به قدري باعث درد شديد و ناراحتي او شد، كه گماشتگان سر او را ميكوبيدند تا آرام گيرد، سرانجام او با آه و ناله و وضعيت بسيار نكبتباري به هلاكت رسيد، و طومار زندگي ننگينش پيچيده شد. به تعبير قرآن «وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرين؛ نمروديان با تزوير و نقشههاي گوناگون خواستند تا ابراهيم را شكست دهند، ولي خود شكست خوردند.» پروين اعتصامي: خواست تا لاف خداوندي زند برج و باري خدا را بشكند پشه اي را حكم فرمودم كه خيز خاكش اندر ديده خودبين بريز امام صادق (ع) درباره قضيه نمرود فرموده است: «خداوند ناتوانترين خلق خود، پشه را به سوي يكي از جباران خودكامه (نمرود) فرستاد، آن پشه در بيني او وارد گرديد، تا به مغز او رسيد، و او را به هلاكت رسانيد، و اين يكي از حكمتهاي الهي است كه با ناتوانترين مخلوقاتش، قلدرترين موجودات را از پاي در ميآورد.»(۱) در روايت آمده: «آن پشه نيمه فلج بود، و يك قسمت از بدنش قوت نداشت، وقتي كه وارد مغز نمرود شد به زبان حال چنين گفت: اي نمرود! اگر ميتواني مرده را زنده كني، اين نيمه مرده مرا زنده كن، تا با قوت آن قسمت از بدنم كه فلجي آن خوب شده، از بيني تو بيرون آيم، و يا اين قسم بدنم را كه سالم است بميران تا خلاص شوي. پیام قصه پیام قصه را با آیه ای از قرآن کریم تقدیم میکنیم؛ «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إِلاّ بِسُلْطان». اى جمعیت جن و انس! هرگاه به راستى مى خواهید از مجازات و کیفر الهى برکنار مانید اگر مى توانید از مرزهاى آسمانها و زمین بگذرید، و از حیطه قدرت او خارج شوید، ولى هرگز قادر بر این کار نیستید، مگر با نیروئى الهى، و چنین نیروى الهى نیز در اختیار شما نیست)؛ (۲) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
♻️آثار علم به حکمت و حکومت الهی آنچه تقدیم شد عبارت بود از اینکه ایمان بیاوریم به حکومت علی الاطلاق خداوند که خدا بر همه حوادث عالم اشراف دارد و برگی از درخت نمی افتاد مگر اینکه خداوند علم دارد و اذن داده است. و همین طور توجه به این که اگر چه برخی امور ناخوشایند ما هستند اما باید باور کنیم که خداوند حکمت و مصلحتی در آن قرار داده است که خیر و صلاح من در آن است. 🔷تحمل سختی تکالیف با ایمان به حکمت و حکومت الهی، تحمّل سختی های تکالیفی مثل روزه و نماز صبح را در راه امتثال اوامر او لذت‌بخش مى نمايد؛ چرا كه مى‌داند تمام اين برنامه ها و دستورات از سوى آن حكيم بزرگ است، اگر داروى تلخى تجويز كرده داروئى است حيات بخش و اگر كار پر مشقّتى را تكليف نموده سرانجام، راحت آفرين و تكامل دهنده است. ➖مرحوم آخوند کاشی ،در مدرسه ی علمیه ی صدر، در اصفهان، سکونت داشتند. یک روز فردی از عشایر اطراف اصفهان ‌آمده بود تا دم غروب نمازی بخواند. سر حوض آمد و آبی به دست و صورتش زد؛ سپس خم و راستی شد که مثلاً نماز خوانده باشد. مرحوم آخوند نزد او رفت و پرسید: «تو چه کار کردی؟ این نماز بود که خواندی؟» او پاسخ داد: «نه». دوباره پرسید: «پس چه کار می کردی؟» پاسخ داد: «من فقط خواستم به خدا بگویم که من یاغی نیستم!» مرحوم آخوند کاشی با شنیدن این کلام به گریه افتاد و فرمود: «نماز همین است!» 🔷قرب الهی تعبد به شریعت الهی و تدین به احکام دین و دستورهای نبی مکرم اسلام ص و انجام دادن دقیق و بدون چشمداشت آن، قدم به قدم ما را در مسیر صحیح قرار خواهد داد تا راه درست تقرب را طی کنیم. و اساسا قرب خدا جز از طريق تخلّق به اخلاق و اقتباس پرتوى از صفات او امكان پذير نيست. توجّه به حكيم بودن خدا انسان را دعوت مى كند كه به سوى علم و حكمت روى آورد، و متخلّق به اخلاق او گردد، و شايد به همين دليل قرآن مجيد از حكمت به خير كثير (نيكى فراوان) ياد كرده، و مى فرمايد: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً»؛ (دانش و حکمت را به هر کس بخواهد [و شایسته باشد] مى دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است)(۳) در حديثى از امام صادق(ع) مى خوانيم: «اَلْحِكْمَةُ ضِيَاءُ اَلْمَعْرِفَةِ وَ مِيرَاثُ اَلتَّقْوَى وَ ثَمَرَةُ اَلصِّدْقِ وَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ أَعْظَمَ وَ أَنْعَمَ وَ أَجْزَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَبْهَى مِنَ اَلْحِكْمَةِ»حكمت روشنايى معرفت، و ميراث تقوا، و ميوه پر بار راستى است؛ و خداوند نعمتى پر مايه‌ تر و بزرگ‌ تر و برتر و فزون تر و زيباتر از حكمت به كسى نبخشيده است.(۴) 🔷آرامش در مشکلات توجّه به اين وصف به انسان در برابر مصائب و حوادث ناگوار مقاومت و توان و صبر و شكيبايى مى‌ بخشد؛ چرا كه مى‌ داند هيچ يك از اينها بى حساب نيست، و همين احساس او را براى غلبه بر مشكلات كه گاهى تصوّر آن انسان را از پاى در مى آورد يارى مى دهد؛ زيرا مى دانيم نخستين شرط براى غلبه بر حوادث، داشتن روحيه بالا است و اين، در سايه معرفت حكمت خداوند امكان پذير است انسان مؤمن می داند مقدرات الهی حكمتي دارد و هر در زندگي رخ مي دهد، براي انسان خير است گرچه در ظاهر انسان از آن اتفاق احساس خسران كند: َ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد. در قرآن میخوانیم؛ قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم می‌کردم، و هیچ بدی به من نمی‌رسید؛ من فقط بیم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند! اشعار مولوی ســیــــل و جــوهــا بر مــُــراد او رَونـــد اخـتران زآن سان که خواهد آن شوند هیــــچ برگـــی در نـیـفتــد از درخـــت بی قـــضا و حـُـکم آن سلـــطانِ بخـت این قــَـدَر بشنو که ایـــن کـــلی کـــار می نـــگـــردد جــز به امـــر کــــردگـــار نظامی گنجوی اگـر تیغ عــالم بجنبد ز جای نـبُّــرد رگی تا نخواهد خدای پروین رودها از خود نه طغیان می‌کنند آنچه میگوئیم ما، آن می‌کنند   ما، به دریا حکم طوفان می‌دهیم ما، بسیل و موج فرمان می‌دهیم قطره‌ای کز جویباری می‌رود از پی انجام کاری می‌رود 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان ﺭﻭﺯﮔﺎﺭي ﭘﺎﺩﺷﺎهي بود که ﻭﺯﻳﺮي داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ حادثه و ﺍﺗﻔﺎﻕ خير ﻳﺎ ﺷﺮي ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ شاه می افتاد،ﺑﻪ پادشاه ميگفت : "ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!" ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ! » شاه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ بسیار ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ به شدت ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ معتقد نبود، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭگاه ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. پادشاه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍي از ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:« ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!» ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:« ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً قرباني می شدم.» 💠داستان از خواب بیدار شدند دیدند همه خروسهای روستا مرده اند وحشت زده پیش عالم روستا رفتند عالم روستا گفت: «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» روز بعد بیدار شدند دیدند همه سگهای روستا به طور عجیبی مرده اند. وحشت زده پیش عالم روستا رفتند عالم روستا گفت: «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» روز بعد شب هنگام باد تندی وزید و همه چراغ ها و شمعها را خاموش کرد و تا صبح در تاریکی ماندند عالم شان گفت «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» کاشف به عمل آمد که شب گذشته یک گروه بیرحم غارت گر در روستاهای همجوار دست به قتل و غارت و تجاوز زده اند اما چون این روستا نه خروسی داشت نه سگی تا صدایشان بلند شود و نه چراغی و شمعی تا روشنی ش دیده شود پس غارتگران این روستا را ندیده بودند. 💠داستان زنی به حضور حضرت داوود آمد و گفت: ای پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود فرمود: خداوند عادلی است که هرگز ظلم نمی‌کند؛ سپس فرمود: مگر چه حادثه‌ای برای تو رخ داده است که این سؤال را می‌کنی؟ زن گفت: من بیوه‌زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگی می‌کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه‌ای گذاشته بودم و به طرف بازار می‌بردم تا بفروشم و با پول آن غذای کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرنده‌ای آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزی ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم. هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پول‌ها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود از آنها پرسید: علت این که شما دسته‌جمعی این مبلغ را به اینجا آورده‌اید چیست؟ عرض کردند: ما سوار کشتی بودیم، طوفانی برخاست، کشتی آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرنده‌ای دیدیم، پارچه سرخ بسته‌ای به سوی ما انداخت، آن را گشودیم، در آن شال بافته دیدیم، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتی را محکم بستیم و کشتی بی خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده‌ایم تا هر که را بخواهی، به او صدقه بدهی. حضرت داوود به زن متوجه شد و به او فرمود: پروردگار تو در دریا برای تو هدیه می‌فرستد، ولی تو او را ظالم می‌خوانی؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود: این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاه‌تر از دیگران است . ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۷. ۲.الرحمن/۳۳. ۳.بقره/۲۶۹ ۴. بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۵ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۶) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت شانزدهم ؛وَ لَا یذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَةٍ شانزدهمین ویژگی مومن و منتظر غیبت نکردن است. 🔶آیه «وَلَا یغْتَب بَّعْضُکم بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَن یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا » از یکدیگر غیبت مکنید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ حجرات–۱۲ 🔶احادیث ➖پيامبر خدا(ص فرمود :  الغِيبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قيلَ : و كيفَ ؟ قالَ : الرجلُ يَزني ثُمّ يَتوبُ فَيَتُوبُ اللّه ُ علَيهِ ، و إنّ صاحِبَ الغِيبَةِ لا يُغفَرُ لَهُ حتّى يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ .  غيبت كردن بدتر از زناست. عرض شد : چگونه؟ فرمود : مرد زنا مى كند و سپس توبه مى نمايد و خدا توبه اش را مى پذيرد. اما غيبتگر آمرزيده نمى شود، تا زمانى كه غيبت شونده او را ببخشد.(۲) ➖مردى به على بن الحسين عليهما السلام گفت : فلانى به شما نسبت مى دهد كه گمراه و بدعت گذار هستى. على بن الحسين به او فرمود:«ما رَعَيتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حيثُ نَقَلتَ إلَينا حَديثَهُ ، و لا أدَّيتَ حَقِّي حيثُ أبلَغتَني عن أخي ما لَستُ أعلَمُهُ إيّاكَ و الغِيبَةَ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ» حقّ همنشينى با آن مرد را پاس نداشتى؛ زيرا سخن او را به ما منتقل كردى. حقّ مرا نيز به جا نياوردى زيرا از برادرم چيزى به من رساندى كه من آن را نمى دانستم!··· از غيبت بپرهيز، كه آن نواله سگهاى دوزخ است.(۳) 🔷معنی و مفهوم غیبت ➖به گفته علامه طباطبایی، برای غیبت، به جهت اختلاف در مصادیق آن، تفاسیر و تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه مشترک آنها این است که پشت سر کسی چیزی گفته شود که اگر بشنود،‌ ناراحت شود. ازهمین رو، بدگویی پشت سر متظاهر به فسق را غیبت نشمرده‌اند(۴) ➖به گفته امام خمینی، بدگویی پشت سر کسی را غیبت گویند خواه آن عیب در او باشد خواه نباشد؛ اما تهمت، آن است که عیبی که در کسی نیست،‌ به او نسبت داده شود خواه پشت سر او باشد یا در حضور او(۵) 🔷اهمیت غیبت در اهمّیّت غیبت همین بس که مرحوم شیخ در مکاسب مى فرماید غیبت کننده اگر توبه نکند اوّلین کسى است که وارد دوزخ مى شود و اگر توبه کرده و پذیرفته شود آخرین کسى است که وارد بهشت مى شود. غیبت آبروى مسلمان را مى برد و آبروى انسان مثل خون او محترم است و گاهى آبرو از خون او هم بالاتر است. 🔷آثار اجتماعی غیبت به گفته علامه طباطبایی، غیبت و بدگویی افراد پشت سر هم موجب نفرت و قطع رابطه افراد شده و به تدریج با تأثیرگذاری در جامعه و محیط اجتماعی، موجب فساد جامعه می‌شود؛ همانند خوره‌ای که در بدن انسان افتاده و اعضای او را یکی یکی بخورد تا جایی که رشته حیاتش را به کلی قطع کند. 👌راه رهایی از غیبت عالمان اخلاق برای ترک غیبت، راه‌کارهایی چون تفکر در آیات و روایات مذمت غیبت و دقت در آنها، تفکر در مرگ، ترک زمینه غیبت، مراقبه و محاسبه بیان کرده‌اند. 🔷موارد جواز غیبت  برخی از موارد غیبت‌های مجاز عبارتند از: دادخواهی از ظالم نهی از منکر پرسش و استفتا اهل بدعت کسی که علناً گناه می‌کند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام می‌دهد.  در موارد جواز غیبت نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲. الترغيب و الترهيب ج۳،ص۵۱۱. ۳.بحار الأنوار ج۷۵، ص۲۴۶. ۴.المیزان،ج۱۸ ،ص۳۲۳. ۵.مکاسب محرمه،ح۱،ص۳۸۹. ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس (۱۶) منبر یک دقیقه ای🕙 [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ ❇️مقدمه در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث چهاردهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛ ➖حضرت امام سجاد(ع)فرمود؟ لَيْسَ لَكَ اَنْ تَتَـكَلَّمَ بِما شِئْتَ لأنّ اللّه تعالى قال : «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِى عِلْمٌ»  و ليس لك أن تسمع ما شئت؛ لأنّ اللّه تعالى يقول: «إنّ السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا» بر تو روا نيست كه هر آنچه خواهى بگويى زيرا خداوند مى‌فرمايد: «از آنچه كه به آن علم ندارى پيروى مكن» و بر تو روا نيست كه هر آنچه خواهى بشنوى زيرا خداى عزّ و جلّ مى‌فرمايد: «همانا گوش و چشم و دل همه مورد پرسش واقع خواهند شد». 🔴فقط یکی از گناهان زبان غزالى بیست انحراف و آفت براى زبان شمرده که از جمله آنها موارد زیر است: ۱ بیهوده‌‏گویى و پرحرفى. ۲. بد زبانى و دشنام. ۳. مزاح و شوخی‌هاى رکیک و زشت. ۴. مسخره کردن و استهزاى دیگران. ۵. فاش کردن اسرار مردم. ۶..... و 👈اما به نظر می رسد مراد امام سجاد(ع) از قسمت اول این فرمایش که دستور به حفظ زبان است به قرینه آیه«لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِى عِلْمٌ» تأکید بر پرهیز از به زبان آوردن حرفای تأیید نشده است. با این احتمال قسمت دوم حدیث که در مورد گوش ندادن به حرفهای نادرست است نیز به همان موضوع بر میگردد یعنی با شنیدن حرفهای بی سند و مدرک به سخنان نادرست میدان ندهیم 🔷نکته ها و پیام ها ۱. زندگی باید براساس علم درست و اطلاعات صحیح و منطق و بصیرت باشدلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِى عِلْمٌ». ۲ـ زودباوری، شایعه پذیری، تحریک شدن از تبلیغات دشمن و حرکات غیر عالمانه، انسان را دستخوش ذلت می کند. ۳ـ بازار شایعات را داغ نکنید و با نقل شنیده های بی اساس، آبرو و حقوق افراد را از بین نبرید. (لا تقف…) ۴. حرفها و علمها بدون تحقیق دیر یا زود پشیمانی می آورد. ۵ ـ رعایت همین نکته، بساط شایعه سازا و نشر دهندگان حرفهای به ظاهر علمی که مردم ساده لوح را دور خود جمع می کنند برهم می زند. 🔷حدیث ➖پیامبر فرمود:مَنْ وُقِیَ شَرَّ ثَلَاثَةٍ فَقَدْ وُقِیَ الشَّرَّ کُلَّهُ لَقْلَقَهُ وَ قَبْقَبَهُ وَ ذَبْذَبَهُ هر کسی از شرّ زبان، شکم و پایین‌تر از شکم ،خود را حفظ کند، از همه شرور حفظ شده است.(۲) 💠داستان امام باقر(ع) مى فرمايند: «مردى از شام از طرف معاويه خدمت امام حسن(ع) رسيد و گفت: پادشاه روم از معاويه سؤال كرده: «كَمْ بَينَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟»؛ بين حق و باطل چقدر فاصله است؟ حال آمده ام تا جوابش را از شما بگيرم، حضرت فرمودند: «اَربَعُ اَصَابِعَ، فَمَا رَأَيتَهُ بِعَينِكَ فَهُوَ الحَقُّ وَ قَد تَسمَعَ بِاُذُنَيكَ بَاطِلاً كَثِيراً»؛ چهار انگشت است، آنچه را با دو چشم خود ديدى حق است و چه بسا با دو گوش خود باطل زيادى بشنوى.(۳) 📎پی نوشتها ۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۲۵. ۲مستدرک الوسائل ،ج۱۱،ص۲۷۵. ۳.الخصال‏، ج ‏۲، ص۴۴۱. ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی بهشت حضرت خدیجه(س) به مناسبت دهم رمضان وفات خدیجه(س) [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روشاین منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ 🔷شعر دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته دادی تمام ثروت خود را به راه دین دین خدا شبیه تو یاور نداشته وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری داماد، مثل ساقی کوثر نداشته جن و ملک به خاک درت غبطه می خورند بر ذکر و سجده  سحرت غبطه می خورند تو در میان خیل زنان بهترین شدی ام الائمه، لایق صد آفرین شدی از جان و مال و هستی و عمرت گذشتی و با حضرت رسول امین همنشین شدی 🌙بیان احکام تمام عبادت‌هایی كه با وضو يا غسل يا تيمّم انجام می‌شود، مانند نماز و روزه و طواف خانه خدا، برای زن حائض حرام می‌باشد؛ ولى به‌جا آوردن عباداتى كه طهارت در آن شرط نيست مانند نماز ميّت مانعى ندارد. تلاوت قرآن، غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد نیز اشکال ندارد[ طبق نظر برخی مراجع هیچ کدام از آیه های سوره هایی که سجده واجب دارد را نخواند.] 