درسهایی از امام مجتبی(ع)
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
به مناسبت هفت صفر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین سیما مولانا الحسن بن علی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
🌙بیان احکام
🌸شعر
این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بي انتهائي اند
خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند
هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند
یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز
اینها همان مقدمه ی آشنائی اند
صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند
سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم
همسايه ي قديمي اين خانواده ايم
تو آسمان جودي ما يا كريم تو
پرواز ميكند دل ما تا حريم تو
وقت كرامت است كه از راه آمده است
آن آشناي كوچه نشين قديم تو
سوگند ميدهيم خدا را در اين سحر
بر پينه هاي رحمت دست كريم تو
ما را هميشه سائل دست شما كند
ما را به زير پاي شما خاك پا كند
دست مرا بگير كه عاشق ترم كني
سلمان خانواده ي پيغمبرم كني
اي در هواي پاك نگاهت سلام ها
نامت نداشت سابقه اي بين نامها
بيرون بيا و چشم مرا هم قدم بزن
هم سفره ي فروتن جمع غلام ها
سائل شدن كنار نگاه تو واجب است
وقتي گدا به چشم تو دارد مقام ها
آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود
در خانه ي فرشته هم آدم نميشود
آقاي من بدون توسل به نام تو
حالي براي توبه فراهم نميشود
دست مرا بگير و به سمت خدا ببر
چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود
آرامش تو باعث طوفان كربلاست
بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود
هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو
مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود
تا كربلا رسيد صداي سكوت تو
اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو
اي از هزار حاتم طائي كريم تر
لطف تو از تمام كريمان قديم تر
مي آوري به وجد تو پروردگار را
اي از زبان حضرت موسي كليم تر
تو ابتداي نسل طهوراي كوثري
هركس حسودتر به تو باشد عقيم تر
در كربلا به آينه ات سنگ ميزنند
هركس شبيه تر به تو جرمش عظيم تر
با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر
اما كسي نخواند نمازي به پيكرت
تابوت را نشانه گرفتند به تيرها
آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت
دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين
پر ميزند به سمت بقيع مطهرت
تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد
بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد
💠داستان
[ایجاد انگیزه]
یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند،یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمیخورم.
امام حسن-علیه السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمیخوری؟
آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا میافتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت.
من نمیتوانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.
امام حسن-علیه السلام- فرمود: آن فقیر کیست؟
مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم،
مرد فقیری را دیدم که نماز میخواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد،
دستمالش را باز کرد تا افطار کند.
شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانهای نداشتم،دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر میشود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید.
امام حسن مجتبی-علیه السلام- باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی-علیه السلام- است،
او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت میکند، مانند فقیرترین مردم زندگی میکند و همیشه غذای ساده میخورد.(۱)
با این مقدمه درسهایی از زندگانی و سیره عملی امام حسن مجتبی علیه السلام تقدیم میشود؛
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢 درس اول
کرم و سخاوت بیبديل
مورّخان نوشته اند: «حضرت مجتبی عليه السلام» در طول عمر خويش دو بار تمام اموال و دارايی خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.»
💠داستان
عثمان در كنار مسجد مدينه نشسته بود. مرد فقيری از او كمك مالی خواست. او پنج درهم به وی داد. فقير گفت: مرا نزد كسی راهنمايی كن كه كمك بيشتری به من كند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسين بن علی عليهما السلام و عبداللَّه جعفر، كه در گوشهای از مسجد نشسته بودند اشاره كرد و گفت: نزد اين چند نفر جوان كه در آنجا نشستهاند رفته، از آنها تقاضای كمك میكني.
وی نزد آنها رفت و درخواست كمك نمود. امام حسن عليه السلام فرمود: از ديگران كمك مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: ديهای (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به كلّی عاجز باشد، يا بدهی كمرشكن داشته باشد كه از عهده پرداخت آن ناتوان است، و يا فقير و درمانده گردد، به گونهای كه دستش به جايی نرسد. پس در مورد كداميك از اين سه مورد درخواست كمك میكني؟
گفت: اتفاقاً گرفتاری من يكی از همين سه چيز است. حضرت مجتبی عليه السلام پنجاه دينار به وی داد، و امام حسين عليه السلام به پيروی از آن حضرت [و با حفظ حرمت او] چهل و نُه دينار، و عبداللَّه بن جعفر چهل و هشت دينار به وی دادند.
مرد فقير هنگام برگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردي؟ جواب داد: از تو پول خواستم، تو [اوّلاً كم] پول دادی و [ثانياً] نپرسيدی پول را برای چه منظوری میخواهم؟ امّا هنگامی كه نزد آن سه نفر رفتم، يكی از آنها (حسن بن علي) در مورد مصرف پول از من پرسش نمود و آن گاه هر كدام مبالغی را به من عطا كردند.
