#محرم
#منبر_بلند
سخنرانی مکتوب حجت الاسلام #صادقی_واعظ
🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۵ 🌺
توکل
🔰 از خصوصیات ممتاز یاران امام حسین علیه السلام، در کربلا که یکی از رموز برتری و موفقیت آنان در برابر دشمنان خدا است، توکل بر خدا می باشد.
اصحاب سیدالشهداء علیه السلام در تمامی لحظات و در سخت ترین شرایط، امید و اتکای خود را از خداوند قطع نکردند آنان در برابر همهی مصیبت ها و رنج ها و مشکلاتی که در سرزمین کربلا به وجود آمد، استوار ایستادند و مقاومت نمودند چون تکیه و امید بر خداوند داشتند. توکل بر خدا، یکی از محبوب ترین و باارزش ترین خصوصیات انسانی، نزد پروردگار عالم است.
پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج عرض کرد:
«یا رب ای الاعمال افضل؟» خدایا کدام کار بندگانت بهتر است و نزد تو ارزش دارد؟
«فقال الله عزوجل: لیس شیءٌ عندی افضل من التوکل علی» (1) خداوند فرمود: هیچ چیزی در نزد من بهتر از توکل بندگانم بر من نیست.
💠 امید به پروردگار عامل موفقیت
🔰 لازمه ی موفقیت در هر کاری امید می باشد. انسان اگر با امید و توکل، دست به کاری بزند و قدم در راهی بگذارد، به طور قطع موفق می شود. همه سختی و مشقت آن را می پذیرد و پشت سر می گذارد؛ چون امیدوار است، چون به پشتوانه ای محکم دلگرم می باشد که یقین دارد، اگر زمانی لغزش و احتمال شکست هم وجود داشته باشد، از حمایتی قاطع و همه جانبه برخوردار است.
انسان اگر در کارها و اهداف خود، دلگرم و مطمئن به پشتوانه ای چون خداوند باشد، هیچ گاه ناامید و شکست خورده نمی گردد. انسان با توکل بر پروردگار هرگز دلسرد نمی شود.
حضرت سیدالشهداء علیه السلام روز عاشورا وقتی مقابل لشکر کوفه قرار گرفت، ناامید و دلسرد نشد که ما هفتاد و دو نفر هستیم و آنان سی هزار نفر، ما تشنه ایم و آنان سیراب، ما غریب و تنهاییم و آن ها حمایت کوفه و شام را دارا هستند. بلکه امام حسین علیه السلام با خدای خویش مناجات نمود:
«اللهم انت ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شدّة» (2) بارالها تو تکیه گاه من در هر اندوه هستی و امیدم در هر سختی می باشی.
از طرفی هم یکی از عوامل شکست فرد در زمینه های گوناگون، عدم وجود تکیه گاهی مستحکم و امیدواری در زندگی است اینکه در دشوارترین شرایط به پشتوانه ای مطمئن دلگرم باشد تا تحت هر شرایطی وی را مورد حمایت خویش قرار دهد از این رو قرآن کریم برای اینگونه افراد راهکاری مناسب ارائه می دهد:
«و من یتوکل علی الله فهوَ حسبهُ» (3) هرکس بر خدا توکل کند، او برای وی بس است.
لقمان حکیم به فرزندش نصیحت می کرد و می گفت:
«یا بنی، توکل علی الله ثم سل فی الناس من ذا الذی توکل علی الله فلم یکفه» (4) ای پسرم، به خدا توکل کن سپس از مردم بپرس: کیست که به خدا توکل کرده ولی خدا او را کافی نبوده است؟
هرکس که در تمامی امور زندگیش به خداوند تکیه نمود و امیدوار شد، از همه کس و همه چیز بی نیاز می شود. دیگر از هیچ کس و هیچ چیز ترس و هراس ندارد، چون خدا دارد. و این توکل و امید بر خداست که به یاران امام حسین علیه السلام اعم از پیر و جوان و نوجوان، شجاعت، دلیری و بی باکی از دشمن را می دهد.
💠 توکل رمز پیروزی در کربلا
🔰عمرو بن جناده انصاری، یازده سال بیشتر ندارد و با پدر و مادرش به یاری سیدالشهداء علیه السلام شتافته است. وقتی پدرش به شهادت رسید، بعد از دقایقی محضر امام آمد و عرض کرد: یا اباعبدالله علیه السلام به من هم اذن جهاد می دهی، تا جانم را در راه خدا و امامم فدا کنم و با خونم از اسلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دفاع کنم؟
امام حسین علیه السلام فرمود: پسرم، پدر تو دقایقی قبل به شهادت رسیده است. مادرت داغدار می باشد و دیگر طاقتت داغ فرزندش را ندارد. برو و در کنار مادرت بمان این نوجوان دلیر عرض کرد: آقا جان یا اباعبدالله إنّ امی امرتنی به خدا مادرم به من دستور داده که جانم را فدایت کنم. مادرم گفت: عمرو، درست است که پدرت به شهادت رسیده، اما عزیز زهرا علیها السلام هنوز به یار و یاور نیاز دارد. مبادا تو باشی و حسین علیه السلام غریب و تنها بماند. این نوجوان یازده ساله، وقتی قدم به میدان جنگ گذارد، بدون هیچ ترسی از خیل دشمن رجزی مردانه سر داد:
امیری حسین و نعم الامیر ... سرور فؤاد البشیر النذیر
علی و فاطمه و الداه ... فهل تعلمون له من نظیر
امیر من حسین است و چه نیکو امیری ... سرور قلب پیامبر بشارت دهنده و انذار کننده
علی و فاطمه پدر و مادر اوست ... آیا برای او همانندی می دانید (5)
چه عاملی این شجاعت و بی باکی را در نوجوانی یازده ساله ایجاد می کند؟ امید و اتکاء به خداوند است که این دلیری و موفقیت را به ارمغان می آورد.
👇 #ادامه 2⃣
👇 #ادامه 2⃣
💠 دلگرمی به خدا ، مانع دلسردی در برابر دشمن
🔰خداوند به پیامبرش می فرماید:
«فإن تولوا فقُل حسبی الله لا اله الا هوَ علیه توکلتَ و هو رب العرش العظیم» (6) پس ای رسول، اگر مردم از تو روی گردانیدند، بگو خدا مرا کفایت می کند که جز او خدایی نیست من بر او توکل کرده ام و او صاحب عرش بزرگ است.
و این دقیقاً همان کاری است که اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانش در کربلا انجام دادند. با آنکه اکثر کسانی که روزی از او حمایت کردند، نامه نوشتند و با نماینده اش مسلم بن عقیل بیعت کردند:
«و بایعه الناس حتی بایعه منهم ثمانیهَ عشر الفا» (7) و مردم با او ( مسلم بن عقیل) بیعت کردند تا اینکه هجده هزار نفر بیعت نمودند.
در کربلا از او دست کشیده اند، عهدشکنی و بی وفایی نموده اند و به این هم اکتفا نکرده اند و شمشیر به رویش کشیده اند اما برای امام و یارانش هیچ اهمیتی ندارد و خللی در اراده و هدف آنان ایجاد نمی کند. سیدالشهداء علیه السلام با خدای خویش نجوا می کند:
«إنهم کذبونا و خذلونا» آنان ما را تکذیب نمودند و بی یار و یاور گذاردند.
اما هراسی نیست چون:
«انت ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر» (8) تویی پروردگار ما و توکل ما بر تو است و فقط به تو توسل و إنابه می کنیم و بازگشت همه به سوی تو خواهد بود.
توکل و امید داشتن در تمامی امور زندگی، یکی از خصوصیات مهم و نقش آفرین امام حسین علیه السلام و اصحاب باوفایش در نهضت عاشورا است.
💠تکیه به پشتوانه ای جز خدا، عامل سقوط و تباهی
🔰 حال شاید این سؤال برای ما پیش بیاید که دلگرمی به هر پشتوانه ای و به هر تکیه گاهی، ارزشمند است؟ توکل به هرکسی، باعث موفقیت و سربلندی فرد می گردد؟ در پاسخ باید گفت: خیر، توکل به کسی که خود نیازمند اتکاء است، امیدواری به پشتوانه ای که خود از لغزش و شکست مصون نیست و نیاز به دلگرمی دارد، روا نیست کسانی که به دنبال موفقیت و سربلندی، عزت و امیدواری از راهی و کسی به غیر از خدا هستند، هیچ گاه به مقصود خود نمی رسند. رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«لا تتکل الی غیرالله فیکلک الله الیه» (9) به کسی غیر از خدا تکیه نکن که خداوند تو را به او وامی گذارد.
کوفیان و عمر بن سعد به عبیدالله ابن زیاد و یزید توکل کردند و امیدوار شدند و برای به دست آوردن جایزه ی وعده داده شده به مقابله با امام زمانشان پرداختند. پسر سعد برای رسیدن به ریاست و حکومت ری به دعوت سیدالشهداء علیه السلام پاسخ منفی داد و از هیچ جنایتی فروگذار نکرد تا با تکیه به وعده های ابن زیاد به حکومت و ریاست دست یابد. از این رو تیر به چله کمان می گذارد و خیام امام حسین علیه السلام را نشانه می گیرد و فریاد می زد:
«اشهدوا لی عند الامیر انی اول من رمی» (10) به نزد امیر گواهی دهید که من اولین تیرانداز بودم.
اما نه تنها به حکومت ری نرسید بلکه هم در دنیا و هم در آخرت دچار ذلت و تباهی شد و مصداق این آیه قرآن کریم قرار گرفت که:
«خسرَ الدنیا و الآخره ذلک هوَ الخسران المبین» (11) هم دنیا را از دست داده و هم آخرت را و این همان زیان آشکار است.
💠 ایستادگی یاران سیدالشهداء علیه السلام با توکل بر خدا
🔰 حماسه سازان عاشورا، هیچ گاه چنین توکلی ندارد. بلکه آنان امیدوار به عنایت پروردگار خویش، مطمئن و ثابت قدم ایستادگی می کنند و با تکیه بر خداوند به جنگ با دشمنان الهی می روند.
ابن ابی الحدید معتزلی، نقل می کند که پس از واقعه عاشورا به یکی از لشکریان کوفه گفتند: چرا در کربلا اینقدر دست به جنایت زدید و به این شدت با امام حسین علیه السلام و یارانش مقابله و برخورد نمودید؟ آخر سی هزار نفر برای هفتاد و دو نفر؟ آن شخص در جواب گفت:
«لو شهدت ما شهدنا لفعلت ما فعلنا» اگر تو هم با ما بودی و می دیدی آنچه که ما دیدیم همان کاری را که ما کردیم تو نیز انجام می دادی!
آنان، شیران بیشه ی روزگار بودند که از هیچ کس و هیچ چیز هراسی نداشتند.
«تلقی انفسها علی الموت لا تقبل الامان و لا ترغب فی المال» کسانی بودند، از جان گذشته و مهیای مرگ، نه امان می پذیرفتند و نه به مال دنیا علاقه ای نشان می دادند.
اگر ما از آن ها غافل می شدیم و فرصت می دادیم، جان تمام سپاهیان را می گرفتند و احدی را باقی نمی گذاشتند (12).
💠 آثار توکل در زندگی
🔰 پس لازمه ی حضور در رکاب حجت خدا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز، توکل و امید بر خداست. حال که ما علاقه مند به نصرت و یاری آن حضرت هستیم، چگونه می توانیم این توکل و تکیه بر خداوند را در زندگی به دست بیاوریم؟ آیا می توان به مرحله ای رسید که تمامی امور زندگی با اتکاء و امیدواری بر خداوند، پیش برود؟ برای دستیابی به توکل و امیدواری بر خدا، باید با فوایده و اثرات آن در کارها، آشنا شد.
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
چه بسا ما چنین خصلتی را دارا هستیم، اما چون از اثر آن آگاه نیستیم، از توکل خود نیز بی خبریم. لذا یکی از راه های بدست آوردن امید و توکل بر خدا، شناخت فایده و ثمره آن در زندگی است.
1⃣. عدم تسلط شیطان
🔰 قرآن کریم می فرماید:
«إنهُ لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون» (13) البته شیطان هرگز بر کسی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارش توکل کرده مسلط نخواهد شد.
اولین و مهم ترین پیامد تکیه کردن به پشتوانه ی عظیمی چون خداوند، دوری و عدم نفوذ شیطان است. شیطانی که قسم خورده، از هیچ تلاشی برای گمراه نمودن انسان، دریغ نکند، در برابر کسانی که دلگرم و امیدوار به پروردگار خویش هستند، خوار و زبون است و هیچ کاری نمی تواند، انجام دهد.
شاید دیده باشید که جلوی باغ یا مزرعه، یکی، دو تا سگ، برای نگهبانی و حراست می گذارند. اگر صاحب این ملک یا آشنای او نزدیک باغ و مزرعه شود، این سگ ها پارس می کنند و وقتی می بینند، آشنا هست، دمی تکان می دهند و می روند. اما اگر غریبه ای نزدیک این باغ بیاید، به سوی او حمله می کنند و او را مورد هجوم قرار می دهند.
انسانی هم که با خدا مرتبط بود، آشنا بود، در همه کارها توکل بر خدا داشت، مورد گزند شیطان قرار نمی گیرد. اما به محض اینکه با خدا بیگانه شد، ارتباط با پروردگار خود را قطع کرد، امید و دلبستگی به غیر خدا پیدا نمود، اولین کسی که به سراغش می آید و بر او مسلط می گردد شیطان است.
2⃣. سهولت در کارها
🔰 امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب» (14) هرکس بر خدا توکل کند دشواری ها بر او آسان و وسایل برایش فراهم می گردد.
یعنی اگر کسی در کارهایش توکل و امید بر خدا داشت، خداوند که رب العالمین است، بهترین راه و کوتاهترین مسیر را برای رسیدن به هدف و مقصود شخص توکل کننده، قرار می دهد. امکان ندارد، کسی در این دنیا زندگی کند و دچار سختی و گرفتاری در مسائل گوناگون نگردد. غم و اندوهی به سراغ او نیاید. حتی انبیاء و اولیاء الهی دچار مشکلات فراوانی بوده اند.
هرکه در این بزم مقرب تر است ... جام بلا بیشترش می دهند
قرآن نیز در این زمینه می فرماید:
«ولنبلونکم بشیءٍ من الخوفِ و الجوعِ و نقصٍ من الاموالِ و الانفُس و الثّمرات» (15) قطعاً شما را به سختی ها، بیازماییم. مانند ترس و گرسنگی و کاهش مال و جان و آفات میوه ها بیازماییم.
