👇 #ادامه 2⃣
1⃣. کسانی به یاد خدا هستند
«فاذکرونی اذکُرکم» (8)
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
همانطوری که آنان در همه حال خدا را در نظر گرفته اند، خداوند هم آنان را فراموش نمی کند و در کنارشان قرار می گیرد و مورد عنایت خویش قرارشان می دهد. موسی بن عمران علیه السلام عرض کرد:
«یا رب ابعید انت من فأنادیک اُم قریب فأناجیک» (9)
پروردگارا آیا تو از من دوری تا صدایت کنم یا به من نزدیکی تا با تو نجوا کنم؟
خداوند باری تعالی فرمود:
«انا جلیس من ذکرنی» من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
ما در روز عرفه دعای معروف سیدالشهداء علیه السلام در این روز را می خوانیم. در چند جای دعای عرفه که اوج بندگی و مناجات با پروردگار است راوی می گوید امام حسین علیه السلام وقتی این جملات را بر زبان می آورد اشک از گونه های شریفش جاری می گشت:
«اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک و اسعدنی بتقواک» بارالها مرا چنان کن که از تو بترسم گویا تو را می بینم و به پرهیزکاری مرا سعادتمند گردان.
سیدالشهداء علیه السلام مثل دو مشک آب اشک می ریخت و عرض می کرد:
«یا اسمع السامعین یا ابصرالناظرین یا اسرع الحاسبین یا ارحم الراحمین» ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینایان و ای سریع ترین حساب رسان و ای مهربانترین مهربانان.
اباعبدالله علیه السلام در صحرای عرفات با خدا مناجات می کند و به یاد او و برای او اشک می ریزد، خداوند هم تا دنیا دنیاست چشم همه عالمیان را گریان حسین علیه السلام می کند.
«انا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن الا بکی» (10) من کشته شده ای خواهم بود که یاد نمی کند مرا مؤمنی مگر اینکه می گرید.
💠 یاد خدا راز ماندگاری کربلا
🔰 یاران سیدالشهداء علیه السلام برای کسب رضای الهی به یاری آن حضرت شتافتند و در راه خدا و امام زمانشان جانفشانی نمودند. در شب و روز عاشورا به ذکر و یاد خدا مشغول اند که سید بن طاووس می گوید:
«لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد» (11) زمزمه آن ها در حال رکوع و سجده و قیام و نشستن مانند زمزمه زنبوران عسل شنیده می شد.
آن ها آخرین شب عمر خود را به دعا و مناجات با معبود خویش سپری می کنند، خدا هم یاد و نام آنان را در طول تاریخ زنده نگه می دارد و بلند آوازه می کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«من اشتغل بذکرالله طیب الله ذکره» (12) هرکه به یاد خدا سرگرم باشد، خداوند او را خوش نام می گرداند.
شما کدام واقعه تاریخی را سراغ دارید که پس از حدود هزار و چهارصد سال به جای فراموش شدن و یا حداقل کم رنگ گردیدن هرساله پرشورتر و بهتر و فراتر برای زنده نگه داشتن آن تلاش شود و زن و مرد، پیر و جوان برای برگزاری مراسم سعی و کوشش کنند، هزینه کنند، وقت و انرژی صرف کنند.
ما در غم از دست دادن نزدیک ترین عزیزانمان یک هفته، چهل روز، یک سال عزاداری می کنیم و بعد از گذشت مدتی با ذکر فاتحه ای از آنان یاد می نماییم. اما هر سال شب اول محرم برای عزای پسر فاطمه علیها السلام لباس سیاه به تن می کنیم و اشک می ریزیم. این جایگاه در قلب و دل مردم و نسل های گوناگون از کجا بدست آمده است؟
«فاذکرونی اذکُرکم» (13) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
2⃣. افرادی خداوند را از یاد برده اند
«نسوا الله فنسیَهُم» (14) خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنان را فراموش نمود.
«و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم» (15)
و شما مانند آنانی نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را به خود فراموشی گرفتار کرد.
کسانی که از خدا غافل می شوند، خداوند هم آنان را رهایشان می کند و به خودشان وامی گذارد تا جایی که آن ها از خودشان نیز غافل می گردند. بی هویت و بی اراده می شوند. انسانی که به خودش واگذار شد خیلی راحت زیر بار شیطان می رود، خیلی آسان زیر بار ظلم و ستم می رود و دست به کارهایی می زند که حتی از کنترل خویش هم خارج است و زمانی به خود می آید که به سقوط و تباهی رسیده است.
💠غفلت از خدا عمر سعد را خود فراموش می کند
🔰 از شبی که آب را به روی خیام سیدالشهداء علیه السلام بستند، برخی از اصحاب حضرت تلاش کردند تا آب به خیمه ها برسانند. یکی از آنان بریر بن خضیر همدانی است. بریر خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد: آقاجان، اجازه می دهید بروم و با عمر سعد صحبت کنم، تا قدری آب برای کودکان لب تشنه بیاورم؟ یابن رسول الله ما زنده بمانیم صدای العطش و این زن و بچه بلند باشد. حضرت فرمود: هر طور که صلاح می دانی.
بریر سوار اسب شد و به طرف لشکر کوفه آمد. کوفیان بریر را خوب می شناختند، بعضی از آن ها قرآن را از او یاد گرفته بودند. بریر به سوی خیمه عمر سعد آمد.
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
وقتی چشمش به خیمه عمر سعد که کنار شریعه فرات زده شده بود و مشک های پر از آبی که در آنجا قرار داشت، افتاد خیلی متأثر شد و از شدت ناراحتی وقتی وارد خیمه ابن سعد شد، سلام نکرد.
عمر سعد با تعجب رو کرد به بریر و گفت: بریر من شنیده ام که قاری قرآن هستی، به مردم آداب و اخلاق اسلام یاد می دهی. چطور خودت آداب ابتدایی دینت را فراموش کردی؟ بریر گفت: چه آدابی را فراموش کردم. ابن سعد گفت: چرا سلام نکردی؟ مگر من مسلمان نیستم. بریر پوزخندی زد و گفت: مسلمان؟ عمر سعد تو واقعاً گمان می کنی که مسلمان هستی؟ این چه اسلامی است که تو داری؟ به چهار رکعت نماز و روزه ات دل خوش کردی؟ یعنی مسلمانی فقط نماز خواندن و روزه گرفتن است. تو ادعای مسلمانی می کنی آن وقت با خاندان رسول خدا اینطور رفتار می کنی؟ کجای اسلام به تو اجازه جنگ با امام زمانت را می دهد؟ آب فرات در برابر حسین علیه السلام و اهل بیتش موج می زند اما لبان آنان از شدت تشنگی خشکیده است. بعد از گفتگوی مفصلی که بین این دو نفر صورت گرفت، آخر سر عمر سعد گفت: بریر من می دانم که حسین علیه السلام برحق است اما چه کنم که از حکومت ری نمی توانم دست بکشم (16).
غفلت از خدا، انسان را به این تباهی می کشاند که بدون توجه به عاقبت سوء و بدی که در انتظارش است، دست به بالاترین جنایت ها می زند.