عثمان گفت: اين خاندان، منبع علم و حكمت، و سرچشمه نيكی و فضيلتند. نظير آنها را نمیتوان يافت.(۲)
💠داستان
يكی از كنيزان حضرت، دست گلی را به عنوان هديه به آن حضرت تقديم كرد. حضرت او را در مقابل آزاد نمود. وقتی به آن حضرت گفتند: چگونه كنيزی را كه قيمت گزافی دارد در مقابل يك دسته گل آزاد كردي؟ فرمود: خداوند ما را اين چنين تربيت نموده و فرموده است: «وَ اِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها»؛(5) «هرگاه با تحيّتی به شما تحيّت گفته شد، شما نيز تحيّتی بهتر يا همانند آن بفرستيد.» و من هديهای را بهتر برای اين كنيز از آزادی او نيافتم.(۳)
✔️كمك از طريق راهنمايی
گاه حضرت دست خالی بود و نمیتوانست مستقيم به فقيری كمك كند، از اين رو از طريق راهنمايی صحيح مشكل او را حل میكرد.
💠داستان
روزی فقيری نزد آن حضرت آمد و درخواست كمك نمود. حضرت پولی نداشت به او كمك كند و از اينكه مرد فقير نااميد برگردد، شرمسار بود؛ لذا فرمود: آيا حاضری تو را به كاری راهنمايی كنم كه به مقصودت برسي؟ فقير گفت: چه كاري؟ حضرت فرمود: امروز دختر خليفه از دنيا رفته و خليفه [سخت] عزادار است، ولی هنوز كسی [جرأت نكرده] به او تسليت بگويد. نزد خليفه میروی و با سخنانی كه به تو میگويم، او را تسليت میگويي.
فقير گفت: چگونه تسليت بگويم؟ حضرت فرمود: وقتی نزد خليفه رسيدی بگو: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الّذی سَتَرَها بِجُلُوسِكَ عَلی قَبْرِها وَلاهَتَكَها بِجُلُوسِها عَلی قَبْرِكَ؛ ستايش خدای را كه او را مستور كرد [و زير خاك پنهان نمود] با نشستن تو بر قبر او (يعنی زير سايه پدر از دنيا رفت) و او را هتك و اهانت نكرد با نشستن او بر سر قبر تو (يعنی ممكن بود بعد از تو دخترت در عالم تنهايی مورد هتك و بیحرمتی قرار بگيرد).»
مرد فقير طبق گفته حضرت عمل كرد. اين جملات عاطفی اثر عميقی بر روح خليفه گذارد و از حُزن و اندوه او كاست؛ از اين رو دستور داد جايزهای به وی بدهند.
آن گاه پرسيد: اين سخن از آنِ تو بود؟ گفت: نه، حسن بن علی عليهما السلام آن را به من آموخته است. خليفه گفت: راست میگويي، او منبع سخنان فصيح و شيرين است.(۴)
✔️ نجات فقرا
شخصی خدمت حضرت مجتبی عليه السلام رسيد و عرض كرد:ای فرزند اميرمؤمنان! تو را به خدايی كه به شما نعمت فراوان داده سوگند میدهم به فرياد من برس كه دشمنی ستمكار دارم كه نه حرمت پيران را پاس میدارد، و نه به كوچكی صغيران ترحّم میكند. حضرت كه به جايی تكيه داده بودند، با شنيدن اين سخن برخاسته و فرمودند: اين دشمن كيست تا داد تو را از او بگيرم؟
عرض كرد: دشمن من فقر و نداری است. حضرت اندكی سر به زير انداخته، سپس به خدمتكار خويش فرمودند: آنچه از مال نزد تو موجود است حاضر كن. او نيز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد. و بعد، حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند میدهم هرگاه بار ديگر اين دشمن به تو حمله كرد و در حق تو ستم روا داشت، او را نزد من بياور تا [شرّ] او را از تو دور گردانم.»(۵)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢 درس دوم
حلم و گذشت
💠داستان
روزی پیرمردی از اهالی شام آن حضرت را که سوار بر مرکبی بود، دید و آنچه خواست به آن حضرت دشنام گفت؛ ولی امام (ع) سکوت کرد. وقتی ناسزاگویی او تمام شد، امام با آغوش باز به سوی او توجه کرد و در حالی که خنده بر لب داشت، بر او سلام کرد و فرمود: «أَیهَا الشَّیخُ أَظُنُّک غرِیباً وَ لَعلَّک شبِّهْتَ فلَوِ استَعْتَبْتَنَا أَعتَبْنَاک وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَینَاک وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاک وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاک وَ إِنْ کنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاک وَ إِنْ کنْتَ عُرْیاناً کسَوْنَاک وَ إِنْ کنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَینَاک وَ إِنْ کنْتَ طَرِیداً آوَینَاک وَ إِنْ کانَ لَک حَاجَةٌ قَضَینَاهَا لَک فلَوْ حَرَّکتَ رَحْلَک إِلَینَا وَ کنْتَ ضَیفَنَا إِلَی وَقْتِ ارْتِحَالِک کانَ أَعْوَدَ عَلَیک لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِیضاً وَ مَالًا کبِیراً؛ ای پیرمرد! به گمانم غریبی و گویا به اشتباه افتاده ای! اگر از ما بخواهی مشکلات را حل کنیم، سختی ها را از تو برطرف می کنیم و اگر از ما کمک بخواهی به تو عطا می کنیم، و اگر از ما راهنمایی بخواهی، تو را راهنمایی می نماییم، و اگر بخواهی برایت بردباری کنیم چنین می کنیم، و اگر گرسنه هستی، تو را سیر می کنیم، و اگر برهنه هستی، تو را می پوشانیم، و اگر نیازمندی، تو را بی نیاز می کنیم، و اگر رانده شده ای، به تو پناه می دهیم، و اگر حاجتی داری، برای تو بر می آوریم، و اگر به سوی ما سفر نموده ای، تا وقت بازگشت میهمان ما هستی، و این برای تو بهتر است؛ زیرا ما خانۀ وسیعی برای پذیرایی داریم و منزلت و مال فراوان در اختیار ماست.»