شخصی در حضور علی علیه السلام درباره دوست خود تعریف و مدح می کرد و بعد دست به دعا برداشت و گفت:
«لا أراک الله مکروهاً» خداوند هیچ سختی و مکروهی برای او پیش نیاورد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
«إنّما دعوت له بالموت إنّ من عاش فی الدنیا لا بدّ ان یری المکروه» (16) تو مرگ را، برای دوستت دعا نمودی! زیرا کسی که در دنیا زندگی می کند ناچار باید به سختی ها و مکروهاتی مبتلا گردد.
کسی که در این دشواری ها و سخت ترین لحظات زندگی، در اوج ناامیدی، دلگرم و امیدوار به لطف و عنایت خدا باشد، پروردگار عالم، او را تنها نمی گذارد. بلکه در تمامی مشکلات تکیه گاه و حامی اوست و بهترین و کوتاهترین مسیر را برای موفقیت و رسیدن به اهدافش فراهم می سازد.
3⃣. سبب عزتمندی و بی نیازی از مردم
🔰امام صادق علیه السلام می فرماید:
«أن الغنی و العزّ یجولانِ، فإذا ظفرا بمواضع التوکُل اوطنا» (17) بی نیازی و عزت به هر طرف می گردند تا به جایگاه توکل دست یافتند، در آن جای می گیرند.
کسی که توکل و امید بر خدا داشت، دیگر دست نیاز به سوی بندگانی ضعیف تر از خود، دراز نمی کند. لذا عزت و آبرویش حفظ می شود. اما فردی که دلگرم به عنایت خداوند نیست و بر او امید نمی بندد، آبروی خویش را بر کف دست می گیرد و به آن با خواهش و التماس و عرض حاجت به دیگران، چوب حراج می زند. از این رو امام ششم علیه السلام می فرمایند:
«طلب الحوائج إلی الناس استلاب للعز» (18) نیاز جستن از مردم موجب سلب عزت است.
توکل بر پروردگار، انسان را از یأس و ناامیدی، از تنبلی و کسالت، به امیدواری و تلاش و جنب و جوش در زندگی می رساند.
💠 تکیه بر خدا سبب بی نیازی
🔰 یکی از اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، وضع مالی خوبی نداشت و در امرار معاش خانواده اش، دچار مشکل بود. روزی همسرش گفت: مرد! این همه مردم نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می روند، از مشکلات و نیازمندی خود می گویند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز به آنان کمک می کند. تو هم برخیز به محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شو و پولی به عنوان کمکی بگیر.
👇 #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
این صحابی به مسجد نزد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمد و تا سلام کرد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
«من سألنا اعطیناه و منِ استغنی اغناه الله» هرکس از ما چیزی بخواهد، به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خدا او را بی نیاز می کند.
مرد با خودش گفت: پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با من بود و به خانه برگشت. همسرش گفت: پس چرا از پیش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست خالی برگشتی؟ مرد فرموده ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بازگو کرد. زن نگاهی به او انداخت و گفت: مرد حسابی، این همه آدم دور پیامبر صلی الله علیه و آله هستند از کجا معلوم که حضرت با تو بوده است برو و این بار، حاجت خود را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله مطرح کن. مرد بیچاره باز به مسجد آمد. وقتی خواست سلام کند، حضرت همان کلام سابق را تکرار فرمود، این صحابی نگاهی به اطراف نمود و یقین کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله روی سخنش با او است. وقتی به خانه پیش همسرش برگشت، زن باز هم قانع نشد و برای بار سوم او را به مسجد فرستاد مرتبه ی سوم نیز رسول الله صلی الله علیه و آله همان سخن قبل را تکرار نمود.
بنده خدا از مسجد که بیرون آمد، دیگر حوصله بازگشت به خانه و اصرارهای همسرش را نداشت. دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: بارالها حال که پیامبرت این چنین راه نشانم می دهد، من هم از دیگران دست می کشم و فقط بر تو ابراز نیاز می کنم توکل و امیدم را بر تو بستم.
همینطور که مشغول قدم زدن و مناجات با پروردگار بود، ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد اینکه یکی از ضروریات زندگی مردم مدینه، هیزم و خار و بوته است. مردم برای تأمین سوخت خود، گرم کردن خانه، پختن غذا، آب گرم برای حمام، کوره ی آهنگری و... نیاز به هیزم و بوته دارند.
مرد بسم الله گفت و با توکل بر خدا به صحرا رفت و با هر سختی و مشقتی که بود، مقداری هیزم و بوته جمع کرد و به مدینه آورد. آن ها را در بازار فروخت و با پولش مقداری نان و گوشت خرید و شاد و سربلند به خانه رفت. فردا تیشه ای خریداری نمود و توانست هیزم بیشتری جمع آوری کند. هر روز با امیدواری بیشتری کار می کرد و کم کم از این راه به ثروت فراوانی دست یافت، چند شتر و نوکری خرید و از مال دنیا بی نیاز شد. بعد از مدتی وقتی به محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله مشرف شد و حضرت از اوضاع و احوال او مطلع گردید، فرمود:
«قلت لک، من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله» (19) من که به تو گفتم: هرکس از ما چیزی بخواهد به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز می گرداند.
اگر آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله به این فرد مبلغی را عطا می کرد، او برای همیشه دستش به سوی دیگران بود اما وقتی توکل و امید به خدا را سرلوحه کار خویش قرار داد، نه تنها نیاز آن زمانش بلکه به طور کلی از مال و ثروت دنیا بی نیاز شد و عزت و آبرویش نیز حفظ گردید.
4⃣. شجاعت و دلیری
🔰 رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
«من أحب أن یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله» (20) هرکه دوست دارد، نیرومندترین مردم باشد، باید به خدا توکل کند.
کسی که اتکاء به پشتوانه ای چون خدا داشته باشد، به شجاعت و دلیری دست می یابد. یعنی از هیچ قدرت و دشمنی نمی ترسد و مقابل هیچ ظالمی سرخم نمی کند، چون خدا دارد.
انسانی که توکل بر خدا ندارد، در برابر قدرتمندان و زورگویان، هراسناک است. لذا زیر بار ظلم و ستم آنان می رود و سخنی نمی گوید اما زمانی که امیدوار و دلگرم بر خداست، زمانی که در دلش فقط یک هراس وجود دارد و آن ترس از خدا، دیگر از هیچ کس و هیچ چیز ترس ندارد. بلکه با شجاعت و دلیری به مقابله با ستمکاران می پردازد.
این سخن سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا و در برابر لشکر کوفه، نشان از بی باکی است که بر اثر توکل بر خدا، در دل او و یارانش ایجاد شده است.
«ألا إن الدعی ابن الدعی قدر کز بین اثنتین: بین السله و الذله و هیهات منا الذله» (21) آگاه باشید که این زنازاده ( ابن زیاد) فرزند زنازاده، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هرگز که ما به زیر بار ذلت برویم.
یاران امام حسین علیه السلام بر اثر توکل و اتکا به پشتوانه الهی، از دشمنان خدا و خاندان رسالت، هیچ گونه هراسی ندارند و در مقابل، سی هزار نفر لشکر کوفه، به دلیل عدم توکل و امیدواری بر خدا، از نوجوانی یازده ساله تا پیرمردی نود ساله، در ترس و اضطراب هستند.
💠عابس شیرمرد کربلا
🔰 عابس بن ابی شبیب شاکری، شیرمردی است که با تکیه بر پروردگار خویش، با آنکه در کهولت سن به سر می برد، اما بی باک و شجاع در برابر سیل دشمن می ایستد و به خاطر ترسی که از خدا دارد، این لشکر کوفه می باشد که از وی بیم دارد.
روز عاشورا بعد از شهادت شوذب، دوست و یار قدیمی اش به محضر سیدالشهداء علیه السلام آمد و عرض کرد:
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
«یا اباعبدالله ما امسی علی وجه الارض قریب و لا بعید اعزّ علی و لا احب الی منک و لو قدرت علی ان أدفع عنک الضّیم و القتل بشیء أعزّ علی من نفسی و دمی لعملته» یا اباعبدالله! به خدا سوگند در روی زمین هیچ کس از دور و نزدیک، نزد من عزیزتر و محبوب تر از تو نیست و اگر می توانستم با چیزی عزیزتر از جان و خونم مرگ را از تو دفع نمایم، می نمودم.
عابس به اذن سیدالشهداء علیه السلام به میدان آمد. چون دو طرف صورتش به واسطه کلاه خود پوشیده شده بود، لشکر کوفه او را نشناخت. عابس به هر طرف که حمله می کرد، تعداد زیادی به درک واصل می شدند. ربیع بن تمیم، دید این ضرب دست یک فرد عادی نیست، این شجاعت یک شیرمرد است. نگاهی در چشمان عابس کرد و او را شناخت و فریاد زد: لشکر کوفه چه می کنید؟
«ایها الناس! هذا الاسد الاسود، هذا ابن ابی شبیب» ای مردم! این شیر شیران است، این عابس بن ابی شبیب شاکری است.
کوفیان وقتی متوجه شدند به مقابله ی چه کسی رفته اند، ترس از کشته شدن، سراسر وجودشان را فراگرفت و به یک باره عقب نشینی کردند، عابس هم وسط میدان کربلا فریاد می زد: ألا رجل ألا رجل ای مردنماهای نامرد، یک مرد ندارید؟ عابس وقتی دید جرأت نزدیک شدن ندارند، زره و کلاه خودش را، درآورد و پشت سرش انداخت. باز کسی حاضر به جنگیدن با وی نبود.
عمر بن سعد وقتی این ترس و وحشت را در سربازانش دید گفت: حال که مردانگی مقابله با عابس را ندارید، از سلاح ضعفا و آدم های ترسو و پست استفاده کنید. از دور او را سنگباران نمایید.
عابس فرار کرد؟ نه! او مثل شیران غران در میدان جنگ به سمت کوفیان حمله ور شد و فریاد می زد: بزنید نامردها، شما گمان کرده اید من آمده ام تا در راه خدا و امام زمانم کوتاهی کنم و این جان ناقابلم را دوباره برگردانم و به زندگی ادامه دهم؟ نه! عابس آمده است، تا با تمام وجود در راه سیدالشهداء علیه السلام ایستادگی کند و جان نثار عزیز فاطمه علیها السلام نماید.
آنقدر به او سنگ زدند تا به آرزویش یعنی شهادت در راه خدا و امام حسین علیه السلام نائل گشت (22).
شد تنم فرسوده زیر سنگ جور کوفیان ... کشته ی عدلم من و این سنگ ها خاک من است
بعد از شهادت عابس، بحث و اختلاف بین کوفیان پیش آمد. هرکس می گفت من او را به شهادت رساندم عمر سعد گفت: کشتن عابس کار یکی، دو نفر نبود (از عهده برنمی آمدیم)، بلکه همه در کشتن او سهیم هستیم. (23)
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
📚 منابع
1. سفینه البحار، ج8، ص 574.
2. ارشاد مفید، ج2، ص 142- تاریخ طبری، ج7، ص 327.
3. سوره طلاق، آیه 3.
4. کنزالفوائد، ج2، ص 66- بحارالانوار، ج13،ص 432.
5. مقتل خوارزمی، ج2، ص 22- بحارالانوار، ج45، ص 27.
6. سوره توبه، آیه 129.
7. ارشاد مفید، ج2،ص 54.
8. لهوف، ص 136.
9. مستدرک الوسائل، ج11،ص 217.
10. لهوف،ص 136- ارشاد مفید، ج2، ص 150.
11. سوره حج، آیه 11.
12. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 263.
13. سوره توبه، آیه 129.
14. غررالحکم، 9082.
15. سوره بقره، آیه 155.
16. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،ج20، ص 289.
17. الکافی، ج2، ص 65.
18. الکافی، ج2، ص 148.
19. الکافی، ج2، ص 139-بحارالانوار، ج7، ص 177.
20. جامع الاخبار، ص 321-چهل حدیث، شهید اول،ص 61.
21. لهوف، ص 134.
22. مقتل ابی مخنف، ص 282- تاریخ طبری، ج5، ص 355- ابصارالعین، ص 127- عنضر شجاعت کمره ای، ج1، ص 133.
23. تاریخ طبری، ج5، ص 443- انساب الاشراف، ج3،ص 197.
منبع: صادقی واعظ، علیرضا، نهضت حسینی، جامعه مهدوی (10 سخنرانی پژوهشی)، قم: انتشارات کتاب سعدی، چاپ اول پائیز 1389.
#منبر_بلند
#محرم
سخنرانی مکتوب حجت الاسلام #صادقی_واعظ
🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۶🌺
✅ حُسن عاقبت
🔰 از خصوصیات مهم یاران امام حسین علیه السلام که می توان گفت یکی از ضروریترین نیازهای هر انسانی برای حضور در آخرت است، مسئله حسن عاقبت و سرانجام نیک است.
این که انسان در پایان زندگی و عمرش، سربلند و روسفید، با اعمالی شایسته و مورد رضایت خداوند، قدم در سفر آخرت بگذارد.
جنین در شکم مادر برای زندگی دنیا ساخته می شود و سعادت و کمال او در این است که تمام اعضا و جوارحش ساخته می شود و این صحت و سلامتی تا لحظه ای که شکم مادر را ترک می کند و به دنیا منتقل می شود، ادامه یابد.
ما انسان ها نیز در شکم مادر روزگار، برای زندگی در آخرت ساخته و آماده می شویم و سعادتمان در این است که تمام ابعاد وجودی مان در دنیا به سلامت و شایستگی ساخته شود، و این سالم بودن تا لحظه ای که می میریم و به قیامت منتقل می شویم ادامه داشته باشد.
معیار سلامت در هر دو ولادت حسن عاقبت است، اما با هم تفاوتی نیز دارند و آن اینکه اگر جنینی در شکم مادر دچار نقص شود، امکان اصلاح وجود ندارد؛ اما معایب و نواقصی که برای ما در زندگی دنیا بر اثر فساد عقیده و اخلاق، گفتار و رفتارمان، بوجود می آید قابل اصلاح و تغییر است و می توان با عاقبت بخیری به سرای آخرت قدم گذاشت. (1)
کسانی که در کربلا به عنوان حماسه سازان عاشورا مطرح و معرفی شدند و با تمام وجود در راه خدا و امام زمانشان مجاهدت نمودند از ابتدا افرادی پاک و عاری از خطا و گناه نبودند، حتی عده ای بر عقیده و باوری خلاف راه امام حسین علیه السلام قرار داشتند؛ اما زمانی که در مسیر روشن حق قرار گرفتند پایان کاری خوب و سرانجام خیر و نیکی پیدا نمودند.
💠 ارزش هر چیز به پایان آن است
🔰 لذا قرآن کریم و ائمه اطهار علیهم السلام، دائماً به پیروان خود راجع به سرانجام کار و عاقبت بخیری تذکر می دهند و توصیه می نمایند. چون عاقبت خوب و سرانجام نیک در تمامی امور به خصوص در پایان عمر بسیار مهم و ضروری است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«لکُل امرٍ عاقبةٌ» (2) برای هر کاری عاقبتی است.