🔷تاریخ؛ [ نماز جماعت سه نفره] شخصی به نام عُفیف کندی می‌گوید: در یکی از روزها برای خرید لباس و عطر، وارد مکّه شدم و در مسجد الحرام در کنار عبّاس بن عبدالمطلّب نشستم به تماشای مکّه مشغول بودیم، اندکی نگذشت، موقعی که خورشید به اوج بلندی رسید، ناگهان دیدم مردی آمد و نگاهی به آسمان نمود رو به کعبه ایستاد. چیزی نگذشت که نوجوانی به وی ملحق گردید و در سمت راست او قرار گرفت. سپس زنی وارد مسجد شد و در پشت سر آن دو نفر ایستاد و هر سه نفر به عبادت خداوند مشغول شدند. آن مرد رکوع می‌کرد، آنها نیز با او رکوع می‌کردند، بدین ترتیب به نماز خود ادامه می‌دادند. من به عبّاس گفتم امر عظیمی می‌بینم! عبّاس گفت:آری امریست عظیم، هیچ می‌دانی که این جوان کیست؟ گفتم: نه! عبّاس گفت:این برادرزاده من و آن نوجوان نیز برادر زاده دیگر من علی بن ابیطالب است و آن زن خدیجه، همسر محمّد است و محمّد مدّعی است که آئین وحی از طرف خداوند برای او نازل شده است و اکنون زیر آسمان کسی از این دین جز سه نفر پیروی نمی‌کند. برادر زاده‌ام می‌گوید: روزی فرا خواهد رسید که خزانه‌های کسری و گنجینه های قیصر را فتح و تسخیر می‌نماید. عفیف بعدها که ایمان آورد، مدام تأسّف می‌خورد و می‌گفت: ای کاش همان روز اسلام را قبول می‌کردم و با علی علیه السلام سوّمین نفر مسلمان، من می‌شدم.(۱) 🔷ثروت و شمشیر جمله معروف(یا حدیث نبوی)است که ؛«ما قام الإسلام إلا بمال خديجة وسيف علي(ع)» اسلام پیش نمیرفت اگر نبود شمشیر علی و ثروت خدیجه».(۲) برخی علما این جمله را نمی پسندند و آن را بهانه دادن دست دشمنان برای حمله به اسلام میدانند که: اگر شمشیر و ثروت چنین نقشی در اسلام داشته پس اسلام آیین زر و زور است. اما واقعیات را نمیشه انکار کرد اگر چه عامل اصلی پیشرفت اسلام اخلاق و معنویت پیامبر و قوانین نجات بخش اسلام بود اما اگر کمی با تاریخ صدر اسلام آشنا باشی متوجه خواهی شد ثروت خدیجه و شمشیر علی علیهما السلام نقش مهمی در غلبه کردن بر دو مانع زر و زور در جهت پیشرفت اسلام داشته است چرا که اسلام در همان آغاز با دو مانع اقتصادی و نظامی مواجه بود و برای مقابله با این دو عامل ثروت و قدرت ضرورتی انکار ناپذیر بوده است. مفسرین در تفسیر آیه وَ وَجَدَک‌َ عائِلًا فَأَغنی‌ آورده اند که خدواند نقش ثروت خدیجه را در این آیه مورد اشاره قرار داده است. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔷ازدواج طاهره قریش با امین قریش استاد جعفر مرتضى مى نویسد: خـدیـجـه (س) ، از بـهـترین ، شرافتمندترین ، ثروتمندترین و زیباترین زنان قریش بود و بـه لقب (طاهره) و سیّده قریش خوانده مى شد و همه بزرگان قوم ، بر ازدواج با او حریص بودند. بـزرگـان قـریـش از او خـواسـتـگـارى كـرده و حـاضـر شـدنـد بـراى مـهـریـه او، امـوال فـراوانـى بـپـردازنـد كـه از آن جـمـله عُقْبَةِ بن اَبى مُعَیْط، صَلْتِ بن ابى یَهاب ، ابو جـهـل و ابـو سـفـیـان بـودنـد، ولى ایـن بـانـوى بـزرگ ـ كـه مـطـلوبـش فـضائل انسانى بود، نه بزرگى ظاهرى و نه اموال فراوان ـ دست ردّ به سینه همه آنها زد و محمد امین (ص) را به خاطر فضایل اخلاقى ، شرافت ، عزت نفس و صفات پسندیده انسانى ، اختیار كرد. خدیجه عالم یهودی را زیر نظر داشت که او انگار متوجه مطلب مهمی در وجود محمد امین شده است و کتف او را نگاه میکند . خدیجه گفت : اگر عموهایش بدانند كه تو بدن او را تفتیش كرده اى ، تو را تنبیه خواهند كرد؛ چون آنها از علماى یهود، نسبت به جان او بیمناكند. یـهـودى گـفـت : چه كسى قادر است نسبت به او بدى كند؟ به حقِ كلیم خدا، او پیامبر آخر الزّمان اسـت . پـس خـوشا به حال كسى كه این بزرگوار، همسر او باشد كه چنین زوجه اى ، همانا به شـرف دنـیـا و آخـرت نـایـل شـده اسـت . از هـمـیـن جـا خـدیـجـه مـحـبـت رسول خدا (ص) را به دل گرفت . بـا گـذشـت زمـان ، عـشـق و علاقه خدیجه نسبت به پیامبر زیادتر مى شد؛ چه او هر روز، شاهد كـمالات وجودى و صفات نیكوى آن حضرت بود، تا اینكه با خبر شد كه ابوطالب ، قصد دارد حـضـرت مـحـمـد (ص) را بـه سـفـر تـجـارتـى بـفـرسـتـد، از ایـن رو زودتـر پـیـشـنهاد داد كه رسول خدا با اموال او به تجارت شام رود و دو برابر سودى كه به دیگران مى پردازد، به پیامبر بپردازد. پیامبر نیز پذیرفت . خدیجه غلام خود، (مَیْسَرَه) را نیز به خدمت آن حضرت گماشت . پـس از مـراجـعـت از شـام ، مـیـسـره تـمـام رویـدادهـاى عـجـیـب و كـرامـات پـیـامـبـر در طول مسیر را كه حاكى از قدر و منزلت پیامبر بود، براى بانویش تعریف كرد و در آخر، پیام (راهب نصرانى) را به او رساند، كه به میسره گفته بود: اى مـیسره ! از من به مولایت خدیجه ، سلام برسان و به او بگو: به (سیّد بشر) دست یافته و شـأن عـظـیـمى پیدا كرده اى . نسبت به سایر خلق ، برترى خواهى داشت ، از اینكه همنشینى این آقا از دستت برود، بر حذر باش . پس از شنیدن این سخنان ، محبت خدیجه نسبت به پیامبر (ص) بیش از پیش افزون گشت ، و به خـاطـر شـكـر ایـن نـعـمـت ، مـیـسـره ، همسر و اولادش را آزاد كرده ، سرمایه اى نیز، براى شروع زندگى در اختیارشان گذاشت. وقتی محمد امین(ص) براى محاسبه تجارت مراجعه كرد، خدیجه سر سخن باز كرد: آیا راضى هستى كه من براى شما زنى را كه مورد پسند خودم باشد، عقد كنم ؟ پیامبر فرمود: آرى . خدیجه گفت : براى شما زنى از اهل مكه یافته ام كه از قوم شماست ـ از قریش كه بهترین قبیله هـاى عـرب اسـت ـ ثـروتـمـنـدتـریـن ، زیـبـاتـریـن ، بـا كمال ترین ، عفیف ترین ، بخشنده ترین و پاكیزه ترین آنهاست . شما را در كارت یارى مى دهد و بـه كـمـتـریـن چیزى ، از شما راضى مى شود، و در زندگى با شما، سرسازگارى دارد، در حالى كه اگر دیگران براى او مال فراوان عطا كنند راضى نمى شود .... و در آخر اضافه كرد: آن زن ، مملوك و كنیز شما، خدیجه است . رسـول خـدا (ص) كـه خـدیـجـه را زنـى پـاكـدامن ، عفیف و با فضیلت مى دانست ، پیشنهاد وى را پـذیـرفـت و بـا او ازدواج نـمـود. 🔷فرزندان در مورد تعداد فرزندان حضرت خدیجه اقوال مختلف است گفته اند حضرت خدیجه دو پسر به نامهاى قاسم و عبدالله داشته که عبدالله را با لقب طیب و طاهر میخوانند و تنها دختر شان را فاطمه زهرا دانسته اند و رقیه، زینب و ام کلثوم فرزندان خواهرش هاله بوده اند که با حضرت خدیجه زندگی میکردند و فرزند خوانده شان محسوب می‌شدند. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فضایل طاهره قریش(س) 🔷طاهره قریش مورخان اُم المومنین خدیجه را زنی با اراده، متفکر، مقتدر، مدیر، شریف، کریم، خوش اخلاق، پارسا و پاکدامن وصف کرده اند تا آنجا که در دوران جاهلیت به «طاهره» و «سیده قریش» و «ملکه بطحا» مشهور شد. در واقع اُم المومنین خدیجه پیش از ظهور اسلام نیز به سبب فضایل و کمالاتش شخصیتی برجسته و قابل احترام به شمار می رفت. 🔶اولین مسلمان  نخستین فردی که به پیامبر اسلام ایمان آورد. اولین مسلمان‌بودن، افتخار و فضیلت‌ به شمار می‌آمده است. شیعیان حضرت خدیجه را اولین زنِ مسلمان و امام علی(ع) را اولین مردِ مسلمان می‌دانند. این مطلب در منابع تاریخی اهل‌سنت نیز آمده است. 🔷 برترین زنان بهشت پیامبر فرمود:«سیدات نساء أهل الجنة أربع:مریم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خدیجة بنت خویلد و آسیة بنت مزاحم، إمرأة فرعون».سروران زن‌هاى بهشت چهار تن مى‏باشند: ۱. مریم دختر عمران ۲. فاطمه دختر محمد (ص) ۳. خدیجه دختر خویلد ۴. آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون(۳) 🔷انفاق خدیجه یعنی از فضیلت های مهم،انفاق و خرج کردن در راه خداست. ثروت خدیجه‌(س) به قدری زیاد بود که تا هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، توسط آن حضرت صرف تقویت اسلام شد رسول‌خدا(ص) در واپسین روزهای خود در مکه، به حضرت علی‌(ع) دستور داد به کمک اموال باقی مانده خدیجه‌(س) برای هجرت خود و فواطم (فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت محمد و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب) و کسانی از بنی‌هاشم که همراه او هجرت کنند، چند عدد شتر بخرد ابوعبیده گوید: به عبدالله بن ابی‌رافع، گفتند آیا رسول خدا(ص) چیزی داشت که این‌گونه خرج کند؟ گفت: من از پدرم درباره همین موضوع پرسیدم. گفت: مگر از ثروت خدیجه‌(س) خبر نداری؟ رسول خدا(ص) فرمود: هیچ مالی به اندازه ثروت خدیجه‌(س) مرا نفع نداد تا زمانی که رسول‌خدا(ص) در مکه بود، با مال خدیجه‌(س) بدهکار و اسیر را آزاد و از ناتوان دست‌گیری می‌کرد و به نیازمندان می‌بخشید و فقرای اصحاب خود را مهمان می‌کرد و هزینه آنان را که می‌خواستند هجرت کنند، می‌پرداخت. خدیجه‌(س) علاوه بر وقف اموال خود، بهترین یار صمیمی او در خانه و در برابر فشارهای روانی قریش بر رسول‌ خدا(ص) بود. 🔷سلام الله والملائکه اعمال نيك و فداكاري هايي حضرت خديجه (س) باعث شد كه خداوند توسط جبرئيل (ع) چندين مرتبه بر وي سلام ويژه اي بفرستد كه براي هيچ يك از زنان پيامبر (ص) اتفاق نيفتاده است. از امام محمدباقر (ع) روايت شده: پيامبر اكرم (ص) هنگام بازگشت از معراج، به جبرئيل فرمود: آيا سفارش و پيامي و خواسته اي داري؟ جبرئيل عرض كرد: خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني! آنگاه كه رسول خدا (ص) به زمين رسيد، سلام خدا و جبرئيل را به خديجه (س) ابلاغ كرد. خديجه (س) در پاسخ گفت: «اِنّ الله هُوَ السَّلام و فيه السَّلام، اليه السلام و علي جبرئيل السلام؛ همانا ذات پاك خدا سلام است و سلام از اوست و درود به سوي او بازگردد؛ و بر جبرئيل درود باد(۴) ➖این سلام الهی به خدیجه بازهم تکرار شده؛ پیامبر(ص) در یکی از سال‌های حضورش در مکه در ایام حج بر فراز کوه صفا سه بار با صدای بلند اعلان کرد «يا أيها الناس إني رسول الله ربّ العالمين» و ابوجهل با سنگ پیشانی وی را شکست و چون خدیجه(س) توسط امیرالمؤمنین (ع) با خبر شد هر دو با مقداری غذا به سراغ پیامبر رفتند و با صدا زدن و گشتن در کوه‌ها به دنبال یافتن حضرت بودند در این صحنه حضرت خدیجه احساسات خودش را نسبت به رسول خدا(ص) این‌گونه بیان کرده است: «آیا کسی هست که از پیامبر برگزیده و سلامتیِ او برایم خبر آورد؟! آیا کسی هست تا از آن بهاران زندگیِ پسندیده برایم سخن گوید؟! آیا کسی هست تا از حال آن که (به جُرم دعوت به حق و عدالت) از خانه و کاشانه‌اش رانده شده ـ مرا آگاه سازد؟!»  جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: «یا رسول الله! خدیجه را دریاب که از گریۀ او، فرشتگان به گریه درآمدند! او را سوی خود صدا کن و سلام مرا به او برسان و بگو: خداوند متعال، تو را سلام می‌رساند و به او بشارت ده که در بهشت برای تو خانه‌ای از مروارید است که آن را با نور، زینت داده‌اند و در آن جا هیچ ترس و وحشتی وجود ندارد!» 🔷حضرت خدیجه (س)، مادر دوازده امام حضرت خدیجه(س) در واقع مادر دوازده امام است؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى. منبع ➖در فرازی از دعای ندبه در باره امام زمان(ع) آمده است أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضىٰ، وَابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرَىٰ ؟کجاست فرزند پیامبر برگزیده و فرزند علی مرتضی و فرزند خدیجه روشن جبین و فرزند فاطمه کبری؟ 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
داستان و پیام ها 💠داستان وقت خواب تمام شد پیامبر قبل از رسالت نیز شب زنده داری و عبادت داشته است . اما بعد از رسالت که مخاطب آیه شریفه« يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ» ﴿٢ مدثر﴾ بودند استراحت شبانه شان کمتر و کمتر شد. خدیجه که عاشق پیامبر بود نگران سلامتی پیامبر شدند و از پیامبر خواهش کردند که استراحت کند اما با این پاسخ مواجه شدند«انقضى يا خديجة عهد النوم والراحة یا خدیجه» ای خدیجه!دوران خواب و راحتی تمام شد، باید مردم را انذار کنم و به سوی خدا و پرستش او دعوت کنم. 👈 کافیه همین فرمایش که خطاب به خدیجه فرمودند شعار عملی مسلمانان باشد که وقت خواب گذشت. با همین شعار میتوان با تلاش شبانه روزی به سروری عالم بازگشت. 💠داستان ایمان و صبوری امام باقر (ع):چون قاسم پسر خديجه از دنيا رفت، پيامبر خدا (ص) به نزد خديجه رفت و ديد او گريه مى‏كند. فرمود: «چرا گريه مى‏كنى؟». خديجه گفت: اشكم بى اختيار، جارى شد و گريه‏ام گرفت. پيامبر (ص) فرمود: «يا خَدِيجَةُ ، أَما تَرضَيْنَ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أَن تَجِيئِي إِلى بابِ الجَنَّةِ وَهُو قائِمٌ ، فَيَأخُذَ بِيَدِكِ فَيُدخِلَكِ الجَنَّةَ وَيُنزِلَكِ أَفضَلَها» اى خديجه ! آيا حاضر نيستى كه چون روز قيامت شود، به درِ بهشت بيايى و او آن جا ايستاده باشد و دستت را بگيرد و تو را به بهشت بَرَد و تو را در بهترين مكان آن جاى دهد ؟ اين، براى هر مؤمنى هست. خداى عز و جل، حكيم‏تر و كريم‏تر از آن است كه از مؤمن، ميوه دلش را بگيرد و سپس با اين حال، او را براى هميشه عذاب كند».»(۵) 💠داستان تک همسری پیامبر از نظر تاریخ مسلم است که تا خدیجه زنده بود پیامبر زن دیگری نگرفت و خدیجه بنا بر قول مشهور سال ۱۰ بعثت یعنی پس از ۲۵سال زندگی با پیامبر از دنیا رفت، و زنهای متعدد که پیامبر(ص)به همسری خویش درآورد همگی پس از وفات خدیجه بود،و این بهترین دلیل بر این مطلب است که انگیزه ازدواج های مکرر پیامبر انگیزه های سیاسی اجتماعی بوده که می خواسته بدین وسیله پیوندهای محکم و بیشتری با افراد سرشناس و قبائل معروف عرب پیداکرده و از این طریق برای پیشرفت اسلام استفاده کند. و گرنه معقول نیست کسی که از هر گونه امکانات مادی بهره مند بوده و همه جاذبه هائی را که معمولا مورد توجه زنان می باشد همچون فصاحت زبان و زیبائی خارق العاده صورت و شهرت فامیلی و شخصیت ذاتی،و در یک جمله آنچه خوبان همه داشتند همه را دارا باشد ولی تا سن پنجاه سالگی با یک زن زندگی کند،وهیچ به فکر ازدواج مجددی نیفتد،و پس از وفات او آنهمه زن بگیرد. همین نکته باعث شده است که برخی غیر مسلمان ها هم لب به اعتراف گشوده و اعلام کنند که وجود مقدس پیامبر از تهمت هوس رانی مبراست. از جمله کتاب های که به این نکته پرداخته کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» نوشته جان دیون پورت است. و پیامبر در مورد خدیجه فرمود: «ما أبدلنی الله خیرا منها، صدقتنی إذ کذبنی الناس وواستنی بمالها اذ حرمنی الناس، ورزقنی الله الولد منها ولم‌یرزقنی من غیرها». خدا زنی بهتر از خدیجه به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم می‌کردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی روزی من ساخت در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد.(۶) ◼️مرثیه مادر فاطمه(س) خدیجه هنگامی که جان می‌داد، نگران قبر بود نگران یگانه فرزندش فاطمه بود برای این نگرانی ها وصیت میکرد. او در آن لحظات گفت که از قبر وحشت دارد و دلش می خواهد عبای پیامبر کفنش باشد. وقتی خدیجه وفات یافت ، پیامبر عبایی که با آن عبادت میکرد را کفن خدیجه قرار داد و داخل قبر رفت و با دستان خود عزیز دلش را در قبر قرار داد. فاطمه می‌گریست و به رسول خدا می‌گفت: مادرم کجاست؟ پس جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خدای متعال برای مادرت در بهشت خانه‌ای از در و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادی در آن نیست. و او در کنار آسیه و مریم است. آری خدیجه، همان بانوی پاکدامن و مهربانی بود که امیرالمؤمنین علی (ع) در وصف او این چنین می‌سراید: «هان‌ ای دو چشم من، باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید، خدا این گریه و این باران اشک را در سوگ دو یار خدا، کار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بی همانند پیامبر آزادی و عدالت بر شما مبارک سازد... شعر بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو برای بی كسیِ فاطمه بمان بانو به جان دختر مظلومه ات مرو از دست مَساز اشك یتیمانه را روان بانو بمان و فاطمه را خود عروس كن آری که دختران همه محتاج مادرن بانو ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱مناقب شهر آشوب ج۲ ص۱۸ ۲.البحار،ج۴۳،ص۲ ۳.شرح نهج البلاغه،ج۱۰،ص۲۶۶. ۴.ریاحین الشریعه،ج۲، ص۲۵۳. ۵.الکافي،ج۳،ص۲۱۸  ۶.شیخ مفید، الافصاح، ص۲۱۷ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۷) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت هفدهم ؛بَرِیئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ هفدهمين صفت مؤمن «برئياً من المحرّمات» است، يعنى مؤمن كسى است كه برىّ از محرّمات و بيزار از گناهان است. فرق است بين اين كه بگوييم گناهى انجام نمى دهد و اين كه بگوييم از گناه بيزار است، افرادى هستند كه گناه در نظرشان لذّت دارد ولى به خاطر خدا آن را ترك مى كنند ولى گاهى انسان بر اثر خودسازى و تهذيب نفس به جايى مى رسد كه از گناه متنفّر مى شود و از گناهان هرگز لذّت نمى برد و رسيدن به اين مقام زحمت زيادى دارد تا اين كه از اطاعت خدا لذّت برده و از گناه متنفّر باشد. 