💠 تفاوت ذاکرین با غافلین
🔰 یک شاخه وقتی به درخت متصل است، بالا و در اوج قرار دارد. سر سبز و باطراوت است. میوه دارد. چون به درخت متصل است تازگی دارد، خم می شود اما به راحتی شکسته نمی شود. ولی همین شاخه زمانی که از درخت جدا شد، سقوط می کند، به پایین می افتد، سبزی و طراوت خود را از دست می دهد، دیگر میوه و ثمره ندارد، تازگی خود را با خشکی عوض می کند و به کوچکترین فشاری می شکند. دیگر تکه چوبی بیش نیست یا هیزم می شود و می سوزد و یا عصا می گردد و در دست مردم قرار می گیرد تا هر جا و به هر نحو که بخواهند ببرندش. انسانی که با خدا باشد، مانند شاخه ای است که به درخت وصل است. همیشه در اوج عزت و سربلندی قرار دارد.
«من کانَ یریدُ العزة فلله العزةُ جمیعاً» (17) کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست.
همیشه دارای نشاط و سرزنده است. علی علیه السلام می فرماید:
«المؤمن بعید کسله، دائم نشاطه» (18) مؤمن از تنبلی به دور و فعال و پرنشاط است.
وجودش دارای فوائد و ثمره بسیار برای دیگران است. رسول خدا می فرماید مؤمن کسی است که:
«الخیر منه مأمول و الشر منه مأمون» (19) مردم به خیرش امیدوار و از آزارش در امانند.
و زیر بار مشکلات، شاید کمرش خم گردد اما چون خدا دارد هیچ گاه نمی شکند.
«و من یتوکل علی الله فهو حسبه» (20) و هرکه بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند.
این شور و نشاط، این توکل، این عزت را به وضوح در وجود یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام می توان دید.
💠 شادی یاران حسین علیه السلام در آخرین شب عمرشان
🔰 شب عاشورایی که سیدالشهدا خبر شهادت آنان را داده است و فرموده فردا همگی در این جنگ کشته می شویم به جای ترس و ناراحتی به جای احساس ضعف و تنهایی، آنان با یکدیگر شوخی می کنند، شادند، می خندند.
شب عاشورا خیمه ای برای نظافت برپا شد و بریر جلوی خیمه ایستاده بود و نوبت می داد و با افرادی که وارد و خارج خیمه می شدند مزاح و شوخی می کرد. عبدالرحمن انصاری گفت: بریر می خندی؟ نشنیدی حسین علیه السلام چه فرمود؟ امشب شب شوخی و خنده است؟ بریر گفت:
«لقد علم قومی انی ما أحببت الباطل کهلاً و لا شاباً و إنما افعل ذلک استبشارا بما نصیر الیه» (21) خویشان من می دانند که من هرگز در جوانی و پیری اهل شوخی نبوده ام ولی حال شادی می کنم به خاطر بشارت دادن به چیزی که ما بسوی آن می رویم.
💠 افسردگی کوفیان یک روز پس از عاشورا
🔰 فردی هم که از خدا جدا شود و او را فراموش کند مثل شاخه ای است که از درخت بریده شود، به ذلت و خواری می افتد. به کوچکترین مشکل چون پشتوانه ای مانند خدا ندارد می شکند، شاید نشاط زود گذر داشته باشد اما پس از آن اندوه و افسردگی همیشگی دارد. روز عاشورا، کوفیان هلهله و شادی کردند و سر از تن نوه پیامبر خویش جدا نمودند.
«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام» (22) و این روزیست که خاندان زیاد بن ابیه و آل مروان بن حکم به خاطر شهادت حسین علیه السلام شاد بودند.
ولی این شادی دیری نپایید که به حزن و اندوه و پشیمانی دائمی تبدیل شد. آن هم نه پس از سال ها، بلکه به فاصله یک روز بعد از آن حادثه عظیم دچار حسرت و پشیمانی شدند. روز یازدهم محرم وقتی زینب کبری علیها السلام وارد قتلگاه شد و دست زیر بدن قطعه قطعه برادر برد و فریاد وامحمداه سر داد:
«فابکت و الله کل عدو و صدیق» (23) به خدا قسم دوست و دشمن را به گریه درآورد.
👇 #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
حسین کش های دیروز که مست از جنایتشان بودند، امروز نادم و پشیمان و اشک ریزانند.
💠 کجا و چگونه به یاد خدا باشیم؟
🔰 ویژگی بارز و رمز موفقیت امام حسین علیه السلام و اصحابش به یاد خدا بودن در تمامی لحظات است.
حال باید به این سؤال پرداخته شود که چگونه می توان چنین خصلتی را بدست آورد؟ اگر رمز پیروزی خون بر شمشیر در کربلا یاد و ذکر خداست، چگونه می توان برای یاری فرزند سیدالشهداء علیه السلام، حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف این ویژگی را در وجود خویش پرورش دهیم؟
به یاد خدا بودن آن هم در تمامی لحظات شاید به یکباره سخت و در نگاه اول محال به نظر برسد اما کاری که قدم به قدم و با استمرار صورت گیرد، به تدریج گسترده و ماندگار می گردد. یاد خدا علاوه بر ذکر زبانی باید در اعمال و رفتار ما وجود داشته باشد و برای آنکه تمامی کارها و همه لحظات زندگی ما با یاد و نام خدا صورت گیرد. باید از مواقعی خاص شروع گردد تا به همه زمینه های زندگی مان سرایت کند.
1⃣. در کسب و کار
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«اکثروا ذکر الله اذا دخلتم الاسواق» (24) خداوند را بسیار یاد کنید وقتی به بازار می روید.
یکی از مواقعی که یاد خدا بسیار ضروری و مهم است موقع کسب و کار و در محل خرید و فروش اجناس که معمولاً در بازار رواج دارد، می باشد. علی علیه السلام نمی فرماید در مسجد یاد خدا باشید، چون انسان مسجد می آید تا نماز بخواند، با خدا مناجات کند. اما در بازار است که خرید و فروش و احتمال کم فروشی و گرانفروشی، بی انصافی، مال حرام، ربا، برخورد با نامحرم وجود دارد. محل کسب و کار است که می تواند جای رفت و آمد شیاطین و یا محل نزول فرشتگان خدا باشد.
اینکه انسان در معاملات خود به یاد خدا هست و احکام دین خدا را در نظر می گیرد یا به فکر سود بیشتر حتی از راه حرام است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای در نظر گرفتن پروردگار در کسب و کار مسلمانان معیار ارائه می دهد:
«من باع و اشتری فلیجتنب خمس خصال والا فلا یبعین و لا یشترین الربا و الحلف و کتمان العیب و المدح اذا باع و الذم اذا الشتری» (25) کسی که خرید و فروش می کند از پنج خصلت دوری گزیند وگرنه خرید و فروش نکند:
1- ربا
2- قسم خوردن
3- پنهان کردن عیب کالا
4- تعریف کردن بیش از اندازه
5- بدگفتن از جنسی که قصد خرید دارد (توی سر مال زدن)
اگر کسی در چنین موقعیتی برای رسیدن به مال و ثروت دنیا آن هم از هر راهی، خدا را فراموش نکرد بلکه گاهی اوقات دست از معاملات پر سود دنیوی حرام به خاطر خدا گذشت کرد، خداوند نیز این کار او را فراموش نمی کند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:
«من ذکر الله فی السوق مخلصاً عند الغفه الناس و شغلهم بما فیه کتب الله له الف حسنه و غفرالله له یوم القیامه مغفر لم تخطر علی قلب بشر» (26) هرکس در بازار به هنگام غفلت مردم و سرگردم بودنشان به داد و ستد با اخلاص خدا را یاد کند، خداوند برای او هزار حسنه می نویسد و روز قیامت از آمرزشی او را بهره مند سازد که بر دل هیچ انسانی خطور نکرده باشد.