هر شروعی یک پایانی دارد، هر اوجی فرودی پیش رو دارد. هر آغازی، انتهایی دارد و هر بلندی، سرازیری را در پی دارد؛ اما مهم این است که این پایان، فرود، انتها و سرازیری چگونه باشد. لذا خوب شروع کردن، هنر نیست، خوب به پایان رساندن مهم هست. یک راننده وقتی قصد دارد به سمت مشهد برود، اگر از قم و تهران به سلامت عبور کرد، می توانیم بگوییم به مقصد رسیده است؟ نه بلکه زمانی که به مشهد آن هم با صحت و سلامتی برسد می توان گفت رسیده است چون ممکن است تا یک کیلومتری شهر مقصد هم بیاید اما دچار مشکلی شود که نتواند به مقصد برسد.
در طول تاریخ افراد بیشماری بودند که خوب شروع کردند اما به نیکی و خیر تمام نکردند، خیلی ها یا علی گفتند اما تا پایان ایستادگی نکردند. بسیاری از مردم یا حسین گفتند و حتی برای یاری آن حضرت اشک ریختند اما زمان امتحان و عمل که شد، باز ایستادند.
💠 سوء عاقبت کوفیان
🔰 وقتی مسلم بن عقیل به کوفه آمد. مردم به هر مناسبتی دور او جمع می شدند. مسلم نیز هر از گاهی نامه ی سیدالشهداء که خطاب به کوفیان بود را می خواند.
«فلما اجتمع الیه منهم جماعه قرأ علیهم کتابه الحسین علیه السلام و هم یبکون» (3) هر زمانی که عده ای از مردم جمع می شدند مسلم نامه ی امام را برایشان می خواند و آنان از شوق، اشک می ریختند.
از این رو امام غریب و مظلوم در روز عاشورا فرمود:
«سللتم علینا سیفا لنا فی ایمانکم» (4) شمشیرهایی در برابر من کشیده شده که روزی بنا بود مرا یاری دهند.
💠 مؤمن نگران عاقبت خویش
🔰 و اینجاست که اهمیت حسن عاقبت و فرجام نیک آشکار می گردد اینکه ممکن است فردی با سابقه ای درخشان در پایان، دچار سوء عاقبت شود و شخصی با کوله باری از گناه و خطا در انتهای کار به حسن عاقبت دست پیدا کند. رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
«لا یزال المؤمن خائفاً من سوء العاقبة» (5) مؤمن پیوسته از بد فرجامی هراسان است.
مؤمن پیوسته نگران است از اینکه به سعادتمندی نائل می شود و یا با شقاوت و بدبختی از این دنیا می رود. لذا هیچ انسانی به طور یقین نمی تواند بگوید، من به بهشت می روم و سعادتمند می شوم چون هر لحظه ممکن است با همه ی سابقه ی خوبی که دارد، دچار لغزش شود.
👇 #ادامه 2⃣
👇 #ادامه 2⃣
💠 نمونه ای از فرجام بد
🔰 کمیل بن زیاد می گوید: در یکی از شب های کوفه با امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشغول قدم زدن و سرکشی به امور شهر بودیم. در یکی از کوچه ها، من صدای مناجات و شب زنده داری کسی را شنیدم که با حالی خوش این آیه قرآن را تلاوت می کرد.
«أمن هو قانت آناء اللیل» (6) (آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است.
به علی علیه السلام عرض کردم: آقا جان ببین مردم در سایه حکومت شما چه حال خوب و انس و الفتی زیبا با خدا دارند. امام سرش را پایین انداخت و فرمود: کمیل این مناجات و شب زنده داری تو را متعجب و شگفت زده نکند. مدتی گذشت و جنگ نهروان که خوارج در مقابل علی علیه السلام قرار گرفته بودند، پیش آمد.
بعد از آن که جنگ پایان یافت، من با حضرت از میان کشته های خوارج عبور می کردیم. امیرالمؤمنین با نوک شمشیر به یکی از آنان اشاره کرد و فرمود: «أمن هو قانت آناء اللیل» کمیل این همان کسی است که آن شب قرآن می خواند و شب زنده داری می نمود اما امروز در مقابل امام زمانش قرار گرفته بود. (7)
💠 هیچ گنه کاری را ناامید مساز
🔰 از طرف دیگر هم کسی نمی تواند از رستگاری خویش و رحمت الهی ناامید باشد و احوال و اعمال خود را غیرقابل تغییر و اصلاح بداند؛ بلکه ممکن است در آخرین لحظات عمر و در کمترین فرصت، خود را از آنچه که هست، به بالاترین درجات برساند. لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وصیتی به امام حسین علیه السلام می فرماید:
«أی بنی لا تؤیس مذنباً فکم من عاکف علی ذنبه ختم له بخیر، و کم من مقبل علی عمله مفسد فی آخر عمره صائر الی النار» (8) ای فرزندم، هیچ گناهکاری را ناامید و مأیوس مکن، چه بسا افرادی که گرد گناه بودند و عمرشان به خیر و خوبی پایان یافت و چه بسا کسانی که اهل خوبی و خیر بودند و در آخر عمر به فساد گرایش پیدا کردند و جهنمی شدند.
کربلا، صحنه سوء عاقبت و حسن عاقبت است. کسانی که در یک لحظه تصمیم گرفتند و مسیر زندگی خود را از باطل به سوی حق تغییر دادند و به عاقبتی نیک و خیر دست یافتند و گروهی که از راه سعادت باز ماندند و از نور به تاریکی و گمراهی گرایش پیدا کردند.
💠 عمرو بن قیس ، آغازی نیک و سرانجامی بد
🔰 در یک منزل مانده به کربلا بنام بنی مقاتل، عمرو بن قیس مشرقی به محضر سیدالشهداء علیه السلام مشرف شد و بعد از گفتگویی کوتاه، به یک شرط با امام بیعت نمود. عمرو بن قیس عرض کرد:یابن رسول الله من تا جایی از شما دفاع می کنم که دفاع من به حال شما مفید و در سرنوشت پیروزی شما مؤثر باشد و اگر زمانی احساس کردم که وجودم نفعی برای شما ندارد در مفارقت و جدایی از شما آزاد باشم. سیدالشهداء علیه السلام هم این شرط را پذیرفت. عمرو به همراه امام به کربلا آمد و حتی شب عاشورا که حضرت فرمود بیعتم را برداشتم و هرکه می خواهد، برود او مانند سایر یاران اباعبدالله علیه السلام باقی ماند. و روز عاشورا نیز با تمام وجود به مقابله با لشکر کوفه می پرداخت و از امام دفاع می کرد تا جایی که امام حسین علیه السلام برایش دعا می نمود:
«لا تشل الا یقطع الله یدک، جزاک الله» دستت درد نکند! خدا از خاندان پیامبر جزای خیرت دهد.
عصر عاشورا شد و اکثر یاران باوفای سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسیده بودند و عده ای اندک باقی مانده بودند که صدای مظلومیت اباعبدالله الحسین علیه السلام بلند شد:«هل من ناصر ینصرنی؟» آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند؟ عمرو متوجه شد که دیگر واقعه عاشورا رو به پایان است و سیدالشهداء علیه السلام در آستانه شهادت قرار دارد، خدمت امام آمد و عرض کرد: آقا اجازه می دهید که من بروم؟ حضرت نگاهی کرد و فرمود: بروی! به کجا؟ عرض کرد: یابن رسول الله در خاطرتان هست من به شما بیعت کردم تا جایی که وجودم نفعی داشته باشد همراه شما باشم؟ حضرت فرمود: درست می گویی. عمرو بن قیس گفت: درک من از این استغاثه و این اندکی یار و یاور این است که لحظاتی دیگر جنگ به اتمام می رسد و من چه باشم و چه نباشم اینان شما را به شهادت می رسانند، پس اگر اجازه فرمایید، من از کربلا می روم. حضرت فرمود چگونه می خواهی بروی؟ مرکبی داری؟ عرض کرد: اسبی را در خیمه پنهان کردم و با آن می روم. امام حسین علیه السلام فرمود: آزادی برو. عمرو بن قیس در آخرین لحظات عاشورا سوار بر اسب شد و عزیز فاطمه علیها السلام را تنها گذارد. (9) در تمامی اوقات یار امام است، اما آخرین لحظه ای که باید این حمایت و یاری را با خون و شهادت خویش به اثبات برساند و سعادتمند دنیا و آخرت شود را از دست می دهد و به جای حسن عاقبت، به سوء عاقبت دست پیدا می کند.
💠 عاقبت به خیری درخواست انبیاء و اولیاء
🔰 لذا به همین دلیل است که یکی از نگرانی های انبیاء و اولیاء الهی در طول عمرشان، پایانی نیک و سرانجامی خیر بوده است. یوسف صدیق وقتی دست به دعا برمی دارد،...
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
این چنین با خدای خود مناجات می نماید:
«انتَ ولیّی فی الدنیا و الاخرة توفّنی مُسلماً و الحقنی بالصالحین» (10) بارالها تو ولی و سرپرست من، در دنیا و آخرت هستی، از تو می خواهم روحم را در حالی قبض کنی و مرا بمیرانی که بنده مطیع و فرمانبردار تو باشم و به گروه صلحا و پاکان ملحقم فرما.
ابراهیم خلیل در دعای خود حسن عاقبت را طلب می کند:
«الحقنی بالصالحین» (11) بارالها مرا به بندگان صالح ملحق فرما.
و یا امام اول ما شیعیان زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از شهادتش در ماه مبارک رمضان خبر می دهد، حضرت علی علیه السلام فقط یک سؤال می پرسد:
«أفی سلامه من دینی؟» یا رسول الله سحر نوزدهم رمضان وقتی به شهادت می رسم، آیا دینم را سالم تحویل می دهم؟ عاقبت بخیر می روم؟ (12)
و امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق از خدای خویش این گونه درخواست می کند:
«اللهم اختم بعفوک اجلی» (13) خدایا عمرم را با عفو و گذشت خویش به پایان برسان و حسن عاقبت کرامت کن.
یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام به این سعادت ابدی یعنی عاقبت به خیری نائل شدند. اگرچه برخی از آنان دارای سابقه ی خوبی نبودند ولی به یاری خداوند و همت خویش سرانجام کار خود در این دنیا را به خیر و نیکی به پایان رساندند و این حسن عاقبت را سیدالشهداء علیه السلام با به دامن گرفتن سرشان و خواندن «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» و مژده دادن بهشت که «أنت إمامی فی الجنة» تو زودتر از من به بهشت می روی، به تأیید و امضاء رسانید.
💠 عوامل عاقبت بخیری چیست؟
🔰 آیا ما دوستداران امام حسین علیه السلام شاگردان مکتب عاشورا، ما منتظران فرزند سیدالشهداء علیه السلام نیز می توانیم به این عاقبت به خیری دست پیدا کنیم؟ راه رسیدن به سرانجام نیک و خیر چیست؟ چگونه می توان در راه یاری حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف حسن عاقبت پیدا نمود؟
1⃣. تقوا
🔰اولین راه رسیده به حسن عاقبت، تقوا و پرهیزگاری است. قرآن مجید در سه جا به این مطلب اشاره می کند:
«و العاقبة للمتقین» (14) و عاقبت بخیری و سرانجام نیک برای پرهیزگاران است.
هرکس که در طول عمرش تقوا داشت، سرانجام خوب و عاقبت نیک خواهد داشت. شاید این سؤال برای ما پیش بیاید که اصلاً تقوا یعنی چه؟ تقوا از ماده وقایه به معنی نگهداری یا خویشتن داری است. یعنی انسان باتقوا، کسی است که کنترل دارد، ترمز دارد. خودش را در برابر گناه کنترل می کند. یک جایی می تواند دست به گناه بزند، حرام بخورد، فحش و ناسزا بدهد، به نامحرم و صحنه حرام نگاه کند اما ترمز کند و خودش را کنترل نماید.
شما تصور کنید، شخصی بخواهد با ماشینی که ترمز ندارد از جاده ی پر پیچ و خم چالوس به شمال مسافرت کند، آیا سالم به مقصد می رسد؟ به طور حتم نه! چون در اولین پیچ به دلیل نداشتن ترمز و قدرت کنترل به داخل دره سقوط می کند و از ادامه مسیر باز می ماند، ولی اگر کسی در همین مسیر با ماشینی که ترمز دارد حرکت کند، به راحتی در تمامی پیچ و خم ها وسیله را کنترل می کند و به مقصد نیز می رسد.
تفاوت انسان متقی با دیگران در همین است. آدمی که تقوا نداشته باشد، خود کنترلی در برابر گناه و خواهش های نفسانی ندارد و در کوچکترین موقعیت و پیچ و خم، گناهی که شیطان در مسیر زندگیش قرار می دهد، باز می ماند و دچار سقوط و انحطاط می گردد اما افراد با تقوا که قدرت کنترل و پرهیز از گناه و زشتی ها را دارند به راحتی از موانع و دام های شیطانی عبور می کنند و به سر منزل مقصود و سعادتمندی نیز می رسند. تقوا داشتن، قدرت کنترل و پرهیز از خطا در محیط عاری از گناه هنر نیست، بلکه مهم این است که در موقعیت هایی که فراهم می شود انسان با تقوای خویش سربلند بیرون بیاید.
2⃣. همنشین و دوست صالح
🔰یکی از مهمترین عوامل برای عاقبت به خیری و یا عاقبت به شری، دوستان و همنشینان یک فرد هستند. انسان با انتخاب درست و آگاهانه یک دوست و رفیق می تواند به بالاترین درجات برسد و نقطه ی مقابل، یک اشتباه و غفلت در گزینش دوست و همنشین می تواند فرد را به پایین ترین و پست ترین درجات برساند و او را در تمامی زمینه ها به سقوط و نابودی بکشاند.
قرآن کریم در سوره مدثر یکی از عوامل حسن عاقبت و یا سوء عاقبت را دوست و همنشین افراد معرفی می کند، روز قیامت بهشتیان از کسانی که به جهنم می روند سوال می کنند:
«ما سَلککم فی سقرْ» (15) چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟
دوزخیان چند دلیل را برای این سرانجام عنوان می کنند که یکی از آن ها، این است:
«کُنا نخوضُ مع الخائضین» (16) ما پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم.
یک دوست خوب و یک همنشین صالح می تواند سبب رشد و تعالی انسان و در نتیجه عاقبت بخیری او شود مانند دوستی حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، که در سخنرانی قبل عرض کردم و نقطه ی مقابل، یک رفیق و همدم بد و فاسد، ...
👇. #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
قادر است شخص را به تباهی و عاقبت به شری مبتلا سازد.