🔷عصمت نسبی عصمت لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می آورد، به گونه ای که نسبت به گناه تنفر داشته باشد و انگیزه ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی ستاند. در افراد غیر معصوم هم این امکان وجود دارد که چیزی شبیه به عصمت ایجاد شود. یعنی چنانچه افراد از خوردن نجس تنفر دارند نسبت به گناه نیز اینچنین باشد. مثال: افراد زیادی هستند که ممکن است بسیاری از گناهان را مرتکب شوند اما نسبت به «بی غیرتی» عصمت نسبی دارند. 🔷حدیث حضرت امیر(ع):طوبَی لِمَنْ أخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ، وَعِلْمَهُ، وَحُبَّهُ، وَبُغْضَهُ، وَأخْذَهُ، وَتَرْکَهُ، وَکَلامَهُ، وَصَمْتَهُ، وَفِعْلَهُ، وَقَوْلَهُ. خوشا به حال آن‌که عمل و علمش، دوستی و دشمنی‌اش، انجام دادن و رها کردنش، سخن و سکوتش، وکردار و گفتارش را برای خدا خالص گرداند(۲) 🔶لذت بندگی بالاترین کمال‌ها و خوبی‌ها زمانی برای انسان حاصل می‌شود که مزه بندگی را بچشد و لذت آن را درک کند، لذا باید مطیع محض فرامین الهی باشیم و باور کنیم هرچه داریم از خداست. بنده، کسی است که حتی نفس کشیدن او نیز برای خدا باشد؛ اگر چنین شد انسان به مقامی می رسد که از همین نفس کشیدن برای خدا، چنان لذتی می‌برد که قابل وصف نیست. این لذت با بهترین لذت‌هایی که در تصور ما می‌گنجد، قابل مقایسه نخواهد بود. ♻️شیوه ها افزایش علم، آگاهی و معرفت، پرهیز از حب الدنیا، افزایش ایمان به قیامت، توجه به مرگ، مراجعه به توصیه‌ها و جلسات اخلاقی می‌توانند برای عبور از رنج‌های زندگی و رسیدن به بالاترین لذت‌های معنوی کمک کنند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲.بحار الأنوار، ج۷۷،ص۲۸۹. ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس (۱۷) منبر یک دقیقه ای🕙 [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ ❇️مقدمه در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث هفدهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛ امام زین العابدین(ع) فرمود: «فأمّا حقُّ اللّه ِ الأكبرُ علَيكَ فأنْ تَعْبُدَهُ، لا تُشْرِكَ بهِ شَيئا ، فإذا فَعلْتَ ذلكَ بإخْلاصٍ جَعلَ لكَ على نَفسِهِ أنْ يَكْفِيَكَ أمْرَ الدُّنيا و الآخِرَةِ» . حقّ خداوند بزرگ بر تو اين است كه او را بپرستى و شريكى برايش قائل نشوى، اگر از روى اخلاص چنين كنى ، [او خود] كار دنيا و آخرت تو را كفايت مى كند. 🔶این حدیث دو بخش دارد بخش اول حق بندگی را متذکر و در بخش دوم ثمره بندگی را بیان فرموده است. ♻️بخش اول برای رعایت حق بندگی پنج اصل را یاد آور می شویم؛ ➖اصول بندگی ۱. تفکر در آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. ۲. شناخت خدا: امام رضا (ع) مى فرمایند: «اول عبادة الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.» بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت پیدا کند. ۳. شناخت دستورات خدا: دیگر از لوازم این راه، آشنایی با حلال و حرام الهی است. کسی که طالب رضایت محبوب است, می بایست بر اساس قوانینی که محبوب وضع می کند, زندگی کند. ۴. عمل به دستورات خدا: بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. اما افراد خدا محور دستورات خدا را بر دستورات نفس و شیطان، در عمل ترجیح می دهند . ۵. استقامت در مسیر بندگى: در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند. ♻️بخش دومآثار بندگی برای بندگی خداوند آثار و برکاتی را بر می شمریم؛ ۱.آرامش روحی: ایمان، تفویض، توکل، رضا و تسلیم و یقین، ذکر و دعا و یاد خدا و مانند آن عوامل فراوانی هستند که به انسان مومن و بنده خدا آرامش روحی می بخشند. أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ . الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ. بدرستی که دوستاران خدا هیچ ترسی نسبت به آینده و هیچ حزنی از گذشته ندارند. کسانی که مومن و بنده خدا هستند.   ۲.امداد های خاص: «ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم» اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.(محمد: ۷) ۳.هدف داری و نجات از پوچی: یکی دیگر از آثار پربرکت ایمان به خدا و اطاعت از دستورات الهی، هدفمند بودن در کارها و نجات از پوچی است. ۴.توانمندی و عزت:مؤمن همیشه خود را غالب و پیروز مى داند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَیْرُ السَّمَاء همانا همه موجودات در برابر مؤمن فروتن هستند حتى درندگان و پرندگان.(۲) ۵. اخلاق مندی : اخلاق در گرو ایمان به خدا است، بر اساس آموزه های دینی، کسانی که ایمان بالاتری دارند، در عرصه تلاش برای کسب فضیلت های اخلاقی و محو رذیلت ها، با انگیزه تر و جدی تر هستند. ۶.نشاط معنوی: لذت عبادت و پرستش خدا براى کسانى که قدر آن را مى دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت مى برند. 📎پی نوشتها ۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۳۱ ۲.بحار الأنوار ج ۶۴ص ۷۱ ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمال بندگی؛ شرایط و آثار [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روشاین منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام در چند مورد مسّ آيات قرآن و نام ‏هاى مقدس مانعى ندارد: ۱. سايه تابلويى كه روى آن بسم الله يا آيه‏ اى از قرآن نوشته شده است. ۲. مسّ آيات قرآن در آينه. ۳. مسّ آيات قرآن در تلويزيون و موبايل. ۴. مسّ آيات قرآن و اسماء جلاله از روى سلفون، شيشه، يووى و ... ۵. مسّ كلمات مشترك قرآن در صورتى كه به عنوان كلمات قرآن نباشد، مانند ابولهب، ابليس، فرعون و ... 🔷خاطره عجیب «هنگامی که در نجف درس می‌خواندم برای من از تبریز ماهیانه‌ای می‌آمد و من با آن ماهیانه امرار معاش می‌کردم. یک وقتی که به علت اختلاف دو دولت ماهیانه ما قطع شد و پس‌انداز ما هم تمام شد. یک روز سر میز مطالعه نشسته بودم ناگهان همین فکر رشته افکار مرا پاره کرد که، تا کی تیرگی روابط بین ایران و عراق ادامه خواهد داشت، پولی نداریم و در غربتیم. به محض اینکه این فکر به نظرم رسید متوجه شدم که محکم درب خانه را کوبیدند. رفتم در را باز کردم، آقائی پشت در بود با محاسن حنائی و قد کشیده، عمامه‌اش فرم خاصی بود لباسش هم همین‌طور به محض اینکه در باز شد گفت سلام وعلیکم –جواب سلام را دادم- آن مرد گفت من شاه حسین ولی، خداوند تعالی می‌فرماید دراین هیجده سال چه وقت تو را گرسنه گذاشته‌ام که تو حالا مطالعه ات را رها کردی و به فکر این افتادی که روابط ایران و عراق تا کی تیره می‌ماند و کی برای ما پول می‌رساند. خدا حافظ شما- من هم خدا حافظی کردم و درب را بستم آمدم تو، پشت میز نشستم آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم بعد چند سؤال برایم پیش آمد که؛ ❶ آیا من با پاهام دم دررفتم یا همین‌طور که سرم روی دستم بوده این عالم را مشاهده کردم؟ جواب این سؤال برایم روشن نشد. ❷سؤال دیگری که برایم پیش آمد این بود که آیا خواب دیده‌ام یا بیداربودم؛ ولی برایم مسلم بود که بیدار بودم. ❸سؤال سوم این بود که این آقا گفت [شیخ حسین ولی] یا [شاه حسین ولی]، ولی شاه بودن به قیافه اش نمی‌خورد، شیخ بودنش را مطمئن نبودم. این سؤال لاینحل بود تا اینکه برایم نوشتند بیا تبریز، صبحها طبق معمول در نجف بین الطلوعین به وادی السلام نجف می‌رفتم. در آنجا در تبریز هم قدم زنان می‌رفتم سر قبرها، در همین موقع برخوردم به قبری که مشخص بود قبر محترمی است و حالی دارد، سنگ قبر را خواندم، دیدم بعد از احترامات زیادی نوشته مرحوم شاه حسین ولی، متوجه شدم که این همان آقائی است که در نجف آمده در منزل ما، تاریخ فوت را نگاه کردم دیدم حدود سیصد سال قبل است. یکی دیگر از مسائلی که روشن نشده بود این بود که شاه حسین ولی گفته بود خداوند فرموده هجده سال تو را گرسنه نگذاشته‌ام ولی این تاریخ کجاست. چون حدود ۹ سال بیشتر نیست که در نجفم و حدود بیست و پنج سال است که درس می‌خوانم. پس مبدأ این تاریخ کجاست. وقتی فکر می‌کردم متوجه شدم که درست هجده سال است که من معمم شده‌ام و به لباس سربازی امام زمان (عج) درآمده‌ام.(۱) 🔷برداشت ماجرای فوق از زبان مفسر و فیلسوف عالیقدر علامه طباطبایی نقل شده است. قصه ای بسیار عجیب و دارای پیام که جا دارد در مورد آن بحث شود. قصه ای که مسیر کمال انسان را روشن میکند. خدا بنده ش را فراموش نمی کند مخصوصا بنده ای که وظایف بندگی را به درستی انجام دهد. 🔸حدیث قدسی قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَا ابْنَ آدَمَ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ وَ لَا تُعَلِّمْنِي مَا يُصْلِحُكَ» ای فرزند آدم تو طبق آنچه دستور داده ام بندگي خودت را بکن. نمي‌خواهد خدايي را به من ياد بدهي.[ من مي‌دانم چه طور خدايي کنم.](۲) 🔹شعر بندگی کن، تا که سلطانت کنند تن رها کن، تا همه جانت کنند خوی حیوانی، سزاوار تو نیست ترک این خو کن، که انسانت کنند چون نداری درد، درمان هم مخواه درد پیدا کن، که درمانت کنند بنده شیطانی و داری، امید که ستایش، همچو یزدانت کنند سوی حق نارفته، چون داری طمع؟ همسر موسی بن عمرانت کنند؟ از چه شهوت، قدم بیرون گذار تا عزیز مصر و کنعانت کنند بگذر از فرزند و جان و مال خویش تا خلیل الله دورانت کنند سر بنه در کف، برو در کوی دوست تا چو اسماعیل، قربانت کنند جسم لاهوتی اگر داری، بیا تا به بزم قرب، مهمانت کنند چون علی (ع) در عالم مردانگی فرد شو، تا شاه مردانت کنند همچو سلمان، در مسلمانی بکوش ای مسلمان! تاکه سلمانت کنند تا توانی، در گلستان جهان خار شو، تا گل به دامانت کنند همچو خاک افتادگی کن، پیش از آن که به زیر خاک پنهانت کنند 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔻چنانچه اشاره کردیم اگر انسان در میسر کمال بندگی قدم بردارد، خداوند او را از لطف ویژه خود برخوردار خواهد کرد. در دو محور بحث را پی می گیریم🔺 🔶محور اول ♻️شرایط بندگی ۱. تفکر در نشانه های خداوند انسان در زمینه ادراک حسی، با حیوان اشتراک دارد، اما از نظر بهره مندی از عقل و قدرت اندیشیدن، که او را بر نگرش و تحقیق در اشیا و حوادث توانا می کند، از حیوان متمایز می شود. به سبب وجود قدرت تفکر، انسان مکلف به انجام دادن عبادت ها و تحمل مسئولیت ها شده و در نتیجه، او را سزاوار احراز مقام جانشینی خدا در روی زمین گردانیده است. توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ. (یونس: ۳۱) بگو! کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می بخشد؟ یا کیست که حاکم بر گوش ها و دیدگان است؛ و کیست که زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده خارج می سازد؟ و کیست که کارها را تدبیر می کند؟ خواهند گفت خدا. پس بگو: چرا تقوا پیشه نمی کنید. ۲. شناخت خدا امام رضا (ع) مى فرمایند: «أوَّلُ عِبادَةِ اللّه ِ مَعرِفتُهُ؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.».(۳) بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت و یقین پیدا کند. ➖مفسرین قرآن کریم، سه مرتبه یقین پیدا کردن به خداوند را با توجه به سه واژه قرآنی اینگونه بیان کرده اند؛ ⇤علم الیقین، علمی است که از روی براهین عقلی پدید آمده باشد، بطوری که احتمال خلاف در آن نباشد. مانند اینکه انسان از دود پی به وجود آتش ببرد. و این مرتبه اول یقین است ⇤عین الیقین، یقینی است که از روی مشاهده و وجدان پدید می آید و نسبت آن با علم الیقین مثل دیدن است به شنیدن. در مثال بالا مانند دیدن خود آتش است. ⇤حق الیقین، امری است حقیقی و عینی و صرفا یک یقین ذهنی یا نفسانی نیست که خطا در آن راه نداشته باشد. در مثال مذکور مانند این است که انسان در آتش بسوزد و سوزش آن را لمس کند. ۳. شناخت دستورات خدا شناخت دستورات خداوندکه در احادیث با عبارت« تفقه در دین» از آن تعبیر شده است یکی دیگر از لوازم این مسیر است،که همان آشنایی با حلال و حرام الهی است. کسی که طالب رضایت محبوب است, می بایست بر اساس قوانینی که محبوب وضع می کند, زندگی کند. ۴. عمل به دستورات خدا بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. اما افراد خدا محور دستورات خدا را بر دستورات نفس و شیطان، در عمل ترجیح می دهند. امام سجاد (ع) مى فرمايند:«مَنْ عَمِلَ بِمَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ اَلنَّاسِ .»؛ هر كس به آنچه خدا بر او واجب كرده عمل كند از عابدترين مردم مى باشد.(۴) تمرين عملي و عادت نمودن به ترك گناهان و انجام واجبات الهي به تدريج زمينه جلب رضاي الهي را در نفس آدمي فراهم خواهد آورد. باید بدانیم؛ هر عمل نيك دل را نوراني تر مي كند و برعكس هر گناه صفحه دل را تيره و كدر مي سازد. بايد بكوشيم با عمل به نيكي ها، دل خود را نوراني تر كنيم و با دوري از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازيم. ۵. استقامت در مسیر بندگى در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند. ➖در قرآن چنين خطاب به پیامبر می فرماید :«فاعبده واصطبر لعبادته» او را عبادت كن و در راه پرستش او شكيبا باش»،( مريم، ۶۵). ➖در بزرگی و دشواری استقامت از پیامبر‌اسلام روایت شده است که خطاب «فاستَقِم کَما اُمِرتَ و مَن تابَ مَعَک»آن‌حضرت را پیر کرده است.این سخن پیامبر را می‌توان بر اثر دشواری امر استقامت برای پیروان آن حضرت دانست، زیرا در آیه‌ای دیگرپیامبر به تنهایی دعوت به استقامت شده است و چنین سخنی از آن حضرت روایت نشده است. ➖ موانع استقامت ورزی مؤمنان، که در دو بخش عوامل بازدارنده‌ای در بیرون و درون وجود آدمی، هستند عبارت است از: فراموشی یاد خدا، پیروی از هوا و هوس، پیروی از راه نادانان، ممانعت شیطان از حرکت انسان در صراط مستقیم 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔶محور دوم ♻️ آثار بندگی برای بندگی خداوند آثار و برکاتی را بر می شمریم؛ ۱.آرامش روحی انسان مؤمن توجه دارد که هیچ موجودی در عالم نمی تواند مستقل و جدای از خدای متعال منشأ اثر باشد؛ تمام عزّت از آن اوست و تمام قدرت و ملک و هستی از اوست؛ و عزّت و ذلّت بندگان نیز به دست اوست؛ و او بر همه چیز توانا است ایمان، تفویض، توکل، رضا و تسلیم و یقین، ذکر و دعا و یاد خدا و مانند آن عوامل فراوانی هستند که به انسان مومن و بنده خدا آرامش روحی می بخشند. أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ . الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ. بدرستی که دوستاران خدا هیچ ترسی نسبت به آینده و هیچ حزنی از گذشته ندارند. کسانی که مومن و بنده خدا هستند.   ۲.امداد های خاص امداد مؤمنین سنتی از جانب پروردگار است که به طور بر مؤمنین می‌رسد و هیچ‌گاه قطع نمی‌گردد مگر این‌که صفت ایمان از آنان زایل شود. خداوند در این باره می‌فرماید: «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلِینَ»   «در آن هنگامی که تو به مؤمنان می‌گفتی: آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان ، که (از آسمان) فرود می آیند یاری کند؟» و می فرماید: «ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم» اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.(محمد: ۷) ۳.هدف داری و نجات از پوچی مشکل انسان امروزی، غفلت و بی توجهی و روزمرگی است که به پوچی منتهی میشود و آمار خودکشی در پیشرفته ترین و رفاه مند ترین کشورها معنا دار است. انسان بی‌هدف، مانند فردی سرگردان در کویری سوزان است. هیچ‌وقت احساس آرامش و شادمانی نخواهد کرد. «پروفسور یونگ» که از اساتید بزرگ روان کاوی غرب است، می گوید: «دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده و موفقی هستند که دردی بزرگ یعنی پوچی و نامفهومی و بی معنا بودن زندگی، آن ها را رنج می دهد. یکی دیگر از آثار پربرکت ایمان به خدا و اطاعت از دستورات الهی، هدفمند بودن در کارها و نجات از پوچی است. ۴.توانمندی و عزت ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى ‏سازد كه من در برابر اين همه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چه كنم؟ و يا در مبارزات ديگر چه مى ‏توانم انجام دهم؟ امّا هنگامى كه به ياد خدا مى‏ افتد و متّكى به قدرت و رحمت او مى‏ شود، ـ قدرتى كه برترين قدرت ها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، ـ قلبش آرام مى ‏گيرد، با خود مى ‏گويد: «آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بى ‏نهايت قدرت دارم»! مؤمن همیشه خود را غالب و پیروز مى داند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَیْرُ السَّمَاء همانا همه موجودات در برابر مؤمن فروتن هستند حتى درندگان و پرندگان.(۵) ۵. اخلاق مندی اخلاق به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است. اخلاق به خُلق‌های خوب و بد و اخلاق اجتماعی و فردی تقسیم می‌شود. قرآن هدف بعثت پیامبر(ص) را اصلاح اخلاق انسان‌ها معرفی کرده است و در روایات از مهم‌ترین صفات نیک اخلاقی، با عنوان مکارم الأخلاق یاد شده است. اخلاق در گرو ایمان به خدا است، بر اساس آموزه های دینی، کسانی که ایمان بالاتری دارند، در عرصه تلاش برای کسب فضیلت های اخلاقی و محو رذیلت ها، با انگیزه تر و جدی تر هستند. ۶.نشاط معنوی امیرالمومنین(ع) فرمود: مومن دائما نشاط دارد؛ دَائِماً نَشَاطُه‏»(۶) نشاط معنوی، نشاط زیاد و ماندگار است و نشاط حرام نشاط کم هست بعلاوه غصه‌ای که بعدش در حلقوم انسان می‌ریزد. «لِلْمُسْتَحْلِی لَذَّةَ الدُّنْیَا غُصَّة؛ برای کسی که لذت دنیا را برای خودش جایز قرار داده غصه است»(۷) لذت عبادت و پرستش خدا براى کسانى که قدر آن را مى دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت مى برند. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