فراموش نکنید که یکی از عوامل سقوط کوفیان در کربلا مبتلا شدن به حرام خوری بود. امام حسین علیه السلام فرمود:
«ملئت بطونکم من الحرام» (27) شکم های شما از حرام انباشته شده است.
2⃣. هنگام داوری و پرداخت حقوق دیگران
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید:
«اُذکر الله عند لسانک إذا حکمت و عند یدک اذا قسمت» (28) هرگاه خواستی داوری کنی خدا را به یاد زبانت بیاور و هروقت خواستی چیزی را تقسیم نمایی خدا را به دستت یادآوری کن.
گاهی برای ما موقعیتی پیش می آید که باید در مسئله ای بین دو نفر قضاوت و داوری کنیم، اینکه انسان به یاد خدا باشد و تحت هر شرایطی حق را بگوید. حق را به حقدار بدهد نه به آشنای خودش. نمی گوید این رفیقم هست، برادرم، فرزندم، همسرم هست. به نفع فلانی حرف بزنم بعداً کاری برایم انجام می دهد، به دردم می خورد.
بلکه تحت هر شرایطی با آنکه شاید اگر حق را بگوید دچار ضرر و زیان بشود اما چون به یاد خداست، حق بگوید و به حق حکم کند. امام علی علیه السلام می فرماید:
«رحم الله رجلاً رأی حقاً فاعان علیه و رأی جوراً فردّه» (29) خدا رحمت کند مردی را که حق را ببیند و آن را یاری کند و جور و ستم را بنگرد و آن را رد نماید.
موقعیت دیگری هم که یاد خدا لازم است، زمان تقسیم چیزی بین دیگران می باشد. اینکه انسان بین خودی و بیگانه تفاوت نگذارد. بین همه عدالت را برقرار کند، نه اینکه سهم نزدیکانش از دیگران بیشتر باشد. ما اگر از ظلم بیزاریم پس خودمان اهل ستم به دیگران نباشیم و همه در نظرمان یکسان باشند.
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
💠 عدل علی علیه السلام نمونه ای از یاد خدا
🔰ام هانی خواهر علی علیه السلام خدمت امام رسید تا سهم خود را از بیت المال مسلمین دریافت کند. امیرالمؤمنین بعد از محاسبه، بیست درهم به خواهرش داد. چند لحظه بعد کنیز ام هانی از در وارد شد و سهمش از بیت المال را طلب کرد. علی علیه السلام به او نیز بیست درهم داد. ام هانی با تعجب عرض کرد: آقا من بیست درهم، کنیزم هم بیست درهم؟ ما با هم در سهم بیت المال تفاوتی نداریم؟ من بانوی او هستم و او کنیز من، من خواهر شمایم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«ما وجدنا فی کتاب الله فضلاً لاسماعیل علی اسحاق» خواهرم من هرچه در کتاب خدا دقت نمودم هیچ فضل و برتری بین فرزندان اسماعیل (اعراب) و فرزندان اسحاق (غیر اعراب) نیافتم. (30)
3⃣. هنگام خشم
خداوند باری تعالی به یکی از پیامبرانش می فرمود:
«اذکرنی عند غضبک اذکرک عند غضبی» (31) در هنگام خشم به یاد من باش تا من نیز در هنگام خشم خود به یاد تو باشم.
زمانی که انسان کنترل خود را از دست می دهد و ممکن است دست به کاری یا حرفی بزند که بعد موجب پشیمانی بشود، آن جا با یاد خداوند جلوی خشم و عصبانیت خود را بگیرد. به جای آنکه در برخورد با دیگران خشمگین شود، عفو و گذشت را سرلوحه کار خویش قرار دهد.
همه ما علاقه مند به بهشتی شدن هستیم. دوست داریم تا در آخرت ساکن بهشت و مورد رحمت خدا قرار بگیریم. قرآن می فرماید:
«سارعوا الی مغفرهٍ من ربکم و جنهٍ عرضُها السمواتُ و الارضُ» شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است.
این مغفرت و بهشت برای چه کسانی است؟
«اُعدّتْ للمتقین» (32) برای پرهیزگاران آماده شده است.
افراد متقی چه ویژگی هایی دارند که شایسته بهشت شده اند؟
«الذین ینفقونَ فی السّراء و الضرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناسِ» (33) همان ها که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم درمی گذرند.
هرکس برای خدا خشم خود را کنترل کند، فردای قیامت مورد رحمت پروردگار و در بهشت قرار می گیرد.
4⃣. در خلوت و تنهایی
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«شیعتنا الذین إذا خلو ذکروالله کثیراً» (34) شیعیان کسانی هستند که چون تنها باشند، خدا را بسیار یاد می کنند.
هنر این نیست که انسان در ملاء عام و جلوی چشم دیگران گناه نکند. وقتی مأمور راهنمایی رانندگی با قبض جریمه سر چهارراه ایستاده، پشت چراغ قرمز ایستادن هنر نیست، زمانی که مراقب بالای سرت در امتحان هست و تقلب نمی کنی مهم نیست. بلکه مهم جایی است که در خلوت و تنهایی خودت وقتی کسی نیست که ببیند، خلاف و بی قانونی نکنی.
اکثر افراد برای انجام گناه به دنبال مکانی خلوت و دور از چشم دیگران هستند تا کسی نبیند و آبرویشان حفظ شود. در حالی که خدا را فراموش می کنند و تصورشان این است که خدا ناظر بر اعمال و رفتارشان نیست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«إتقوا معاصی الله فی الخلوات فإن الشاهد هو الحاکم» (35) از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید زیرا آنکه می بیند، خودش حاکم و فرمان دهنده است.
علت بسیاری از گناهان و نافرمانی های ما فراموشی یاد خداوند است. اگر ما خدا را حتی در تنهایی خویش ناظر بدانیم، هیچ گاه دست به عصیان نمی زنیم.
«ألم یعلم بأنّ الله یری» (36) آیا او ندانست که خداوند همه اعمالش را می بیند.
💠 یاد خدا در وجود اصحاب سیدالشهداء علیه السلام
🔰 حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش با یاد و نام خدا در راه او قدم برداشتند و به سربلندی و سعادتمندی در دنیا و آخرت نائل گردیدند. کربلا صحنه ای از یاد خدا و مناجات با او در هر حال و فراموش نمودن پروردگار و سقوط و گمراهی و تاریکی است.
ظهر عاشورا است. امام حسین علیه السلام و یاران باقی مانده می خواهند آخرین نماز خود را اقامه کنند. نکته قابل توجه این است که حضرت نمی فرماید: هر کدام بروید در خیمه ها نماز بخوانید و بیایید و یا الان در بحبوحه جنگ هستیم. نماز را به تأخیر بیندازد. امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا اول وقت نماز می خواند آن هم به جماعت.