💠 دوست بد سبب تباهی انسان
🔰درصدر اسلام دو نفر از مشرکین بنام عقبه و اُبی دوستی و رفاقتی صمیمی و تنگاتنگی داشتند. عقبه انسان سخی و سفره اندازی بود و سعی می کرد به مناسبت های گوناگون مهمانی ترتیب دهد و اقوام و دوستان و آشنایان را دعوت کند. از طرفی هم با آن که مشرک بود اما به پیامبر علاقه مند بود و آن حضرت را مورد احترام قرار می داد. روزی مهمانی ترتیب داد و رسول خدا را نیز به عنوان مهمان دعوت نمود وقتی سفره غذا را پهن کردند مدعوین مشغول خوردن شدند. عقبه متوجه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد که از غذا میل نمی کند. عقبه عرض کرد: اگر به این غذا میل ندارید می خواهید غذای دیگری ترتیب دهم. پیغمبر اسلام فرمودند: نه از ظاهرش مشخص است که غذای خوبی است. عرض کرد: پس چرا میل نمی کنید، پیامبر فرمود: چون تو مشرک هستی و من از غذای مشرک نمی خورم، اگر مسلمان شوی و به خداوند ایمان بیاوری آن گاه از این غذا می خورم. عقبه قبول کرد و شهادتین گفت و مسلمان شد.
بعد از مدتی اُبی با عقبه برخورد کرد و پس از سلام و احوال پرسی به عقبه گفت: شنیده ام مسلمان شدی!
عقبه گفت: آری به پیامبر و خدایش ایمان آوردم. اُبی گفت: چرا؟عقبه در جواب قضیه ی مهمانی و فرمایش رسول اکرم را بازگو کرد. اُبی نگاهی به چهره ی عقبه کرد و گفت: یعنی تو به خاطر همین دلیل، دست از دین آباء و اجدادت برداشتی؟ عقبه حالا که به مرادت رسیدی و پیامبر غذا خورده است همه چیز را انکار کن و از اسلام دست بکش. آن قدر اُبی با عقبه صحبت کرد تا این که موفق شد. عقبه تازه مسلمان از اسلام دست کشید و در جنگ بدر در مقابل لشکر اسلام ایستاد و به قتل رسید. (17)
3⃣. تدبیر در امور
یکی از راه های دستیابی به سرانجام خیر و نیک، عاقبت اندیشی در کارها است. اگر کسی خواستار موفقیت و پایان خوب و نیک در تمامی امور زندگیش می باشد، باید به این نکته ی اساسی دقت کند و آن این که قبل از انجام هر کاری و هر سخنی، کمی فکر و تأمل نماید و سرانجام سخن و کار خود را بیندیشد و بنگرد.
شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد یا رسول الله من را نصیحتی کنید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر نصیحت کنم گوش می دهی؟ عرض کرد: بله. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر راه نشانت دهم، عمل می کنی؟ عرض کرد: حتماً. باز پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنده ی خدا اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟ عرض کرد: بله یا رسول الله آمده ام تا آن چه می فرمایی را به کار بگیرم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از سه مرتبه تأکید فرمود:
«إذا انت هممت بأمر فتدبر عاقبته» (18) هنگامی که خواستی کاری را انجام دهی، سرانجام آن را مورد سنجش قرار ده.
بسیاری از افراد در زمان های گوناگون دچار شکست و نابودی و در نهایت سوء عاقبت شده اند که دلیلش بی تدبیری در کارها بوده است. شمایی که به دنبال راه سعادت و عاقبت به خیری هستید، این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کلید موفقیت ما در اکثر زمینه های زندگیمان است. ببینم آخر این گناهی که انجام می دهم، چیست؟ فایده ی این گناه حرام چه چیزی است؟ این مال حرام تا چه زمانی زندگی مرا تأمین می کند؟ این بی حجابی و بی عفتی چه ارزشی را از من می کاهد و در مقابل چه دستاوردی برایم دارد؟
قرآن کریم این عاقبت نگری را به همه پیروانش یاد می دهد:
«فانظر کیف کان عاقبة المجرمین» (19) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد.
«فانظر کیف کان عاقبة المفسدین» (20) ببین عاقبت مفسدان چگونه بود.
«فانظر کیف کان عاقبة الظالمین» (21) پس بنگر عاقبت کار ستمگران چه بود.
«فانظر کیف کان عاقبة المکذبین» (22) و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان چه شد.
💠 نقش آفرینی تدبیر در کربلا
🔰حر بن یزید ریاحی تدبیر به خرج داد و در مورد جنگ با سید الشهداء علیه السلام عاقبت نگری کرد، لذا از لشکر کوفه به صف یاران امام حسین علیه السلام پیوست و عاقبت بخیر شد. عمر سعد بی تدبیری کرد و بدون فکر و اندیشه در عاقبت کار دست به جنایت عظیم کربلا زد و به سوء عاقبت مبتلا شد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حضرت موسی در حق برادرش از خداوند طلب آمرزش کرد. از جانب خداوند خطاب شد: ای موسی اگر در مورد اولین و آخرین، حتی فرعون از من درخواست کنی، اجابت می کنم اما از تقصیر قاتل حسین نمی گذرم و خودم انتقام از او خواهم گرفت (23).
اگر گروهی از موقعیت ایجاد شده برای رسیدن به کمال و سعادت بهره ای نمی برند و با تمام سوابق درخشانی که دارند دچار سوء عاقبت و فرجامی بد می شوند، عده ای نیز از کمترین فرصت بیشترین و بهترین استفاده را برای رسیدن به سعادت ابدی و حسن عاقبت می نمایند.
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
💠 دو برادر نماد سرانجام نیک در روز عاشورا
🔰 دو برادر به نام های سعد و ابوالحتوف در لشکر عمر سعد هستند، سابقه ی آنان به خوارج برمی گردد کسانی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام را واجب القتل می دانستند. این دو برادر، به همراه عمر سعد و برای جنگ با امام حسین علیه السلام به کربلا آمده بودند. روز عاشورا نیز همه جا در کنار کوفیان بودند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به سپاه سیدالشهداء علیه السلام فروگذار نکردند. عصر عاشورا شد، یاران باوفای اباعبدالله علیه السلام روی زمین افتاده بودند و به شهادت رسیده بودند عزیز فاطمه تکیه به نیزه غریبی داده و فریاد استغاثه اش در کربلا طنین انداز شده است.
«اما من مغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله» آیا فریادرسی نیست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد؟! آیا مدافعی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟!
یکی از این دو برادر به دیگری گفت: برادر می شنوی و می بینی که حسین علیه السلام غریب و تنها شده است؟ مگر نه این که او نوه پیغمبر خداست؟ برادر تا الآن با او جنگیده ایم، بیا این آخرین فرصت را از دست ندهیم و او را یاری کنیم. سعد گفت: حرفی نیست اما اگر رفتیم و امام فرمود: دیر آمده اید، اگر رفتیم و توبه ما را قبول نکرد چه کنیم؟ ابوالحتوف گفت: سعد بیا برویم. اگر بنا بود که حسین علیه السلام دست رد به سینه ی ما بزند که دیگر نمی گفت: «هل من ناصر ینصرنی؟» این دو برادر در آخرین لحظات واقعه عاشورا، به سمت سیدالشهداء علیه السلام آمدند و امام، با آغوشی باز، از آنان استقبال کرد. سعد و ابوالحتوف، شمشیر از غلاف بیرون کشیدند و به یاری امام خود در برابر لشکر کوفه پرداختند و به شهادت رسیدند و این گونه در راه خدا و امام زمانشان عاقبت به خیر شدند. (24)
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
📚 منابع
پی نوشت ها:
1. مکارم الاخلاق فلسفی.
2. غررالحکم، 7299.
3. لهوف، ص 58. ارشاد مفید، ج2، ص 54، مقتل ابی مخنف، ص 40.
4. لهوف، ص 132، مقتل خوارزمی، ج2، ص 7.
5. بحارالانوار، ج71، ص 366.
6. سوره زمر، آیه 9.
7. سفیه البحار، ج7، ص 538.
8. تحف العقول، ص 91.
9. تاریخ طبری، ج6، ص 238. عقاب الاعمال صدوق، ص 409. رجال کشی، ص 74.
10. سوره یوسف، آیه 101.
11. سوره شعرا، آیه 83.
12. عیون اخبارالرضا، ج1، ص 297.
13. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
14. سوره هود، آیه 49. سوره اعراف، آیه 128، سوره قصص، آیه 83.
15. سوره مدثر،آیه 42.
16. سوره مدثر، آیه 45.
17. تفسیر نمونه، ج15، ص 68.
18. وسائل الشیعه، ج15، ص 281.
19. سوره اعراف،آیه 84.
20. سوره اعراف، آیه 103.
21. سوره یونس،آیه 31.
22. سوره آل عمران، آیه 137.
23. لهوف، ص 168. احقاق الحق، ج11، ص 324. مسند امام رضا، ج2، ص 151.
24. تنقیح المقال، ج2، ص 12. اعیان الشیعه، ج2، ص 319. الکنی و الالقاب، ج1، ص 43.
منبع: صادقی واعظ، علیرضا، نهضت حسینی، جامعه مهدوی (10 سخنرانی پژوهشی)، قم: انتشارات کتاب سعدی، چاپ اول پائیز 1389.
#منبر_بلند
سخنرانی مکتوب
حجت الاسلام و المسلمین #صادقی_واعظ
🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۷ 🌺
عدم تسلط شیطان
🔰 از ویژگی های بارز حماسه سازان نهضت عاشورا که می توان گفت وجه تمایز آنان با لشگریان کوفه است، عدم تسلط شیطان بر قلب و دل آن ها است.
شیطان برای نفوذ بر قلوب و گمراه نمودن انسان ها قسم خورده است و از روز اول خلقت انسان تا به حال، برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاش و کاری هم، دریغ نکرده است.
«قالَ فبعزتکَ لاُغوینهم اجمعینَ» (1) گفت (شیطان): به عزت و جلال تو قسم که همه ی خلق را گمراه خواهم کرد.
اما این دشمن قسم خورده، نتوانست بر دل یاران امام حسین علیه السلام نفوذ کند و آنان را از راه و هدفشان که راه خدا و حق بود، گمراه و منحرف سازد. اصحاب سیدالشهداء علیه السلام، نه با پول و نه با وعده ی جایزه و مقام، نه به وسیله ترساندن از کشته شدن و نه با امان نامه، فریب نخوردند و دست از امام زمان شان برنداشتند.
💠 خدعه های شیطان در کربلا
🔰 صبح عاشورا زهیر میان دو لشکر قرار گرفت و طی سخنان کوفیان را به سوی حق و دوری از باطل دعوت می کرد. شمر با فریادش سخنان زهیر را قطع کرد و او را تهدید به مرگ نمود.
«اسکت إن الله قاتلک و صاحبک عن ساعه» ساکت شو! خدا تو و مولایت حسین علیه السلام را تا ساعتی دیگر خواهد کشت.
زهیر، نگاه معناداری به شمر کرد؛ عجب تو می خواهی دل من را خالی کنی و بلرزانی؟ و از مردن بترسانی؟ با این تهدید فریبم دهی که دست از عزیز فاطمه علیها السلام بردارم؟
«أفبالموت تخوفنی؟ فو الله للموت معه احب من الخلد معکم» (2) به خدا قسم مرگ با امام حسین علیه السلام نزد من محبوب تر از جاودانگی با شما است.
💠 امان نامه برای عباس علیه السلام!
🔰 امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام می آوردند، بلکه از راه سید الشهداء علیه السلام دست بکشند و با وعده پست و مقام و سرداری لشکر به سوی لشکر کوفه بروند، اما این خدعه و نیرنگ شیطان نیز اثری ندارد. روز هشتم یا نهم محرم، شمر بن ذی الجوشن به سوی خیام اباعبدالله علیه السلام آمد و صدا زد: «این بنوا اختی عبدالله و جعفر و العباس و عثمان» (3) خواهرزادگانم عبدالله،جعفر، عباس و عثمان کجا هستند؟
امام حسین علیه السلام فرمود: با آن که شمر آدم فاسق و بدی است، اما جوابش را بدهید. حضرت اباالفضل علیه السلام و برادرانش به سمت او رفتند. وقتی امان نامه را نشان داد و از آنان دعوت به جدا شدن از سیدالشهداء علیه السلام نمود. قمر بنی هاشم، حضرت عباس علیه السلام فرمود: «تبت یداک و لعن ما جئت به من امانک یا عدوالله أتأمرونا ان نترک اخانا و سیدنا الحسین علیه السلام» (4) دو دستت قطع باد و لعنت بر آن امانی که برای ما آورده ای، ای دشمن خدا، آیا به ما می گویی برادر و مولایمان حسین علیه السلام را رها کنیم.
آری شیطان با تمام راهکارهایی که برای تسلط بر انسان دارد، در کربلا به میدان می آید، اما قادر نیست که یاران باوفا و راستین امام حسین علیه السلام را منحرف بگرداند.
💠 شناخت دشمن وظیفه هر مسلمان
🔰 یکی از وظایفی که بر عهده ی هر خودی وجود دارد، و رمز پیروزی و موفقیت و پیشرفت در تمامی عرصه ها است، شناخت دشمن و حیله ها و راه های تسلط او است. انسانی که دوست و دشمن خویش را تشخیص ندهد، آسیب پذیر و محکوم به شکست است.
جامعه ای که نداند چه خطراتی و از چه جانبی و در چه زمینه هایی آن ها را تهدید می کند و مورد هجوم قرار می دهد به ورطه ی سقوط و نابودی کشیده می شود، لذا برای سعادتمندی و رستگاری فرد، جامعه و یک کشور و رسیدن به هدف موردنظر، باید دشمنان و خدعه های آنان را شناسایی نمود و مانع پیشروی و تسلط شان شد.
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: انسان مؤمن همواره بین پنج دشمن و گرفتاری قرار دارد و با آنان دست و پنجه نرم می کند:
«مؤمن یحسده و منافق یبغضه و کافر یقاتله و نفس تنازعه و شیطان یضلّه» (5)
1⃣. مؤمنی که به او شک و حسد می ورزد،
2⃣. منافق و انسان دورویی که کینه او را در دل دارد،
3⃣. کافری که با او در ستیز و جنگ است،
4⃣. هوای نفس که با او در نزاع است،
5⃣. شیطان که درصدد گمراهی اوست.
قرآن هشدار می دهد: شیطان دشمن شماست
پس شیطان همواره دشمن ما هست و یک لحظه دست از تلاش برای گمراه نمودن انسان ها برنمی دارد. از این رو قرآن، کتاب آسمانی هدایت، مکرر در مکرر نسبت به این دشمن و خطراتی که از جانب او، انسان را مورد تهدید قرار می دهد، تذکر و هشدار می دهد:
👇 #ادامه 2⃣
👇 #ادامه 2⃣
«إنّ الشیطان کان للانسان عدوّاً مبینا» (6) همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است.