چند داستان مرتبط به عناوین مورد بحث جهت استفاده در منبر تقدیم می شود 💠داستان در زمان پیامبر(ص) شخصی مسجد آمد و گفت: «ای پیامبر خدا،به من قرآن بیاموز!» حضرت او را به یکی از یارانش سپرد. آن صحابی نیز دست تازه وارد را گرفت و به گوشهای از مسجد برد، برایش سوره «زلزال» را تلاوت نمود و آن را به او یاد داد تا به این آیه رسید: «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره»؛ هرکس ذرهای کار خیر یا شر انجام دهد، آن را خواهد دید. تازه وارد به فکر فرورفت و از معلم خود پرسید: «ایا این جمله از جانب خداست؟!» معلم پاسخ داد: «آری!» مرد گفت: «بس است! من درس خود را از این آیه فرا گرفتم. اکنون که خدا ریز و درشت کارهای ما را میداند و همه اعمال ما حساب دارد، تکلیفم روشن شد. این جمله برای زندگی من کافی است». وی پس از این سخن خداحافظی کرد و از مسجد خارج شد. صحابی نزد پیامبر(ص) بازگشت و با تعجب گفت: این شاگرد امروز خیلی کم حوصله بود و حتی نگذاشت من بیش از یک سوره کوچک برایش بخوانم و سخنی به این مضمون بر زبان آورد: «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!»پیامبر(ص) فرمود: او به مقام فقاهت و شناخت عمیقی که باید برسد، رسید. 💠داستان حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت . سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید. مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد . این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ." سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟ مورچه گفت آری او می گوید : ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن. 💠داستان ریاضی دان معروف،بلز پاسکال ، مثل بسیاری از روشنفکرها سوالات مهمی ذهنش را مشغول کرده بود سئوالاتی فلسفی در مورد وجود آفریننده جهان. در تاریخ ۲۳ نوامبر سال ۱۶۵۴ او در تصادفی روی پل نیلی گرفتار شد که در آن اسب‌های کالسکه که کنترل خود را از دست داده بودند از دیواره پل پایین افتادند و کالسکه را به دنبال خود کشیدند. خوشبختانه در این حین میله اتصال شکسته شد و کالسکه از اسب‌ها جدا و نیمی از آن از پل آویزان شد. پاسکال و دوستانش در این حادثه صدمه‌ای ندیدند، اما فیلسوف ما حدود پانزده روز در کما بود وقتی بهشون آمد قلم و کاغذ خواست و نوشت: «خدای ابراهیم، خدای اسحاق، خدای یعقوب، و نه خدای فلسفه دانان و دانشمندان و...پیغام تو را فراموش نخواهم کرد. آمین.» آنچه پاسکال روشنفکر را تکان داده بود عبارت بود از اینکه ؛؛محاسبات عقلی و ریاضی میگفت در اون حادثه پاسکال نباید زنده میموند اما اراده ای او را حفظ کرد و انگار خدا در دل این حادثه وحشتناک خود را به پاسکال نشان داده بود و این یک تجربه شخصی و برهان محکم برای اثبات وجود خدا بود.  در ادبیات فارسی اشعاری در این خصوص داریم: گر نگه دار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.ترجمه تفسیر المیزان،ج اول، ص۵۴۸ ۲.الخصال، ج۱،ص۴ ۳.الإرشاد ،ج۱ ، ص۲ ۴.الکافي، ج۲، ص۸۴   ۵.بحار الأنوار ج ۶۴ص ۷۱ ۶.کافی، ج۳، ص۲۳۰ ۷.غرر، ص۵۴ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۸) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت هجدهم ؛وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ هيجدهمين صفت مؤمن «واقفاً عند الشبهات» است، يعنى مؤمن كسى است كه در مقابل شبهات توقّف مى كند. شبهات دالان محرّمات است و كسى كه مرتكب شبهات مى شود در محرّمات قرار مى گيرد. شبهات مانند سراشيبى كنار درّه هاست كه بايد از آنها پرهيز كرد و در واقع شبهات حريم محرّمات است و بايد از آنها پرهيز كنند مانند برق هاى فشار قوى كه اگر از فاصله معينى به آن نزديك تر شوند انسان را به سمت خودش كشيده و مى سوزاند و به همين جهت براى اين برق ها حريم قائلند. در بعضى از روايات تعبير خوبى وجود دارد كه مى فرمايد: در حريم ملك مردم نرو تا گرفتار غصب نشوى. بسياراند اشخاصى كه گرفتار موادّ مخدر شده اند در ابتدا به بهانه تفريح كشيده ولى كار به جايى مى رسد كه شديداً به آن مبتلا مى شوند. 🔸حدیث امام صادق(ع) فرمود: «الْوُقُوفُ‌ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ ».به درستی که توقف در هنگام برخورد با شبهه، از افتادن در هلاکت بهتر است.(۲) ✅ راه های پیشگیری از گناه توقف در شبهات همان پیشگیری از گناه است که برای این منظور باید موارد زیر مورد توجه قرار گیرد؛ ➖اجتناب از دوستی با افراد غیر قابل اعتماد ➖اجتناب از خلوت با نامحرم و چت با نا محرم ➖ کنترل نگاه ➖ پرهیز از حضور در مجلس گناه ➖ به تأخیر نیانداختن ازدواج ➖ پرهیز از برخی شوخی ها ( شوخی با نا محرم،دروغ شوخی) ➖یاد آوری مرگ و آخرت ➖ شناختن گناهان ➖ اقدامات حکومت برای از بین بردن زمینه گناهان 🔶نقش حکومت در پیشگیری از گناه رهبر حکیم جمهوری اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب، در توضیح سر فصل اخلاق و معنویت نوشتند: اخلاق و معنویت، البته با دستور و فرمان به دست نمی‌آید؛ پس حکومت‌ها نمی‌توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این‌ باره میدان دهند و کمک برسانند. با کانونهای ضد معنویت و اخلاق، به شیوه‌ معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمی‌ها، مردم را با زور و فریب جهنمی کنند. 🔹حدیث كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَثِيراً مَا يُوصِي أَصْحَابَهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ فَيَقُولُ أَكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ حَائِلٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الشَّهَوَات رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره یادآوری مرگ بسيار سفارش مي كرد و مي فرمود: «زياد مرگ را ياد كنيد؛ زيرا ياد مرگ شكنندة لذات نفسانی و مانع ميان تو و شهوات است»(۳) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲.الکافي، ج۱ ،ص۵۰  ۳.وسائل الشیعة، ج۲، ص ۴۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس (۱۸) منبر یک دقیقه ای🕙 [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ ❇️مقدمه در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث هجدهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛ امام زین العابدین(ع) فرمود: حَقُّ اللِّسانِ إكرامُهُ عَنِ الخَنا ، و تَعويدُهُ الخَيرَ ، و تَركُ الفُضولِ التي لا فائدَةَ لَها ، و البِرُّ بالنّاسِ ، و حُسنُ القَولِ فيهِم ». حقّ زبان، منزّه داشتن آن از زشت گويى است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زياده گويى هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان. 🔷نقش زبان در سعادت بنابراين بيان و تكلّم انسان از بزرگ ترين مواهب الهى است كه قلم هم به آن متّكى است و با بيان، نوشتن را به ما آموخته اند. پس پايه تمدن ها بر بيان و زبان نهاده شده، اگر بيان نبود اين همه تمدن و آسايش نبود. ♻️توصیه ها قرآنی در قرآن کریم در مورد سخن توصیه های وارد شده است؛ ۱. مراقبت در سخن وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین»ّ [انفطار۱۰] در سخن گفتن مواظب باشیدچرا که تمام سخنانتان نوشته می شود. ۲. صداقت در سخن؛ «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا».چه کسی از خداوند راستگوتر است؟[ نساء/۸۷] ۳.زیبا سخن بگویید «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ ».چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند[فصلت/۳۳] «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا» [بقره/۸۳] ۴.رعایت پاکی سخن «وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ»[ حج/۲۴] ۵. محکم و مستدل حرف بزنید «یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»[احزاب/۷۰] ۶. نرم سخن بگویید «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی»[طه/۴۴] ۷.کریمانه حرف بزنید وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا» با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید[ اسراء/۲۳] 🔶حدیث امام محمد باقر(ع) فرمود: اِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفتَاحُ كُلِّ خَيرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغِى لِلْمُؤمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلَى لِسَانِهِ كَمَا يَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ» اين زبان كليد هر خير و شرى است، پس سزاوار است كه مؤمن مُهر بر زبانش زند، همچنان كه بر طلا و نقره اش مهر مى زند.(۲) 🔸دعای امام زمان در هفتمین فراز از دعای امام عصر(عج) چنین می خوانیم: «و سدّد و السنتنا بالصّواب و الحکمة؛ خدایا! زبان های ما را به درست گویی و حکمت استوار فرما.» 