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#منبر_بلند
نویسنده حجه الاسلام و المسلمین #صادقی_واعظ
🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۹🌺
صراط مستقیم
یکی از یاران نامدار و ممتاز حضرت اباعبدالله علیه السلام، که از آغاز راه در کنار امام حاضر بود و در سرزمین کربلا خصوصاً روز عاشورا، رشادت و جانفشانی بی نظیری از خود به نمایش گذارد، فرزند حیدر کرار علیه السلام و بی بی ام البنین علیها السلام است. کسی که معروف به قمر بنی هاشم، علمدار و سپه دار لشکر سید الشهداء علیه السلام و باب الحوائج است.
تاسوعا روز شهادت حضرت عباس علیه السلام نیست، بلکه بخاطر مقام و عظمتی که این بزرگوار دارد یک روز را به بزرگداشت و احترام از شخصیت والایش اختصاص داده اند.
شخصیتی که اکثر ائمه اطهار علیهم السلام زبان به مدح و ثنای او گشوده اند، اباالفضلی که خداوند به او مقام باب الحوائجی عنایت میفرماید. قمر بنی هاشم که برای بسیاری از مردم، خارج از تعلقات و تعصبات قومی و مذهبی، بعنوان یک الگو نقش آفرینی می کند و مردمان واله و شیدای مقام و عظمت وی هستند ما حضرت عباس علیه السلام را بیشتر به عنوان علمدار و سقا در کربلا و روز عاشورا می شناسیم.
💠مقام و عظمت قمر بنی هاشم علیه السلام
اکثر دوستداران این حضرت، از آخرین لحظات عمر شریف و نحوه شهادتش مطلع هستند. در حالی که حضرت باب الحوائج جایگاهی عظیم و رتبه ای بالاتر از این مطالب را دارا می باشد. امام سجاد علیه السلام در حق عموی خویش می فرماید:
«ان للعباس عندالله تبارک و تعالی منزله یغبطه جمیع الشهداء یوم القیامه» (1) همانا برای حضرت عباس علیه السلام نزد خداوند متعال منزلت و مقامی است که تمام شهدا در روز قیامت آرزو و تمنای مقامش را می نمایند.
آیا این مقام کمی است که امام حسین علیه السلام، امام معصوم، کسی که همه عالم دلداده و فدایی حضرتش است، عصر تاسوعا برادر خود را این گونه مورد خطاب قرار دهد:
«بنفسی انت یا اخی» (2) برادرم جانم به قربانت.
و یا فضیلت دیگر آن حضرت را می توان در اذن دخول حرمش، که امام صادق علیه السلام به شیعیان یاد داده است جستجو نمود:
«سلام الله و سلام ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین و عباده الصالحین و جمیع الشهداء و الصدیقین و الزاکیات الطیبات فیما تغتدی و تروح علیک یابن امیرالمؤمنین» سلام خدا و سلام ملائکه مقربش و سلام پیامبران مرسل و بندگان شایسته اش و سلام تمام شهداء و صدیقین و سلام هایی پاک و طیب در صبحگاهان و شامگاهان بر تو باد ای فرزند امیرالمؤمنین.
حضرت اباالفضل علیه السلام این مقام رفیع را در پیشگاه خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام از کجا و چگونه بدست آورده است؟
💠 خصوصیات و فضایل بی شمار حضرت عباس علیه السلام
🔰به طور حتم ویژگی ها و خصوصیات ممتاز و درخشانی در طول عمر شریف آن حضرت قرار دارد؛ که وی را در چنین جایگاهی قرار می دهد. خصوصیاتی که می تواند برای ما دلدادگان و پیروان حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام، درس ها و نکات ارزنده ای را در پی داشته باشد. ویژگی هایی مانند: وفاداری، ادب، تسلیم بودن در برابر خداوند، شجاعت و دلیری، حس مسئولیت، ثبات قدم و یقین و...
در بین تمامی این صفات، یکی از ویژگی های مهم آن بزرگوار که سبب این درجات والا و این جایگاه عظیم شده، این است که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در سرتاسر عمر خود، در راه خداوند، یعنی صراط مستقیم قدم برداشته و لحظه ای از راه الهی منحرف نگردیده است.
راه راست و استوار الهی راه سعادتمندی
یکی از درخواست هایی که حداقل روزی ده مرتبه در نمازهای واجبمان از درگاه خداوند طلب می کنیم قرار گرفتن در راه راست و درست الهی است:
«اهدنا الصراط المستقیم» (3) (پروردگارا) ما را به راه راست هدایت فرما.
کلمه صراط همه جا در قرآن کریم بصورت مفرد آمده است و این یعنی که راه راست و استوار، راه هدایت، راه خداوند، یک راه بیشتر نیست و اگر انسان گمان کند از طریقی دیگر می تواند به خدا برسد، در اشتباه است.
«و أنّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السُبل فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّیکم به لعلکم تتقون» (4) این راه مستقیم است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزگاری پیشه کنید.
از این رو وقتی به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می شود چرا شما اولیاء خدا در راه راست قدم برمی دارید و باز در نماز می گویید: اهدنا الصراط المستقیم؟ حضرت فرمود: منظور ما از گفتن آن این است که:
«ادم لنا توفیقک الذی به اطعناک فی ماضی ایامنا» (5) توفیقی را که در گذشته و حال به ما عنایت فرموده ای، پایدار بدار.
👇 #ادامه 2⃣
👇 #ادامه 2⃣
زیرا دعا دو گونه است زمانی انسان دعا می کند، برای طلب نعمت و موهبتی که دارا نیست. گاهی نیز خداوند عنایت فرموده است و دعا برای استمرار و باقی ماندن آن موهبت است. اگر ائمه اطهار علیهم السلام در خواست هدایت به این راه را می نمایند یعنی در راه خداوند تا پایان عمر باقی بمانند.
صراط مستقیمی که شیطان در کنار آن کمین نموده است تا اگر کسی یک لحظه، غفلت نمود و از این طریق خارج شد، او را به سوی خویش جذب و گمراه نماید.
«قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم» (6) شیطان گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی من نیز، بر سر راه مستقیم تو در کمین بندگانت می نشینم.
💠 راه قرار گرفتن در صراط مستقیم چیست؟
🔰 از خصوصیات حضرت اباالفضل علیه السلام قرار گرفتن در صراط مستقیم است. اگر ما بخواهیم این خصلت را از باب الحوائج یاد بگیریم باید چه کنیم؟ چگونه می شود که انسان در راه راست الهی قدم گذارد؟ راه رسیدن به صراط مستقیم چیست؟
1⃣. بندگی و اطاعت از پروردگار
هرکه می خواهد در راه خدا قدم بردارد و به سعادت دنیا و آخرت دست یابد، قرآن کریم می فرماید اولین شرط قرار گرفتن در این راه، اطاعت و بندگی کردن پروردگار است.
«و أن اعبدونی هذا صراطٌ مستقیم» (7) و مرا پرستش کنید (اطاعت کنید) که این راه مستقیم است.