«و لا تتّبعوا خطواتِ الشیطان انهُ کم عدوٌ مبین» (7) از وسوسه های شیطان پیروی نکنید، زیرا او نسبت به شما دشمنی آشکار است.
نکته قابل توجه در این آیات این است که قرآن کریم، از شیطان به عنوان دشمن آشکار و مشخص نام می برد. گاهی اوقات، انسان نسبت به عداوت و دشمنی کسی، شک و تردید دارد. گاهی دشمنی ابتدایی وجود نداشته است و دو نفر در طول دوران رفاقت و دوستیشان با یکدیگر در موردی اختلاف پیدا می کنند و نسبت به یکدیگر قهر و دشمنی می کنند، اما زمانی از ابتدا و آغاز دشمنی وجود دارد. شیطان هیچ گاه علاقه و دوستی نسبت به انسان نداشته است، بلکه از روز خلقت آدم، بنای عداوت را گذاشته است.
«و إذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کانَ من الکافرین» (8) و زمانی که فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده و خضوع کنند، همگی سجده کردند جز شیطان که سرباز زد و تکبر ورزید و از کافران گردید.
عجیب این است که گروهی با تمام این هشدارها به این دشمن قسم خورده، به دید یک دوست نگاه می کنند و با او رفاقتی تنگاتنگ دارند.
«و من یکنِ الشیطانُ له قریناً فساء قرینا» (9) و هرکه را شیطان یار و همدم است، بسیار یار و همدم بدی دارد.
دوستی که جز خسارت و بدبختی حاصل دیگری برای انسان در پی ندارد، که یا در این دنیا متوجه خسران خود می شود و یا در آخرت از اشتباه خویش آگاه می گردد، که دیگر کاری برای جبران از دستش برنمی آید. قرآن کریم در سوره ابراهیم می فرماید:
«وعدکم وعدَ الحق و وعدتکم فاخلفتکم و ما کانَ لی علیکم من سلطانٍ الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم» (10) (و شیطان هنگامی که کار تمام می شود به پیروانش می گوید:) خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده باطل دادم و تخلف نمودم و بر شما تسلطی نداشتم (مجبورتان نکردم)، جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین مرا سرزنش نکنید بلکه خود را مورد سرزنش قرار دهید.
💠 دو گروه متفاوت در برخورد با شیطان
🔰 کربلا صحنه دوستی و دشمنی با شیطان است. یک طرف، یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند که شیطان بر قلب و دل آنان تسلطی ندارد و طرف دیگر، لشکر کوفه ای که امام حسین علیه السلام می فرماید:
«لقد استحوذ علیکم الشیطان فانساکم ذکرالله العظیم» (11) شیطان بر شما تسلط یافته و خدای بزرگ را از یاد شما برده است.
قرآن کریم می فرماید: مردم از دو حال خارج نیستند:
1⃣. گروهی شیطان بر قلب و دلشان نفوذ می کند:
«هل اُنبئکم علی من تنزلُ الشیاطین» (12) آیا به شما خبرند هم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟
و قلب و دل کوفیان جولانگاه شیطان گردید و او نیز با هر روشی، آن هم تا بالاترین حد پستی و لئامت از آنان استفاده و بهره برده است. کوفیان طوری فریب شیطان را خورده اند که گمان می کنند آنان بر حق هستند و سیدالشهداء علیه السلام و یارانش بر طریق باطل قرار دارند.
شب عاشورا امام حسین علیه السلام مشغول قرائت قرآن بود، عده ای از لشکریان کوفه نیز برای بازرسی از اوضاع و احوال سپاه امام پشت خیام می آمدند. یکی از آنان صدای حضرت را که این آیه را می خواند شنید:
«و لا یحسبن الذین کفروا انما نُملی لهم خیرٌ لانفسهم إنما نُملی لهم لیزدادوا إثماً و لهم عذابٌ مهین * ما کان اللهُ لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیزالخبیث من الطیب» (13) آنان که کفر ورزیدند، گمان نبرند مهلتی که به آنان می دهیم به نفع آن ها است، بلکه به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و برای آنان عذابی ذلت بار است. خداوند، مؤمنان را با این وضعی که هستند، واگذار نخواهد کرد تا نیک و بد و پاک و ناپاک را از هم جدا سازد.
عبدالله بن سمیر با شنیدن آیه فریاد زد: به خدا سوگند این افراد نیک، ما هستیم که خدا ما را از شما جدا کرده است. بریر جلو آمد و گفت: ای فاسق، خدا تو را در صف ناپاکان قرار داده است. عبدالله بن سمیر از روی استهزاء خنده ای کرد و دشنامی بر بریر داد و از آنجا دور شد (14). و یا عمر بن سعد، وقتی لشکر را برای مقابله با امام حسین علیه السلام آماده می سازد، به آنان مژده ی بهشت را می دهد: «یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری» (15) ای لشکر خدا! سوار شوید و به بهشت شادمان باشید!!! این شعار را برای جنگ با چه کسی به کار می برد؟ کسی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را آقای جوانان بهشت معرفی می نماید.
2⃣. گروهی قلب و دلشان محل نزول فرشتگان خداست:
«إنّ الذین قالوا ربُّنا الله ثمّ استقاموا تتنزلُ علیهم الملائکه» (16) به یقین کسانی که گفتند:پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند.
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
یاران امام حسین علیه السلام این چنین هستند، کسانی که در راه خدا و امام زمانشان تحت هر شرایطی ایستادگی نمودند و حتی از مرگ و کشته شدن در این راه هراسی به دل راه ندادند.
در مسیر کربلا سیدالشهداء علیه السلام روی مرکب لحظه ای به خواب رفت و وقتی بیدار شد، فرمود: «قد رأیت هاتفاً یقول انتم تسرعون و المنایا تسرع بکم الی الجنه» در خواب هاتفی را دیدم که می گفت: شما می روید و مرگ، شما را به بهشت، تندتر حرکت می دهد. علی اکبر جلو آمد و عرض کرد: «یا ابه أفلسنا علی الحق؟» آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: چرا پسرم، به خدا قسم ما در راه خدا و حق قدم برمی داریم. علی اکبر عرض کرد: «إذن لا نبالی بالموت» (17) در این صورت باکی از مرگ نیست.
و این جاست که دلیل شیرینی مرگ در ضائقه نوجوانی سیزده ساله مشخص می شود، که چرا قاسم بن الحسین در پاسخ به عمویش که فرمود: «کیف الموت عندک؟» مرگ نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: «یا عمّ احلی من العسل» (18) ای عمو از عسل شیرین تر است.
💠 راه چیرگی بر شیطان
🔰 چه عواملی سبب عدم نفوذ شیطان بر اصحاب سیدالشهداء علیه السلام است؟ و ما منتظران ظهور حجت خدا عجل الله تعالی فرجه الشریف که آرزوی یاری او و حضور در کنارش را داریم، چگونه می توانیم به این خصلت دست پیدا کنیم؟ آیا می شود به مرحله ای رشد نمود که دیگر شیطان و خدعه های او بر انسان، اثرگذار نباشد؟
رئیس مذهب و مکتب شیعه، حضرت امام جعفرصادق علیه السلام می فرماید: شیطان می گوید همه ی انسان ها را قادر به فریب و نفوذ بر قلب و دلشان هستم، غیر از کسانی که پنج ویژگی را دارا هستند و من تسلطی بر آنان ندارم:
1⃣. نیت درست و توکل بر خدا در تمامی امور
«من اعتصم بالله عن نیته صادقه و اتکل علیه فی جمیع اموره» هرکس با نیت صادق و درست به خدا پناه برد و در همه جا کارهایش به او تکیه کند کسانی که در کارهایشان نیت نیک و خوب دارند، و مقصودشان در کارها دروغ و فریب و ریا نیست.
یکی از مهم ترین اموری که قرآن کریم و پیشوایان دینی ما به آن می پردازند، مسئله ی نیت و هدف از اعمالی است که از انسان سر می زند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«إنّما الاعمال بالنیات و لکل امریٍ ما نوی» (19) اعمال مردم تابع نیت های آنان است و سهم هر فرد از عملی که انجام داده آن خیری است که در نظر داشته است.
یعنی این که مهم تر از کاری که انجام می دهیم، نیتی است که برای انجام آن در نظر گرفته ایم. یک کسی از نیازمندان جامعه خود دستگیری می کند و در حد توانش به احوال آنان رسیدگی می نماید و برای انجام این عمل هدفی جز رضایت و خشنودی خداوند ندارد و در مقابل هم فردی همین کار را انجام می دهد، بلکه بیشتر اما به این نیت که دیگران از او تعریف کنند و همه جا او را مورد مدح قرار دهند. کاری که صورت گرفته است یکی است، اما در نیت تفاوت دارد.
زمانی که امام رضا علیه السلام در خراسان بودند، دو نفر که با هم دوستی داشتند، به خراسان آمدند و به محضر امام هشتم علیه السلام وارد شدند. یکی از آن ها عرض کرد: آقاجان حالا که ما از شهر و دیار خود به خدمت شما شرفیاب شدیم، نمازمان را چگونه بخوانیم؟ شکسته یا کامل؟ امام رضا علیه السلام به یکی از آنان فرمود: به تو واجب هست که نمازت را شکسته بخوانی و به دیگری فرمود: اما تو باید نمازت را کامل بخوانی. این دو نفر با تعجب عرض کردند: یابن رسول الله ما هر دو، با هم، در یک روز، از یک جا، به سمت خراسان آمدیم. چطور می شود، یکی از ما نمازش شکسته و دیگری نمازش کامل باشد؟ علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: تو نمازت شکسته است، چون به قصد دیدار من به مسافرت آمده ای، ولی دوستت به نیت دیدار مأمون به خراسان آمده و پیش خود گفته است، بعد هم به محضر امام می روم، چون هدف و نیتش از این سفر دیدار حاکم ستمگر است، لذا سفرش سفر معصیت و نمازش کامل است. (20)
انسانی که در کارهایی که از او سر می زند؛ نیتی جز خدا و غیر از خیر و نیکی دارد، شیطان را در کنار خود می بیند. چون هدفی را که خواست شیطان است، دنبال می کند و در مقابل فردی که در همه امور، نیتی درست و خالصانه دارد، روزش و کارهایش را با یاد و نام خدا و با تکیه و امیدواری بر یاری و لطف او آغاز می کند، دیگر شیطان بر او تسلط نمی یابد.
در کربلا تقابل هدف ها و مقاصد است. گروهی که برای به دست آوردن دنیا و گرفتن پول و مقام و غنیمت به جنگ آمده اند و حتی به لباس تن سیدالشهدا علیه السلام به انگشتر دست امام رحم نمی کنند (21) و عده ای که جان خود را در طبق اخلاص، برای مبارزه ی با ظالم و رشد و بقای دین الهی قرار داده اند.
2⃣. یاد خدا در هر حال
«من کثر تسبیحه فی اللیله و نهاره» کسی که شب و روز، بسیار تسبیح خدا گوید.
ما یک ذکر عملی و یک ذکر زبانی داریم.
👇 #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
زبانی که عادت به بردن نام و صفات خدا کرد، زبانی که مشغول به مدح و تسبیح پروردگار شد، به تدریج از دروغ و تهمت و ناسزا پرهیز می کند و به سوی خداوند گرایش پیدا می نماید. زبانی که از یاد خدا غافل نشد، طبیعتاً به سوی خیر می رود نه این که باعث اذیت و آزار دیگران بشود. لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت عصمت علیهم السلام هم خود دائم مشغول ذکر و تسبیح بودند و هم دیگران را به این کار تشویق و ترغیب می نمودند.
یکی از ذکرهای مورد تأکید قرار گرفته، تسبیحات اربعه است که هر روز در نماز می خوانیم. ابوذر غفاری می گوید: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم مرا به هفت چیز سفارش نمود که یکی از آن هفت چیز این بود، فرمود: بسیار بگو: «سبحان الله و الحمدالله و لا اله الله و الله اکبر و لا حول و لا قوه الا بالله» (22)
که امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکه پس از نماز واجبش قبل از این که از جا بلند شود چهل مرتبه این ذکر را بگوید، هرچه از خداوند بخواهد، به او عطا می کند. (23)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: شب معراج در بهشت، گروهی از فرشتگان را دیدم که قصری می سازند یک خشت از طلا و یک خشت از نقره، اما گاهی اوقات دست از کار می کشند. گفتم: چرا گاهی دست از کار می کشید عرض کردند: یا رسول الله منتظر مصالح هستیم. گفتم: مصالح از کجا می آید. ملائکه عرض کردند: این قصر برای فرد مؤمنی است در دنیا که مصالحش ذکر سبحان الله و الحمدالله و لا اله الله و الله اکبر است. (24) زبانی که مشغول حمد و تسبیح خداست و از گزند شیطان و نفوذ آن مصون است.
امام سجاد علیه السلام در دعای بیستم صحیفه سجادیه می فرماید:
«اللهم اجعل ما یلقی الشیطان و ما اجری علی لسانی من لفظه فحش او هجر او شتم عرض او شهاده باطل او اغتیاب مؤمن غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلک نطقا بالحمد لک» خدایا طوری کن به جای آن چه شیطان بر زبانم جاری می سازد، از فحش و بدگویی و ناسزا، یا گواهی باطل یا غیبت کردن مؤمنی که غایب است و یا دشنام دادن شخصی که حاضر است و مانند این ها سخن در حمد و سپاس تو گویم.
شیطان از زبان ما حداقل شش کار می کشد و کسی که زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بود و تسبیح پروردگار می گفت از نفوذ و تسلط شیطان محفوظ است.
یکی دیگر اذکار که سفارش شده در هر روز سفارش شده است، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام می باشد. امام باقر علیه السلام می فرماید:
«ما عبدالله بشی من التمجید افضل من تسبیح فاطمه علیها السلام» (25) خدا به ذکری بهتر و بالاتر از تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد پرستش و تمجید قرار نمی گیرد.
لذا امام صادق در مورد این تسبیح می فرماید:
«تسبیح الزهرا علیها السلام فی دبر کل صلاه احب الی من صلاه الف رکعه فی کل یوم» (26) تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام بعد از هر نماز واجب، برای من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب تر است.
3⃣. آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند
«من رضی لاخیه المؤمن بما یرضاه لنفسه» کسی که برای برادر مؤمنش آن بپسندد که برای خود می پسندد.