هنگامی که آن مرد شامی این گفتار پر مهر امام حسن(ع) را شنید، گریست و آنچنان دگرگون شد که در همان لحظه عرض کرد: «>اشْهَدُ انَّک خَلَیفَةُ اللَّهِ فی ارْضِهِ "وَاللَّهُ اعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ"»گواهی می دهم که تو خلیفۀ خدا در زمینش هستی و خدای متعال آگاه تر است که رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد.»
آنگاه گفت: من تو و پدرت را دشمن ترین مخلوقات نزد خود می پنداشتم؛ اما اکنون دریافتم که محبوب ترین خلق خدا نزد من می باشید. آن مرد اثاث خود را به منزل امام انتقال داد و تا در مدینه بود، میهمان آن حضرت بود، سپس به سوی شام بازگشت، در حالی که صادقانه به ولایت خاندان رسالت معتقد شده بود.(۶)
💠 برتر از گذشت
حضرت مجتبی عليه السلام گوسفندی داشتند. روزی میبيند كه پای گوسفند شكسته است. به غلام خود فرمود: چه كسی اين كار را كرده است؟ غلام عرض كرد: من اين كار را انجام داده ام. حضرت فرمود: چرا چنين كردي؟ غلام عرض كرد: میخواستم شما را ناراحت و اندوهگين كنم. حضرت تبسّم كرد و آن گاه فرمود: اين عمل به خاطر اين است كه تو آزاد نيستي. پس او را آزاد كرد و به او هديه خوبی نيز عطا فرمود.
راستی حضرت حقيقتاً مصداق اين آيه است كه میفرمايد: «وَالْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»و خشم خود را فرو میبرند، و از خطای مردم در میگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد.(۷)
💠داستانی دیگر
از عفو و گذشت
امام حسن (ع) همسایه ای یهودی داشت که دیوار خانه اش خراب شده و فاضلاب منزلش به منزل امام ریخته بود. امام چیزی به او نفرمود تا اینکه روزی همسر مرد یهودی به منزل امام آمد و متوجه شد و به شوهرش خبر داد. مرد یهودی برای عذرخواهی نزد حضرت آمد؛ اما حضرت در جواب سؤال مرد یهودی که پرسید: چرا به من اعتراض نکردید، فرمودند: جدم رسول خدا (ص) به من دستور داده است که همسایه را تکریم کنم. این برخورد حضرت سبب شد تا آن مرد یهودی مسلمان شود.(۸)
🟢 درس سوم
قناعت و ساده زيستی
روزی حضرت مجتبی عليه السلام با برادرش حسين بن علی عليهما السلام و فرزندان عباس به باغ يكی از ارادتمندان رفتند و در باغ گردشی نمودند و در گوشهای نشستند. امام مجتبی عليه السلام به شخصی به نام مُدرِك بن زياد فرمود:ای مرد! آيا غذا و خوردنی پيدا نمیشود تا ميل كنيم. مُدْرك فوراً مقداری نان و سبزی و نمك آورد و حضرت تناول كرد و فرمود: چقدر خوشمزه و پاكيزه بود! طولی نكشيد كه غذای بسيار لذيذ و خوشمزهای آوردند. امام به مُدرك فرمود: تمام غلامان و خدمتگزاران را فراخوان تا از اين غذا بخورند. غلامان آمدند و از غذا خوردند، ولی امام خود تناول نفرمود. مُدرك علّت را پرسيد. حضرت فرمود: آن نان و نمك و سبزی غذای محرومان بود و همان غذای محبوب من میباشد.(۹)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢 درس چهارم
مهربانی بر كودكان
جمعی از كودكان مشغول غذا خوردن بودند. امام حسن عليه السلام به آنان رسيد. آنها از امام برای خوردن غذا دعوت كردند. حضرت اجابت كرد و كنار آنان نشست و با آنان غذا خورد. سپس آنها را به منزل خويش دعوت نمود و هدايای ارزشمند و قابل توجّهی به آنها عطا كرد و چنين فرمود: ارزش كار آنها بيشتر از ارزش كار من بود. چرا كه آنان از تمام آنچه خود داشتند به من خورانيدند، و غير از آن چيزی نداشتند؛ ولی ما از آنچه كه داريم به آنها عطا كرديم و غير از آن نيز داريم.(۱۰)
☑️⚫️مقدمه روضه
همه عالم برای غربت آقا اباعبدالله اشک می ریزند اما امام حسین علیه السلام بر غربت و مظلومی برادرش اشک می ریزد. خیلی از بزرگان ما معتقد بودند مظلومیت امام حسن علیه السلام حتی از امام حسین علیه السلام هم بالاتر بوده است. امام حسین علیه السلام بالاخره یک یارانی باوفایی داشتند اما امام مجتبی علیه السلام کنار اصحاب و یارانشان زره می پوشیدند. در نماز سجاده را از زیر پای آقا کشیدند و آقا را به زمین انداختند و به آقا حمله کردند و به بدن آقا خنجر زدند. آقا اباعبدالله علیه السلام همسرهایی داشتند که یکی از دیگری بهتر بود. حضرت رباب علیها سلام یک سال زیر آفتاب ماند و گفت: چون آقا اباعبدالله را با لب های تشنه و زیر آفتاب کربلا به شهادت رساندند؛ من هم باید بنشینم برایش عزاداری کنم. اما همسر امام مجتبی قاتلش بود و در خانه هم غریب بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چشمی که برای حسنم اشک بریزد کور وارد صحرای محشر نمی شود.