اولین معنای صراط مستقیم اطاعت و بندگی خداوند است. اینکه انسان در چارچوب دستورات الهی گام بردارد. هر سخنی که می گوید هر کاری که انجام می دهد، هر رفتاری که از او سر می زند مطابق با دستورات خداوند باشند شاید در زندگی روزمره برای من و شما زیاد اتفاق بیفتد که برخی از اعمال و رفتارمان با اطاعت و بندگی خدا در تعارض باشد و کسی بخواهد در صراط مستقیم قرار گیرد، هر زمان و مکانی که دید خواست خودش با خواست و دستور پروردگار تعارض دارد، خدا را کنار نمی گذارد و به خواست خودش عمل کند، بلکه تحت هر شرایطی مطیع اوامر الهی است.
قرآن کریم و دین مبین اسلام مکرر در مکرر سفارش به احترام از پدر و مادر می کنند. رسول مکرم اسلام می فرمایند:
«رضی الرب فی رضی الوالدین و سخط الرب فی سخط الوالدین» (8) رضایت خدا در سایه رضایت والدین و خشم خدا در سایه خشم پدر و مادر است.
اما همین قرآن و اسلام می فرمایند تا جایی مطیع پدر و مادرت باش که در چارچوب اطاعت خداوند است، اما اگر زمانی اطاعت از آنان موجب نافرمانی از پروردگارت می شود دیگر فرمانبردار آنان نباش.
«و إن جاهداک علی ان تُشرک بی ما لیس لک به علمٌ فلا تُطعهما و صاحبهُما فی الدنیا معروفاً» (9) و هرگاه پدر و مادر، تو را بر شرک به خدا وادار می کنند که از آن آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن ولی با آنان در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن.
پس هر کسی که اطاعت غیرخدا کند و یا به خاطر منافع خود، دست از فرمانبرداری پروردگارش بردارد، به طور حتم از صراط مستقیم خارج است.
💠 بدبخت ترین افراد کیست؟
🔰 لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«شرالناس من باع آخرته بدنیاه» بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد.
بدترین افراد کسانی هستند که زندگی جاوید آخرت را به چند روز زندگی فانی دنیا بفروشند برای آسایش و رفاه زودگذر دنیا به نافرمانی و معصیت خداوند روی بیاورند. یا رسول الله بدتر از این هم شخصی وجود دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در ادامه می فرماید:
«و شر من ذلک من باع آخرته بدنیا غیره» (10) بدتر از او کسی است که آخرت خود را برای دنیای دیگران بفروشد.
من دروغ بگویم، برادرم به نفعی برسد، من مال حرام جمع آوری کنم، فرزندانم در رفاه باشند. من تهمت بزنم، رفیقم به سود و پیشرفتی دست یابد. به خاطر دنیای دیگران حاضر شوم نافرمانی خدا کنم و آخرت خود را ویران سازم. عمروعاص برای حکومت معاویه نافرمانی خداوند می کند و برابر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار می گیرد.
عبیدالله بن زیاد برای شادی یزید برای برآورده شدن خواسته های یزید دستور به بستن آب بر روی فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می دهد. حکم به قتل و جدا گردیدن سر سیدالشهداء می دهد.
زمانی که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را به شام و نزد یزید آوردند. یزید برای نشان دادن برتری خود و جلب توجه مردم، به خطیبی دستور دارد به منبر رود تا از معاویه و یزید و فضایل نداشته آنان سخن گوید و به امیرالمؤمنین علیه السلام و اباعبدالله الحسین علیه السلام اهانت نماید. وقتی این خطیب شروع به سخنرانی نمود، امام سجاد علیه السلام از جا بلند شد و فریاد زد:
«ویلک ایها الخطیب! اشتریت مرضاه المخلوق بسخط الخالق» (11) وای بر تو ای خطیب! خشنودی مخلوق را به خشم خالق (خداوند) خریدی؟
👇 #ادامه 3⃣
👇 #ادامه 3⃣
تو برای اینکه به چند سکه طلا و یا مقام و ریاستی دست پیدا کنی حاضری از چارچوب اطاعت خداوند خارج شوی؟ شادی و رضایت یزید را بر خشنودی خداوند ترجیح می دهی و برای کسب رضایت حاکم ستمگر، عذاب الهی را برای خودت بخری؟
این گونه افراد گمان می کنند، به جایی رسیده اند و دستاورد مهم و عظیمی برای خویش فراهم نموده اند فکر می کنند حال، که دنیای خود را به هر قیمتی تأمین کرده اند، به نهایت موفقیت و منفعت، دست پیدا کرده اند. در حالی که قرآن کریم می فرماید این، جز خیالی محال و فکری باطل، چیز دیگری نیست. گمان می کنند سود برده اند در حالی چیزی جز ضرر عایدشان نمی شود.
«اولئک الذین اشترو الضلالهَ بالهدی فما ربحت تجارَتُهم» (12) آنان کسانی هستند که هدایت را به گمراهی فروخته اند و این تجارت آنها سودی نداده است.
2⃣. اعتدال و میانه روی
دومین راه قرار گرفتن در صراط مستقیم، میانه روی در کارها است. اینکه انسان در تمامی زمینه های زندگی از افراط و تفریط، پرهیز نماید و همواره در همه امور معتدل و میانه رو باشد. حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «صراط المستقیم فی الدنیا فهو ما قصر عن الغلو و ارتفع عن التقصیر» (13)
کسی که در راه خدا گام برمی دارد و طبق دستورات پروردگار و دین الهی عمل می نماید، در نتیجه از تندروی و یا کندروی، از غلو یا تقصیر، از افراط و تفریط به دور است و در همه امور اعتدال دارد. چون اسلام دین اعتدال است و یک مسلمان و مومن حقیقی نیز معتدل و میانه رو است. قرآن مجید در معرفی امت اسلام می فرماید:
«و کذلک جعلناکم امةً وسطاً» (14) و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم.
و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در توضیح این آیه فرمود: یعنی مسلمانان امتی معتدل و میانه رو می باشند. (15)
فردی که قدم در صراط مستقیم می گذارد، در عقایدش، در عبادتش، در مسائل اقتصادی، در ارتباط با سایرین و... از اعتدال خارج نمی شود و به افراط و تفریط دست نمی زند. به قول معروف: نه به این شوری شور، نه به آن بی نمکی.
الف) اعتدال در عقیده:
گروهی در معتقدات خود آن چنان دچار افراط و زیاده روی می شوند که از روی شدت علاقه و محبت و درک و فهم ناکافی، پیشوایان دینی خویش را که نمایندگان خدا هستند و در درجه اول بندگان خداوند می باشند، تا سر حد خدایی بالا می برند و در نتیجه کارهایی از آنان سر می زند که از محدوده دین خارج است. این در حالی است که ائمه اطهار علیهم السلام با این گونه افراد به شدت برخورد و آنان را از این کار نهی می کردند. امام حسین علیه السلام می فرماید:
«احبونا بحب الاسلام، فان رسول الله قال: لا تعرفونی فوق حقی فان الله تعالی اتخذنی عبدا قبل ان یتخذنی رسولا» (16) ما را به عشق اسلام دوست بدارید زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مرا بیش از آنچه سزاوارم معرفی نکنید، چرا که خداوند متعال پیش از آنکه مرا به رسالت برگزیند به بندگی برگزید.