یکی از راه هایی که شیطان به قلب انسان نفوذ می کند، آبروی مردم است. غیبت، تهمت، سخن چینی، ناسزا گفتن، کم فروشی،گران فروشی، بی وفایی و ... اگر چنین خصلتی در وجود انسان باشد و دست به هر کاری که دلش می خواهد بزند، در نتیجه شیطان بر او مسلط می گردد. اما اگر هرچه که برای خود خواست برای دیگران نیز پسندید، دیگر دروغ نمی گوید، غیبت و سخن چینی نمی کند، فحش و ناسزا نمی دهد. حقوق دیگران را پایمال نمی گرداند، یعنی همیشه در راه اطاعت از خدا قدم برمی دارد چنین فردی هیچ گاه شیطان نمی تواند در وجودش نفوذ نماید.
4⃣. صبوری در مصیبت
«من لم یجزع علی المصیبه حین تصیبه» کسی که هرگاه مصیبتی به او می رسد بی تابی نمی کند.
این خصوصیت در این معنی نیست که کسی در مصیبت و اندوهی که به او می رسد، در داغی که به واسطه فقدان عزیزانش می بیند، عزاداری نکند، اشک نریزد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی فرزندش ابراهیم از دنیا رفت طوری اشک می ریخت که:
«حتی جرت دموعه علی لحیته» (27) اشک هایش بر محاسنش جاری گشت.
امام حسین علیه السلام بالای سر جوانش حضرت علی اکبر علیه السلام بلند بلند، گریه می کند و صورت به صورتش می گذارد و به ناله و زاری با او وداع می نماید.
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
ذکر عملی یعنی این که انسان در کارها و رفتارش خداوند را در نظر بگیرد و از او خصوصاً در مواقع گناه غافل نگردد بلکه از حرام و نافرمانی پروردگار دوری کند. بلکه منظور از کلام امام صادق علیه السلام، این است که انسان در هنگام مصیبت و اندوه هم از خداوند غافل نگردد چون گاهی اوقات کسی که مصیبتی می بیند، عنان از کف می دهد، بی طاقتی می کند و خدای ناکرده، کفر می گوید و به خداوند بدبین می شود و این جاست که شیطان به سراغ آدمی می آید و مصیبت و غم را در نظرش بزرگ و لطف و عنایت پروردگارش را کوچک جلوه می دهد و از این راه بر وی نفوذ می کند و مسلط می گردد.
از این رو امام حسین علیه السلام این توصیه را به خواهرش عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری علیها السلام می کند که خواهرم مصیبت و غم فراوان است سختی و گرفتاری بسیاری وجود دارد اما:
«یا اخیه لا یذهبن حلمک الشیطان» (28) خواهرم شیطان حلم و بردباری تو را نبرد.
یعنی در چنین مواقعی است که ابلیس نقش آفرینی می کند لذا ما می بینیم حضرت زینب علیها السلام با تمام مصائبی که به سرش می آید، در یک نیم روز، هجده مرد محرم خود را به خاک و خون می بیند، سر عزیزش را بر فراز نیزه نظاره می کند، خیمه های سوخته و بچه های یتیم شده و زنان آواره و مسئولیت سنگینی که بر دوشش است اما امام سجاد علیه السلام می فرماید: شب یازدهم دیدم عمه ام زینب علیه السلام نشسته، نماز شب می خواند. (29)
5⃣. راضی به رضای پروردگار
«من رضی بما قسم الله له و لم یهتم لرزقه» (30) کسی که به آن چه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمی خورد.
کسی که نسبت به خواست خدا، روزی که قرار داده است و قضا و قدری که وجود دارد راضی باشد، تلاشش را انجام دهد، اما راضی باشد به آن چه که خداوند صلاح می داند و برایش قرار می دهد، لذا بالاترین مرحله ی اطاعت در عالم بندگی، خشنودی نسبت به خواست پروردگار است. حضرت صادق علیه السلام می فرماید:
«رأس طاعه الله الرضا بما صنع الله فیما احب العبد و فیما کره» (31) سر آمد فرمانبرداری از خدا، خرسندی به کار اوست، چه خوشایند بنده باشد و چه ناخوشایند او.
و هرکه راضی به خواست و نیت الهی بود، بداند مورد رضایت و خشنودی خداوند که بالاترین درجه در دنیا و آخرت است، دست می یابد. حضرت موسی بن عمران علیه السلام به خداوند عرض کرد:
«یا رب دلنی علی عملٍ اذا انا عملته نلت به رضاک» پروردگارا مرا به کاری راهنمایی کن که هرگاه به آن عمل کنم، خشنودی تو را به دست آورم.
«فأوحی الله الیه: إنّ رضای فی رضاک بقضائی» (32) پس خداوند به او وحی می فرمود: همانا خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است.
و یکی از دلایل عدم نفوذ شیطان بر امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش، همین رضایت به خواست خداوند است، سیدالشهداء علیه السلام در خطبه ای قبل از خروج از مکه می فرماید:
«رضا الله رضانا اهل البیت، نصبر علی بلائه و یوفینا اجور الصابرین» (33) ما خاندان رسالت به آن چه موجب رضا و خشنودی حق است، راضی هستیم و در برابر امتحانات و بلاهای او شکیبا و صابریم و خداوند پاداش صابرین را به طور کامل به ما عنایت خواهد کرد.
اگر لشکر کوفه در کربلا اسیر مکر و نیرنگ شیطان می شوند و او در وجودشان نفوذ و بر تمامی اعمال و رفتارشان مسلط می گردد، در عوض کسانی که در کنار فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفته اند و با یاد خدا از شیطان دوری می کنند و استوار در راه امام زمانشان ایستادگی می نمایند.
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
📚 منابع
1. سوره ص آیه 82.
2. مقتل ابی مخنف، ص 228- تاریخ طبری، ج5، ص 426- الکامل فی التاریخ، ج4، ص 63- انساب الاشراف، ج3، ص 188.
3. برخی به اشتباه شمر را برادر حضرت ام البنین علیها السلام و دایی فرزندانش می دانند. بنابراین گفته که این بنوا اختی، این در حالی است که فقط شمر و ام البنین علیها السلام هر دو از یک قبیله هستند و در قبایل عرب رسم بود، مردان نسبت به زنان احساس مسؤولیت و غیرت می کردند لذا آنان را به عنوان خواهر خود مورد خطاب قرار داده و حمایت می نمودند.
4. ارشاد مفید، ج2، ص 131- لهوف، ص 122، تاریخ طبری، ج5، ص 416.
5. کنزالعمال، ج1،ص 143- مجموعه ورام، ج1، ص 96.
6. سوره اسراء، آیه 53.
7. سوره بقره، آیه 168.
8. سوره بقره، آیه 34.
9. سوره نساء، آیه 38.
10. سوره ابراهیم، آیه 22.
11. مقتل خوارزمی، ج1، ص 253.
12. سوره شعراء،آیه 221.
13. سوره ی آل عمران، آیات 179 و 178.
14. ارشاد مفید، ج2، ص 140- مقتل ابی مخنف، ص 214.
15. ارشاد مفید، ج2، ص 131- بحارالانوار، ج44، ص 391- تاریخ طبری، ج5، ص 416.
16. سوره فصلت، آیه 30.
17. لهوف، ص 98- ارشاد مفید، ج2، ص 120- مقتل خوارزمی،ج1، ص 226- تاریخ طبری، ج6، ص 251.
18. نفس المهموم، ص 230.
19. کنزالعمال، 7272.
20. الحیاه، ج1،ص 242- مسند امام رضا، ج2، ص 191- جواهر بحث صلاه.
21. سیدبن طاووس نقل می فرماید: اسحاق بن حوبه حضری، لباس امام را به غارت برد که وقتی پوشید، بیماری برص گرفت و تمام موهای بدنش ریخت بحر بن کعب تیمی، شلوار حضرت را برد و زمین گیر و از دو پا فلج گردید. انگشترش را بجدل بن سلیم کلبی برداشت که انگشت حضرت را با انگشتر قطع کرد و... لهوف، ص 174.
22. ارشاد القلوب، ج1، ص 74.
23. امالی صدوق، ص 183م 34.
24. ارشاد القلوب، ج1، ص 85.
25. الکافی، ج3، ص 343.
26. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 163.
27. امالی طوسی، ص 388.
28. لهوف، ص 114- ارشاد، ج2، ص 138.
29. زینب اکبری، ص 58.
30. الخصال، ص 285.
31. بحارالانوار، ج17، ص 139.
32. بحارالانوار، ج78، ص 81.
33. لهوف، ص 88، مقتل خوارزمی، ج2، ص 5- مثیرالاحزان، ص 21.
منبع: صادقی واعظ، علیرضا، نهضت حسینی، جامعه مهدوی (10 سخنرانی پژوهشی)، قم: انتشارات کتاب سعدی، چاپ اول پائیز 1389.
#منبر_بلند
سخنرانی مکتوب
حجت الاسلام و المسلمین #صادقی_واعظ
🌺 از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۸ 🌺
یاد خدا
🔰 یکی از خصلت های زیبای یاران سیدالشهداء علیه السلام که رمز موفقیت آنان در کربلا و در تمامی عرصه های زندگی می باشد، یاد خدا در سراسر لحظات عمر است.
آنان اگر تحت هر شرایطی دست از یاری امامشان برنمی دارند و تا آخرین نفس در راه آن حضرت ایستادگی می کنند به این دلیل است که یک لحظه از خدا جدا نیستند، به یاد پروردگار و در راه او قدم برمیدارند.
نقطه مقابل اگر عده ای در برابر امام حسین علیه السلام صف آرایی کرده و دست به هر جنایتی می زنند و هیچ چیزی بر روی آنان تأثیرگذار نیست، دلیل اصلی اش نبود یک خصلت است. اباعبدالله علیه السلام صبح عاشورا در خطبه ای فرمود:
«فأنساکم ذکرالله العظیم» (1)
(شیطان) خدای بزرگ را از یاد شما برده است.
خدا را فراموش کرده اند لذا شیطان بر آنان مسلط شده و به سوی گمراهی و ظلمت می کشاند. به یاد خدا بودن و فراموش نمودن پروردگار تفاوت مهم حماسه سازان عاشورا با جنایتکاران کربلا است. سیدالشهداء علیه السلام و یاران باوفایش نه تنها قبل از واقعه کربلا بلکه در کربلا و در شب و روز عاشورا نیز از یاد معبود خویش غافل نیستند.
💠 شب عاشورا جلوه ای از یاد خدا
🔰 عصر تاسوعا لشکر کوفه به دستور عمر سعد آماده جنگ با سیدالشهداء علیه السلام و یارانش گردید. اباعبدالله علیه السلام جلوی خیمه اش تکیه به شمشیری داده و خوابیده بود. زینب کبری سلام الله علیها وقتی سر و صدای لشکر کوفه را شنید نگران خدمت برادرش آمد و عرض کرد: حسین جان لشکر کوفه به سمت خیمه ها در حرکت است. اباعبدالله علیه السلام قمر بنی هاشم را صدا زد و فرمود:
«ارکب بنفسی انت یا اخی حتی تلقاهم فتقول لهم مالکم و ما بدا لکم و تسألهم عما جاء بهم» جانم به قربانت سوار شو و با این ها ملاقات کن و بگو چه می خواهید؟ و انگیزه و هدف آمدنشان را بپرس.
اباالفضل العباس علیه السلام به همراه جمعی از یاران امام به سمت کوفیان آمد و با آن ها صحبت کرد. لشکر عمر سعد گفتند: از سوی ابن زیاد دستور رسیده که یا بیعت کنید و یا همین الان بجنگید. حضرت اباالفضل علیه السلام وقتی سخن کوفیان را به امام منتقل کرد، اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمود: عباس جان برگرد و اگر توانستی امشب را مهلت بگیر.
چرا امام حسین علیه السلام از دشمنش یک شب را مهلت می گیرد؟ چرا یک شب شهادت و ملاقات با پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و مادرش زهرا علیها السلام را به تأخیر می اندازد؟ حضرت فرمودند:
«لعلنا نصلی لربنا اللیله و ندعوه و نستغفره فهو یعلم انی اُحب الصلوه و تلاوه کتابه و کثره الدعا و الاستغفار» (2)
برای اینکه ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم زیرا خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم.
شب عاشورا، شبی که فردایش جنگ و شهادت است، یاد خدا در لشکر امام حسین علیه السلام موج می زند و در حساس ترین مواقع و سخت ترین شرایط هم ارتباطی عمیق با خدای خویش دارند.
💠 یاد خدا راه رستگاری
🔰 یاد و ذکر خداوند از صفات بسیار مهم و ضروری برای موفقیت در زندگی دنیا و آخرت است و قرآن کریم مرتب به آن سفارش می کند:
«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً» (3) ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید.
«و اذکروا الله کثیراً لعلکم تُفلحون» (4) و خدا را بسیار یاد کنید شاید که رستگار شوید.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم در مناجات شعبانیه از خداوند یاد او را درخواست می کند:
«الهی و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» (5) خدایا مرا شیفته و سرگشته یاد خودت فرما.
💠 آگاهی یا غفلت نسبت به پروردگار
🔰 امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه عرض می کند:
«نبهنی لذکرک فی اوقات غفلة» (6)
در مواقع غفلت به من آگاهی و توجه فرما تا همواره به یاد تو باشم.
اینکه انسان در تمامی لحظات زندگی، در شادی و غم، در نشاط و کسالت، در سلامتی و بیماری، در فقر و غنا، در رنج و رفاه خدا را فراموش نکند و همیشه و در همه حال به یاد پروردگار باشد که:
«ألا بذکرالله تطمئن القلوب» (7)
آگاه باشید تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد.
یاران سیدالشهداء علیه السلام اگر ثابت قدم و استوار در راه امام خویش می ایستند و از هیچ چیزی هراس ندارند و به موفقیت و پیروزی نهایی دست می یابند چون همواره به یاد خدا هستند و دلگرم به پشتوانه الهی می باشند.
قرآن کریم می فرماید مردم در این دنیا از دو حال خارج نیستند، گروهی به یاد خدایند و عده ای او را فراموش کرده اند.
👇 #ادامه 2⃣
👇 #ادامه 2⃣
1⃣. کسانی به یاد خدا هستند
«فاذکرونی اذکُرکم» (8)
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
همانطوری که آنان در همه حال خدا را در نظر گرفته اند، خداوند هم آنان را فراموش نمی کند و در کنارشان قرار می گیرد و مورد عنایت خویش قرارشان می دهد. موسی بن عمران علیه السلام عرض کرد:
«یا رب ابعید انت من فأنادیک اُم قریب فأناجیک» (9)
پروردگارا آیا تو از من دوری تا صدایت کنم یا به من نزدیکی تا با تو نجوا کنم؟
خداوند باری تعالی فرمود:
«انا جلیس من ذکرنی» من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
ما در روز عرفه دعای معروف سیدالشهداء علیه السلام در این روز را می خوانیم. در چند جای دعای عرفه که اوج بندگی و مناجات با پروردگار است راوی می گوید امام حسین علیه السلام وقتی این جملات را بر زبان می آورد اشک از گونه های شریفش جاری می گشت:
«اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک و اسعدنی بتقواک» بارالها مرا چنان کن که از تو بترسم گویا تو را می بینم و به پرهیزکاری مرا سعادتمند گردان.