⚫️ذکر مصیبت
جناده می گوید :همین طور که حضرت داشت صحبت میکرد، یک وقت دیدم نفس امام حسن قطع شد. نگاه کردم دیدم رنگ چهرهاش زرد شد و دیگر نمیتواند نفس بکشد. جناده میگوید: وقتی که من بر امام حسن وارد شده بودم دیدم تشتی جلوی آقا هست و لختههای خون است که از دهانش در تشت میریزد، گفتم: یابن رسولالله چرا خودت را معالجه نمیکنی؟ گفت: جناده مرگ را به چه چیز میشود معالجه کرد؟ میگوید: در این هنگام بود یک وقت دیدم برادرش حسین(علیهالسلام) و اسود ابن ابی الاسود وارد شدند. تا چشم امام حسن به او افتاد بلند شد و برادر را در آغوش کشید، بین دو دیدگانش را میبوسید. امام حسین در کنار امام حسن نشست، اینها با هم صحبت میکردند ولی رازگونه بود. گویا حضرت داشت وصیتهایش را به امام حسین میگفت. من با آنها فاصله داشتم، یک وقت دیدم حضرت بلند شد و گفت: «إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلیهِ راجِعونَ».(۱۱)
🌺شعر
نیست کس غیر از خدا آگاه از سوز نهانم
خون دلهایی که خوردم ریخت بیرون از دهانم
زهر نانوشیده قلبم بود مثل لاله پرپر
بس که آمد بر جگر از دوستان زخم زبانم
در وطن نه در میان خانه ی خود هم غریبم
قاتلم گر دیده یارب همسر نامهربانم
قلب من شد پاره آن روزی که خود در کوچه دیدم
مادرم نقش زمین گردید پیش دیده گانم
جعده زهرم داد امّا قاتلم باشد مغیره
بر لب از ظلمی که او کرده چهل سال است جانم
خون دل هایی که زهرا و علی خوردند عمری
اشگ گردید و روان شد از دو چشم خون فشانم
هر کجا افتاد چشمم یا به ثانی یا مغیره
رنگ از رویم پرید و سوخت مغز استخوانم
من که ختم الانبیا خوانده است طاووس بهشتم
در میان آشیان چون طایر بی آشیانم
باغبان گلشن وحیم ولی از بس غریبم
هم نشین خارها در بین باغ و بوستانم
سوخت یاقوت لبم از زهر و شد معلوم آخر
از چه پیغمبر زطفلی بوسه می زد بر دهانم
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.آیت الله شهید دستغیب/آدابی از قرآن/ص۲۸۲
۲.بحار الانوار،ج۴۳،ص۳۳۲.
۳.همان
۴.حیاه الامام الحسن،ج۱،ص۳۰۲
۵.بحار الانوار،ج۴۳،ص۳۵۰.
۶.مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۴،ص۱۹
۷.حياة الامام الحسن، قرشي، ج۱، ص۲۱۴.
۸.احقاق الحق، ج۱۱، ص۱۱۲
۹. حياة الامام الحسن عليه السلام، همان، ج 1، ص 330.
۱۰. همان، ص۳۲۴.
۱۱.روضه از حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی است
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
آثار توکل
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
دست زدن به خط قرآن بدون وضو حرام است و این امر، اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه شامل همهی کلمات و آیات قرآنی میشود، هر چند در کتاب دیگری یا در روزنامه، مجله، تابلو و غیر آنها باشد.
همه جای بدن، مانند لب و صورت و غیره هم حکم دست را دارد.
💠داستان
[ایجاد انگیزه]
یکی از اصحاب پیامبر(ص)، وضع مالی خوبی نداشت و در امرار معاش خانواده اش، دچار مشکل بود. روزی همسرش گفت: مرد! این همه مردم نزد پیامبر (ص) و سلم می روند، از مشکلات و نیازمندی خود می گویند و پیامبر(ص) نیز به آنان کمک می کند. تو هم برخیز به محضر پیغمبر (ص) شرفیاب شو و پولی به عنوان کمکی بگیر.
این صحابی به مسجد نزد پیامبر(ص) آمد و تا سلام کرد، پیامبر(ص) فرمودند:
«من سألنا اعطیناه و منِ استغنی اغناه الله» هرکس از ما چیزی بخواهد، به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خدا او را بی نیاز می کند.