💠داستان روزی مولای لقمان به او گفت: امروز برترین غذا را برایم فراهم کن، لقمان زبان گوسفندی را تهیه نموده و پخت و نزد مولایش گذاشت. مولا در روز دیگر به او گفت: امروز بدترین غذا را برایم فراهم کن. لقمان باز زبانی تهیه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسید: یک غذا چگونه هم بهترین و هم بدترین خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حرکت کند برترین عضو است و گرنه بدترین عضو خواهد بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۳۱ ۲. تحف العقول‏،ص۲۹۸. ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مواجهه با گنهکاران [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روشاین منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام در مورد مفطرات روزه ، باید دو مورد را تذکر دهیم ➖قی کردن (استفراغ) از روی عمد مبطل روزه است یعنی خودش معده ش را تحریک کند تا بالا بیاورد . اما اگر کسی از سر بیماری قی کند به روزه ش اشکالی نمی‌رسد . ➖ یکی دیگر از مفطرات فرو بردن سر در آب است ، منظور فرو بردن سر داخل حوض آب، داخل استخر، داخل آب دریا و مانند آن است. اما با شستن سر و در زیر شیر آب یا با ریختن آب توسط کاسه روزه باطل نمی شود. 🔷ماجرای واقعی آقا سید مهدی قوام، روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد، راننده تعجب کرد، آخر آن زمان در تهران هر کس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود آنجا می رفت. با تعجب و حیرت به سمت لاله زار حرکت میکنند ، اما راننده هنوز از رفتار سید در تعجب است آقا سید مهدی را چه به لاله زار؟! در خیابان، چند کاباره ، با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت دارند، جلوتر کنار خیابان دختر جوانی منتظر ایستاده بود ، سید از راننده میخواهد نزدیک دختر نگه دارد سید از ماشین پیاده می شود به سمت دختر حرکت میکند اما سرش را پایین انداخته است ، سلام می کند، دستش را زیر عبایش برده، پاکتی از جیب عبایش بیرون می آورد، به آن دختر با لحن پدرانه ای می گوید: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، این از طرف امام حسین است، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. یکسال که می گذرد ، سید مهدی عازم کربلا میشود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را می گیرد،حاج آقا ببخشید ، میگوید حاج آقا آنجا گوشه صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید به من گفت با شما کار دارد. سید مهدی به سمت خانم می رود و سلام می کند؛ بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم... 🔸آیه قرآن کریم می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الْاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النَّاسَ جَمیعا»؛هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسان‌ها را کشته و هر کس، انسانى را حیات بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است. امام صادق(ع) یکی از مصادیق این آیه را چنین تبیین می‌فرماید: اگر فردی بتواند دست کم، یک فرد را از راه گمراهی به راه هدایت بکشاند مانند آن است که تمام مردم را به راه راست هدایت کرده باشد.   🔷حدیث پيامبر (ص) هنگامى كه على (ع) را به يمن فرستاد ـ فرمود :«يا عليُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، و ايمُ اللّه ِ لَأن يَهدي اللّه ُ على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ و غَرَبَت ، و لَكَ وَلاؤهُ يا عليُّ».(۱) اى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند ؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى ، اى على . 🔸تاریخ روایت شده است که داوود (ع) تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است که تو را تنها مى بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدّت گرفته و میان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مى‌کنم.  وَ رُوِیَ أَنَّ دَاوُدَ ع خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا دَاوُدُ مَا لِی أَرَاکَ وَحْدَانِیّاً فَقَالَ إِلَهِی اشْتَدَّ الشَّوْقُ مِنِّی إِلَی لِقَائِکَ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ خَلْقُکَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ تَأْتِنِی بِعَبْدٍ آبِقٍ أُثْبِتْکَ فِی اللَّوْحِ حَمِیداً(۲) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
♻️انواع برخورد با گناهکار اسلام دربرخورد با گناهکاران آموزه هايي دارد که به پيروان خود دستور داده به هنگام مواجهه با گناه و گناهکار، آنها را به کارگيرند که البته برخی از انواع مواجهه ها بر عهده حکومت اسلامی است و برخی دیگر بر عهده عموم مسلمانان که در ادامه به انواع مواجهه ها اشاره میکنیم؛ 🔶مرحله اول؛ گفتار نرم خداوند فرمود: «اذْهَبا إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‌»به سوى فرعون برويد؛ زيرا او سركشى كرده است.پس با گفتارى نرم به او بگوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد.] از آيه شريفه به روشنى معلوم مى‌شود مرحله اول مواجهه با افراد طاغى و ياغى گفتار نرم است كه شايد با وزش نسيم قول لين از طغيان و ياغيگرى آنان كاسته شود و به راه حق و حقيقت بازگردند كه اگر از ابتداى امر با خشونت با آنان برخورد شود، به طغيان آنان افزوده گردد و نتيجه‌اى از امر به معروف و نهى از منكر حاصل نشود. شعر متاب اى پارسا روى از گنهكار به بخشايندگى در وى نظر كن‌ اگر من ناجوانمردم به كردار تو بر من چون جوانمردان گذر كن‌ 🔷تأديب اجتماعی از نظر اسلام، گاهي برخورد با گنهكار از طريق تأديب اجتماعي و بايكوت صورت مي گيرد، به نمونه هاي زير توجه كنيد: ۱. تنبیه زناكار آن است كه از ازدواج با پاكان محروم است. ۲. كساني كه نسبت نامشروع به افراد پاك مي دهند، با اينكه شواهد كافي ندارند، آن است كه گواهي آنها بي اعتبار است و بايد شلاق بخورند. ۳- مشركان از ورود به مسجدالحرام ممنوع هستند. ۴- پیامبر(ص)با سه نفر كه در جبهه جنگ و بسيج عمومي شركت نكرده بودند سخن نگفت و مسلمانان حتي همسر و فرزندشان با آنان سخن نگفتند تا حدي كه عرصه زمين بر آنان تنگ شد. سرانجام توبه كردند و رسول اكرم (ص) به فرمان خداوند متعال توبه آنها را پذيرفت و بايكوت آنها شكسته شد. ۵.همنشيني با منكران و مسخره كنندگان آيات خدا ممنوع است. ۶.از دستورات مؤكد اسلامي است كه به شراب خواران زن ندهيد. ۷.نشستن كنار سفره اي كه در آن شراب است، ممنوع مي باشد و حتي نان خوردن در چنين سفره اي حرام است. ۸. به گنهكار مثل تارک الصلاه زكات ندهيد. ۹.زني كه شوهر دارد و يا شوهري كه زن دارد و در عين حال زنا كند، حكمش اعدام مي باشد. ۱۰.دست دزد بايد قطع گردد و به او ترحم نشود. 👈اين دستورات بيانگر انواع برخوردهاي اسلام با گنهكار است، كه هر كدام به نحوي نقش بازدارندگي و كنترل گناه را در فرد و جامعه دارند. 🔷چهره ترش کردن برای چه کسانی است؟ حضرت امیر(ع) فرمود «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ». پیامبر به ما فرمان داد كه با اهل گناه با چهره اى درهم كشيده روبه رو شويم.(۳) «اهل معاصی» یعنی آنهایی که اصلاً خصوصیت و کار زندگی‌شان این است که یا ربا می‌خورند یا شراب می‌خورند یا دزدی می‌کنند، معروف به این عنوان هستند. چون فرض این است که اهل معصیت دیگر دست از این معصیت شان برنمی‌دارند، اینها آدم‌هایی هستند که همیشه رباخوار خواهند بود، این وجوه مکفهّرة نسبت به آنها هیچ اثری هم ندارد ولی انسان مسلمان برای فاصله گذاری اجتماعی با چنین افرادی میخواهد از آنها متمایز باشد و بگوید من با اینها نیستم ، اهل این کارها نیستم. 🔷فاصله گذاری با برخی گناهکاران امام صادق (ع) به يكي از اصحابش به نام حارث بن مغيره فرمودند: چه چيز مانع شده كه وقتي به شما خبر مي رسد كه فلان شخص از ميان شما كار بدي كرده كه آن را زشت می‌دانيد و موجب ناراحتي ما مي گردد نزد او برويد و او را متنبه و سرزنش كرده و با گفتار رسا او را از گناهش باز داريد؟! حارث عرض كرد: اگر چنين كنيم آنها از ما نمي پذيرند. امام صادق(ع) فرمود: «اهجروهم واجتنبوا مجالسهم، از مجالست و همنشيني با آنها دوري و اجتناب كنيد».(۴) 🔴مواجهه های نادرست خوب است به برخی رفتار های غلط در مواجهه با گنهکاران اشاره کنیم: ۱.سرزنش ممنوع امام سجاد(ع) فرمود: «كَانَ آخِرُ مَا أَوْصَى بِهِ اَلْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنَّهُ قَالَ لاَ تُعَيِّرَنَّ أَحَداً بِذَنْبٍ» زنهار، هيچ كس را به گناهى سرزنش مكن.(۵) ۲.نا امید کردن ممنوع امام علی (ع) فرمودند: لاتُؤیِس مُذنِباً، فَکم مِن عاکفٍ عَلى ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَیرٍ»هیچ گنهکارى را ناامید مکن. چه بسیار گناه آلوده اى که عاقبتى نیکو یافته است.(۶) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d