و نقطه مقابل نیز افرادی هستند که در عقاید خویش دچار تفریط گردیده و به دشمنی با رهبران دینی و انحراف در راه روشن صحیح و حقیقی اسلام می پردازند. لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«صنفان من امتی لا نصیب لهما فی الاسلام: الناصب لاهل بیتی حربا و غال من الدین ما رق منه» (17) دو گروه از امت من هستند که بهره از اسلام ندارند، کسانی که در برابر اهل بیتم پرچم دشمنی برافرازند و کسانی که در دین غلو کنند و پا از مرز آن بیرون گذارند.
و امیرالمؤمنین علیه السلام برای دوست و دشمن حجت را تمام می فرماید:
«هلک فیّ رجلان: محب غال و مبغض قال» (18) در مورد من دو نفر به هلاکت افتادند: دوست افراطی و دشمن کینه توز.
ب) میانه روی در اقتصاد
مسلمانی که از افراط و تفریط به دور است، در مسائل اقتصادی خویش مانند تولید، مصرف، انفاق نمودن و .. نیز میانه روی می کند. برطرف نمودن نیاز دیگران و انفاق از جمله امور باارزشی است که همواره مورد تأکید قرآن و ائمه معصومین علیهم السلام قرار گرفته است. قرآن کریم برای کسانی که در راه خدا انفاق می کنند مثال بسیار زیبایی را بیان می کند:
«مثلُ الذین یُنفقون اموالهم فی سبیل الله کمثلٍ حبهٍ انبتت سبع سنابل فی کل سُنبله مائهُ حبهٍ و اللهُ یضاعفُ لمن یشاءُ والله واسعٌ علیم» (19) کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که از یک دانه هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی بخواهد دو یا چند برابر می کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و به همه چیز داناست.
یعنی هرکس که در راه خدا از اموالش انفاق کند در نامه اعمال او هفتصد برابر نوشته می شود و اجر و پاداش فراوان دارد اما همین قرآن می فرماید:
👇 #ادامه 4⃣
👇 #ادامه 4⃣
«الذینَ إذا انفقوا لم یُسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً» (20) بندگان خدای رحمان کسانی هستند که چون انفاق کنند نه ولخرجی نمایند و نه تنگ می گیرند و میان این دو روش حد و وسط را برمی گزینند.
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردی از انصار از دنیا رفت و مسلمانان جنازه او را تشییع و در قبرستان بقیع دفن نمودند. بعد از مراسم دفن، یک کسی عرض کرد: یا رسول الله عجب انسان سخاوتمند و خوبی بود؟ پیامبر فرمود: مگر چه کاری انجام داده که این چنین او را مدح می کنی؟
عرض کرد: یا رسول الله، تمام اموال خود را در راه خدا انفاق نمود و از دنیا رفت در حالی که هیچ چیزی از خود باقی نگذاشت. رسول اکرم فرمود: این بنده خدا زن و بچه نداشت؟ عرض کرد چرا، اتفاقاً اولاد زیادی دارد و برای زن و فرزند خود چیزی نداشت که به ارث بگذارد چون همه دارایی اش را انفاق نموده بود. نبی مکرم اسلام فرمودند:
«اما انی لو علمته ما ترکتکم تدفنونه مع اهل الاسلام» اگر می دانستم او را در قبرستان مسلمانان دفن نمی کردم.
اموالش را انفاق کرده و آن وقت کودکان خود را محتاج و نیازمند به مردم نموده است (21).
ج) اعتدال در روابط اجتماعی:
انسانی که در صراط مستقیم گام برمی دارد در روابط اجتماعی خود نیز دارای اعتدال است. امام صادق علیه السلام برای میانه روی در ارتباط با سایرین این چنین معیاری را بیان می فرماید:
«یابن جندب لا تکن فظاً غلیظا یکره الناس قربک و لا تکن و اهنا یحقرک من عرفک» (22) ای پسر جندب نه آنچنان تندخو و سنگدل باش که مردم از نزدیکی و ارتباط با تو بیزار باشند و نه آنچنان نرم و سبک باش که آشنایان تو را خوار و ذلیل به شمار آورند.
پس اعتدال و میانه روی از ضروریات دین اسلام، سنت و روش رسول و ائمه معصومین علیهم السلام و یکی از راه های رسیدن به راه راست الهی است.
3⃣. ولایت مداری:
🔰 سومین راه دستیابی به صراط مستقیم، ولایت و پیروی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امامان پس از آن حضرت است. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام درباره معنای صراط مستقیم می فرماید:
«هوالطریق الی معرفه الله و هما صراطان، صراط فی الدنیا و صراط فی الاخره فاما الصراط الذی فی الدنیا فهو الامام المفروض الطاعه من عرفه فی الدنیا و اقتدی بهداه مر علی الصراط الذی هو حبس جهنم فی الاخره» (23) آن راه شناخت خداوند است و دو گونه می باشد: صراطی در دنیا و صراطی در آخرت، صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است، هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند، از صراط آخرت که پلی است بر روی دوزخ بگذرد.
و در بیانی دیگر می فرماید:
«الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علی علیه السلام» (24) راه راست امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
لذا ما در زیارت جامعه کبیره هم می خوانیم: «انتم الصراط الاقوم» شما راه راست الهی هستید.
هرکه در راه ولایت علی علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفت، به طور حتم در صراط مستقیم قدم گذارده است و سعادتمند دنیا و آخرت می باشد. چرا که امام ششم می فرماید:
«انا وشیعتنا هدینا الصراط المستقیم» (25) ما و شیعیانمان به صراط مستقیم هدایت شدیم.
صراط مستقیم جلوه ای از زندگانی اباالفضل العباس علیه السلام
قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام یکی از خصوصیات بارز طول عمرش، قرار گرفتن در راه الهی است. وقتی به حرم مطهرش مشرف می شویم و زیارتنامه منقول از امام صادق علیه السلام را نجوا می کنیم این جمله را در حق حضرت عباس علیه السلام می خوانیم:
«السلام علیک ایها العبدالصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم السلام» سلام بر تو ای بنده صالح و شایسته حق که مطیع و فرمانبردار پروردگار و رسول خدا و امیرالمؤمنین و حضرت حسن و حسین علیه السلام بودی.
حضرت باب الحوائج همواره در راه خدا و پیامبر و امام زمانش قدم می گذارد و پیروی آنان را می کند و تا آخرین قطره خون خویش در این راه ایستادگی می کند.
مگر این رجز معروف اباالفضل علیه السلام نیست که در کربلا فریاد می زد:
و الله ان قطعتم یمینی ... انی احامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقینی ... نجل النبی الطاهر الامین (26)
به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من پیوسته از دین خود و از امامی که به راستی به یقین رسیده و فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاک و امین است حمایت و دفاع خواهم نمود.
از این رو خداوند، چنین مقام و عظمتی به او عنایت می فرماید، که در آخرت مورد غبطه تمامی شهیدان قرار می گیرد.
👇 #ادامه 5⃣
👇 #ادامه 5⃣
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
«رحم الله عمی العباس فلقد آثر و ابلی و فدی افاه حتی قطعت یداه فابدله الله عزوجل منهما جناحین یطیر بهما مع الملائکه فی اجلنه کما جعل الجعفر بن ابی طالب» (27) خدا عمویم عباس را رحمت کند، که ایثار نمود و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آنکه دست هایش از پیکر جدا گردید و آنگاه خداوند به جای آن ها، دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند، همانطور که برای جعفرطیار قرار داد.