مرد با خودش گفت: پیغمبر (ص)با من بود و به خانه برگشت. همسرش گفت: پس چرا از پیش پیامبر (ص) دست خالی برگشتی؟ مرد فرموده ی رسول اکرم(ص) را بازگو کرد. زن نگاهی به او انداخت و گفت: مرد حسابی، این همه آدم دور پیامبر (ص) هستند از کجا معلوم که حضرت با تو بوده است برو و این بار، حاجت خود را برای رسول خدا (ص) مطرح کن. مرد بیچاره باز به مسجد آمد. وقتی خواست سلام کند، حضرت همان کلام سابق را تکرار فرمود، این صحابی نگاهی به اطراف نمود و یقین کرد که پیامبر (ص) روی سخنش با او است. وقتی به خانه پیش همسرش برگشت، زن باز هم قانع نشد و برای بار سوم او را به مسجد فرستاد مرتبه ی سوم نیز رسول الله (ص)همان سخن قبل را تکرار نمود.
بنده خدا از مسجد که بیرون آمد، دیگر حوصله بازگشت به خانه و اصرارهای همسرش را نداشت. دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: بارالها حال که پیامبرت این چنین راه نشانم می دهد، من هم از دیگران دست می کشم و فقط بر تو ابراز نیاز می کنم توکل و امیدم را بر تو بستم.
همینطور که مشغول قدم زدن و مناجات با پروردگار بود، ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد اینکه یکی از ضروریات زندگی مردم مدینه، هیزم و خار و بوته است. مردم برای تأمین سوخت خود، گرم کردن خانه، پختن غذا، آب گرم برای حمام، کوره ی آهنگری و... نیاز به هیزم و بوته دارند.
مرد بسم الله گفت و با توکل بر خدا به صحرا رفت و با هر سختی و مشقتی که بود، مقداری هیزم و بوته جمع کرد و به مدینه آورد. آن ها را در بازار فروخت و با پولش مقداری نان و گوشت خرید و شاد و سربلند به خانه رفت. فردا تیشه ای خریداری نمود و توانست هیزم بیشتری جمع آوری کند. هر روز با امیدواری بیشتری کار می کرد و کم کم از این راه به ثروت فراوانی دست یافت، چند شتر و نوکری خرید و از مال دنیا بی نیاز شد. بعد از مدتی وقتی به محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله مشرف شد و حضرت از اوضاع و احوال او مطلع گردید، فرمود:
«قلت لک، من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله» (19) من که به تو گفتم: هرکس از ما چیزی بخواهد به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز می گرداند.
✅بیان موضوع
«توکّل» یکى از مهمترین مظاهر ایمان و به معنای تکیه و اعتماد به خداوند متعال و درک این حقیقت است که سود و زیان انسان تنها به دست خداوند است و اثر گذاری همه اسباب در عالم وجود به اذن و اراده الهی است.
➖حقیقت توکّل این است که انسان باور داشته باشد که آنچه در عالم وجود محقق می شود به اذن و اراده خداوند است و تأثیر اسباب و علل طبیعی مستقل از اراده خداوند نیست. در نتیجه انسان متوکل با وجود بهره گیری از اسباب، هرگز آنها را مستقل از اراده خداوند ندیده و در نتیجه به جای اعتماد به اسباب، به خالق آنها اعتماد و تکیه می کند.
پیامبر(ص)، تفسیر توکل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: «الْعِلْمُ بِأنَّ الْمَخْلُوقَ لایضُرُّ وَ لا ینْفَعُ وَ لا یُعْطی وَ لا یمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالِ الْیأس مِنَ الْخَلْقِ، فَاذا کانَ الْعَبْدُ کذلِک لَمْ یعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یرْجِ و لم یخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یطْمَعْ فی احَدٍ سِوَی اللَّهِ، فَهذا هُوَ التَّوَکلُ». توکل علم به این است که سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده اى به این مرتبه از معرفت برسد، جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسى ندارد. این همان توکل بر خدا است.(۱)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢بی نیازی از مردم
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«أن الغنی و العزّ یجولانِ، فإذا ظفرا بمواضع التوکُل اوطنا» بی نیازی و عزت به هر طرف می گردند تا به جایگاه توکل دست یافتند، در آن جای می گیرند.(۲)
کسی که توکل و امید بر خدا داشت، دیگر دست نیاز به سوی بندگانی ضعیف تر از خود، دراز نمی کند. لذا عزت و آبرویش حفظ می شود. اما فردی که دلگرم به عنایت خداوند نیست و بر او امید نمی بندد، آبروی خویش را بر کف دست می گیرد و به آن با خواهش و التماس و عرض حاجت به دیگران، چوب حراج می زند. از این رو امام ششم علیه السلام می فرمایند:
«طلب الحوائج إلی الناس استلاب للعز» نیاز جستن از مردم موجب سلب عزت است.(۳)
توکل بر پروردگار، انسان را از یأس و ناامیدی، از تنبلی و کسالت، به امیدواری و تلاش و جنب و جوش در زندگی می رساند.