سیدالشهداء علیه السلام مثل دو مشک آب اشک می ریخت و عرض می کرد:
«یا اسمع السامعین یا ابصرالناظرین یا اسرع الحاسبین یا ارحم الراحمین» ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینایان و ای سریع ترین حساب رسان و ای مهربانترین مهربانان.
اباعبدالله علیه السلام در صحرای عرفات با خدا مناجات می کند و به یاد او و برای او اشک می ریزد، خداوند هم تا دنیا دنیاست چشم همه عالمیان را گریان حسین علیه السلام می کند.
«انا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن الا بکی» (10) من کشته شده ای خواهم بود که یاد نمی کند مرا مؤمنی مگر اینکه می گرید.
💠 یاد خدا راز ماندگاری کربلا
🔰 یاران سیدالشهداء علیه السلام برای کسب رضای الهی به یاری آن حضرت شتافتند و در راه خدا و امام زمانشان جانفشانی نمودند. در شب و روز عاشورا به ذکر و یاد خدا مشغول اند که سید بن طاووس می گوید:
«لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد» (11) زمزمه آن ها در حال رکوع و سجده و قیام و نشستن مانند زمزمه زنبوران عسل شنیده می شد.
آن ها آخرین شب عمر خود را به دعا و مناجات با معبود خویش سپری می کنند، خدا هم یاد و نام آنان را در طول تاریخ زنده نگه می دارد و بلند آوازه می کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«من اشتغل بذکرالله طیب الله ذکره» (12) هرکه به یاد خدا سرگرم باشد، خداوند او را خوش نام می گرداند.
شما کدام واقعه تاریخی را سراغ دارید که پس از حدود هزار و چهارصد سال به جای فراموش شدن و یا حداقل کم رنگ گردیدن هرساله پرشورتر و بهتر و فراتر برای زنده نگه داشتن آن تلاش شود و زن و مرد، پیر و جوان برای برگزاری مراسم سعی و کوشش کنند، هزینه کنند، وقت و انرژی صرف کنند.
ما در غم از دست دادن نزدیک ترین عزیزانمان یک هفته، چهل روز، یک سال عزاداری می کنیم و بعد از گذشت مدتی با ذکر فاتحه ای از آنان یاد می نماییم. اما هر سال شب اول محرم برای عزای پسر فاطمه علیها السلام لباس سیاه به تن می کنیم و اشک می ریزیم. این جایگاه در قلب و دل مردم و نسل های گوناگون از کجا بدست آمده است؟
«فاذکرونی اذکُرکم» (13) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
2⃣. افرادی خداوند را از یاد برده اند
«نسوا الله فنسیَهُم» (14) خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنان را فراموش نمود.
«و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم» (15)
و شما مانند آنانی نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را به خود فراموشی گرفتار کرد.
کسانی که از خدا غافل می شوند، خداوند هم آنان را رهایشان می کند و به خودشان وامی گذارد تا جایی که آن ها از خودشان نیز غافل می گردند. بی هویت و بی اراده می شوند. انسانی که به خودش واگذار شد خیلی راحت زیر بار شیطان می رود، خیلی آسان زیر بار ظلم و ستم می رود و دست به کارهایی می زند که حتی از کنترل خویش هم خارج است و زمانی به خود می آید که به سقوط و تباهی رسیده است.
💠غفلت از خدا عمر سعد را خود فراموش می کند
🔰 از شبی که آب را به روی خیام سیدالشهداء علیه السلام بستند، برخی از اصحاب حضرت تلاش کردند تا آب به خیمه ها برسانند. یکی از آنان بریر بن خضیر همدانی است. بریر خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد: آقاجان، اجازه می دهید بروم و با عمر سعد صحبت کنم، تا قدری آب برای کودکان لب تشنه بیاورم؟ یابن رسول الله ما زنده بمانیم صدای العطش و این زن و بچه بلند باشد. حضرت فرمود: هر طور که صلاح می دانی.
بریر سوار اسب شد و به طرف لشکر کوفه آمد. کوفیان بریر را خوب می شناختند، بعضی از آن ها قرآن را از او یاد گرفته بودند. بریر به سوی خیمه عمر سعد آمد.
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
وقتی چشمش به خیمه عمر سعد که کنار شریعه فرات زده شده بود و مشک های پر از آبی که در آنجا قرار داشت، افتاد خیلی متأثر شد و از شدت ناراحتی وقتی وارد خیمه ابن سعد شد، سلام نکرد.
عمر سعد با تعجب رو کرد به بریر و گفت: بریر من شنیده ام که قاری قرآن هستی، به مردم آداب و اخلاق اسلام یاد می دهی. چطور خودت آداب ابتدایی دینت را فراموش کردی؟ بریر گفت: چه آدابی را فراموش کردم. ابن سعد گفت: چرا سلام نکردی؟ مگر من مسلمان نیستم. بریر پوزخندی زد و گفت: مسلمان؟ عمر سعد تو واقعاً گمان می کنی که مسلمان هستی؟ این چه اسلامی است که تو داری؟ به چهار رکعت نماز و روزه ات دل خوش کردی؟ یعنی مسلمانی فقط نماز خواندن و روزه گرفتن است. تو ادعای مسلمانی می کنی آن وقت با خاندان رسول خدا اینطور رفتار می کنی؟ کجای اسلام به تو اجازه جنگ با امام زمانت را می دهد؟ آب فرات در برابر حسین علیه السلام و اهل بیتش موج می زند اما لبان آنان از شدت تشنگی خشکیده است. بعد از گفتگوی مفصلی که بین این دو نفر صورت گرفت، آخر سر عمر سعد گفت: بریر من می دانم که حسین علیه السلام برحق است اما چه کنم که از حکومت ری نمی توانم دست بکشم (16).
غفلت از خدا، انسان را به این تباهی می کشاند که بدون توجه به عاقبت سوء و بدی که در انتظارش است، دست به بالاترین جنایت ها می زند.
💠 تفاوت ذاکرین با غافلین
🔰 یک شاخه وقتی به درخت متصل است، بالا و در اوج قرار دارد. سر سبز و باطراوت است. میوه دارد. چون به درخت متصل است تازگی دارد، خم می شود اما به راحتی شکسته نمی شود. ولی همین شاخه زمانی که از درخت جدا شد، سقوط می کند، به پایین می افتد، سبزی و طراوت خود را از دست می دهد، دیگر میوه و ثمره ندارد، تازگی خود را با خشکی عوض می کند و به کوچکترین فشاری می شکند. دیگر تکه چوبی بیش نیست یا هیزم می شود و می سوزد و یا عصا می گردد و در دست مردم قرار می گیرد تا هر جا و به هر نحو که بخواهند ببرندش. انسانی که با خدا باشد، مانند شاخه ای است که به درخت وصل است. همیشه در اوج عزت و سربلندی قرار دارد.
«من کانَ یریدُ العزة فلله العزةُ جمیعاً» (17) کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست.
همیشه دارای نشاط و سرزنده است. علی علیه السلام می فرماید:
«المؤمن بعید کسله، دائم نشاطه» (18) مؤمن از تنبلی به دور و فعال و پرنشاط است.
وجودش دارای فوائد و ثمره بسیار برای دیگران است. رسول خدا می فرماید مؤمن کسی است که:
«الخیر منه مأمول و الشر منه مأمون» (19) مردم به خیرش امیدوار و از آزارش در امانند.
و زیر بار مشکلات، شاید کمرش خم گردد اما چون خدا دارد هیچ گاه نمی شکند.
«و من یتوکل علی الله فهو حسبه» (20) و هرکه بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند.
این شور و نشاط، این توکل، این عزت را به وضوح در وجود یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام می توان دید.
💠 شادی یاران حسین علیه السلام در آخرین شب عمرشان
🔰 شب عاشورایی که سیدالشهدا خبر شهادت آنان را داده است و فرموده فردا همگی در این جنگ کشته می شویم به جای ترس و ناراحتی به جای احساس ضعف و تنهایی، آنان با یکدیگر شوخی می کنند، شادند، می خندند.
شب عاشورا خیمه ای برای نظافت برپا شد و بریر جلوی خیمه ایستاده بود و نوبت می داد و با افرادی که وارد و خارج خیمه می شدند مزاح و شوخی می کرد. عبدالرحمن انصاری گفت: بریر می خندی؟ نشنیدی حسین علیه السلام چه فرمود؟ امشب شب شوخی و خنده است؟ بریر گفت:
«لقد علم قومی انی ما أحببت الباطل کهلاً و لا شاباً و إنما افعل ذلک استبشارا بما نصیر الیه» (21) خویشان من می دانند که من هرگز در جوانی و پیری اهل شوخی نبوده ام ولی حال شادی می کنم به خاطر بشارت دادن به چیزی که ما بسوی آن می رویم.
💠 افسردگی کوفیان یک روز پس از عاشورا
🔰 فردی هم که از خدا جدا شود و او را فراموش کند مثل شاخه ای است که از درخت بریده شود، به ذلت و خواری می افتد. به کوچکترین مشکل چون پشتوانه ای مانند خدا ندارد می شکند، شاید نشاط زود گذر داشته باشد اما پس از آن اندوه و افسردگی همیشگی دارد. روز عاشورا، کوفیان هلهله و شادی کردند و سر از تن نوه پیامبر خویش جدا نمودند.
«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام» (22) و این روزیست که خاندان زیاد بن ابیه و آل مروان بن حکم به خاطر شهادت حسین علیه السلام شاد بودند.
ولی این شادی دیری نپایید که به حزن و اندوه و پشیمانی دائمی تبدیل شد. آن هم نه پس از سال ها، بلکه به فاصله یک روز بعد از آن حادثه عظیم دچار حسرت و پشیمانی شدند. روز یازدهم محرم وقتی زینب کبری علیها السلام وارد قتلگاه شد و دست زیر بدن قطعه قطعه برادر برد و فریاد وامحمداه سر داد:
«فابکت و الله کل عدو و صدیق» (23) به خدا قسم دوست و دشمن را به گریه درآورد.
👇 #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
حسین کش های دیروز که مست از جنایتشان بودند، امروز نادم و پشیمان و اشک ریزانند.
💠 کجا و چگونه به یاد خدا باشیم؟
🔰 ویژگی بارز و رمز موفقیت امام حسین علیه السلام و اصحابش به یاد خدا بودن در تمامی لحظات است.
حال باید به این سؤال پرداخته شود که چگونه می توان چنین خصلتی را بدست آورد؟ اگر رمز پیروزی خون بر شمشیر در کربلا یاد و ذکر خداست، چگونه می توان برای یاری فرزند سیدالشهداء علیه السلام، حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف این ویژگی را در وجود خویش پرورش دهیم؟
به یاد خدا بودن آن هم در تمامی لحظات شاید به یکباره سخت و در نگاه اول محال به نظر برسد اما کاری که قدم به قدم و با استمرار صورت گیرد، به تدریج گسترده و ماندگار می گردد. یاد خدا علاوه بر ذکر زبانی باید در اعمال و رفتار ما وجود داشته باشد و برای آنکه تمامی کارها و همه لحظات زندگی ما با یاد و نام خدا صورت گیرد. باید از مواقعی خاص شروع گردد تا به همه زمینه های زندگی مان سرایت کند.
1⃣. در کسب و کار
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«اکثروا ذکر الله اذا دخلتم الاسواق» (24) خداوند را بسیار یاد کنید وقتی به بازار می روید.
یکی از مواقعی که یاد خدا بسیار ضروری و مهم است موقع کسب و کار و در محل خرید و فروش اجناس که معمولاً در بازار رواج دارد، می باشد. علی علیه السلام نمی فرماید در مسجد یاد خدا باشید، چون انسان مسجد می آید تا نماز بخواند، با خدا مناجات کند. اما در بازار است که خرید و فروش و احتمال کم فروشی و گرانفروشی، بی انصافی، مال حرام، ربا، برخورد با نامحرم وجود دارد. محل کسب و کار است که می تواند جای رفت و آمد شیاطین و یا محل نزول فرشتگان خدا باشد.
اینکه انسان در معاملات خود به یاد خدا هست و احکام دین خدا را در نظر می گیرد یا به فکر سود بیشتر حتی از راه حرام است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای در نظر گرفتن پروردگار در کسب و کار مسلمانان معیار ارائه می دهد:
«من باع و اشتری فلیجتنب خمس خصال والا فلا یبعین و لا یشترین الربا و الحلف و کتمان العیب و المدح اذا باع و الذم اذا الشتری» (25) کسی که خرید و فروش می کند از پنج خصلت دوری گزیند وگرنه خرید و فروش نکند:
1- ربا
2- قسم خوردن
3- پنهان کردن عیب کالا
4- تعریف کردن بیش از اندازه
5- بدگفتن از جنسی که قصد خرید دارد (توی سر مال زدن)
اگر کسی در چنین موقعیتی برای رسیدن به مال و ثروت دنیا آن هم از هر راهی، خدا را فراموش نکرد بلکه گاهی اوقات دست از معاملات پر سود دنیوی حرام به خاطر خدا گذشت کرد، خداوند نیز این کار او را فراموش نمی کند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:
«من ذکر الله فی السوق مخلصاً عند الغفه الناس و شغلهم بما فیه کتب الله له الف حسنه و غفرالله له یوم القیامه مغفر لم تخطر علی قلب بشر» (26) هرکس در بازار به هنگام غفلت مردم و سرگردم بودنشان به داد و ستد با اخلاص خدا را یاد کند، خداوند برای او هزار حسنه می نویسد و روز قیامت از آمرزشی او را بهره مند سازد که بر دل هیچ انسانی خطور نکرده باشد.
فراموش نکنید که یکی از عوامل سقوط کوفیان در کربلا مبتلا شدن به حرام خوری بود. امام حسین علیه السلام فرمود:
«ملئت بطونکم من الحرام» (27) شکم های شما از حرام انباشته شده است.
2⃣. هنگام داوری و پرداخت حقوق دیگران
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید:
«اُذکر الله عند لسانک إذا حکمت و عند یدک اذا قسمت» (28) هرگاه خواستی داوری کنی خدا را به یاد زبانت بیاور و هروقت خواستی چیزی را تقسیم نمایی خدا را به دستت یادآوری کن.
گاهی برای ما موقعیتی پیش می آید که باید در مسئله ای بین دو نفر قضاوت و داوری کنیم، اینکه انسان به یاد خدا باشد و تحت هر شرایطی حق را بگوید. حق را به حقدار بدهد نه به آشنای خودش. نمی گوید این رفیقم هست، برادرم، فرزندم، همسرم هست. به نفع فلانی حرف بزنم بعداً کاری برایم انجام می دهد، به دردم می خورد.