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
📚 منابع
1. امالی صدوق، ص462- بحارالانوار، ج44، ص298.
2. ارشاد مفید، ج2، ص132- مقتل ابی مخنف، ص192- تاریخ طبری، ج5، ص 416- کامل ابن اثیر، ج3، ص285.
3. سوره حمد، آیه 6.
4. سوره انعام، آیه 153.
5. تفسیر صافی، ج1، ص84- الاصفی فی تفسیر القرآن، ج1، ص7.
6. سوره اعراف، آیه 16.
7. سوره یس، آیه 61.
8. مستدرک الوسایل، ج15، ص175.
9. سوره لقمان، آیه 15.
10. مکارم الاخلاق، ج2، ص319.
11. لهوف، ص 244- بحارالانوار، ج45، ص 137- نفس المهموم، ص449.
12. سوره بقره، آیه 16.
13. بحارالانوار، ج24، ص9- معانی الاخبار، ص33- تفسیر منسوب به امام عسکری، ص44.
14. سوره بقره، آیه 143.
15. حکمت نامه پیامبراعظم، ص353.
16. المعجم الکبیر، ج3، ص128.
17. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص408.
18. نهج البلاغه، حکمت 469.
19. سوره بقره، آیه 261.
20. سوره فرقان، آیه 67.
21. علل الشرایع، ج2، ص567؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص184؛ درر الاخبار، ص716؛ طرائف الحکم، ج2، ص75.
22. تحف العقول، ص544.
23. بحارالانوار، ج24، ص11.
24. معانی الاخبار، ص32.
25. الکافی، ج2، ص246.
26. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص117.
27. خصال،ج1، ص35.
منبع: صادقی واعظ، علیرضا، نهضت حسینی، جامعه مهدوی (10 سخنرانی پژوهشی)، قم: انتشارات کتاب سعدی، چاپ اول پائیز 1389.
#منبر_بلند
💠 مجلس عزا سبب احیاء قلب
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
💠حضرت صادق (علیه السلام) به شخصی می فرماید: تو اهل عراقی؟ چطور جدّم حسین را زیارت میکنی؟
«نحمده علی عظیم إحسانه و نیّر برهانه و نوامی فضله و امتنانه، ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد صلّی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.»
عن الامام ابی الحسن الرضا(علیه السلام): «مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلُوب.»[1]
💠 سیره اهل بیت(علیهم السلام)
در این روزهای آغازین ماه محرم به چند مطلب راجع به عزاداری باید توجه بشود.
یک اندوهی که انسان نسبت به امام حسین(علیه السلام) پیدا میکند. کسانی که به اهلبیت معتقد هستند بهطور طبیعی این اندوه را دارند.
از ابو عماره منشد روایت است: «ما ذکر الحسین(علیه السلام)یوما عند ابی عبدالله»[2] هیچ روزی خدمت امام صادق(علیه السلام) نام امام حسین برده نمیشد مگر اینکه «لا یُرَى مُتَبَسّماً إلی اللّیل» حضرت را تا شامگاه کسی خندان نمیدید.
روایتی در کامل الزیارات است بدین مضمون، حضرت صادق (علیه السلام) به شخصی می فرماید: تو اهل عراقی؟ چطور جدّم حسین را زیارت میکنی؟ عرض کرد أنا رجلٌ مشهور، من یک آدم مشهوری هستم از طاغیان و حکام وقت جرأت نمیکنم امام حسین(علیه السلام) را زیارت کنم. حضرت به او فرمود که آیا یاد جدّم حسین میکنی؟ عرض کرد بله آقا، یاد میکنم بهگونهای که آن روز خانوادهی من احساس میکنند که من مهموم و پریشان هستم، دیگر میل به غذا ندارم، غذا نمیخورم، این پریشانی اینطور در من تأثیر میگذارد.
همین همّ و اندوه مرتبهای از مرتبهی به اصطلاح اعتقاد و معرفت انسان است.
💠 اجر کسی که برای سید الشهداء(علیه السلام) اندوهگین است
در همین رابطه، امام صادق (علیه السلام)میفرماید: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُ أمرنا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّه»[3] نفس المهموم، کسی که مهموم است بخاطر مظلومیت ما، آن نفسی که میکشد برای او تسبیح مینویسند. همین معنا را سید حمیری در اشعارش آورده، او میگوید: إِنّی لَأَکْرَهُ أَنْ أُطیلَ بِمَجْلِسٍ * لا ذِکْرَ فیهِ لِفَضْلِ آلِ مُحَمَّدِ ، من دوست ندارم در مجلسی بنشینم که در آن از آل پیامبر یاد نشود.
💠 اهمیت برگزاری مجلس عزای امام حسین (علیه السلام)
مسألهی بعد تشکیل مجلس برای اهلبیت است، این در روایات هست، یک نوعی نشان دادن علاقه به اهلبیت علیهم صلوات الله است. ذیل این حدیثی که خواندم حدیث میخوانم، حضرت رضا (علیه السلام) میفرماید:
«منْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فیهِ أمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ»[4] کسی که در مجلسی بنشیند که در آن مجلس «یُحْیی فیهِ أمْرُنا» امر ما را زنده نگه دارند یعنی از ما سخن بگویند، قلبش نمی میرد. قیامت هم اینطور است دیگر «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِر»[5]، قیامت روزی است که «أَفْئِدَتُهُمْ هَواء[6]، ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ [7]تعبیر دیگر قرآن؛ قیامت یک چنین روزی است. شخصی که در جلسهای نشسته ذکر اهلبیت میشود، روزی که تموت القلوب است، دل او نمیمیرد. همچنین حضرت به فضیل فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا.»[8]
من این مجالس را دوست دارم «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَحْیَا أمرنا» [9] خدا رحمت کند آن کسی که امر ما را احیاء میکند.
#ادامه 👇
💠 انواع گریه
اساساً گریستن و گریاندن آن مقداری که روایات را در کامل الزیارات، امالی صدوق، ثواب الاعمال صدوق احصاء کردم، به نظرم میآید روایات راجع به بکاء در حد تواتر می باشد، یعنی این روایات را انسان ببیند یقین پیدا میکند.
حال،گریه برای چه؟ چرا ما گریه کنیم؟ این یک نکتهای است، گاهی بعضیها مطرح میکنند که چرا گریه کنیم؟ گریه یک دوره ای دارد. انسان یک مدتی که یک عزیزی از دستش رفت بعد از گذشت یک مدتی کمکم ساکت میشود.
اشعار منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) :
إذا انقطعت یوماً من العیش مدَّتی
فإن بکاء الباکیات قلیلُ
بکاء باکیات کم میشود، اندک میشود؛ اما این همه سفارش راجع به گریهی برای امام حسین(علیه السلام) و اینطور هم نیست که گریهی برای امام حسین(علیه السلام) کم شود، شاید در دورانی که بر او عمری گذشته، گریهاش از روزهای اول بیشتر باشد، کم که نشده زیادتر هم شده باشد.