🟢عدم تسلط شیطان
اولین و مهم ترین پیامد تکیه کردن به پشتوانه ی عظیمی چون خداوند، دوری و عدم نفوذ شیطان است. شیطانی که قسم خورده، از هیچ تلاشی برای گمراه نمودن انسان، دریغ نکند، در برابر کسانی که دلگرم و امیدوار به پروردگار خویش هستند، خوار و زبون است و هیچ کاری نمی تواند، انجام دهد.
➖ خداوند میفرماید«اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ امَنُوا وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ ».
چرا که او [ : شیطان ] بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند تسلّطی ندارد .(۴)
➖و می فرماید«فَقالُوا عَلَی اللهِ تَوَکَّلنا رَبَّنا لا تَجعَلنا فِتنَةً لِلقَومِ الظّالِمینَ»گفتند : تنها بر خدا توکل داریم . پروردگارا ! ما را تحت تأثیر گروه ستمگر قرار مده .(۵)
پس به هر اندازه که ایمان و توکل داشته باشی از زیر سلطه ی شیطان بیرون خواهی بود و در نتیجه از آلودگی و انحراف مصون خواهی ماند .
👈انسان اگر با خدا مرتبط بود، آشنا بود، در همه کارها توکل بر خدا داشت، مورد گزند شیطان قرار نمی گیرد. اما به محض اینکه با خدا بیگانه شد، ارتباط با پروردگار خود را قطع کرد، امید و دلبستگی به غیر خدا پیدا نمود، اولین کسی که به سراغش می آید و بر او مسلط می گردد شیطان است.
🟢 سهولت در کارها
امیرالمؤمنین (ع)می فرماید:
« مَنْ تَوکلْ عَلَی اللَّهِ هانَتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیهِ الْاسْبابُ وَ تَبَوَّءَ الْخَفْضُ وَ الْکرامَةُ».
کسی که به خدا توکل کند، سختی ها در برابرش آسان شوند و راهکارها هموار گردند و در آسایش و کرامت جای گیرد.(۶)
یعنی اگر کسی در کارهایش توکل و امید بر خدا داشت، خداوند که رب العالمین است، بهترین راه و کوتاهترین مسیر را برای رسیدن به هدف و مقصود شخص توکل کننده، قرار می دهد. امکان ندارد، کسی در این دنیا زندگی کند و دچار سختی و گرفتاری در مسائل گوناگون نگردد. غم و اندوهی به سراغ او نیاید. حتی انبیاء و اولیاء الهی دچار مشکلات فراوانی بوده اند.
هرکه در این بزم مقرب تر است ... جام بلا بیشترش می دهند
قرآن نیز در این زمینه می فرماید:
«ولنبلونکم بشیءٍ من الخوفِ و الجوعِ و نقصٍ من الاموالِ و الانفُس و الثّمرات» قطعاً شما را به سختی ها، بیازماییم. مانند ترس و گرسنگی و کاهش مال و جان و آفات میوه ها بیازماییم.(۷)
شخصی در حضور علی علیه السلام درباره دوست خود تعریف و مدح می کرد و بعد دست به دعا برداشت و گفت:«لا أراک الله مکروهاً» خداوند هیچ سختی و مکروهی برای او پیش نیاورد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«إنّما دعوت له بالموت إنّ من عاش فی الدنیا لا بدّ ان یری المکروه» تو مرگ را، برای دوستت دعا نمودی! زیرا کسی که در دنیا زندگی می کند ناچار باید به سختی ها و مکروهاتی مبتلا گردد.( 8)
کسی که در این دشواری ها و سخت ترین لحظات زندگی، در اوج ناامیدی، دلگرم و امیدوار به لطف و عنایت خدا باشد، پروردگار عالم، او را تنها نمی گذارد. بلکه در تمامی مشکلات تکیه گاه و حامی اوست و بهترین و کوتاهترین مسیر را برای موفقیت و رسیدن به اهدافش فراهم می سازد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢برطرف شدن شبهات
شبهه ها و وسوسه های فکری، عاملی برای پیروزی و موفقیت ابلیس و شیاطین در مقابله آنها با انسان می باشد، یکی از آثار مهم توکل، برطرف شدن این شبهات است.
قال علی علیه السلام: مَنْ تَوَکلَ عَلَی اللَّهِ سُبْحانَهُ اضائَتْ لَهُ الشُّبُهاتُ».
کسی که به خداوند توکل کند، شبهه ها برای وی روشن می شود.(9)
🟢 برطرف شدن یأس و نا امیدی
توکل در مقابل یاس و ناامیدی حاصل شده از گناهان، برای افزایش امیدواری به غفران و بخشش اثری بسیار مهم دارد.
الَّهِی انْ کانَ قَلَّ زادی فِی الْمَسیرِ الَیک فَلَقَدْ حُسْنُ ظَنّی بِالتَّوَکلِ عَلَیک، وَ انْ کانَ جُرْمی قَدْ اخافَنی مِنْ عُقُوبَتِک فَانَّ رَجائی قَدْ اشْعَرَنی بِالْامْنِ مِنْ نَقِمَتِک».