بلکه تحت هر شرایطی با آنکه شاید اگر حق را بگوید دچار ضرر و زیان بشود اما چون به یاد خداست، حق بگوید و به حق حکم کند. امام علی علیه السلام می فرماید:
«رحم الله رجلاً رأی حقاً فاعان علیه و رأی جوراً فردّه» (29) خدا رحمت کند مردی را که حق را ببیند و آن را یاری کند و جور و ستم را بنگرد و آن را رد نماید.
موقعیت دیگری هم که یاد خدا لازم است، زمان تقسیم چیزی بین دیگران می باشد. اینکه انسان بین خودی و بیگانه تفاوت نگذارد. بین همه عدالت را برقرار کند، نه اینکه سهم نزدیکانش از دیگران بیشتر باشد. ما اگر از ظلم بیزاریم پس خودمان اهل ستم به دیگران نباشیم و همه در نظرمان یکسان باشند.
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
💠 عدل علی علیه السلام نمونه ای از یاد خدا
🔰ام هانی خواهر علی علیه السلام خدمت امام رسید تا سهم خود را از بیت المال مسلمین دریافت کند. امیرالمؤمنین بعد از محاسبه، بیست درهم به خواهرش داد. چند لحظه بعد کنیز ام هانی از در وارد شد و سهمش از بیت المال را طلب کرد. علی علیه السلام به او نیز بیست درهم داد. ام هانی با تعجب عرض کرد: آقا من بیست درهم، کنیزم هم بیست درهم؟ ما با هم در سهم بیت المال تفاوتی نداریم؟ من بانوی او هستم و او کنیز من، من خواهر شمایم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«ما وجدنا فی کتاب الله فضلاً لاسماعیل علی اسحاق» خواهرم من هرچه در کتاب خدا دقت نمودم هیچ فضل و برتری بین فرزندان اسماعیل (اعراب) و فرزندان اسحاق (غیر اعراب) نیافتم. (30)
3⃣. هنگام خشم
خداوند باری تعالی به یکی از پیامبرانش می فرمود:
«اذکرنی عند غضبک اذکرک عند غضبی» (31) در هنگام خشم به یاد من باش تا من نیز در هنگام خشم خود به یاد تو باشم.
زمانی که انسان کنترل خود را از دست می دهد و ممکن است دست به کاری یا حرفی بزند که بعد موجب پشیمانی بشود، آن جا با یاد خداوند جلوی خشم و عصبانیت خود را بگیرد. به جای آنکه در برخورد با دیگران خشمگین شود، عفو و گذشت را سرلوحه کار خویش قرار دهد.
همه ما علاقه مند به بهشتی شدن هستیم. دوست داریم تا در آخرت ساکن بهشت و مورد رحمت خدا قرار بگیریم. قرآن می فرماید:
«سارعوا الی مغفرهٍ من ربکم و جنهٍ عرضُها السمواتُ و الارضُ» شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است.
این مغفرت و بهشت برای چه کسانی است؟
«اُعدّتْ للمتقین» (32) برای پرهیزگاران آماده شده است.
افراد متقی چه ویژگی هایی دارند که شایسته بهشت شده اند؟
«الذین ینفقونَ فی السّراء و الضرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناسِ» (33) همان ها که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم درمی گذرند.
هرکس برای خدا خشم خود را کنترل کند، فردای قیامت مورد رحمت پروردگار و در بهشت قرار می گیرد.
4⃣. در خلوت و تنهایی
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«شیعتنا الذین إذا خلو ذکروالله کثیراً» (34) شیعیان کسانی هستند که چون تنها باشند، خدا را بسیار یاد می کنند.
هنر این نیست که انسان در ملاء عام و جلوی چشم دیگران گناه نکند. وقتی مأمور راهنمایی رانندگی با قبض جریمه سر چهارراه ایستاده، پشت چراغ قرمز ایستادن هنر نیست، زمانی که مراقب بالای سرت در امتحان هست و تقلب نمی کنی مهم نیست. بلکه مهم جایی است که در خلوت و تنهایی خودت وقتی کسی نیست که ببیند، خلاف و بی قانونی نکنی.
اکثر افراد برای انجام گناه به دنبال مکانی خلوت و دور از چشم دیگران هستند تا کسی نبیند و آبرویشان حفظ شود. در حالی که خدا را فراموش می کنند و تصورشان این است که خدا ناظر بر اعمال و رفتارشان نیست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«إتقوا معاصی الله فی الخلوات فإن الشاهد هو الحاکم» (35) از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید زیرا آنکه می بیند، خودش حاکم و فرمان دهنده است.
علت بسیاری از گناهان و نافرمانی های ما فراموشی یاد خداوند است. اگر ما خدا را حتی در تنهایی خویش ناظر بدانیم، هیچ گاه دست به عصیان نمی زنیم.
«ألم یعلم بأنّ الله یری» (36) آیا او ندانست که خداوند همه اعمالش را می بیند.
💠 یاد خدا در وجود اصحاب سیدالشهداء علیه السلام
🔰 حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش با یاد و نام خدا در راه او قدم برداشتند و به سربلندی و سعادتمندی در دنیا و آخرت نائل گردیدند. کربلا صحنه ای از یاد خدا و مناجات با او در هر حال و فراموش نمودن پروردگار و سقوط و گمراهی و تاریکی است.
ظهر عاشورا است. امام حسین علیه السلام و یاران باقی مانده می خواهند آخرین نماز خود را اقامه کنند. نکته قابل توجه این است که حضرت نمی فرماید: هر کدام بروید در خیمه ها نماز بخوانید و بیایید و یا الان در بحبوحه جنگ هستیم. نماز را به تأخیر بیندازد. امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا اول وقت نماز می خواند آن هم به جماعت.
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
📚 منابع
1. مقتل خوارزمی، ج1،ص 253.
2. لهوف، ص 124- ارشاد مفید، ج2، ص 132- بحارالانوار، ج44، ص 391.
3. سوره احزاب، آیه 42.
4. سوره جمعه، آیه 10.
5. بحارالانوار، ج94، ص 98.
6. صحیفه سجادیه دعای بیستم( مکارم الاخلاق)
7.سوره رعد، آیه 28.
8. سوره بقره، آیه 151.
9. بحارالانوار، ج93، ص 153.
10. بحارالانوار، ج44، ص 279.
11. لهوف، ص 130.
12. غررالحکم،8235.
13. سوره بقره، آیه 151.
14. سوره توبه، آیه 67.
15. سوره حشر، آیه 19.
16. الفتوح، ج5، ص 171- عنصر شجاعت، ج1، ص 160.
17. سوره فاطر،آیه 10.
18. الکافی، ج2،ص 230.
19. ارشاد القلوب، ج1، ص 197- بحارالانوار، ج1، ص 108.
20. لهوف، ص 132- تاریخ طبری، ص 423.
21. سوره طلاق، آیه 3.
22. زیارت عاشورا.
23. لهوف، ص 152.
24. خصال، ص 614، ج1.
25. خصال، ج1، ص 286.
26. عده الداعی، ص 257.
27. مقتل خوارزمی، ج2،ص 7.
28. بحارالانوار، ج77، ص 171.
29. غررالحکم، 5215.
30. اختصاص، ص 151.
31. بحارالانوار، ج75، ص 321.
32. سوره آل عمران، آیه 133.
33. سوره آل عمران، آیه 134.
34. الکافی، ج2، ص 499.
35. نهج البلاغه، حکمت 324.
36. سوره علق، آیه 14.
منبع: صادقی واعظ، علیرضا، نهضت حسینی، جامعه مهدوی (10 سخنرانی پژوهشی)، قم: انتشارات کتاب سعدی، چاپ اول پائیز 1389.
باسمه تعالی
✅ لینک ثبت نام جذب و استقرار روحانی مستقر از میان مبلغین توانمند، از طرف سازمان تبلیغات اسلامی
🔵⚪️🔴چنانچه تمایل به ثبت نام جهت استقرار در مناطق ذکر شده را دارید، تا ۱۳۹۹/۷/۱۶ ضمن مطالعه مطالب منتشر شده در کانال «جذب و استقرار روحانی مستقرسازمان تبلیغات اسلامی»
🌍 از طریق لینک زیر اقدام فرمایید.
🌐 https://formaloo.com/114
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔰لیست مناطق هدف بنیاد علوی جهت استقرار فوقالعاده امام روستا وامام محله
🔸چالدران (آذربایجان غربی)
🔹چاراویماق( آذربایجان شرقی)
🔸گرمی (اردبیل)
🔹ملک شاهی ( ایلام)
🔸هلیلان (ایلام)
🔹درمیان (خراسان جنوبی)
🔸زهک ( سیستان و بلوچستان)
🔹میانکوه (چهارمحال و بختیاری)
🔸قلعه گنج ( کرمان)
🔹لنده ( کهکیلویه بویر احمد)
🔸مانه و سملقان ( خراسان شمالی)
🔹بخش احمدی ( هرمزگان)
🔸رشتخوار (خراسان رضوی)
🔹زهکلوت (کرمان)
🔸ماهنشان (زنجان)
🔹بهاباد (یزد)
🔸زلقی – الیگودرز (لرستان)
🔹شادگان (خوزستان)
🔸سر فیروز آباد (کرمانشاه )
🔹سرپل ذهاب (کرمانشاه)
🔸دیشموک (کهکیلویه و بویر احمد)
#منبر_بلند
نویسنده حجه الاسلام و المسلمین #صادقی_واعظ
🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۹🌺
صراط مستقیم
یکی از یاران نامدار و ممتاز حضرت اباعبدالله علیه السلام، که از آغاز راه در کنار امام حاضر بود و در سرزمین کربلا خصوصاً روز عاشورا، رشادت و جانفشانی بی نظیری از خود به نمایش گذارد، فرزند حیدر کرار علیه السلام و بی بی ام البنین علیها السلام است. کسی که معروف به قمر بنی هاشم، علمدار و سپه دار لشکر سید الشهداء علیه السلام و باب الحوائج است.
تاسوعا روز شهادت حضرت عباس علیه السلام نیست، بلکه بخاطر مقام و عظمتی که این بزرگوار دارد یک روز را به بزرگداشت و احترام از شخصیت والایش اختصاص داده اند.
شخصیتی که اکثر ائمه اطهار علیهم السلام زبان به مدح و ثنای او گشوده اند، اباالفضلی که خداوند به او مقام باب الحوائجی عنایت میفرماید. قمر بنی هاشم که برای بسیاری از مردم، خارج از تعلقات و تعصبات قومی و مذهبی، بعنوان یک الگو نقش آفرینی می کند و مردمان واله و شیدای مقام و عظمت وی هستند ما حضرت عباس علیه السلام را بیشتر به عنوان علمدار و سقا در کربلا و روز عاشورا می شناسیم.
💠مقام و عظمت قمر بنی هاشم علیه السلام
اکثر دوستداران این حضرت، از آخرین لحظات عمر شریف و نحوه شهادتش مطلع هستند. در حالی که حضرت باب الحوائج جایگاهی عظیم و رتبه ای بالاتر از این مطالب را دارا می باشد. امام سجاد علیه السلام در حق عموی خویش می فرماید:
«ان للعباس عندالله تبارک و تعالی منزله یغبطه جمیع الشهداء یوم القیامه» (1) همانا برای حضرت عباس علیه السلام نزد خداوند متعال منزلت و مقامی است که تمام شهدا در روز قیامت آرزو و تمنای مقامش را می نمایند.
آیا این مقام کمی است که امام حسین علیه السلام، امام معصوم، کسی که همه عالم دلداده و فدایی حضرتش است، عصر تاسوعا برادر خود را این گونه مورد خطاب قرار دهد:
«بنفسی انت یا اخی» (2) برادرم جانم به قربانت.
و یا فضیلت دیگر آن حضرت را می توان در اذن دخول حرمش، که امام صادق علیه السلام به شیعیان یاد داده است جستجو نمود:
«سلام الله و سلام ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین و عباده الصالحین و جمیع الشهداء و الصدیقین و الزاکیات الطیبات فیما تغتدی و تروح علیک یابن امیرالمؤمنین» سلام خدا و سلام ملائکه مقربش و سلام پیامبران مرسل و بندگان شایسته اش و سلام تمام شهداء و صدیقین و سلام هایی پاک و طیب در صبحگاهان و شامگاهان بر تو باد ای فرزند امیرالمؤمنین.
حضرت اباالفضل علیه السلام این مقام رفیع را در پیشگاه خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام از کجا و چگونه بدست آورده است؟
💠 خصوصیات و فضایل بی شمار حضرت عباس علیه السلام
🔰به طور حتم ویژگی ها و خصوصیات ممتاز و درخشانی در طول عمر شریف آن حضرت قرار دارد؛ که وی را در چنین جایگاهی قرار می دهد. خصوصیاتی که می تواند برای ما دلدادگان و پیروان حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام، درس ها و نکات ارزنده ای را در پی داشته باشد. ویژگی هایی مانند: وفاداری، ادب، تسلیم بودن در برابر خداوند، شجاعت و دلیری، حس مسئولیت، ثبات قدم و یقین و...
در بین تمامی این صفات، یکی از ویژگی های مهم آن بزرگوار که سبب این درجات والا و این جایگاه عظیم شده، این است که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در سرتاسر عمر خود، در راه خداوند، یعنی صراط مستقیم قدم برداشته و لحظه ای از راه الهی منحرف نگردیده است.
راه راست و استوار الهی راه سعادتمندی
یکی از درخواست هایی که حداقل روزی ده مرتبه در نمازهای واجبمان از درگاه خداوند طلب می کنیم قرار گرفتن در راه راست و درست الهی است:
«اهدنا الصراط المستقیم» (3) (پروردگارا) ما را به راه راست هدایت فرما.
کلمه صراط همه جا در قرآن کریم بصورت مفرد آمده است و این یعنی که راه راست و استوار، راه هدایت، راه خداوند، یک راه بیشتر نیست و اگر انسان گمان کند از طریقی دیگر می تواند به خدا برسد، در اشتباه است.
«و أنّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السُبل فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّیکم به لعلکم تتقون» (4) این راه مستقیم است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزگاری پیشه کنید.
از این رو وقتی به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می شود چرا شما اولیاء خدا در راه راست قدم برمی دارید و باز در نماز می گویید: اهدنا الصراط المستقیم؟ حضرت فرمود: منظور ما از گفتن آن این است که:
«ادم لنا توفیقک الذی به اطعناک فی ماضی ایامنا» (5) توفیقی را که در گذشته و حال به ما عنایت فرموده ای، پایدار بدار.
👇 #ادامه 2⃣