➖ گریه معرفت
گاهی منشأ گریه معرفت است. خدای متعال در آیه آخر سورهی مبارکهی اسراء می فرماید: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» [10]شما ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید «إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْم» کسانی که علمی به آنها داده شده وقتی آیات رحمان بر آنها خوانده میشود«یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعا»[11]اشک میریزند. یا این آیه که راجع به بعضی از اهل کتاب در سورهی مبارکهی مائده است که خدای متعال میفرماید: «تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق» [12]آن عرفان، آن شناخت، آن معرفت باعث میشود اشک انسان را جاری کند.
➖ گریه خوف
گاهی منشأ گریه در انسان خوف است، خوف باعث گریه میشود، خشیت که یک بخشی از خوف است، بین خوف و خشیت، عام و خاص مطلق است، هر خشیتی خوف است اما هر خوفی خشیت نیست. حدیثی از پیغمبر خدا نقل شده وقتی آیات آخر سورهی مبارکهی زمر را تلاوت میکردند، توجه داشته باشید که این آیات آخر سورهی زمر خیلی آیات عجیبی است. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ»[13]
پیغمبر خدا یک وقتی این آیات را میخواندند اصحاب گوش کردند و گریستند. گاهی منشأ گریه خوف است، چون در این آیات «وَ سیقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً» [14]هست.
➖ گریه درد
گاهی منشأ گریه در انسان خوف نیست، معرفت هم نیست، از درد است، گاهی درد به انسان فشار میآورد و اشک انسان را بیاختیار جاری میکند. مثلا یک بیمار در بیمارستان بستری است درد خیلی دارد میبینی اشک میریزد، این هم هست.
➖ گریه فراق
گاهی گریه در اثر فقدان یک عزیزی است یا یک مالی است؛ عزیزش را از دست داده گریه میکند. روایت دارد امام سجاد(علیه السلام) یا حضرت کاظم(علیه السلام) در منا داشت عبور میکرد، (سابقاً حج که مشرف میشدند منا یک مرکزی برای کسب هم بوده)، دیدند که یک زنی کنار یک گاو مردهای نشسته، گریه میکند. به او فرمودند که چرا گریه میکنی؟ گفت: آقا من همسر ندارم، شوهرم از دنیا رفته چندتا بچهی یتیم دارم شیر این گاو را میدوشیدم و میفروختم و از این طریق ارتزاق میکردم، هیچ سرمایهی دیگری هم ندارم. الان این گاو مرده و من نمیدانم چه کنم؟ حضرت دعایی کردند و بلافاصله آن گاو زنده شد. ناگهان این زن فریاد زد مسیح هذا مسیح بن مریم حضرت رفتند لابلای جمعیت و خودشان را پنهان کردند.
گاهی گریه برای فقدان یک مالی است یا برای یک عزیزی است که انسان در فراق اوگریه میکند. یک خطبهای را مرحوم سید رضیuدر نهجالبلاغه نقل کرده از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، کنار قبر پیغمبر به رسول خدا عرض کرد: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ أحد سِواک مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ»[15] بعد در ادامه حضرت میفرماید که: من اگر ملامتِ ملامتکنندگان نبود آنقدر گریه میکردم که «أَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ» که سرچشمهی اشکم بخشکد. انسان گاهی گریه میکند برای فقدان عزیز.
#ادامه 👇
➖ گریه محبت
گاهی منشأ گریه محبت است، علاقه است، آن علاقه اشک چشم انسان را جاری میکند و انسان را میگریاند. یکی از بزرگان میفرمودند که یکی از مراجع گذشته، در جلسهی روضهای کنار منبر نشسته بود گریه میکرد، آن آقا که روضه میخواند گریه میکرد من کنارشان بودم زمزمهی ایشان را گوش کردم دیدم به امام حسین(علیه السلام) عرض میکند، یا ابا عبدالله من برای ثواب و برای مصائب شما گریه نمیکنم، چون دوستتان دارم گریه میکنم. این علاقه انسان را میگریاند. خب همهی اینها این مراحل پنجگانهای که عرض شد و هم اندوه و غم که روایاتش بیان شد، همین طور ذکر و یادآوری را هم روایاتش را خواندیم، مجلس تشکیل دادن را هم روایاتش را بیان کردیم.
بکاء که در این فرمایش بود و ابکاء. منشأ تمام اینها آن محبت است، اینها مبرزات محبت است، این چیزهایی است که محبت اینها را بروز داده. و ما چه کنیم که واقعاً محبتمان را ابراز بکنیم؟
💠 گریه امام سجاد (علیه السلام) بر مظلومیت سیدالشهداء (علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام)همینطور اشک میریخت و گریه میکرد و وقتی از گریهی آن حضرت سؤال میکردند میفرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً وَ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جائعا» به این نکته کمتر اشاره میشود که امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا هم تشنه بود و هم گرسنه بود، چون همه چیز را بسته بودند بر روی اهلبیت «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جائعا وَ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» [16] البته روز عاشورا امام حسین (علیه السلام) روزه بودند در حال روزه به شهادت رسیدند.
اکنون به جهت اینکه بنیامیه آن روز را عید گرفتند و روزه میگرفتند روزهی روز عاشورا مکروه است. این عامه هم که الان روزه میگیرند از جعلیات بنیامیه است. حدیثی که در صحاح اهل سنت هست. پیغمبر خدا فرمود: «أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا» [17] خدای متعال دوست دارد آن کسی که حسین را دوست دارد. دیگر چی بالاتر از این انسان میخواهد؟ «أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا». با این مجالس و محافل، ما میخواهیم محبتمان را نشان بدهیم و الا ما کجا و امام حسین(علیه السلام) کجا؟! او یکی از خمسهی طیبهای است که خداوند متعال عالم هستی را برای او آفرید.
💠 روضه:
امام حسین (علیه السلام)دیشب را راه میآمدند، از قصر بنی مقاتل که حرکت کردند دیشب در مسیر بودند، شبها معمولاً توقف میکردند. امروز صبح که حرکت کردند بعد از خواندن نماز صبح، سپاه حر هم در حال حرکت بود، حضرت هم در حال حرکت بودند، یک سوارهای از طرف کوفه نمایان شد آمد: «لَمْ یُسَلِّمْ عَلَى الْحُسَیْن» بر امام حسین(علیه السلام) سلام نکرد «سَلَّمَ عَلَى الْحُر» به حربن یزید ریاحی سلام کرد، دست کرد یک نامهای را درآورد به حر داد. حر نامه را باز کرد، عبارتی که ابن زیاد در آن نامه نوشته بود این بود «أَمَّا بَعْدُ فَجَعْجِعْ بِالْحُسَیْنِ وَ لَا تُنْزِلْهُ إِلَّا بِالْعَرَاءِ عَلی غَیرِ خُضْرٍ وَ عَلَى غَیْرِ مَاء» بر حسین تنگ بگیر و حسین را در یک سرزمینی که نه آب است و نه سبزه محاصره کن، و این آورندهی نامه عین بر تو است، خلاف این دستور را عمل بکنی به من گزارش خواهد کرد. حر از اول آدم مؤدبی بوده. نامه را با آن آورندهی نامه برداشت آورد خدمت امام حسین (علیه السلام)عرض کرد که آقا من دیگر از این لحظه به بعد مأمور هستم نگذارم شما دیگر به حرکت ادامه دهید، همینجا باید متوقف شوید، این نامه است، آورندهی نامه هم عین است.
#ادامه 👇