خدایا اگر توشه ام در مسیر تو کم بوده ولی گمان نیک با توکل به تو داشته ام، و اگر گناهم مرا از عقوبت تو می ترساند، ولی امیدواریم، اطمینان و ایمنی از انتقامت به من داده است.(۱۰)
🟢توانمندی و روحیه مندی
توکل به خداوند در مشکلات، پشتوانه ای محکم بوده و انسان ضعیف را به مبدأ قدرت و توان متصل می سازد.
➖پیامبر (ص) فرمود :
«مَن أحَبَّ أن یَکُونَ أقوَی النّاسِ فَلیَتَوَکَّل عَلَی اللهِ»کسی که دوست دارد قویترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند .(۱۱)
➖خداوند، خطاب به پیامبرش می فرماید:
« فَاعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ وَ کفی بِاللَّهِ وَکیلًا.»به آنها اعتنا مکن، و به خداوند توکل نما، تا او یار و مدافع تو باشد.(۱۲)
آیه ذیل که در آغاز بحث گذشت نیز متوکل را امیدوار می سازد به اینکه خداوند خود کفیل انجام امور متوکل است.
«وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَی ءٍ قَدْراً».و هرکسی بر خدا توکل کند، او کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان او را به انجام می رساند و او برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.(۱۳)
و امام رضا علیه السلام در بیان کفایت خداوند فرموده اند:
«حَسْبِی الرَّبُ مِنَ الْمَربُوبینَ، حَسْبِی الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ، حَسْبِی الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ، حَسْبِی اللَّهُ ربُّ العالَمینَ، حَسْبی مَنْ هُوَ حَسْبی، حَسْبی مَنْ لَمْ یزَلْ حَسْبی، حَسْبی مَنْ کانَ مُذْکنْتُ لَمْ یزَلْ حَسْبی، حَسْبِی اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ العَظیمِ.»خدای رب العالمین، خدای خالق، خدای رازق، خدای پروردگار جهان ها مرا کافی از دیگران است، او مرا کافی است، کافی است مرا آنکه همیشه مرا کافی بود و از زمان وجودم مرا کافی بوده است آن که واحد بی شریک است مرا کافی است به او توکل می کنم و او پروردگار عرش با عظمت است.(۱۴)
حضرت امیر علیه السلام در همین باره فرموده است:«التَّوَکلُ خَیرُ عِمادٍ».توکل بهترین تکیه گاه است.
➖به دنبال حصول اثر سابق، قلب انسان متوکل تقویت یافته و سختی پیش آمده را در مقابل عظمت خداوند و توان لامتناهی او کوچک می شمارد و آماده دریافت فیض حقّ می شود. حضرت امیر علیه السلام ریشه قوت قلب را توکل معرفی نموده است.
«اصْلُ قُوَّةِ الْقَلْبِ التَّوکلُ عَلَی اللَّهِ»ریشه قوت قلب، توکل بر خداوند است.(۱۵)
🟢عدم نگرانی از حوادث
در قرآن کریم در حال زندگی کردن و غصه گذشته را نداشتن و نگران آینده نبودن معیار دوستی خداوند دانسته شده است ؛
«أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!
➖انسان مؤمن متوکل از حوادث روزگار و از اقبال و ادبار اهل روزگار واهمه ای ندارد.
خداوند می فرماید:« فَاَعرِض عَنهُم وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً ».
به آنها اعتنا مکن [ و از نقشه های آنها وحشت نداشته باش ] و توکل بر خدا کن و کافی است که او یار و مدافع تو باشد .
➖و می فرماید«فَاِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِیَ اللهُ لا إلهَ اِلّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ ».
اگر آنها روی [ از حق ] بگردانند [ نگران مباش ] بگو خداوند مرا کفایت میکند ، هیچ معبودی جز او نیست ، بر او توکّل میکنم و او صاحب عرش بزرگ است [ و همه ی عالم در قبضه ی قدرت اوست و تمام قدرتها در برابر قدرت او ناچیز است ] .
➖ در آیه نورانی دیگری میخوانیم«وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنیبُ» . و توفیق من جز به خدا نیست ، تنها بر او توکل دارم و تنها به سوی او باز میگردم .
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان
از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود هنگامى که ابراهیم علیه السلام را بالاى منجنیق گذاشتند و مى خواستند او را در آتش بیفکنند، جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت آیا نیازى دارى که به تو کمک کنم؟ ابراهیم در جواب گفت: به تو نیاز ندارم.
جبرئیل گفت: پس از خدا نیازت را بخواه. و ابراهیم علیه السلام جواب داد: «حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُهُ بِحَالِی»؛ همین قدر که از حال من آگاه است کافى است.و سرانجام براى این که کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد که: «قُلْنا یا نارُ کونى بَرْدا وَسَلاما عَلى ابْراهیمَ»؛ و ما گفتیم اى آتش سرد و سالم بر ابراهیم باش.
💠داستان
عارفی گفته شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان بدنم را میلرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و طعمه درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم، خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هر چه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشه دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟
خوابیدم. در عالم رویا خبرم دادند، توکل کردی باید تا آخر میرفتی، وقتی صدای خروس را شنیدی ترست از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکلت کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت، که خروس بود رها کنند پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم ۳ گرگ راهزنان را طعمه خود کردهاند و هر چه از من به تاراج بردهبودند آنجا بود.
به خداوند توکل کن و کار وامور خویش به او بسپارکه او توکل کنندگان را دوست میدارد وکارشان را به سرانجام میرساند.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.معاني الأخبار ،ص۲۶۱
۲.الکافی، ج۲، ص۶۵.
۳.مشكاة الأنوار ،ص۳۲۴.
۴.نحل/۹۹.
۵.یونس/۸۵.
۶.غرر الحکم/۱۳۷۴
۷.بقره/۱۵۵.
۸..شرح نهج البلاغة ، ج۲۰ ص۲۸۹.
۹.غرر الحكم/۸۹۸۵.
۱۰.مناجات الراغبین
۱۱. الأمالى ، صدوق ، ص۳۸۱.
۱۲.نسا/۸۱.
۱۳.طلاق/۳.
۱۴.مفاتیح الجنان
۱۵.غرر الحكم /۳۰۸۲
👈قبلا مبحثی در ارتباط با توکل تقدیم شده است اینجا
و این مبحث با بهره مندی از سخنرانی حجت الاسلام واعظ قمی تقدیم می شود.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
مقاومت منتظران
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.
🌸شعر
ای خوش آن روزی که آن خورشید نور
از حریم کعبه بنماید ظهور
قلب ها را مهر هم عهدی زند
در حرم بانگ انا المهدی زند
مکه مست عطر و مست بوی او
کعبه می گردد به گرد روی او
چاه زمزم را برایش زمرمه
مرحبا لبیک یابن الفاطمه
از قدوم آن عزیز مصطفی
هم صفا هم مروه می گیرد صفا
گرچه در کوفه اقامت می کند
بر همه عالم امامت می کند
💠تشرف
[ایجاد انگیزه]
آیت الله آقا ضیاء عراقی از مراجع نامدار حوزه علمیه نجف نقل می کند که: شخصی از شیعیان شهر قطیف حجاز، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام از شهر خود حرکت کرد، او در میانه راه سرمایه سفر خود را گم کرده و حیران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد که برای خودش نه راه برگشت می دید و نه می توانست ادامه سفر دهد . در آن لحظه چاره ای نمی دید مگر این که به حضرت امام زمان علیه السلام پناهنده شود . در موقع توسل، متوجه شد که سید نورانی و بزرگواری او را همراهی می کند و خطاب به وی می گوید: این وجه را بگیر که تو را به سامرا می رساند، در آن جا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی می روی و به او می گویی که سید مهدی به شما پیام رساند و گفت: پولی که از مال ما در نزد توست به اندازه سفر زیارتی جدم علی بن موسی الرضا علیهما السلام به حامل پیام بپرداز .
مرد قطیفی می گوید: آن بزرگوار را نشناختم و متوجه نشدم از کدام سمت آمده است . عرض کردم: هر گاه به محضر میرزای شیرازی پیام شما را برسانم، از من سؤال می کند سید مهدی کیست و چه نشانه ای داری؟ آن سید شریف به من فرمود: به او بگو، به این نشان که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام و در حرم عمه ام زینب کبری علیها السلام مشرف بودید، از کثرت زوار و ازدحام جمعیت حرم شلوغ بود و آشغال هایی در حرم ریخته بودند، شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جارو نمودید و آشغال ها را در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دست های خود آن ها را برداشته و بیرون برد، من آن جا بودم .
مسافر قطیفی می گوید:در ادامه سفر به سامرا رسیدم و ماجرا را برای مرحوم میرزای شیرازی نقل کردم، آن بزرگوار از جای خود بلند شد و دست در گردنم انداخته، چشم هایم را بوسید و به من تبریک گفت . بعد در تهران به حضور آیت الله کنی رسیدم، او هم مطلب را تصدیق کرد و از این که از سوی امام زمان علیه السلام به ایشان حواله و یا فرمانی صادر نشده است اظهار تاسف نمود.
✔️بیان موضوع
خداوند در قرآن می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای کسانی که إیمان آورده اید صبر کنید ویکدیگر را به صبر وادارید ومرابطه نمائید وخدا ترسی را پیشه سازید باشد که رستگار شوید.
➖ امام باقر(ع) تفسیر جالبی از این آیه بیان فرمودند؛«إِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر (ع)».(۱)
بر انجام واجبات صبر کنید و در مقابل دشمنانتان پایدار باشید و با امام منتظر (ع) ارتباط تان را و (دفاع تان از آن حضرت را) حفظ کنید کنید.
چنانچه مشاهده شد در این نکته تفسیرِ اَثَری از آیه قرآن کریم برای ارتباط با امام زمان دو شرط مهم مطرح شده است که در این مبحث به آن دو شرط خواهیم پرداخت؛
دو شرطی که انسان را به کمالی خواهد رساند که لیاقت و شایستگی ارتباط معنوی با حضرت مهدی(ع) را پیدا کند.
این دو از یک نگاه مقاومت در برابر عوامل درونی و بیرونی سقوط انسان است پس در دو محور صبر مقاومت در برابر عوامل انحراف را بررسی میکنیم؛
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d